ایران آنلاین /گروه اندیشه:
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران، به تازگی کتابی را با عنوان « قرآن عقل الله» به همت انتشارات اطلاعات روانه بازار نشر کرده است. این کتاب در بردانده مجموعه گفت و گوهای وی در مورد قرآن کریم است. دینانی در مقدمه این کتاب بر مفهوم سخن و چیستی آن تاملی فلسفی نهاده است که در ادامه گزیده ای از آن ارائه می شود:
هر موجودی در مرتبه وجودی خود از هستی حکایت میکند و مرتبه وجودی خود را به زبانی که به آن مرتبه اختصاص دارد، آشکار میکند. جمادات و نباتات به زبان جمادی و نباتی سخن میگویند، حیوانات نیز زبان حیوانی دارند. آوای حیوانات غیر از آن چیزی است که در جمادات و نباتات دیده میشود و البته هر حیوانی نیز آوای مخصوص دارد و آوای کبوتر غیر از آوایی است که از منقار یک کلاغ به گوش میرسد. آوای شیر غیر از آوای درندگان دیگر است.
تنها موجودی که سخن میگوید و سخنش از سنخ آوا نیست، انسان است. به کار بردن الفاظ و کلمات و ترکیب کردن آنها با یکدیگر که ظریفترین و گستردهترین طریق برای ادراک معانی و رساندن آنها به اشخاص دیگر شناخته میشود، از کارهای انسان است. هیچ موجود دیگری در این جهان از این توانایی شگفتانگیز برخوردار نیست.
سخن دروازة ورود به جهان معانی است و این دروازه به روی انسان گشوده میشود و هیچ موجود دیگری در این جهان نمیتواند از این دروازه عبور کند. برای واردشدن به عالم بیپایان معانی، هیچ وسیله و ابزاری در این جهان مانند «سخن» وجود ندارد و برای ساخته شدن پیکر سخن، هیچگونه مواد و مصالحی جز نفس ـ که دم وبازدم خوانده میشود ـ و آسانترین امر برای انسان به شمار میآید، به چیز دیگری نیازمند نیستیم. سخن پدیدهای است که از جهت مادی و طبیعی، آسانترین امور در آن به مصرف میرسد و از جهت معنوی سودمندترین و بزرگترین امور در آن به دست میآید.
سادگی سخن برای کسی پوشیده نیست، ولی پیچیدگی و پنهانی آن نیز قابل انکار نخواهد بود. سادگی و پیچیدگی سخن نه تنها به سطحی بودن و عمیق بودن گوینده آن سخن مربوط میگردد، بلکه حتی در خود سخن های گوینده نیز این تفاوت شگفتانگیز دیده میشود.
همانگونه که هستی دارای تفکیک بوده و ذومراتب شناخته میشود، سخن نیز ذومراتب است و نشیب و فراز دارد. یکی از خصلتهای ذاتی سخن یکسان نبودن است و کسی که میکوشد زبان را در یک سطح نگاه دارد، درواقع به محدود بودن سخن باور دارد. سخن نه تنها در سطح معنی حقیقی خود مراتب متفاوت دارد، بلکه وقتی از معنی حقیقی آن صرفنظر میگردد، دروازه مجاز گشوده میشود و پنجرههای کنایه و استعاره و انواع گوناگون آنها در معرض دید انسان قرار میگیرند.
ما اکنون درباره گستره عالم مجاز و سعة جهان استعاره و کنایه سخن نمیگوییم. همین اندازه یادآور میشویم که گستردگی سخن که از وسعت عالم عینی بیشتر است و تا درون نیستی نیز به پیش میرود، زیرا به واسطه سخن، به معنی عدم و آنچه نیست اشاره میکنیم. جهان در سخن ظاهر و آشکار میگردد. میزان شخصیت و ارزش علمی و اخلاقی انسان نیز در سخن او به ظهور و بروز میرسد.
هنر انسان از درون او ناشی میشود، چنانکه عیب های انسان نیز در درون او پنهان نگاه داشته شدهاند. نور حضور از درونیترین مرتبه هستی انسان جلوهگر میگردد و نهانخانه دل را روشن میسازد. البته تاریکخانههای تو در توی ضمیر و باطن انسان نیز هرگز نباید نادیده گرفته شود.
باری، سخن آئینهای است که روشنیها و تاریکیها در آن انعکاس پیدا میکنند. زبان عضلهای است که حرکت میکند و به اصوات و حروف، صورت جمله شکل میبخشد. در همین جملهسازی و شکلآفرینی، معانی از عالم به شکلی فرود میآیند و با پوشیدن لباس سخن، چهره خود را آشکار میکنند. آنچه تحت عنوان «معانی» از مقام به شکلی بیرون میآید و در قالب جملهها شکل پیدا میکند و ظاهر میگردد، راه درازی را میپیماید که اندازهگیری مسافت آن راه برای اشخاص به آسانی میسر نیست. این معانی وقتی از طریق الفاظ و کلمات به گوش شنونده راه پیدا میکنند، درصدد بازگشت به اصل خود برمیآیند و اگر آن شنونده همتراز گوینده باشد و بتواند به مقام و مرتبه وجودی او آگاهی پیدا کند، معانی فرود آمده، به فراز میروند و به موطن اصلی خویش بازمیگردند. چنین است اندیشه که از رفیعترین مرتبه هستی خود در درون انسان گوینده فرود میآید.
نظر شما