خشایار سیدشکری، عضو هیاتعلمی دانشکده اقتصاد و حسابداری تهران مرکز در گفتوگو با «فرهیختگان»: اقتصاد ایران مانند بیماری است که به چاپ پول معتاد شده است
اوضاع فضای کسبوکار مناسب نیست
صاحبخبر - حال اقتصادمان چندان رو بهراه نیست و این موضوع را تقریبا همه، چه اقتصاددان و اقتصادخوان و چه مردم عادی میدانند. پس باید پذیرفت که این موضوع دیگر قابلانکار نیست. دامنه تورم، بیکاری، مشکلات معیشتی و کاهش قدرت خرید مردم روزبهروز گستردهتر میشود. اسحاق جهانگیری در قامت معاون اول رئیسجمهور نیز به تازگی به این مساله اعتراف کرده است. وی بهرغم اعلام آمار و ارقام مثبت اقتصادی و کوبیدن بر طبل «همه چیز خوب است» بالاخره پذیرفت که معیشت مردم سخت شده و قدرت خرید آنها کاهش پیدا کرده است! اینها برای از پا درآوردن یک اقتصاد مقاوم هم کافی است، چه رسد به اقتصاد ما که مدتهاست حالش خوب نیست و شاید بهتر است بگوییم خراب و ناخوش است. در همین رابطه با خشایار سیدشکری، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی دانشکده اقتصاد و حسابداری واحد تهران مرکز به گفتوگو پرداختهایم. وی در این گفتوگو میگوید: «اقتصاد ایران مثل بیماری است که به چاپ پول معتاد شده؛ یعنی هر دولتی با علم به اینکه میداند چاپ پول به اقتصاد صدمه میزند، مجبور است این کار را انجام دهد. بنابراین دولتها باید با سیاستهای انضباطی سخت حرکت کنند تا حجم پول بیش از این افزایش نیابد.» متن کامل این گفتوگو را پیش رو دارید. به نظر شما وضعیت معیشت مردم و قدرت خرید آنها نسبت به پنج سال گذشته چه تغییراتی داشته و چقدر کاهش پیدا کرده است؟ ضمن اینکه از نظر جنابعالی اتخاذ چه سیاستهایی در به وجود آمدن این روند نقش داشته است؟ درباره وضعیت معیشت مردم باید با اتکا به اعداد و ارقام سخن گفت. از یک طرف میتوان گفت اقتصاد ایران شاهد رشد اقتصادی بوده که این موضوع به خودی خود اگرچه ممکن است دارای اثرات مثبتی باشد، اما از طرف دیگر ما شاهد تداوم مشکل تورم و افزایش نرخ بیکاری هستیم که این مسائل همچنان ادامه دارد. برای مقایسه وضعیت معیشت فعلی مردم نسبت به 10 سال گذشته باید گفت که اگر شما به مراکز خرید مراجعه کنید، متوجه میشوید که این مراکز نسبت به گذشته بسیار خلوت است و حتی مردمی که به این مراکز خرید میروند، بیشتر نظارهگر اقلام و اجناس داخل این فروشگاهها بوده و هیچ ساک خریدی دست آنها دیده نمیشود. یا بهعنوان مثال شما مدتهاست که به جز تاکسیهای خطی دیگر تاکسی پر نمیبینید، بنابراین به نظر میرسد مردم دیگر پول کرایه تاکسی ندارند، در حالی که اتوبوس، مترو و وسایل حملونقل عمومی روزبهروز در حال شلوغ شدن است. همه این موارد در کنار هم نشانههای خوبی برای اقتصاد ما نیست. حداقل اگر نگوییم معیشت بدتر شده، قطعا نمیتوانیم بگوییم بهتر شده است. مساله دیگری که در اقتصادمان با آن مواجه هستیم، این است که در اغلب موارد اعداد و شاخصها خوب است، اما این خوب بودن از سوی مردم احساس نمیشود و به قول معروف برای مردم ملموس نیست. از طرفی هم دولت مدعی است که شاخصهای اقتصادی گویای بهبود وضعیت معیشتی مردم و افزایش قدرت خرید آنها است، شما منشا این اختلافها را در چه میدانید؟ هرگز با معیار قرار دادن چند شاخص اقتصادی نمیشود دریافت که وضع اقتصادی مردم خوب یا بد است. برای نظر دادن درباره وضعیت معیشت مردم باید چندین آمار مختلف کنار هم گذاشته شده و بررسی شود. یعنی آمار رشد اقتصادی، در کنار نرخ بیکاری و میزان تجارت خارجی در کنار هم بررسی شوند تا بتوانیم بگوییم وضع مردم به لحاظ معیشتی و اقتصادی بهتر یا بدتر شده است. عموما در اکثر کشورهای دنیا دولتها تمایل دارند آمارهایی را ارائه کرده و روی آن مانور بیشتری دهند که عملکرد و اقدامات آن دولت را تایید کند، ولی متاسفانه آمارهایی که نشاندهنده وجود مشکلات در کشور است، یا ارائه نمیشود یا بسیار کمرنگ به آن پرداخته میشود. شاید بتوان گفت این یکی از دلایلی است که مردم بهرغم ارائه آمارهای خوب، بهبود وضعیت معیشت و ارتقای قدرت خرید را احساس نمیکنند. ضمن اینکه باید قبول کنیم علوم انسانی مساله پیچیدهای است؛ یعنی اینکه اگرچه ممکن است وضع مالی یک فرد پولدار خیلی بهتر شده باشد و طبیعتا وی باید خوشحال باشد، اما نهتنها خوشحال نیست، بلکه استرس و اضطراب دارد. خب این رفتارها را با هیچ آماری نمیتوان نشان داد. اینکه برخی از صاحبنظران اقتصادی معتقدند در حال حاضر دیگر طبقهای به نام طبقه متوسط در جامعه ایران وجود ندارد و افراد جامعه به دو طبقه فقیر و غنی تقسیم میشوند را قبول دارید؟ اصولا اتخاذ چه سیاستهایی موجب ایجاد این مساله شده است؟ من این حرف را که میگویند افراد در حال حاضر در دو طبقه فقیر و غنی جای میگیرند و دیگر طبقهای تحت عنوان طبقه متوسط وجود ندارد، قبول ندارم. ما میتوانیم بگوییم به علت تورم و بیکاری طبقه متوسط در حال آب رفتن است، ولی اینکه بگوییم طبقه متوسط نداریم، خیلی ادعای بزرگ و سنگینی است. شما اگر در همین تهران بچرخید، از یک خطی بالاتر وضع مردم نه خیلی عالی و نه خیلی بد است که این بخش از جامعه بدون شک قشر متوسط هستند. اما اینکه میگویید اتخاذ چه سیاستهایی باعث آب رفتن این طبقه شده است، باید گفت تورم. این مساله باعث شده پول مردم بیارزش شود و قدرت خریدشان کاهش یابد، شاید این امر مهمترین علت آب رفتن طبقه متوسط باشد. عامل دوم موضوع بیکاری است که عامل به وجود آمدن این مسائل شده است. با توجه به شرایط موجود چقدر میتوان به حل معضل بیکاری و تورم امیدوار بود؟ دیدگاه شما در این رابطه چیست؟ چه تورم و چه بیکاری هر دو با سیاستهای طرف عرضه بهبود پیدا میکند؛ یعنی اگر شما فضای کسبوکار را بهبود بخشیده و مقررات دست و پا گیر را حذف کنید، میتوانید انتظار داشته باشید که منحنی عرضه اقتصاد افزایش پیدا کند. در این صورت هم تورم کاهش مییابد و هم نرخ بیکاری روندی کاهشی خواهد داشت. در دولت یازدهم و دوازدهم صحبتهای فراوان و البته بسیار تکراری، دال بر اینکه مشکلات اقتصادی موجود در کشور مربوط به عملکرد دولتهای نهم و دهم است و این دولت در حال آواربرداری از اقتصاد کشور است، به مراتب شنیده شده است. به اعتقاد شما این موضوع تا چه حد قابلپذیرش است؟ فکر میکنم هیچ دولتی نمیخواهد عمدا اقتصاد را خراب کند. معتقدم هر دولتی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سرکار آمده، به دنبال این بوده است که وضعیت اقتصادی کشور را بهبود بخشد. دولت قبل هم مانند سایر دولتها یکسری کارهای درست و شاید هم یکسری اقدامات نادرست انجام داده باشد. شاید اینکه بگوییم هرکاری که دولت قبل انجام داده نادرست است حرف درستی نباشد، ولی میتوان گفت مثلا سیاست مسکن مهر که بانکها بر آن اساس مجبور شدند مقادیر عظیمی پول چاپ کنند، سیاست چندان صحیحی نبود. اما در مجموع دولت قبل یک سیاست واحد داشت و آن هم این بود که سعی داشت دیوان سالاریهای زاید و اضافی در کشور را کاهش دهد، هرچند به نظرم این نیت از راه درستی عملیاتی نشد، اما اصل آن یک سیاست خوب بود و اگر دولت فعلی نیز آن فرآیند را ادامه داده و اینگونه اقدام و دیوان سالاریهای زاید را حذف کند، میتواند برای اقتصاد ما بسیار مفید باشد. به نظر شما چه چالش و مسالهای در اقتصاد ما وجود دارد که هر دولتی که سر کار میآید، نمیتواند مشکلات اقتصادی را حل کند و مردم همواره از عملکرد دولتها ناراضی هستند؟ اقتصاد ایران مثل بیماری است که به چاپ پول معتاد شده است؛ یعنی هر دولتی با علم به اینکه میداند چاپ پول به اقتصاد صدمه میزند، مجبور به انجام این کار است. بنابراین دولتها باید با سیاستهای انضباطی سخت حرکت کنند تا حجم پول بالا نرود. ولی این مساله هم وجود دارد که ممکن است در این میان مشکلات عجیب و غریبی پیش بیاید و دولتها جرات نکنند چنین رفتاری داشته باشند. بهعنوان سوال آخر به نظرتان مهمترین اقدامات مثبت و منفی دولت تا امروز در حوزه اقتصاد چه بوده است؟ متاسفانه هنوز شاخص فضای کسبوکار در ایران مناسب نیست و این مساله برای اقتصاد اصلا جالب نیست. شاخص فضای کسبوکار به شاخصهای دیگر هم تقسیم میشود، بهعنوان مثال شاخص حمایت از سرمایهگذاران کوچک که ایران در این زمینه نیز رتبه بدی دارد. آخرین رتبهای که مطرح شده بود اگر اشتباه نکنم، رتبهای بین 169 یا 170 بود. در مجموع کشورمان رتبه خیلی بدی دارد و این موضوع تنها یک نکته منفی اقتصادی نیست، بلکه میتوان در کنار این موضوع به مردمی اشاره کرد که در موسسات مختلف مالی پول گذاشتهاند و هر روز برای بازپسگیری پولشان به این در و آن در میزنند. اما اگر بخواهیم نکات مثبت را مطرح کنیم، باید بگوییم تنها نکته مثبت این دولت این است که حداقل در حرف معتقد است مشکلات کشور با چاپ پول حل نمیشود.∎
نظر شما