شناسهٔ خبر: 23681576 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

فتحعلي‌شاه از انگليسي‌ها رشوه خواست تا اجازه کشت سيب‌زميني در ايران را بدهد!

روزنامه جوان

در قرن بيستم در آغاز راه افتادن اتومبيل‌ها در امريکا و اروپا صحبت استفاده از قوه الکتريسيته به جاي بنزين بود و 34هزار خودروي برقي به بازارهاي امريکا عرضه شد...

صاحب‌خبر -
در قرن بيستم در آغاز راه افتادن اتومبيل‌ها در امريکا و اروپا صحبت استفاده از قوه الکتريسيته به جاي بنزين بود و 34هزار خودروي برقي به بازارهاي امريکا عرضه شد که سپس به علت دست يافتن کمپاني‌هاي نفتي به چاه‌هاي سرشار از نفت در امريکا، برمه، عربستان، قفقاز، ايران، روماني، روسيه و عراق استفاده از خودروي برقي منسوخ شد و منافع کمپاني‌هاي بزرگ نفت مانند استاندارد اويل کمپاني و بريتيش پتروليوم و شل و فرانس پترول (فرانسه) و کمپاني نفت دولتي هلند (ماتافشه) و نفتي‌هاي روسيه اقتضا کرد که سوخت فسيلي ترويج شود. در امتياز تأسيس و واگن شهري به کمپاني بلژيکي حمل و نقل تهران که امتياز قطار حضرت عبدالعظيم (ع) را هم گرفته بود، کمپاني در سال 1305 ه.ق اواخر قرن نوزدهم تعهد کرده بود واگن الکتريکي در تهران بکشد که رشوه داد و زير تعهد خود زد و سال‌ها ما گرفتار واگن مسخره تهران بوديم که در سال 1308 ه.ش/1929م آن را به زور دولت و بلديه برچيدند. در روزنامه‌اي ديدم صفحه‌اي را به اتومبيل‌هاي هيبريدي اختصاص داده‌اند و اينکه تويوتا از سال 1997/1376 شروع به ساختن خودروهاي هيبريدي کرده و ابتدا 18 هزار دستگاه فروخته و هوندا وارد بازار امريکا شده و در سال 2009 فروش اين خودروها به 2 ميليون دستگاه رسيده است. يکي از بستگان من که در امريکا زندگي مي‌کند، از فوايد و آساني رانندگي با اين خودرو تعريف‌هاي تلفني زيادي مي‌کند. محل زندگي اين شخص با محل کارش دو ساعت فاصله دارد. اتومبيل خودکار است.

احتياج به بنزين ندارد. محيط را آلوده نمي‌کند. 40 درصد اختلاف قيمت با خودروهاي سوخت فسيلي دارد. به محض اينکه صحبت از ورود اين خودروها به ايران شد، اولياي محترم دولت تعرفه‌بالا براي آن تراشيدند و سخنگوي دولت اعلام کرد تعرفه واردات اين خودرو از 5 درصد به 45 درصد افزايش مي‌يابد که دولت بتواند حقوق‌هاي نجومي را بپردازد، همايش‌هاي پرهزينه را برگزار کند و به عزيزان و نور چشمان حقوق و مزايا برساند!

براي دولت اصلاً مهم نيست خودروهاي هيبريدي ناآلاينده هوا چقدر ارزشمند هستند و چقدر به حفظ محيط‌زيست کمک مي‌کنند. يک روزنامه نوشته است: انگار مسئولان تصميم‌گير در عرصه واردات خودرو شناخت درستي از مفهوم هيبريد و خودروهاي الکتريکي ندارند. آقاي دکتر نوبخت با اعلام تعرفه مزبور ثابت کرد که دولت جز کسب درآمد به هيچ چيز نمي‌انديشد. هر اختراع و ابداعي که وارد اين کشور مي‌شود به يک طبقه بي‌درد معدود و محدود رانت‌خوار مرفه اختصاص دارد. خويشاوند من در امريکا که در تهران ژياني داشت که اغلب خاموش مي‌شد و آن را هل مي‌دادند اکنون روزانه از ايالتي به ايالت ديگري مي‌راند و اتومبيل هيبريدي او که قسطي خريده چنان راحت و روان است که وقتي با تلفن که با ايران صحبت مي‌کند مي‌گويد تلفن در اتومبيل نصب شده و من در حال رانندگي بدون نياز به گوشي و دهني با شما در حال صحبت هستم.

اما در ايران اتومبيل کارگران و کشاورزان ژاپني و کره‌اي وقتي وارد کشور مي‌شود، دست مافيايي است که 9 نفرند. اين 9 نفر که روزبه‌روز چاق‌تر مي‌شوند و من وقتي يکي از آنان را در مجلس ختمي ديدم از بس چهره‌اش تپل و گلگون شده بود، نشناختمش. با وزارت صنعت ، معدن و تجارت مثل يک روح در دو جسمند؛ خود مي‌برند و خود مي‌دوزند و آنقدر گمرک و سود بازرگاني و عوارض و سهم اين و آن بر آن مي‌بندند که اتومبيل ويژه طبقات متوسط و پايين که در امريکا و اروپا، حتي همين عربستان، امارات متحده عربي، کويت و قطر قسطي مي‌فروشند و اقساط تا 80 و 140 ماه و بيشتر مي‌رسد، صورت کيمياي افسانه‌اي مي‌يابد و خنده‌آور است وقتي قسطي مي‌دهند اول کل قيمت اصلي خودرو را کسر مي‌کنند و اقساط بالاي يک ميليون به اضافه بهره حرام به آن مي‌بندند.

اغلب هم اتومبيل وارداتي را به بستگان و اعضاي خانواده و کارکنان شرکت واردکننده مي‌فروشند و وقتي خريدار قصد خريد دارد او را به دلالان که از کارکنان خودشان هستند، معرفي مي‌کنند که 10 تا 50 ميليون بي‌دردسر هم عايد مفتخوران شود. مي‌گويند در ايران اوايل قرن نوزدهم قحطي بيداد مي‌کرد و کمبود گندم و جو هر سال هزاران نفر را مي‌کشت. در هندوستان که کمپاني هند شرقي انگليس (آيک) در آنجا مستملکاتي داشت، سيب‌زميني امريکايي که اصلش مانند ذرت، تنباکو، توتون و گنه‌گنه‌ تب‌بر از آن سرزمين آمده بود، جلوي قحطي را گرفت. سيب‌زميني غذاي مردم آلمان و روسيه و اتريش و فرانسه و انگلستان شده بود. سرگور اوزلي تعدادي سيب‌زميني در سبدي گذاشت و به عنوان سفير انگلستان نزد فتحعلي شاه برد. فتحعلي‌شاه سيب‌زميني را براي اولين‌بار مي‌ديد. بدان گاز زد ولي سيب‌زميني خام بود، خيلي بدش آمد. گفت اينکه ميوه نيست. سرگور اوزلي گفت پخته يا برشته شود، عالي خواهد بود. قحطي را از ميان خواهد برد. ما در اروپا امتحان کرده‌ايم. فتحعلي‌شاه با اکراه پذيرفت ولي پرسيد اگر دستور کشت آن را بدهم به من چه سهمي پيشکش خواهيد کرد؟ امروز هم نقل دولت است که اتومبيل هيبريدي را آنقدر گران مي‌کند که فقط مرفهان رانت‌خوار آن را بخرند.

نظر شما