شناسهٔ خبر: 23654978 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

گزارش/

سینمای مقاومت، سینمای دفاع مقدس امروز

اگر‌چه جذب سرمایه‌گذار برای ساخت یک اثر، در حوزه سینمای دفاع مقدس دشواری‌های خاص خود را دارد، ولی گاهی اوقات وضعیت اکران و بازخوردهای بعد از نمایش این نوع فیلم‌ها، کار را ‌سخت‌تر می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، غالب فیلمسازان سینمای ایران، فیلمنامه‌ای در دست دارند که در فضای دفاع مقدس روایت می‌شود. مثلا بهروز افخمی فیلمنامه‌ای با محوریت زندگی شهید حسن باقری دارد؛ علیرضا داود‌نژاد بیش از یک دهه است که قصد دارد فیلمی با عنوان «چشمه» بسازد که بر اساس کتاب «حرمان هور» نوشته‌های شهید احمدرضا احدی است. یا تهمینه میلانی فیلمنامه‌ای با نام «تنهایی پر‌هیاهو» در دست دارد که پیش‌تولید کار را هم شروع کرده بود ولی به سرانجام نرسید یا رضا میرکریمی در آرزوی ساختن فیلم «ابراهیم در آتش» با محوریت شهید ابراهیم همت است. هر کدام از این کارگردان‌ها به دلایل خاصی از روند تولید بازماندند ولی بنا به اظهارات خودشان وجه مشترک همه این پروژه‌ها عدم‌تخصیص بودجه برای تولید است. به مورد اخیر رضا میرکریمی نگاه کنید. میرکریمی در اوایل دولت قبل و شروع ریاست حجت‌ا... ایوبی بر سازمان سینمایی، خیز جدی برای ساخت یک اثر سینمایی در حوزه دفاع مقدس برداشت. «ابراهیم در آتش» نام موقت پروژه میرکریمی بود که مراحل تحقیق آن دو سال به طول انجامید.  نسخه اولیه فیلمنامه در اختیار خانواده شهید همت قرار گرفت و آنها نیز نظراتی را داشتند که پس از اعمال این نظرات موافقت خود را با کلیات فیلمنامه «ابراهیم در آتش» اعلام کردند. به گواه ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی، اوایل سال 93، جلسه‌ای مشترک بین مدیران حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و انجمن سینمای دفاع مقدس برگزار شد و میرکریمی در این جلسه توجیهی از فیلمنامه‌اش دفاع کرد. مدیران پذیرفتند و قرار شد که در سه سهم، بودجه این پروژه تامین شود. پروژه‌ای که بعد از گذشت نزدیک به چهار سال هنوز به سرانجام نرسیده است. گویا سنگ‌اندازی فراتر از مسائل سینمایی مانع تخصیص بودجه این پروژه شده است. جذب سرمایه برای فیلم‌های سینمای دفاع مقدس به این راحتی‌ها نیست.

به مورد ساخته شده امسال محمدعلی باشه‌آهنگر نگاه کنید. باشه‌آهنگر فیلم سینمایی «ملکه» را در سال 89 ساخت. این فیلم در جشنواره سی‌ام فیلم فجر به نمایش درآمد و بازخوردهای خوبی از مخاطبان و منتقدان دریافت کرد و با نامزدی در ۱۴ رشته رکورددار شد و در سه رشته جایزه گرفت. باشه‌آهنگر با سید‌ابوالقاسم حسینی تهیه‌کننده فقید این فیلم تصمیم به ساخت فیلم دیگری با عنوان «سروزیرآب»‌ می‌گیرند. از زمان دریافت پروانه ساخت تا سال قبل که فیلمبرداری کار تمام شد، بیش از چهار سال گذشت. در این فاصله تهیه‌کننده فیلم فوت کرد و دو بار به خاطر به تعویق افتادن دوره دریافت پروانه ساخت، درخواست پروانه دادند. باشه‌آهنگر بیش از هشت بار فیلمنامه را بازنویسی کرد ولی نهادهایی که باید از فیلم حمایت کنند پای کار نمی‌آمدند. تا اینکه باشه‌آهنگر از سه نهاد شهرداری، حوزه هنری و فارابی برای ساخت فیلم بودجه گرفت. کارگردان «سرو زیر آب» در این مورد گفته بود که به تعویق افتادن تولید «سرو زیر آب» باعث شد هزینه‌های تولید این اثر بیشتر شود. «‌سرو زیر آب» بعد از یک فراز و نشیب، حالا قرار است در جشنواره سی‌و‌ششم فیلم فجر رونمایی شود.

اگر‌چه جذب سرمایه‌گذار برای ساخت یک اثر، در حوزه سینمای دفاع مقدس دشواری‌های خاص خود را دارد، ولی گاهی اوقات وضعیت اکران و بازخوردهای بعد از نمایش این نوع فیلم‌ها، کار را ‌سخت‌تر می‌کند. به مورد کیومرث پوراحمد نگاه کنید. پوراحمد نام غریبی در سینمای ایران نیست؛ آثارش هم به این راحتی فراموش نمی‌شود ولی حالا گوشه‌نشین شده است و سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌شود که انبوه فیلمنامه‌هایش را بسازد. او در سال‌های دهه 80 که فیلمسازان دفاع مقدسی، میل به ساخت آثار اجتماعی داشتند، سراغ «اتوبوس شب» رفت که البته اثری ماندگار در حوزه سینمای دفاع مقدس شد، ولی قصه و غصه این روزهای پوراحمد از حواشی ساخت فیلم دفاع مقدسی «50 قدم آخر» و جنجال‌های اولین نمایش این فیلم در جشنواره سی‌و‌دوم شروع شد. او بعد از ساخت این فیلم گفت: «پشت دستم را داغ کردم که فیلم دفاع مقدسی بسازم.» او در مصاحبه‌ای با روزنامه «فرهیختگان» گفته است: «زمانی که فیلم را می‌ساختیم می‌گفتم «50 قدم آخر» سخت‌ترین و بهترین فیلم من است‌. الان فقط می‌توانم بگویم که سخت‌ترین فیلمم است، اینکه بهترین یا بدترین فیلمم است، را نمی‌دانم؛ چون هیچ‌کس ننشست بنویسد و فیلم را به درستی تحلیل کند. آن سکوت دوستان مطبوعاتی خیلی غم‌انگیز بود واقعا. وقتی همه قطعات پازل «زدن» فیلم را کنار هم می‌گذارم به این نتیجه می‌رسم که به احتمال خیلی زیاد «50 قدم آخر» قربانی دعوای دو سردار شده که می‌خواستند روی یکدیگر را کم کنند.» او حتی می‌گوید: «‌یکی دو سال پیش حبیب احمدزاده، ایده‌ای ‌عالی داشت برای یک فیلم خانوادگی ولی زن قهرمان قصه، همسر یک آزاده بود. فکر کردم همین همسر آزاده بودن باعث می‌شود باز هم فیلم بی‌شمار مبصر پیدا کند. از خیرش گذشتم.»

در لیست پرفروش‌های سینمای ایران، فیلم‌های دفاع مقدسی جایگاه بالایی دارند؛ ولی در اکران بین‌المللی هنوز نتوانسته جایگاه خود را به‌دست آورد. در این مورد، فیلم سینمایی «دوئل» مثال خوبی برای اولین و آخرین تلاش سینمای دفاع مقدس برای اکران بین‌المللی است. وقتی احمدرضا درویش این فیلم را در سال 82 با هزینه میلیاردی ساخت، دغدغه اکران بین‌المللی داشت؛ تلاش‌هایی هم برای اکران خارج از مرزهای ایران انجام شد. همزمان با نمایش عمومی فیلم در ایران، دوئل در افغانستان و امارات متحده عربی روی پرده رفت. حتی تور اروپایی اکران فیلم با نمایش در مجموعه سینه ورلد در جنوب لندن آغاز شد. این فیلم در برخی از کشورهای اروپایی روی پرده رفت اما در نهایت به عنوان تنها اثر سینمای دفاع مقدسی که داعیه اکران بین‌الملل دارد، دستاورد ویژه‌ای به همراه نداشت.

علی‌رغم نمونه‌های یاد شده از مشکلات تولید تا اکران در آثار سینمای دفاع مقدس، ولی عمده‌ مساله به عدم‌درک صحیح از چارچوب‌های نظری و مفهومی گفتمان دفاع مقدس باز‌می‌گردد؛ مساله‌ای که هم برخی فیلمسازان و هم مسئولان فرهنگی دچار آن هستند. مسیری که سینمای جنگ در روند سی و چند ساله اخیر طی کرده، به خاطر ظهور فضاهای جدید مضمونی و لزوم پرداختن به آنها، اشکال متنوعی به خود گرفته است. با وجود اینکه برخی از منتقدان، سینمای دفاع مقدس را تنها ژانر بومی سینمای ایران می‌دانند، ولی نمی‌توان چارچوب مشخصی را برای آن ترسیم کرد؛ در گزاره متاخر که بر آن اتفاق‌نظر دارند، آثار سینمای دفاع مقدس را به دو بخش تقسیم می‌کنند. فیلم‌هایی که با محوریت عملیات‌ها، شخصیت‌ها و روزهای هشت سال جنگ ایران و عراق ساخته می‌شوند مانند نمونه‌هایی همچون «حمله به اچ3»، «عقاب‌ها» «ایستاده در غبار» و «چ» و بخش دوم، فیلم‌هایی که در فضایی اجتماعی متاثر از ساحت هشت سال دفاع مقدس روایت می‌شوند، مانند «کیمیا»، «میم مثل مادر» «آژانس شیشه‌ای» یا «شیار143».

تقسیم‌بندی مذکور، گفتمان نهفته در سینمای دفاع مقدس را محدود می‌کند؛ در حالی که این‌ گونه سینمایی، درآمیخته با ارزش‌ها و هنجارهایی است که تنها در فضاهایی همچون شهادت‌طلبی، ایمان به غیب، تفکر بسیجی، اطاعت از ولایت، ایثارگری، محاسبات نامتعارف با اصول جنگی کلاسیک و آکادمیک قابل‌درک و جست‌وجو هستند. فضاهایی که این روزها در محور مقاومت و فراتر از مرزهای زمانی و مکانی جنگ ایران و عراق هم یافت می‌شوند. سینمای دفاع مقدس همراه با زمانه‌ خودش در حال بازتعریف و البته کشف شدن است. امیدوارانه می‌توان گفت تلاش‌های این روزهای ابراهیم حاتمی‌کیا فیلمساز شناخته شده سینمای دفاع مقدس، از همین جنس کشف کردن است. حاتمی‌کیا که بعد از ساخت «چ» به‌دنبال تولید فیلمی با موضوع عملیات بیت‌المقدس بود، ظاهرا مسیر روایتگری‌اش را تغییر داد و قصه «بادیگارد» را در ساحتی دیگر ساخت. او که از نگاه به سینمای دفاع مقدس در سال‌های اخیر گلایه‌مند بود، یک‌تنه در مقابل طیف وسیعی از افرادی ایستاده که به گفته‌ خودش در هرم سینمای ایران در اکثریت هستند. سینمای دفاع مقدس در فضای فیلم‌هایی همچون «بادیگارد» و «پرواز به وقت شام»  تعریف جدیدی می‌یابد که این گونه سینمایی را پویاتر نگه دارد.

نظر شما