ساغر شمسی
ایرانیها 5/2 برابر میانگین جهانی شکر میخورند. مدیر کل دفتر سلامت بهبود تغذیه وزارت بهداشت میگوید:60 درصد مردم کشور دچار اضافه وزن و چاقی هستند حتی در کودکان زیر 5 سال نیز چاقی شیوع زیادی دارد. اضافه وزن و چاقی زمینه ساز بروز بیماریهای غیرواگیردار از جمله دیابت، فشار خون و انواع سرطانهاست. علت ابتلا به این بیماریها نیز الگوی تغذیهای مردم است. وی ادامه داد: هم اکنون سرانه مصرف شکر در کشور 66 گرم در روز است . در حالی که طبق توصیه سازمان بهداشت جهانی این میزان باید 25 گرم در روز باشد. با توجه به این خبر ،به نظر میرسد که جامعه شهری ایران از نظر درگیری و ابتلا به بیماری دیابت در وضعیت بسیار بدی قرار دارد و ظهور این بیماری به چندین شاخص بسیار مهم از جمله شیوه زیستی باز میگردد. شهرنشینی مدرن باعث شکل گیری کارخانجات عظیم تولید غذاهای شیرین و پرکالری و بسیار مضر و غیر ضروری شد که سلامتی شهروندان را قربانی محصولات و تجارتهای خود کردند . این حرکت شتابزده به سمت مدرنیته و آشفتگی، جامعه امروزی را به شدت به سمت چاقی، بی تحرکی و شیوع دیابت و مقاومت به انسولین به صورت مهار گسیخته سوق داد. با نگاهی به کیفیت مواد غذایی که تا حدود زیادی خالی از مواد مغذی هستند وعمدتا حالت تجاری دارند جامعه ناگزیر از مصرف خیلی از این موادغذایی است چون دسترسی شهرنشینان به مواد غذایی سالم و ارگانیک کم است و باید به آنچه که هست بسنده کنند اما آنچه که به این موضوع دامن میزند کم تحرکی مفرط و شیوه سفرهای درون شهری است. تغذیه غلط به اضافه خودرو محوری ،تهدیدات بزرگی بر علیه بهداشت عمومی و سلامت جامعهاند. با نگاهی گذرا به وضعیت کنونی شهرها ،بیش از آنکه فضای سبز و انسانها را ببینیم، خودروها به چشم میآیند. پیاده روی امری فراموش شده است و شهرنشینان برای طی مسیرهای کوتاه نیز خودرو را که علاوه بر آلودگی هوا و آلودگی صوتی موجب بیماریهای خطرناکی چون کم تحرکی میشود، به پیاده روی و دوچرخه سواری ترجیح میدهند. تداوم این وضعیت میتواند ضررهای هنگفت نیروی انسانی و اقتصادی را برای جامعه در پی داشته باشد. همچنین زیستگاههای انسانی و شهری در جامعه ما با معیارهایی که برای سلامتی انسان ضروری هستند بسیار فاصله دارد و شهر از آنچه که به نفع شهروندان است مانند مسیرهای پیاده روی و دوچرخه سواری استاندارد خالی است و مردم نیز ناگزیر با این شرایط خود را تطبیق دادهاند. اما رابطه مصرف شکر با دوچرخه سواری و پیاده روی در چیست؟ شاید شیوه شتابزده تغذیه ای، سرانه مصرف شکر را به طور ناگزیری بالا برده باشد اما لازمه سوزاندن کالری اضافه و دفع سموم، تحرک و ورزش کردن به صورت منظم است که متاسفانه این موارد هم از طرف شهرسازیهای نوین که منطبق با نیازهای زیستی و واقعی انسان نیست رعایت نشده و هم از طرف شهروندان موضوعی کم اهمیت به نظر میرسد که در هر صورت شهرها سازگار با جوامع انسانی نیستند و میتوانند کمک بزرگی به این قاتلین خاموش بکنند. پیاده روی که میتواند از ابتلا به دیابت و پوکی استخوان جلوگیری کند به فراموشی سپرده شده و شهروندان یا به دلیل تن آسایی مفرط و یا ترس از استنشاق بیشتر آلایندهها شهر را در یک چرخه معیوب گرفتار نمودهاند. به گفته رییس سازمان محیطزیست تهران «در تهران روزانه 12 میلیون لیتر بنزین مصرف میشود، تهرانیها به اندازه کشور 40 میلیون نفری لهستان بنزین مصرف میکنند». دلایل این واقعیات همانطور که پیش تر گفته شد میتواند از مشکلات شهری سرچشمه گرفته باشد. ارزیابی مجدد و جانمایی مجدد شهری که مبنای آن بر سلامت و انسان مداری باشد جزء ضروریات جامعه است. تهران را باید با شهرهایی چون کپنهاگ مقایسه کرد که با وجود جمعیت 600 هزارنفری 400 کیلومتر مسیر ایمن و پیوسته برای دوچرخه سواری دارد اما تهران با جمعیت 10 میلیون نفری کمتر از 200 کیلومتر مسیر برای دوچرخه سواری دارد که آن هم ناایمن و ناپیوسته است. اما نکته مهم دیگری که در این موضوع به چشم میخورد رفتار مدیران بلند پایه ایرانی است که باید در جهت ترویج فرهنگ مراقبت از سلامتی و جلوگیری از آلودگی ابتدا از خود شروع کنند و برای جابجاییهای روزانه دوچرخه را به جای استفاده از خودرو جایگزین کنند. و اما یک پرسش اساسی؛ آیا بهبود کیفیت سوخت و تولید خودروی با کیفیت (صرفنظر از اینکه باید این اتفاق بیفتد و ما ناگزیر به استفاده از خودرو در سفرهای طولانی هستیم) میتواند چاقی یا دیابت را درمان یا کنترل کند؟
∎
نظر شما