شناسهٔ خبر: 23720985 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

زندگي كردن را به فرزندان خود بياموزيم

سرعت مجاز در بزرگراه تربيت

روزنامه جوان

روي صندلي انتظار سالن فيزيوتراپي منتظر نوبتم نشسته ‌بودم. روبه‌روي من يك خانم و آقايي به همراه پسر جواني نشسته بودند.

صاحب‌خبر -
  كسري محمديان

روي صندلي انتظار سالن فيزيوتراپي منتظر نوبتم نشسته ‌بودم. روبه‌روي من يك خانم و آقايي به همراه پسر جواني نشسته بودند. پسر جوان ظاهر سالمي داشت ولي از سوراخ زير گلو و دست راستي كه نيمه‌فلج بود و صورتي كه قسمت راست آن ظاهراً هيچ حسي نداشت، مشخص بود از يك حادثه سخت جان سالم به در برده است. گفت‌وگوي مادر با خانمي كه كنارش نشسته و شرح حال پسر بيمارش را مي‌داد توجهم را جلب كرد. مادر مي‌گفت كه خدا دوباره فرزندش را به او بخشيده است و بعد از گذشت يك سال الان در اين شرايط است. با حس كنجكاوي زيادي كه داشتم نتوانستم بيشتر تحمل كنم و شروع كردم به سؤال كردن و شرح ماوقع را از زبان مادر شنيدن.
پسر جوان كه 19 سال هم بيشتر سن ندارد به همراه دوست خود ساعت 11 شب در يكي بزرگراه‌هاي تهران با سرعت 180 كيلومتر در ساعت در حال رانندگي بوده است كه به علت پيچ و كنترل نكردن ماشين، تصادف وحشتناكي اتفاق مي‌افتد. در اين تصادف وحشتناك ماشين آتش مي‌گيرد ولي هر دو سرنشين زنده مي‌مانند. اما چه زنده ماندني. سرنشين ديگر اين خودرو بر اثر آتش‌سوزي صورتش كامل مي‌سوزد و پسر جوان راننده هم سه ماه در كما بوده كه بعد از به هوش آمدن هم تقريباً مثل يك تكه گوشت بي‌جان و بي‌حركت بوده است كه با تلاش دكترها و پيگيري والدينش براي درمان، اكنون مي‌توانست راه برود ولي قسمت راست بدنش همچنان هيچ حسي نداشت و توان بلع غذا را هم از دست داده بود.
در ميان صحبت‌ها فهميدم كه اين پسر جوان تنها فرزند خانواده است. اما از همان تك‌فرزندان لوس و سركشي كه خانواده را به حد مرگ اذيت مي‌كنند. از همان دست بچه‌هايي كه گويا پدر و مادر هيچ نظارتي بر بزرگ شدن او نداشته‌اند و خودش بزرگ شده است يا اگر هم والدين تربيتي انجام داده‌اند غلط و نادرست بوده است. در واقع كارهايي كه بايد انجام مي‌دادند را انجام ندادند و كارهايي را كه نبايد انجام مي‌دادند انجام داده‌اند. در واقع رفتار هر پدر و مادري شخصيت فرزندشان را در آينده شكل مي‌دهد. اگر والدين تصور كنند چون فرزندشان تنهاست و هرچه مي‌خواهد برايش فراهم كنند يا بگذارند هر كاري دوست دارد انجام دهد طبيعتاً اين بچه گستاخ و سركش بزرگ مي‌شود. امروزه بسياري از زوجين ترجيح مي‌دهند فقط يك فرزند داشته باشند هرچند در تمام مدت زندگي نسبت به فرزند خود احساس گناه مي‌كنند چون او را از نعمت داشتن خواهر يا برادر محروم كرده‌اند ولي اين احساس گناه والدين به خاطر تك‌فرزندي نبايد دليلي براي تربيت اشتباه آنها باشد. بسياري از والدين به اين دليل كه فرزندشان تنهاست سعي مي‌كنند از كودك خود در همه شرايط حمايت كنند تا مبادا فرزندشان دچار ناراحتي روحي شود، پس انجام بسياري از كارهاي او را عهده‌دار مي‌شوند. تن به برآورده كردن بسياري از خواسته‌هاي بجا و نابجاي فرزندشان مي‌دهند، زيرا مي‌خواهند او را هميشه راضي نگه دارند. در واقع با فرزند خود معامله مي‌كنند. مثلاً كودك تنهايي خود را نمي‌تواند به درستي بيان كند و آن را به صورت مادي ابراز مي‌كند و وقتي والدين نتوانند تنهايي كودك خود را درك كنند فوري خواسته مادي او را فراهم مي‌كنند و اين بزرگ‌ترين اشتباه والدين است كه فرزند خود را پرتوقع و لوس بزرگ مي‌كنند. كودك پرتوقع هميشه انتظار دارد بدون چون و چرا نيازهايش برآورده شود. اگر روزي والدين او نتوانند نياز او را برطرف نمايند، به دليل تربيت ناصحيحي كه كودك داشته است، ممكن است او به راه‎هاي ديگري متوسل شود تا بتواند به خواسته‎اش برسد و نيازش را جبران كند. اين اجابت كردن خواسته‌هاي نابجا همان مي‌شود كه اين پسر 19 ساله انجام داده است. در ساعت‌هاي پاياني شب بدون اجازه والدين خود و بدون داشتن گواهينامه، سوئيچ خودرو را برمي‌دارد و با سرعت سرسام‌آور فاجعه مي‌آفريند. حتي بعد از وقوع اين حادثه و خسارت مالي و جاني كه به‌جا گذاشته است هم والدينش توان مقابله با او براي جلوگيري از رانندگي نكردنش در چنين شرايط جسماني را ندارند.
اين نكته را نبايد فراموش كنيم كه كودكان به قدري باهوش هستند كه كوچك‌ترين و ظريف‌ترين رفتار والدين خود را مي‌بينند و ياد مي‌گيرند، پس بايد بدانيم كه با به دنيا آوردن فرزند خود، مسئوليت سنگيني را عهده‌دار شده‌ايم. ما در برابر شخصيت و آينده فرزندانمان مسئول هستيم. زماني كه فرزند ما كودكي بيش نيست بايد به او ياد دهيم چگونه خواسته‌هايش را به ما بگويد و بايد بداند كه در چه صورت اين خواسته برآورده مي‌شود. بايد به فرزندمان ياد بدهيم كه در برابر كاري كه انجام مي‌دهد مسئول است. اگر خطايي مرتكب مي‌شود بايد بپذيرد و درصدد جبران آن باشد. اگر يك فرزند داريم نبايد با رفتار و تربيت غلط خود، او را فردي بي‌مسئوليت و پرتوقع بزرگ كنيم.
ما به عنوان والدين حق داريم و بايد محدوديت‌ها و قوانيني براي خانه خود وضع كنيم. اگر پسر ما شب‌ها دير به خانه مي‌آيد و دوست ندارد وقت خود را با خانواده سپري كند و ترجيح مي‌دهد تا پاسي از شب را با دوستان خود سپري كند، ما هم بايد براي او تنبيه‌ها يا محروميت‌هايي را در نظر بگيريم. زيرا روح فرزندمان ياد مي‌گيرد كه در برابر خانواده و زندگي خود مسئوليت‌هايي دارد. اگر هميشه به خواسته‌هاي او تن بدهيم و از كنار رفتارها و نافرماني‌هاي فرزند خود به سادگي بگذريم و فرزندمان را متوجه اشتباهات خود نكنيم نه تنها به او محبت نكرده‌ايم بلكه به او ظلم هم كرده‌ايم. ما بايد فرزند خود را نسبت به مسئوليتي كه در قبال خانواده و زندگي خود دارد هوشيار كنيم و به او يادآور شويم كه نبايد هر كاري را كه دوست دارد انجام دهد. او اين حق را ندارد كه به دليل شور جواني فقط براي لحظه‌اي خوشگذراني، هم براي خود و هم خانواده مشكلاتي را ايجاد كند. او بايد بداند و ياد بگيرد كه در برابر هر كاري كه انجام مي‌دهد مسئول است.
وقتي داستان اين پسر جوان را از زبان مادرش ‌شنيدم، از رنج‌هايي كه در طول اين يك سال گذشته كشيده بود و هنوز هم تمام نشده است، رو به پسر جوان كردم و گفتم تا ابد بدهكار پدر و مادر خود هم مالي و هم معنوي هستي. اما گويا اين حرف برايش عجيب و در عين حال خنده‌دار بود چون عكس‌العملي كه نشان داد گوياي اين حرف بود كه چه بدهكاري؟! به نظر او اتفاق خاصي نيفتاده است و پدر و مادر او هم فقط وظايفشان را انجام مي‌دهند! در واقع والدين اين جوان يك عمر پاسوز تربيت غلط فرزند خود هستند چراكه شيوه‌هاي درست زندگي كردن را به او نياموخته‌اند و سرعت مجاز را در بزرگراه زندگي به او ياد نداده‌اند. نمي‌دانم چرا ناخودآگاه ياد آن دختران اصفهاني افتادم كه اخيراً دست به خودكشي زدند و فيلمشان در شبكه‌ها دست به دست شد. شايد آنها هم زندگي كردن را نياموخته بودند.

نظر شما