پرویز امینی:
آژانس شیشهای چالش آرمانخواهی موفق با گفتمان حاکم است
صاحبخبر - برای تحلیل «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا باید به شرایط زمانی ساخت و اکران این اثر توجه کرد. «آژانس شیشهای» پس از انتخابات دوم خرداد و در حالی اکران شد که فضای گفتمانی خاصی بر کشور حاکم بود. تقدم اکثریت بر اقلیت، قانونگرایی، نقد خشونت، تاکید بر شکاف نسلها، تلقی جدید از امنیت و نگاه متفاوت به زن در جامعه ازجمله مولفههایی بود که در این گفتمان موردبحث قرار میگرفت. فیلم «آژانس شیشهای» به این دلیل بهترین فیلم سینمایی ایران است که در آن شرایط به انتقال پیامهایی ضدگفتمان حاکم میپردازد. حاتمیکیا در این اثر با استفاده از ابزار هنر میتواند مخاطبان را علیه خودشان بشوراند و کاری کند که حق را به اقلیتی بدهند که در جامعه آن زمان محکوم شدهاند. حاتمیکیا در فیلمش همه جامعه را در یک آژانس هواپیمایی گرد هم آورده است. همه بخشهای جامعه در آژانس نمایندهای دارند که به ایفای نقش میپردازند. با اینکه همه افراد داخل آژانس با اقدامی که حاجکاظم (با بازی پرویز پرستویی) انجام میدهد، مخالف هستند اما در انتها هر مخاطبی حق را به حاجکاظم که اقلیت محض جامعه است، میدهد. قانونگرایی یکی از مولفهها در گفتمان حاکم بر کشور در زمان اکران فیلم «آژانس شیشهای» است. در ابتدای فیلم میبینیم که حاجکاظم برای نجات عباس (با بازی حبیب رضایی) همه راههای قانونی را طی میکند اما قانون نمیتواند او را نجات دهد. حاجکاظم نیز برای نجات عباس که نمادی از آرمانخواهی است مجبور میشود پا را از قانون فراتر بگذارد و به گروگانگیری بپردازد. حاجکاظم به خشنترین صورت ممکن سعی میکند پای آرمانها باقی بماند و عباس را از خطر نابودی نجات دهد و این درحالی است که سلحشور (با بازی رضا کیانیان) همواره بر پایبندی به قانون حتی در صورت نابودی آرمانها تاکید میکند. سلحشور نماینده افرادی است که نگاه خاصی به مساله امنیت ملی دارند. در قسمتی از فیلم سلحشور خطاب به حاجکاظم میگوید که تو با این کار امنیت ملی را به خطر انداختی، خبر گروگانگیری تو اکنون جزء مهمترین اخبار بیبیسی است و ما در مقابل این اقدام دشمنان این مساله را تکذیب کردیم. اما نگاه حاجکاظم نسبت به مساله امنیت ملی متفاوت است. او میگوید عباسها بودند که امنیت این کشور را تامین کردند و حالا باید برای حفظ آنها هرکاری انجام داد. در انتهای فیلم نیز میبینیم حاجکاظم در حالی که عباس را به دوش دارد از خطکشهایی که در خیابان نشانه خطوط قانونی است عبور میکند و با جای پای سپیدی که از خود باقی میگذارد عباس را به ماشین میرساند. حاتمیکیا در «آژانس شیشهای» حتی مرزبندیهای خود با کسانی که بهعنوان انصار حزبا... شناخته میشوند را نیز مشخص میکند. در فیلم حاجکاظم به این افراد که برای کمک به او آمدهاند جواب رد میدهد و از آنها میخواهد ترکش کنند. دو مولفه گفتمانی دیگر در آن زمان «شکاف نسلها» و «نقش زن در جامعه» است که حاتمیکیا آنها را نیز در فیلم مورد چالش قرار میدهد. در ابتدای فیلم میبینیم حاجکاظم حاضر نیست با کسی جز فاطمه، همسرش که مادر خانواده او محسوب میشود درددل کند. حاجکاظم دلایلش را تنها برای او شرح میدهد و این نشان از شأن بالای زن در خانواده دارد. در زمانی که جامعه زن خانهدار را اُمُل و زنی که در جامعه مشارکت دارد را مترقی معرفی میکند، حاتمیکیا به دفاع از زنانی میپردازد که پشتصحنه تمام حوادثی هستند که یک شیرمرد میتواند رقم بزند. دادن چفیه به حاجکاظم توسط همسرش نیز نشان از تایید او توسط فاطمه دارد. حاجکاظم در درددل با همسرش میگوید که سلمان با او فاصله دارد و از او میخواهد که سلمان را بهگونهای تربیت کند که به مادرش شبیه شود. سلمان در ابتدا با فروش ماشین پدرش برای کمک به عباس مخالف است اما در انتها میبینیم که به پدر میپیوندد و شکاف نسلهای مذکور در فیلم پر میشود. حاتمیکیا بدون اینکه در این فیلم استدلال بهخصوصی آورد از آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع میکند و نشان میدهد در سختترین شرایط نیز میتوان از آرمانها دفاع کرد. حاتمیکیا «آژانس شیشهای» را بهعنوان نمونهای عینی از سینمای دینی به جامعه ارائه میدهد.∎
نظر شما