شناسهٔ خبر: 23667809 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

چشم امید مدعیان اصلاحات به بدعهدان توافق سعدآباد

روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «نمی‌توان به راحتی تصور کرد اروپا که خود شهره به رعایت قوانین بین‌المللی است به راحتی از تضمین‌هایی که در توافق هسته‌ای اعمال شده و به صورت قطعنامه در شورای امنیت تصویب شده صرف نظر کرده و اعتبار حقوقی خود را زیر سؤال ببرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه اعتماد در شماره دیروز در گفت‌وگو با محمدرضا تاجيك، فعال سياسي اصلاح‌طلب نوشت: «جريان اصلاح‌طلبي بيش و پيش از آنكه از دگر بيروني به نام اصولگرايي ضربه بخورد از ياران غار خودش ضربه مي‌خورد. در واقع از اوست كه بر اوست. عده خاصي كه نقش شواليه‌هاي هميشه پيروز و هميشه در قدرت اصلاح‌طلبي را دارند با بهر‌ه‌برداري ابزاري از جريان اصلاح‌طلبي ميان بدنه اصلاح‌طلبي و جريان اصلاح‌طلبي و حتي رهبران آن، شكاف و فاصله ايجاد كرده و مي‌كنند. به نظر من اين فاصله و شكاف به شكل فزاينده‌اي در حال تشديد است.»
بردن اصلاح‌طلبی به مسلخ با نام عقلانیت سیاسی
تاجیک اظهار داشت: «... نبايد فقط سر ميز قدرت با كارت اصلاح‌طلبي بازي كرد. اما متاسفانه اين كار شده و برخي براي اينكه سر ميز قدرت حاضر باشند و در قدرت جايي براي آنها تعريف شود به نام عقلانيت سياسي اصلاح‌طلبي را به مسلخ برده و با جرياناتي كه داراي هويت و گفتمان مشخص نبوده، گره زدند؛ جريان‌هايي كه به خاطر همين مشخص نبودن حريم گفتماني، مي‌توانند به اقتضاي شرايط از اولترا[فوق‌العاده] راست تا اولترا چپ نقش بازي و مواهب هر حركت را نصيب خود كرده و مضارش را نصيب اصلاح‌طلبان كنند. اين اتفاقي است كه در عمل افتاد و ما ميراثخوار هزينه‌هاي يك جريان شديم در حالي كه مواهب آن نصيب عده ديگر شد. به نظر من امروز بايد اصلاح‌طلبي را از چنبره و شر چنين اصلاح‌طلب‌هايي رهانيد. تا وقتي چنين افرادي چنبره زده و به نام تماميت اصلاح‌طلبي سخن گفته و تصميم مي‌گيرند و تماميت اصلاح‌طلبي را به مثابه يك كارت در بازي خود هزينه مي‌كنند، چيزي از اصلاح‌طلبي باقي نمي‌ماند.»
وجود یا عدم گفتمان اعتدال و اصالت آن، یکی از محل‌های اختلاف بین طیف اصلاحات و اعتدال است. تاجیک پیش از این هم گفته بود: «گفتمانی به نام اعتدال وجود ندارد... در انتخابات‌های 92 و 96 فضایی ایجاد شد که روحانی لاجرم در دفتر گفتمانی خود، تجدیدنظر کرد. اوراقی به آن افزود و آن را رنگین نمود... در واقع، روحانی برای جذب افکار عمومی بازی گفتمانی کرد. اساسا گفتمانی به نام اعتدال وجود ندارد که بخواهد اصل یا فرع ماهیت یا هویتی داشته باشد.» عارف نیز گفته بود که «اعتدال را یک گفتمان نمی‌دانم.»
آخوندی از خود شروع کند
در بخش دیگری از این گفت‌وگو خبرنگار می‌پرسد: تحليل‌هاي مختلفي در مورد ماهيت اعتراضات اخير مطرح شد. مثلا آقاي آخوندي گفتند كه مفسدان بزرگ با اتكا بر ميل به اعتراض در مردم جرقه ناآرامي‌ها را زده و خود نظاره‌گر شدند. نظر شما در مورد اين تحليل چيست؟ و تاجیک در پاسخ می‌گوید: «بايد استدلال ايشان را جويا شد و چون اين استدلال را نمي‌دانم ناظر بر اظهارات ايشان سخن نمي‌گويم. اما اگر چنين بورژواي فاسدي در جامعه وجود دارد، حاصل مديريت امثال ايشان است. اينها كه از آسمان نيامده‌اند. مديراني كه نان اپوزيسيون را مي‌خورند و اداي اپوزيسيون را در‌مي‌آورند در جامعه مناسباتي را جاري و بستري را مهيا كرده‌اند كه در دامان آن چنين گروه‌هايي روييده و منافع خاص خود را با توسل به هر حشيشي { اشاره به مضمون یک ضرب‌المثل} دنبال مي‌كنند. اگر ايشان چنين چيزي را فهم مي‌كنند و اگر نسبت به آنچه فهم مي‌كنند مطمئن و مسئول هستند لطفا حركت را از خود شروع كرده و تلاش كند كه خود و دولت متبوعه‌اش را به حركت درآورده و جلوي چنين فساد و فاسداني را بگيرند. حداقل سهم خود را در اين حركت آشكارا و جدي ادا كنند.»
پیشنهاد طراح خروج از حاکمیت!
طیف افراطیون مدعی اصلاحات در فتنه 96 بین صدای اعتراض مردم و آدم‌کشی و آشوب‌افکنی ضدانقلاب تفکیک قائل نشدند و هنگامی که آشوبگران وطن‌فروش با سوار شدن بر اعتراضات مردمی جنایت و تخریب را کلید زدند، گفتند مردم حق اعتراض دارند! طبعا اگر شخصی از این طیف که حماسه ملت در حمایت از نظام و انقلاب را هم سانسور کردند، بگوید اگر مي‌توانستم کسی را که پرچم ایران را آتش زده، آزاد می‌کردم، نباید تعجب کرد.
روزنامه اعتماد در سرمقاله دیروز خود نوشت: «يكي از موارد پيش آمده در اين اعتراضات آتش زدن پرچم كشور بود كه واكنش و تاسف بسياري را برانگيخت... صادقانه و صريح بگويم، اگر مي‌توانستم، حتما دست چنان جواني را مي‌گرفتم و در اولين فرصت او را از زندان رها مي‌كردم.»
«پرچم جمهوری اسلامی» نماد اصل و هویت و عصاره ملت و نظام است که آغشته به سرخی خون هزاران شهید والامقام است. با این حساب، کسی که طرح پیش پا افتاده خروج از حاکمیت می‌دهد، طبعا حمیت و غیرتمندی نسبت به «پرچم جمهوری اسلامی» ندارد که معتقد به برخورد با آتش زنندگان آن باشد.
این روزنامه نوشت: «چرا يك جوان بايد تا اين حد عليه آن ارزش‌ها نه تنها بي‌تفاوت كه جري و ستيزه‌گر باشد؟... هيچ كدام از اين دوستان به خود نگفتند كه چرا خاوري و خاوري‌ها با انداختن يك چفيه هر كاري مي‌كنند و بعد به كانادا فرار مي‌كنند؟ ريشه اين رفتار در نابود كردن سرمايه تاريخي كشور در جنگ تحميلي پيش پاي متقلبان و فاسدان است. حال چگونه از يك جوان ١٦ ساله انتظار داريم كه خود را با اين ميراث همدل كند؟... به نظرم ارزش آن را دارد كه با اين فرد موردنظر برويد گفت‌وگو كنيد، گزارش آن را به‌طور كامل به جامعه بدهيد، او را از زندان بيرون آوريد، جايش را براي كساني خالي كنيد كه منشأ فساد و تباهي و بيكاري و هر درد بي‌درمان ديگر بوده‌اند و اكنون راست راست در حال گشت و گذارند.»
کسی که پیشنهاد خروج از حاکمیت می‌دهد را چه به تحقیق و تفحص درباره علت چنین حادثه‌ای؟ همین طیف که مفسدان اقتصادی و دزدان سرمایه‌های ملت و کشور را استیوجابز می‌نامد را چه به عدالتخواهی و درخواست مجازات غارتگران بیت‌المال؟ همین تناقض نشان می‌دهد، این سرمقاله، نمای یک ژست روشنفکرانه است که از تظاهر و ریاکاری فرصت‌طلبانه سرشار است. مدعیان اصلاحات خود را سینه چاک دموکراسی نشان ‌می‌دهند اما سال 88 با درخواست ابطال رأی مردم نشان دادند مردم را به عنوان ماشین رأی می‌خواهند. آزادی بیان را فریاد می‌زنند اما در مجلس طرح زندانی کردن سؤال کنندگان از مقامات کشور در مراسم‌ها و همایش‌ها را پیگیری می‌کنند.
چراهای مطرح در این سرمقاله درباره این حادثه تلخ را هم باید در سیره و سابقه سیاه مدعیان اصلاحات درباره آرمان‌های انقلاب جست‌وجو کرد. وقتی افراطیون مدعی اصلاحات در برابر آتش زدن عکس امام و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و دروغ تقلب در انتخابات حامی و ذوق‌زده‌ می‌شوند، نمی‌توان گفت کسی که پرچم را آتش می‌زند، محصول و ادامه‌دهنده همین رویه ناپاک و آلوده است؟
یادآوری توافق سعدآباد به بزک‌کنندگان برجام
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «نمی‌توان به راحتی تصور کرد اروپا که خود شهره به رعایت قوانین بین‌المللی است به راحتی از تضمین‌هایی که در توافق هسته‌ای اعمال شده و به صورت قطعنامه در شورای امنیت تصویب شده صرف نظر کرده و اعتبار حقوقی خود را زیر سؤال ببرد.»
روزنامه‌های زنجیره‌ای که پیش از این مدعی بودند که «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است» و «آمریکا اعتبار بین‌المللی خود را بخاطر یک توافق، خدشه‌دار نمی‌کند»، پس از عهدشکنی‌های مستمر آمریکا، حالا مدعی هستند که «اروپا، آمریکا نیست» و «اروپا تمام قد در مقابل آمریکا ایستاده است.»
چشم امید مدعیان اصلاحات به بدعهدان توافق سعدآباد
این جریان همچنان به دولت و افکار عمومی آدرس غلط می‌دهد و اصرار دارد که اقتصاد کشور باید معلق بماند تا میوه‌های برجام برسد. ظاهرا بزک کنندگان برجام، فرجام توافق سعدآباد را فراموش کرده‌اند.
روحانی مرداد ماه ۱۳۸۴، در روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی طی نامه‌ای تاریخی خطاب به محمد البرادعی دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هسته‌ای ایران ارائه کرد که خلاصه آن نشان می‌دهد روند دو سال مذاکرات هسته‌ای در دولت اصلاحات با تروئیکای اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) به طور کامل به «شکست» رسید و در حالی که جمهوری اسلامی ایران واو به واو تعهداتش را در این مدت اجرا کرد و بسیاری از تاسیسات هسته‌ای خود را به حالت تعطیلی و تعلیق درآورد، سه کشور اروپایی حتی یکی از تعهداتشان را نیز اجرایی نکردند.
در بخشی از این نامه آمده است: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد.»
لازم به ذکر است که کشورهای اروپایی عضو 1+5 در برجام نیز کارنامه قابل قبولی از خود بر جای نگذاشته‌اند. کشورهای اروپایی تاکنون به هیچ عنوان اعتراض ایران درخصوص نقض برجام از سوی آمریکا را به رسمیت نشناخته و مدعی هستند که همه طرفین- از جمله آمریکا - به تعهدات خود پایبند بوده‌اند.
در تابستان سال جاری ظریف گفت که هنوز نمی‌توانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم.
«حسین راغفر» کارشناس اقتصادی حامی دولت پیش از این گفته بود: «اروپایی‌ها به شکل باج‌گیرانه‌ای با ایران برخورد می‌کنند. مثلا انتظار فرانسه این است که بازسازی اقتصاد خود را با انرژی ارزان ایران و امتیازهای مالی سنگین پیش ببرد».
آمارهایی که برای مردم ملموس نیست!
روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «اعتمادسازی داخلی» درباره بررسی راهکار مواجهه با بحران‌های پیش‌روی کشور نوشت: «واقعیت آن است که آمارهای اقتصادی مقامات دولتی از بهبود شرایط به نسبت گذشته برای اقشاری از جامعه باورپذیر نیست و آنان بر این عقیده‌اند که این آمارهای مثبت مسئولان اثر ملموسی بر معیشت روزمره آنان نداشته است در نتیجه به آن اعتمادی ندارند.»
ناکارآمدی دولت در بهبود اقتصاد کشور و عدم تناسب آمارهای رشد اقتصادی با سفره‌های مردم، موضوعی است که روزنامه‌های زنجیره‌ای نیز آن را تأیید می‌کنند.
از سوی دیگر، چندی پیش نیز مهدی زریباف رئیس ‌مرکز الگوسازی اقتصاد اسلامی با‌اشاره به سیاست نادرست آمارسازی از سوی دولت گفته بود: «متأسفانه در بحث‌های اقتصادی بیشتر بر آمارها تکیه می‌کنند در حالی که آنچه مهم است مبانی اقتصادی این دولت است...کافی است که در صنایع و بنگاه‌های اقتصادی چرخی بزنیم و ببینیم که‌اشتغال چه وضعی دارد. جامعه حس می‌کند بیکاری فراگیر شده و مردم فقیر و بیکار هستند. آمار متاسفانه مستمسکی شده برای توجیه‌اشتباهات و بیشتر کار سیاسی است. مهم نتایج کار دولت است نه آمار و نتایج کار این دولت اصلا جالب نیست. بیش از 60 درصد کارخانجات کشور خوابیده و دولت ادعا می‌کند تورم نداریم. جامعه نیاز به نشاط و پویایی همراه با عدم تورم دارد اما دولت یازدهم اقتصاد کشور را از لحاظ رکود به قبرستان تبدیل کرد.»
همچنین محمدرضا سبزعلیپور رئیس‌مرکز تجارت جهانی ایران نیز در این باره گفته بود: «باتوجه به عدم تحقق برنامه‌های دولت یازدهم طی 4 سال گذشته و ادامه شرایط رکود تورمی (بیماری هلندی) و همچنین عدم رفع تحریم‌ها و لاینحل ماندن پرونده برجام و ایجاد موانع متعدد بر سر راه اجرای کامل آن، تحقق رشد اقتصادی و به تبع آن کاهش نرخ بیکاری، عبور از رکود، کاهش تورم و در نتیجه ورود به رونق اقتصادی امکان‌پذیر نشده و دولت تدبیر و امید نیز.. متأسفانه به سیاست «آمار سازی» روی آورده؛ واقعیتی که درک آن نیاز به هوش زیاد ندارد و فقط بررسی اطلاعات موجود اقتصادی را می‌طلبد.»
استفاده مبتذل از یک شیوه قدیمی؛ 
تهدیدهای ترامپ هم تقصیر دولت قبلی است!
روزنامه زنجیره‌ای شرق دیروز در یادداشتی به تهدیدهای اخیر ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا علیه ایران پرداخت و نوشت: علت اصلی شعارهای ضد اسرائیلی دولت‌های نهم و دهم ‌است!
در بخشی از این یادداشت آمده است: «می‌دانیم دلیل اصلی شدت عمل و برقراری تحریم‌ها علیه ایران تکرار و تأکید بر شعار لزوم محو اسرائیل در زمان احمدی‌نژاد و نمایش‌های تحریک‌آمیز در این زمینه بود که بهانه‌ای برای تشدید برنامه «ایران‌هراسی» و لابی اسرائیل در کنگره آمریکا شد. این بهانه در شعارهای ترامپ هم دنبال شد و به پیروزی او کمک کرد.»
فارغ از اینکه دولت ‌های نهم و دهم چه گفته و چه انجام داده‌اند و این شعارها و اقدامات درست بوده و یا غلط، امروز نزدیک 5 سال از پایان فعالیت دولت دهم می‌گذرد و روحانی نیز اولین سال دومین دوره ریاست خود را سپری می‌کند. استفاده مبتذل از یک بهانه قدیمی برای اینکه توضیح داده شود چرا دولت در انجام وعده‌ها و شعارهایش موفق نبوده دیگر به اذعان مدعیان اصلاحات اثری در افکار عمومی نمی‌گذارد و مردم می‌پرسند پس از 5 سال شعار و انداختن تقصیرها به گردن دولت‌های سابق چه کرده‌اید؟
نکته دیگر اینکه دلیل اصلی تحریم‌ها شعارهای ضد اسرائیلی مسئولان در دولت‌های نهم و دهم نیست، دلیل اصلی تحریم‌ها چراغ سبزی است که مدعیان اصلاحات همواره به طرف غربی داده‌اند تا برای به قدرت رسیدن آنان کشور تحریم شده و تحت فشار قرار گیرد.
تشدید تحریم‌ها پس از فتنه 88 در حالی که آمریکا به سمت توافق با ایران سر موضوع هسته‌ای حرکت می‌‎کرد، موید این واقعیت است. در سال گذشته و پس از پیروزی ترامپ نیز تعدادی از مدعیان اصلاحات طی نامه‌ای خواستار تشدید تحریم‌های ضدایرانی شدند و این روزها نیز در آمریکا برای حمایت از آشوبگران سخنانی در ضرورت تحریم‌های فزاینده ایران گفته می‌شود.

نظر شما