شناسهٔ خبر: 23648320 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه صمت | لینک خبر

گفت‌وگو با سارا اصغری به بهانه چاپ کتاب «ساروی من»

نامه‌نگاری با سوم شخص غایب

صاحب‌خبر -

علی نعیمی: سارا اصغری روزنامه‌نگار و نویسنده جوان که این روزها دومین اثر خود را روانه بازار کتاب کرده با جنسی از نوشتار خود تلاش می‌کند عادت‌های خواندن کتاب را در مخاطب تغییر دهد. «ساروی من» بهانه خوبی برای رسیدن به فضای ذهنی متفاوت خالق آن است. به بهانه چاپ این اثر با او به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

ساروی من چندمین تجربه شما است و چقدر با اثر پیشین شما تفاوت دارد؟
کتاب ساروی من دومین کار ادبی من است که به بازار کتاب عرضه می‌شود. کار نخست من با نام «نخستین روز آمدنت» که در سال ۱۳۸۸ به چاپ رسیده، مجموعه داستان کوتاه است. فضای روایت در ساروی من با نخستین روز آمدنت به کلی متفاوت است و در این کار بیشتر به سمت‌وسوی دلنوشته و واگویه‌های ادبی پیش رفته است.
ایده نگارش ساروی من از کجا آمد؟ فضای کتاب بیشتر شبیه حدیث نفس است. این واگویه‌ها را خطاب به جامعه خود می‌کنید؟
من نوشتن را از دوران نوجوانی و دبیرستان آغاز کردم. در آن دوران نامه‌های بلندبالا برای مخاطبان ناشناخته می‌نوشتم و حتی از طریق نوشتن دوستان نادیده‌ای پیدا کرده بودم که تا مدت‌ها با هم از طریق نامه‌نگاری در ارتباط بودیم. بعدها من با مخاطبانی آشنا مانند معلم‌های دوران دبیرستان که مشوقان اصلی من در زمینه نوشتن شدند، پیوند خوردم و از آن دوران نیز نامه‌نگاری‌های بسیاری دارم؛ از این‌رو نویسندگی به این سبک و شیوه که کسی را مخاطب حرف‌های خودت قرار می‌دهی، برایم لذت‌بخش است. ساروی من به‌واقع جوششی جاری شد و در حقیقت به گونه‌ای تنهایی انسان فارغ از جنسیت یا زمان و مکان را واگویه می‌کند.

 


ساروی من را شما به خط خودتان نوشته‌اید این ایده چگونه شکل گرفت و آیا این کار برای چاپ مشکلی نداشت؟
ساروی من مخاطب مشخصی در فضای نوشتاری دارد و نوعی نامه‌نگاری را تداعی می‌کند، از این‌رو ترجیح من این بود که با خط خودم نوشته شود تا حس خاطره‌انگیزی برای مخاطب ایجاد کند و فکر می‌کنم مخاطبان از این ایده استقبال می‌کنند. البته این سبک کار بیشترین دشواری را برای خود من به همراه داشت زیرا برای نوشتن آن باید دقت کافی را به خرج می‌دادم تا علاوه بر خوش‌خطی خوانا هم باشد. کافی بود در پایان نوشتن یک صفحه، خط‌خوردگی کوچکی اتفاق بیفتد. مجبور بودم همان صفحه را از اول بنویسم، به‌طوری‌که برخی صفحه‌ها را افزون بر ۱۰ بار نوشتم. نوشتن شناسنامه کتاب هم سخت‌ترین بخش کار بود. البته اعتراف می‌کنم باوجود طولانی شدن این بخش از کار، لذتبخش‌ترین شب‌های تابستان امسال من با نوشتن ساروی من با روان‌نویس سپری شد.
در ساروی من اشاره به زبان جدیدی دارید که ساخته و پرداخته ذهن شما است. کمی درباره این فضا و خلق این زبان نوشتاری بگویید.
از ابتدا سارو با یک بازی زبانی برای من متولد شد. هم‌وزنی سارو با سارا... البته یادآوری می‌کنم سارو در فضای نوشتاری من به هیچ وجه بار جنسیتی ندارد و فارغ از زمان، مکان و جنسیت قرار است شنوای واگویه‌هایی شود که بی‌پروا گفته می‌شود. در طول فضای نوشتار هم به بازی‌های زبانی برخورد می‌کنیم؛ جاهایی که کلمات متضاد یا همنشین یا مکمل را کنار هم قرار می‌دهیم... «ساروی خوبی‌ها». راستش من کلماتی که همنشین هم می‌شوند را بسیار دوست دارم؛ مانند «من و تو»... اما گاهی کلمات در کنار هم‌هستند و از هم بیگانه‌اند؛ مانند «قهر و آشتی» یا «جنگ و صلح»... برخی کلمات هم متضادهای کمال‌یافته‌ای می‌شوند؛ مانند «شب و روز» یا «مرد و زن»... اما امان! امان از کلماتی که به هیچ وجه از هم جداشدنی نیستند؛ مانند «تو و دوست داشتن»...  (بخشی از کتاب ساروی من). در بخش‌هایی از کتاب هم قرار است با زبان‌های گوناگون جهان ابراز عشق کنیم و در نهایت این بازی زبانی به خلق یک نوشتار (نه زبان زیرا نوشتار سارویی آوا ندارد) جدید می‌رسد.

 


فضای بازار نشر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا بازار کتاب می‌تواند پذیرای این گونه آثار باشد؟
 فضای بازار نشر به هیچ وجه مناسب نیست. یکی از اسفبارترین موضوع‌ها در جامعه ما این است که سرانه مطالعه ما ایرانی‌ها به ۱۰دقیقه هم نمی‌رسد. البته در چند سال گذشته و با متداول شدن شبکه‌های اجتماعی و مجازی، فشار بیشتری بر بازار نشر تحمیل شده و سرانه مطالعه نسبت به سال‌های گذشته بازهم کاهش پیدا کرد. حال باتوجه به چنین شرایطی، حتی جدا از قوی یا ضعیف بودن یک اثر، چاپ کتاب به‌ویژه برای نویسندگانی که بنام نیستند، ریسک به‌شمار می‌رود. با این حال من معتقدم نباید ناامید بود و اگر هدفی به نام نوشتن و نویسندگی را برای خودت انتخاب کرده‌ای باید بایستی و در این فضا باقی بمانی. درباره اینکه می‌گویید بازار کتاب تا چه اندازه پذیرای چنین آثاری است، در مجموع من فکر می‌کنم هر نوع فضای نوشتاری ادبی چه شعر، چه داستان کوتاه، چه رمان و... مخاطبان خاص خود را دارند و این موضوع به‌طورکامل سلیقه‌ای است اما موضوع مهم این است که تا چه حد یک اثر جدید در بازار کتاب در معرض دیده شدن قرار بگیرد.

 


باتوجه به اینکه اقتصاد نشر در شرایط سختی به سر می‌برد آیا حضور در این عرصه را می‌توانید به‌طور مستمر ادامه دهید؟
باید امید داشت و به‌سادگی میدان را خالی نکرد. البته نکته مهمی که درباره دیده شدن در بازار کتاب آن هم برای نویسندگان گمنام مطرح است، نشر و توزیع مناسب کتاب است. در چند حالت ممکن است اثری از یک نویسنده گمنام در بازار دیده شود؛ یکی چاپ اثر ازسوی یک انتشارات مطرح است تا از طریق نشان (برند) آن انتشارات بتوان کتاب را در معرض دید قرار داد. موضوع دیگر توزیع درست و مناسب آن در سراسر کشور است. اگر این اتفاق روی دهد شانس دیده شدن کتاب در کتابفروشی‌ها افزایش می‌یابد.اگر این کار را خود انتشاراتی متقبل شود بستگی به شیوه توزیع آن دارد. عامل دیگری که می‌تواند به دیده شدن یک اثر کمک کند، نقد و بررسی کتاب از سوی افراد مطرح در این حوزه است. اگر یک فرد مطرح در حوزه مرتبط با کتاب، نقد و نظری در رسانه‌ها چه مطبوعات و چه فضای مجازی منتشر کند به دیده شدن اثر کمک خواهد کرد.

نظر شما