شناسهٔ خبر: 23650913 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

«بررسی مطبوعات»

ضرورت ترغیب کاربران ایرانی به استفاده از شبکه های اجتماعی بومی

تهران- ایرنا- پیام رسان های موبایلی متنوع با ایجاد امکان دسترسی کاربران به جدیدترین یافته های روز، سلیقه و ذایقه مخاطبان را فراخور کیفیتی که ارایه می دهند، تغییر داده اند و در این میان وجود شبکه های اجتماعی قدرتمند داخلی، می تواند کاربران ایرانی را به سمت استفاده از این شبکه های بومی ترغیب کند.

صاحب‌خبر -

مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.

گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح شنبه 30 دی 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.

** ضرورت توجه و تقویت شبکه های اجتماعی و برقراری امنیت ملی
شبکه های اجتماعی محیط تعاملی به شمار می رود که امکان ارتباط کاربران در گروه های سنی مختلف را فراهم می کند و در سطح گسترده ای از توجه افراد قرار دارد. شبکه های مجازی پدیده هایی هستند که نمی شود از آن دوری جست و باید این موضوع را با مطالعه هوشمند و تبدیل آن به ابزاری جهت ارتقا و حفظ امنیت ملی کشور به کار برد.

روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان «پیام رسان های داخلی توان رقابت با «تلگرام» را دارند؟» به گفت وگو با کارشناسان پرداخت و نوشت: این روزها نحوه برخورد با پیام‌رسان‌های خارجی و تلاش برای تقویت پیام‌ رسان ‌های داخلی به موضوع داغ روز تبدیل شده است و مسئولان و دست‌اندرکاران این موضوع‌ها نیز دیدگاه‌های مختلفی دارند. تاکنون اراده جدی برای حمایت از پیام‌ رسان‌های داخلی در کشور وجود نداشته درحالی که باید به طور جدی‌تر از پیام ‌رسان ‌های داخلی حمایت کنیم. مسئولان مرتبط با فناوری ارتباطات، باید اعتماد عمومی را به پیام ‌رسان ‌های داخلی بالا ببرند و به مردم بگویند که حریم شخصی آنان بر اساسن اساسی در پیام‌رسان‌های داخلی حفظ می‌شود.

در ادامه این گفت وگو می خوانیم: پیام‌رسان‌های داخلی قادر به پاسخگویی به استقبال عمومی مردم نیستند و القای عدم اعتماد مردم به این پیام‌رسان‌ها از سوی برخی از مسئولان، به هیچ وجه درست نیست. رضا تقی پور عضو شورای عالی فضای مجازی تصریح کرد: ضرباتی که کشور از نرم‌افزارهای خارجی دیده، بسیار زیاد است. اگر پیام‌ رسان‌های خارجی مهار نشوند، به هیچ حد و مرزی قناعت نمی‌کنند در حالی که نرم افزارهای داخلی هیچ گاه چنین رفتاری از خود بروز نمی‌دهند. باید به مردم بگوییم با پیام‌رسان‌های داخلی بهتر می‌توانیم از اطلاعات آنان صیانت کنیم. باید شاهد رشد واقعی و رقابت در پیام‌رسان‌های داخلی باشیم و حمایت صرف از آنان در آینده به عاملی برای جلوگیری از رشد این پیام‌رسان‌ها تبدیل خواهد شد. نباید این انحصار را برای تلگرام ایجاد می‌کردیم، اگر پیام‌رسان‌های خارجی دیگری هم در کشور فعال بودند، تا این حد از تلگرام استقبال نمی‌شد. وی تصریح کرد: باید انحصار داخلی و خارجی در همه پیام‌رسان‌ها شکسته شود. پیام‌رسان‌های داخلی در سه سطح زیر سه میلیون بین سه تا پنج میلیون و بالای پنج میلیون کاربر تقسیم‌بندی شده و مورد حمایت قرار می‌گیرند. اگر بتوانیم اعتماد مردم را به پیام ‌رسان ‌های داخلی جلب کنیم، خود آنها در فضای تهدید مجازی هم ورود و مقابله می‌کنند.

روزنامه «اطلاعات» در یادداشتی با عنوان «پیام رسان ‌های داخلی نیازمند حمایت» نوشت: استقبال کاربران ایرانی از شبکه های اجتماعی فضای مجازی طی سالهای اخیر با افزایش چشمگیری روبه رو بوده و با توجه به روند رو به رشد ضریب نفوذ دیجیتالی شدن، پیش بینی مرکز مطالعات استراتژیک غرب حاکی از آن است که تا سال 1400کشور ما در میان 6کشور اول دنیا از نظر تکنولوژی دیجیتالی و زندگی دیجیتالی قرار گیرد و نقش شبکه های اجتماعی در تغییرات سبک زندگی و دیجیتالی شدن، کاملا مشهود خواهد بود. این موضوع البته تنها مختص به کاربران ایرانی نیست و امروزه میلیاردها نفر از مردم دنیا با اتصال به شبکه های اجتماعی فعالیت می کنند به نحوی که گفته می شود روزانه 5برابر جمعیت انسانهای روی زمین، پیام الکترونیک در فضای شبکه های اجتماعی مبادله می شود. به همین دلیل شاید بتوان پرطرفدارترین کاربرد فضای مجازی را به شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های پیام رسان نسبت داد. در این میان اختلال در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام در روزهای اخیر باعث شده که کاربران ایرانی به فکر گزینه های جدیدی برای جایگزینی با این شبکه های اجتماعی بیافتند؛ البته در این زمینه بررسی ها نشان می دهد که هم اکنون بالغ بر چند ده شبکه اجتماعی مشابه تلگرام و اینستاگرام در کشور وجود دارد که در صورت کارآمدی می تواند جایگزین مناسبی برای شبکه‌های خارجی باشد.

در ادامه می خوانیم: پیام رسان های متنوع فضای مجازی با ایجاد امکان دسترسی کاربران به جدیدترین یافته های روز، سلیقه و ذایقه مخاطبان را فراخور کیفیتی که ارایه می دهند، تغییر داده اند؛ البته امروزه در ایران این تکنولوژی به شکل بومی درآمده است، اما این که چرا همچنان مردم ترجیح می دهند تا از پیام رسان های خارجی استفاده کنند، موضوعی است که نیاز به تغییر دیدگاه ها با تبلیغات مناسب دارد.

شکی نیست که برای استفاده از شبکه های اجتماعی در کشور از سوی کاربران ایرانی مطالبات بسیاری وجود دارد و در صورت وجود شبکه های اجتماعی قدرتمند داخلی، می توان کاربران ایرانی را به سمت استفاده از این شبکه های بومی ترغیب کرد. میزان حجم اشتراک گذاری فایل ها و گفتگوها، جابه‌جایی سریع بین صفحات و استفاده راحت از امکانات موجود اپلیکیشن های موبایلی و نیز بروزرسانی نرم افزار در کنار طراحی کاربرپسند و حفظ حریم خصوصی کاربران، از جمله ویژگیهایی است که می توان یک شبکه کارآمد را با آن سنجید. براین اساس برای تامین نیاز کاربران ایرانی طراحان شبکه های بومی داخلی باید به ارتقای زیرساخت دسترسی به این شبکه ها، شکل ظاهری و تنوع سرویس، نوآوری و ابداع در ارائه سرویس های جدید و خلاقیت و نیز پایداری و جلوگیری از قطع و وصل شدن آن توجه ویژه نشان دهند. اگر چه تاکنون رقابت نابرابری میان شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی برقرار بود که با حمایت دولت از شبکه های اجتماعی داخلی و ارائه پهنای باند رایگان اینترنت و حمایت برای حل مشکلات مالی و حقوقی می توان به توسعه این بخش امیدوار بود. در تمامی کشورها هم شبکه های اجتماعی داخلی از سوی دولت ها مورد حمایت قرار می گیرند و پهنای باند رایگان دارند.

روزنامه «اعتماد» در مطلبی با عنوان «موقعیت‌ نشناسی در ناسزاگویی مجازی» با نگاهی به کامنت ‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی در ماجرای «سانچی» به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: وقتی هراتفاقی چه در دنیای واقعی و چه در شبکه‌های اجتماعی روی می‌دهد با واکنش‌های مختلف و عجیب کاربران این شبکه‌ها مواجهیم. این دو جمله را با هم مقایسه کنید: «فکر و ذهن و زبون و دست آدم قفل میشه با دیدن مصیبت شما، هیچ چیزی نمی‌تونم به زبون بیارم...» این جمله اول و حالا جمله دوم: «جمهوری اسلامی از بس از پرچمای کشورای دیگه استفاده کرده که نگو. چینم احتمالا با پاناما مشکل داشته، گفته بذار بسوزه. غافل از اینکه کشتیه ایرانیه با پرچم پاناما.» این دو جمله دو کامنت، زیر مطلبی است که یکی از بستگان سانحه نفتکش سانچی در شبکه اجتماعی اینستاگرام گذاشته است. پرسش این است؛ کسی که عزیزی را ازدست داده به کدام جمله و اظهارنظر نیازدارد؟ جمله‌ای برای همدردی و همدلی یا جمله‌ای در اعتراض به عملکرد یک سیستم و سازمان رسمی؟

در ادامه می خوانیم: واکنش افراد به مرگ و ازدست دادن عزیزان متفاوت است. بعضی افراد خیلی حرف می‌زنند، بعضی‌ها خیلی کم حرف می‌زنند یا حرف‌های نادرست می‌زنند. روانشناسان می‌گویند باید مراحل مختلف سوگواری را تجربه کنید تا بتوانید مرگ آن عزیز را بپذیرید. مهم‌ترین مشکلاتی که افراد دچار می‌شوند، انکار، خشم و تنهایی است. همه این موارد را از نظر بگذرانید و ببینید وقتی یک نفر عزیزی را ازدست می‌دهد که با او فاصله بسیاری دارد و این اتفاق هم به صورت ناگهانی روی داده است. مرگ عزیز وقتی ناگهانی باشد واکنش معمول به آن عدم باوراست. طبق قانون مجازات اسلامی توهین جرم است و برای آن مجازات درنظر گرفته شده است. حال این توهین در فضای مجازی و با اسم مستعار باشد خواه در فضای حقیقی. در هر صورت توهین در لغت به معنای خوار کردن، سبک داشتن، خواری و خفت آمده است.

روزنامه «مردم سالاری» با درج یادداشتی با عنوان «زندگی های مجازی» می نویسد: شبکه‌ های اجتماعی آمیز‌ه‌ای فرصت و تهدید هستند. نادیده‌گرفتن تهدیدات این شبکه ‌ها و تأکید مطلق بر فرصت ‌ها و مزایای آنها باعث خواهد شد که نتوانیم جلوی گسترش پیامدهای منفی را بگیریم و در این صورت ارزش فرصت‌ها و مزایا نیز کم‌رنگ خواهد شد. اکنون در این مطلب می‌خواهیم به مهم‌ترین جنبه‌های منفی استفاده از شبکه‌های اجتماعی اشاره کنیم. این جنبه‌ها شامل موارد زیر هستند: گروهی از روان ‌شناسان و محققان دانشگاه میشیگان آمریکا در تحقیقی دریافته‌اند که احساس تنهایی، نارضایتی از زندگی و افسردگی که یک چرخه معیوب را تشکیل می‌دهند، از پیامدهای حضور فراوان در شبکه‌های اجتماعی است. به گفته این روان‌شناسان، دلیل به وجود آمدن این چرخه این است که افراد به دلیل احساس تنهایی به شبکه‌های اجتماعی پناه می‌برند. در این شبکه‌ها با افرادی مواجه می‌شوند که به ظاهر به نظر نمی‌رسد که حس آنها را داشته باشند یا وضعیت اقتصادی یا اجتماعی بسیار بهتری نسبت به آنها دارند، بنابراین احساس تنهایی‌شان بیشتر و به دلیل وضعیت درماندگی که برایشان ایجاد می‌شود به افسردگی مبتلا می‌شوند.

مهدی ملک محمد در ادامه این یادداشت می نویسد: بسیاری از افراد از طریق شبکه ‌های اجتماعی ‌نامزد یا همسرشان را زیر‌نظر می‌گیرند. در یک تحقیق مشخص شده است که سی و پنج درصد از کاربران فیس‌بوک معتقد هستند که فیس‌بوک باعث ایجاد احساس حسادت به‌طور مستقیم در روابط عاشقانه‌ آنها شده است. تحقیقات جدیدی که توسط دانشکده حقوق مارتی مونیال آمریکا صورت گرفته است نشان می‌دهد که در برخی از ایالت‌های این کشور، 80 درصد درخواست‌های طلاق در این کشور به استناد موارد غیراخلاقی که در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌شود بوده است. نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد 63 درصد اعضای شبکه‌های اجتماعی پاسخ به درخواست افزودن دیگران را در لیست دوستان‌شان به تأخیر می‌اندازند، از هر ده نفر سه نفر با رد‌کردن این درخواست دچار عذاب‌وجدان می‌شوند، و 12 درصد اصلاً دوست ندارند چنین درخواستی دریافت کنند. نتایج یک تحقیق دیگر نیز نشان می‌دهد افرادی که درخواست دوستی‌شان در فیس‌بوک رد می‌شود، همان‌قدر ناراحت و آزرده می‌شوند که رد شدن در زندگی واقعی آنها را ناراحت می‌کند.

** حادثه پلاسکو؛ ضرورت ایجاد مدیریت یکپارچه شهری
یکسال از حادثه تلخ فروریختن ساختمان پلاسکو می گذرد. نماد مدرنیته تهران که با سوختن و فروریختنش چند تن از هم وطنان و آتشنشانان فداکار کشور جان باختند. پس از این رویداد همچنان این مکان خالی از ساختمان است و کسبه آن در مجتمعی در خیابان ولیعصر تهران در حسرت روزهای پیشین به سر می‌برند. قرار است امسال در دهه فجر با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی کلنگ این ساختمان زده شود و بنایی جدید جایگزین آن شود. امید آن می رود تا با ایجاد مدیریت یکپارچه شهری دیگر شاهد این گونه حوادث تلخ و جانکاه نباشیم.

روزنامه «ایران» با درج گزارشی با عنوان «روزی که در خود فرو ریختیم» نوشت: «راهمون سد شده، چیزی نمی‌بینیم، همه جا رو دود گرفته، آتیش به ما نزدیک شده، نمی‌تونیم مهارش کنیم، باید ساختمون رو ترک کنیم...» جمله‌ها ناتمام می‌ماند و صدای آتش‌نشانان پشت بی‌سیم، برای همیشه خاموش می‌شود. پلاسکو در خودش سوخت و فرو ریخت. ماهم با پلاسکو سوختیم و در خود آوار شدیم.

حالا یک سال از آن روزهای دردناک می‌گذرد و من مقابل مزار پلاسکو ایستاده‌ام. با تماشای جای خالی‌اش، دلم سخت می‌گیرد. نه صدایی، نه جوششی و نه جانی! خاطره آتش و دود، سینه‌ام را تنگ می‌کند، به خس خس می‌افتم. صدای بیل مکانیکی و بولدوزر کلافه‌ام می‌کند. انگار دوباره پرتم کرده‌اند به کابوسی که برایم تمامی ندارد. همه آن شب‌‌ها و روزها جلوی چشمم می‌آید. آتشی که از زیر صدها تن آهن و سیمان زبانه می‌کشد. بولدوزرهایی که بی‌محابا کار می‌کنند و لاشه‌های فلزی را بیرون می‌کشند. سگ‌هایی که روی تلی از آوار بو می‌کشند تا شاید کسی را زنده بیابند. آدم‌هایی که پشت میله‌های فلزی محوطه عملیات، قطار شده‌اند تا ببینند چه می‌شود. آتش‌نشانانی که امیدشان به یأس تبدیل شده، گریه‌ مردی که سرش را به دیوار گذاشته و با آجرهای قرمز دود گرفته درددل می‌کند. توقف عملیات و خاموش شدن ماشین ‌هایی که پیام می‌دهد پیکری از زیرآوار بیرون آمده، پیکری که... هنوز آن نگاه‌ های یخ‌ زده مادران و همسران آتش‌نشانان محبوس مقابل چشمم است و صدای آتش‌نشانی در گوشم که می‌گفت: «بنویس آتش نگذاشت، بنویس کسی صدایشان را نشنید، بنویس دستشان خالی بود، بنویس دستور خروج ندادند! بنویس...»

در ادامه این مطلب می خوانیم: پیرمرد ریزجثه‌ای با کلاه بارتایی مقابل قاب آتش‌نشان‌ها می‌ایستد و فاتحه‌ای برایشان می‌خواند. «آقامیرزا» مغازه‌اش چند کوچه پایین‌تر از اینجاست. هر غروب که به خانه می‌رود، لحظه‌ای می‌ایستد و برای جانباختگان فاتحه‌ای می‌خواند: « کاری از دستم برنمی‌آد جز اینکه براشون فاتحه‌ای بخونم. پلاسکو چشم و چراغ منطقه بود. از زمانی که سوخت و ریخت پایین، برکت این خیابون رو هم با خودش برد. دلم برای خانواده‌های آتش‌نشان‌ها و اون چندنفری که جونشون رو از دست دادند خیلی می‌سوزه. باور می‌کنی که هر وقت توی تلویزیون و روزنامه عکس‌هاشون رو می‌بینم گریه‌ام می‌گیره؟» با خودم قرار می‌گذارم مثل چهلم آتش‌نشانان همه چیز را ثبت کنم. درست مثل یک دوربین. مثلاً از کنجکاوی 3 نوجوان 17 – 16 ساله که به نوبت روی بلوک بتونی می‌روند و داخل محوطه را می‌بینند و فیلمی از آن می‌گیرند تا نگاه عابران و پا سست کردن‌شان موقع تماشای جای خالی پلاسکو و عکس آتش نشانان. یکی از 3 نوجوان می‌گوید 3– 2 روز بیشتر به سالمرگ پلاسکو نمانده و عکس و فیلم می‌گیرد برای اینستاگرامش. آن یکی همراه با توضیحی کوتاه فیلم می‌گیرد برای گزارشگر آن طرف آبی. بعد جایی که دیوار به داخل شکم داده، می‌ ایستند و عکس سلفی می‌گیرند.

روزنامه «آرمان» با درج یادداشتی با عنوان «سالگرد حادثه تلخ پلاسکو» که به قلم محمدرضا عارف نگاشته شد، آورده است: یک سال از حادثه تلخ ساختمان پلاسکو می‌گذرد. یاد و خاطره حماسه‌آفرینان پلاسکو و شهدای آتش‌نشان برای همیشه ایام در خاطره‌ها خواهد ماند و در برابر ایثار و ازخودگذشتگی آتش‌نشانان عزیز که شجاعانه برای نجات جان هم‌نوعان خود، جانفشانی می‌کنند، سر تعظیم فرود می‌آوریم. حادثه پلاسکو حقیقتا زنگ خطری بود که باید نسبت به ایمنی ساختمان‌ها به‌ویژه در کلانشهر تهران حساسیت لازم را داشته باشیم. وضع استحکام ساختمان‌های تهران و نیز راه‌های دسترسی به آنها در صورت بروز حوادث سنگین چندان مناسب نیست. در دولت اصلاحات اقداماتی درخصوص رعایت آیین ‌نامه ساخت ‌و‌ساز و مقاوم ‌سازی ساختمان ‌های فرسوده صورت گرفت که لازم است در مدیریت جدید شهری نسبت به این مهم توجه جدی‌ تری شود.

در ادامه این یادداشت آمده است: در تجهیز آتش‌ نشانان به تکنولوژی ‌های پیشرفته برای اطفای حریق با چالش جدی و کمبود منابع رو به‌رو هستیم که باید با کمک همه مسئولان نسبت به تجهیز آتش ‌نشانان به ادوات مورد نیاز و پیشرفته اقدامات اساسی صورت بگیرد. مجمع امید 51نفره مطمئنا یکی از برنامه ‌های جدی که در دستور کار قرار خواهد داد بحث ایمن‌سازی و مقاوم‌سازی ساختمان‌ها و نیز تلاش برای تامین منابع مورد نیاز برای ارتقا و کارآمدی بیشتر سازمان آتش‌نشانی خواهد بود. امید است در اولین سالگرد شهدای حادثه پلاسکو در تکریم شهدای عزیزمان و خانواده ‌های محترمشان آنگونه که شایسته و در شأن آنهاست و مورد رضایت خداوند متعال است، عمل کنیم.

روزنامه «ابتکار» با انتخاب گزارشی با عنوان «روزی روزگاری پلاسکو» می نویسد: «پلاسکو امن بود خانم! کی گفته پلاسکو ناامن بود؟»، «پلاسکو هم ضدحریق بود هم ضدزلزله. می‏شد یک تکه از این ساختمان را برداری و ببری جای دیگر»؛ این جملات را چند نفر از باسابقه‏ترین کسبه پلاسکو به «ابتکار» می‌گویند که هنوز بعد از گذشت یک سال از ریزش کامل ساختمان هنوز به ناایمن بودن پلاسکو اعتقاد ندارند. وقتی به یکی از آن‏ها می‌گویم: «پلاسکو فرو ریخت و تمام شد»، می‌گوید: «پلاسکو نریخت، ریخته شد!» این روزها در نخستین سالگرد فروریختن پلاسکو اگر سری به خیابان جمهوری و محدود ساختمان پلاسکو بزنید خواهید دید عبور و مرور افراد از جلوی این ساختمان فروریخته، عادی است. صرافی‏ها که در زمان حادثه چند روزی تعطیل بودند مانند هر روز تابلو‏های نرخ ارزشان روشن است و دلال‏های ارز نیز در چهارراه استانبول با گوشی و ارز‏های مختلف در دست، به دنبال مشتری‌اند. در واقع، از چهارراه استانبول حالا فقط غول آهنی 54ساله کم شده و خرابه‏ سوخته ‏ای بر جا مانده است که با وزش هر باد خاکسترهای آن به هوا بلند می‏شود.

در ادامه این گزارش آمده است: عملا پلاسکو از کانون توجه‏ها خارج شده است و مردمی که 30دی سال گذشته حتی روی ماشین آتش ‏نشانی می‏رفتند تا بتوانند با گوشی فیلم و عکس بگیرند و شهروند خبرنگار باشند، حالا از کنار آن عبور می‏کنند و سرشان همچنان توی همان گوشی‌هاست. البته هستند عده‏ای که هنگام گذر سرشان را بلند می‏کنند و به در آهنی قفل شده و دیوار بتنی که مرز ساختمان ریخته و پیاده‌رو است، می‏نگرند. حتی برخی می‏ایستند و دوباره با همان گوشی‏ها از ساختمانی که کمی از آن از بالای دیوار بتنی 2متری قابل مشاهده است، عکس می‏گیرند. روی این دیوار، ماکت آتش‏ نشانان بدون صورت چسبانده شده که یادآور زمانی است که همه منتظر صدایی، نفسی یا خبر خوشی از زیرآوار بودند. «علی» یکی از شهروندانی که در حال عکس گرفتن از پلاسکو است. او به «ابتکار» می‌گوید: سال گذشته که خبر اتفاق را شنیدم، ناراحت کسانی بودم که زیر آوار زنده بودند و زجر می‏کشیدند. یک هفته بعد از آن هم از جلوی ساختمان که رد شدم، غم سنگینی بر دلم نشست چون یک اثر قدیمی و معروف تبدیل به تلی از خاک شده بود.

روزنامه «قانون» با درج یادداشتی با عنوان «پلاسکو، نمادی از ایثار آتش‌نشانان» که به قلم حمید حاجی ‌پور روزنامه ‌نگار نگاشته شد، آورده است: ک سال گذشت و جای خالی پلاسکو همچون دندان کشیده‌ خیابان جمهوری بیشتر از همیشه به چشم می‌آید. هنوز هم ساختمان‌های دور و اطراف ساختمان فرو ریخته عزادار همسایه‌شان هستند. وقتی مقابل مزار پلاسکو می‌ایستی انگار بوی دود و آتش سینه‌ات را می‌سوزاند. درباره صحنه آن کابوس توی سرت می‌چرخد. صدای بیسیم آتش‌نشان‌ها که همکاران‌شان را صدا می‌کردند و صدایی که خیلی زود خاموش شد. آن‌ها می‌گفتند دود و آتش اجازه پیشروی‌شان را نمی‌دهد و کار برای‌شان سخت شده و باید به عقب برگردند ولی دستور این بود که باید بمانند. آن‌ها ماندند و مرگ آن‌ها را در آغوش کشید.پلاسکو هم نتوانست مقابل آتش بی‌رحم تاب بیاورد. مقابل دیدگان وحشت‌زده مردم سوخت و فرو ریخت. همراه خود 16 آتش‌ نشان و 6 شهروند دیگر را تسلیم مرگ غم انگیزی کرد. حالا از آن برج 17 طبقه مزاری بی سنگ قبر باقی مانده‌است.از پلاسکو خرابه‌ای بیش باقی نمانده با دیوارهای سیمانی بی ‌روحی که قاب عکس 16 آتش‌نشان شده. گویی زخم‌های پلاسکو را با دیوار سیمانی پوشانده ‌اند.عابران برمی‌گردند و سلام می‌دهند.

در ادامه این یادداشت می خوانیم: باورش سخت است زمانی این خرابه برجی 17 طبقه باشد‌ که شناسنامه چهار راه استامبول بود. از پلاسکو حالا خرابه‌ای 5 طبقه‌ای مانده که تماشایش روح هر رهگذری را خراش می‌دهد. هنوز آن نگاه ‌های وحشت‌زده تماشاچیان را در کابوس‌های شبانه‌ام می‌بینم. گریه‌های آتش‌نشانانی که همرزمانش زیر آواری از آهن داغ گرفتار شده‌ بودند روحم را آزار می‌دهد. صدای بولدوزر و لودر که بی‌محابا و بدون هیچ توقفی کار می‌کردند توی گوش می ‌پیچد. آتش ‌نشانانی که امیدشان به یاس تبدیل شده، گریه‌ مردی که سرش را به دیوار گذاشته و با آجرهای قرمز دود گرفته درد دل می‌کند. توقف عملیات و خاموش شدن ماشین‌هایی که پیام می‌دهد پیکری از زیرآوار بیرون آمده، پیکری که... . چه کسی می‌داند زمانی که پلاسکو آوار شد روی سر آتش‌نشان‌ها به چه چیزی فکر می‌کردند، شاید به فرزندانی که یتیم خواهند شد. چه کسی می‌داند وقتی برج 17 طبقه فرو ریخت آن‌ هایی که توی موتورخانه پناه گرفته‌بودند امیدی به نجات داشتند یا نه؟ کسی نیست جواب سوالات‌مان را بدهدو حالا 16 آتش‌نشان به دیوار سرد و سیمانی مقابل پلاسکو جان بخشیده‌اند تا کسی فراموش ‌شان نکند. آتش نشانان در قاب دیوار به آن‌هایی که نگاه‌شان می‌کنند.

** افزایش بهره وری و پایداری منابع آب با مدیریت مصرف
در دنیای امروز با توسعه روزافزون؛ بشر برای تامین آب با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. بیشتر نقاط کشور ایران را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل می دهد، که به طور متوسط مقدار بارندگی در آنها در سال بسیار کم است. این وضعیت در مناطق کم بارش با وقوع خشکسالی‌ ها و برداشت های بی رویه از ذخایر آب، مسوولان و برنامه ریزان را با شرایط بحرانی تری روبرو ساخته است. بنابراین باید با افزایش بهره وری و پایداری منابع آبی این چالش را به صورت مناسبی مدیریت کرد تا آیندگان نیز از این منابع سهمی داشته باشند.

روزنامه «قانون» با درج یادداشتی با عنوان «سدسازی تقلیدی که رودها و سفره ‌های زیرزمینی را خشکاند» می نویسد: از 6 دهه پیش، مدیریت آب کشور بر پایه یک الگوی ناسازگار با بوم شناخت این سرزمین بنا نهاده شد که ساخت و ساز بتنی و سدسازی را تنها شیوه مدیریت آب می انگارد. ما در جریان یک گسست عمیق از دانش ژرف ایرانی، مدیریت سخت افزاری را به آب و منابع طبیعی و جوامع بومی مولد و کشاورزان تحمیل کردیم. درحالی‌که آب و منابع طبیعی را باید با لحاظ موازین بوم شناختی و به‌شیوه نرم و سازگار با محیط و نیز در مشارکت با صاحبان اصلی آب‌ها و حقابه ها یعنی کشاورزان و جوامع بومی مولد مدیریت کرد. برای جلوگیری از هدررفت این منبع کمیاب در اقلیم خشک ایران، همان‌ گونه که حاسب کرجی متوفی در 410‌هجری در کتاب استخراج آب‌ های پنهان آورده، باید آن را در زیرزمین هدایت کرد تا با کمترین هدررفت بیشترین منافع را برای کشور داشته باشد. ازپیامدهای مدیریت سازه‌ای آب، تبخیر سالانه میلیاردها مترمکعب آب از سطح دریاچه‌ و ساخته شدن بیش از 700 سد در کشور است.

در ادامه این یادداشت که به قلم فاطمه ظفرنژاد پژوهشگر آب و توسعه پایدار نگاشته شد، می خوانیم: امروزه تاحدودی همه رودخانه های ما خاموش شده‌اند. همه تالاب‌ها و دریاچه های مهم کشور خشکیده‌اند.جوامع بومی مولد با مشقت و مصایب فراوان دست به گریبان هستند و بخش بزرگی از کشاورزان ارزشمند و مولدان خوراک و تامین کنندگان امنیت خوراک، آواره و بیکار شده اند. سفره های زیرزمینی افت ‌بسیاری داشته اند، گاه تا 20 متر و بیشتر که در بسیاری نقاط به فرونشست زمین انجامیده و بنابراین دیگر قابل جبران نیست یا جبران آن بسیار دشوار خواهد بود. ازدو دهه پیش خشکیدن پیکره‌های آبی با توجه به سرنوشت دریاچه‌های دیگر نقاط جهان مانند دریاچه آرال و خشکیدن آن با سدسازی قابل پیش بینی بود و بارها دردفتر فنی آب وزارت نیرو، گوشزد شد. اما کری مصلحتی کارگزاران دولتی و دوستان دانشگاهی و بخش خصوصی آن‌ ها ، اجازه شنیدن هشدارها را نداد. اینک درست در بطن فاجعه قرار داریم. اگر این اسمش بحران آب نیست، پس چیست؟

روزنامه «صبح نو» در گزارشی با عنوان «کاش بارانی ببارد قلب ‌ها را تر کند» می نویسد: بی‌آبی و خشکسالی اصطلاحاتی است که این روزها مردم زیاد می‌شنوند. چراغ قرمز کمبود آب در کشور روشن شده است و همه مدیران این روزها درباره آن صحبت می‌کنند. در حال حاضر حجم آب در پشت سدهای پنج‌گانه تهران بالغ بر 613 میلیون مترمکعب است که نسبت به پارسال حدود 15 میلیون مترمکعب کاهش دارد. اگرچه میزان آب ذخیره شده در پشت سدهای تهران تا حدودی مناسب است اما نگرانی ما از کاهش ورودی آب به سدهاست که حدود 70 درصد کاهش دارد و کمترین ورودی آب مربوط به حوضه سد امیرکبیر است. کاهش بارندگی که حدود 60 درصد تا 70 درصد کمتر نسبت به پارسال است در طول 50سال گذشته بی‌سابقه بوده است. سال گذشته میزان بارندگی‌ها 110 میلی‌متر بوده و در حال حاضر این میزان به 35 میلی‌متر رسیده است. اگر در دی‌ماه و تا اواسط بهمن‌ماه بارش برف نداشته باشیم بارش برف از نیمه دوم و اسفندماه نمی‌تواند به ذخیره برف کشور کمک کند. اما قصه خشکسالی و کمبود آب تنها برای تهران روایت نشده است، تقریباً نیمی از استان‌ها و شهرهای ایران با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

در ادامه این گزارش آمده است: طبق آماری که از طرف شرکت مدیریت منابع آب ایران، دفتر مطالعات پایه منابع آب منتشر شده، ارتفاع کل ریزش‌های جوی از اول مهرماه تا 28 دی‌ماه سال آبی 97-96 بالغ بر 36.7 میلی‌متر است. این مقدار بارندگی نسبت به میانگین دوره‌های مشابه درازمدت سال گذشته، (96.8 میلی‌متر)62.1 درصد و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته (54.9 میلی‌متر) 33.2 درصد کاهش نشان می‌دهد. حجم بارش اول مهرماه تا 28 دی‌ ماه معادل 60.483 میلیارد مترمکعب است. طبق این گزارش، استان‌های زیادی در کشور، کاهش بارندگی داشته‌اند. مقدار میزان بارش در شهرهای ایران و مقایسه آن با سال‌های گذشته، کاهش بارش در سال آبی امسال را نشان می‌دهد. شاید به خاطر همین است که تمام مردم در شهرهای ایران برای باران رحمت الهی دست به دعا شده‌اند و به نماز استسقا (نماز باران) پناه برده‌اند.

روزنامه «شهروند» با درج گزارشی با عنوان «سدهای تشنه» وضعیت وضعیت ذخایر آبی کشور را بررسی کرد و آورد: آژیر قرمز برای سدهای کشور به صدا در آمده است. حالا بر اساس اعلام وزارت نیرو تنها ٤١‌درصد ظرفیت سدهای کشور آبگیری شده است و ٩٦ سد از ١٧٧ سد مهم کشور کمتر از ٤٩‌درصد آب دارند. این در حالی است که سدهای تهران هم وضع نامناسبی را پشت سر می‌گذارند. بر اساس اعلام شرکت آب منطقه‌ای تهران میزان بارندگی در تهران امسال ٦٦‌درصد کاهش داشته است. این در حالی است که سدهای بزرگی مثل سد دوستی ٩٢‌درصد و زاینده ‌رود ٦٢‌درصد و خوزستان ٤٦‌درصد ورودی‌اش کاهش پیدا کرده است. البته بحران سدهای کشور به همین چند مورد ختم نمی‌شود؛ طبق آمار اعلامی از سوی وزارت نیرو تنها ٤١‌درصد ظرفیت سدهای کشور پر است که در مقایسه با مدت مشابه ‌سال گذشته کاهش ٩‌درصدی را نشان می‌دهد. آمارهای ارایه‌شده از سوی دفتر مطالعات پایه منابع آب کشور در حالی از کاهش ٣٢,٢‌درصدی ریزش‌ها در مقایسه با پارسال و ٦١.٤‌درصدی نسبت به درازمدت حکایت می‌کند که به اذعان کارشناس و فعالان در این حوزه عزم لازم برای مقابله با بحران کم‌آبی در ایران وجود ندارد. این را می‌توان از حال‌و‌روز طرح‌هایی که قرار است به خروج از این بحران کمک کنند به خوبی فهمید؛ طرح‌هایی که بعضا به دلیل کمبود منابع مالی متوقف می‌شوند یا با پیشرفت ناچیز دنبال می‌شوند.

در ادامه می خوانیم: بارورسازی ابرها ازجمله راهکارهای مقابله با کم‌آبی است که به گفته هدایت فهمی، کارشناس منابع آبی وزارت نیرو اجرای‌اش امسال متوقف شده است. او به «شهروند» می‌گوید: برای بارورسازی ابرها دو دستگاه هواپیمای آنتونوف در کشور وجود داشت که به دلیل فرسودگی بالا حالا دیگر امکان استفاده از آنها وجود ندارد. ضمن این‌که منابع مالی لازم برای اجرای این طرح هم امسال اختصاص نیافته است. هر چند که بازدهی این طرح در کشورهای مستعد برای اجرا ١٥‌درصد است اما در کشوری همچون ایران باید برای همین مقدار کم اثرگذاری هم برنامه‌ریزی داشت. در این میان هستند مسئولانی که بحران آبی برای ایران را امری طبیعی می‌دانند.

*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مریم همتی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**9131**
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.

انتهای پیام /*

نظر شما