یک دوره مسیر جامعه را اهل فکر مشخص میکردند، الان اهل لایک؛ یعنی قدیم هر کی کتاب و مقاله بیشتر داشت، حرفهاش مهم بود، الان هر کی بیشتر لایک و کامنت داشته باشد.
قدیم یک هنرمند کلی مطالعه و چندسال روی اثرش کار میکرد، الان نهایتا مطالعه بازار و مارکت دارند و روی مخاطب کار میکنند.
قدیم هنر جامعه را تعالی میداد، الان هنر بوی باقالی میدهد.
قدیم هر صدهزار نفر یک انتلکچوال بود، الان هر اینفلوئنسر خودش صدهزار نفر دارد.
قدیم چهارتا نظریهپرداز بود. الان ماشاءالله همه خودپرداز هستند و هرجا لازم باشد نظریه صادر میکنند.
قدیم معلوم بود کی به کجا وصل است یا از کجا میخورد یا آبشخور فکریاش کجاست، الان فقط میخورند.
قدیم مردم کتاب مطالعه میکردند، بعد جای کتاب، مطالعه منوی رستوران باب شد. الان مطالعه اینستاگرام و تلگرام جای همه را گرفته.
قدیم مردم از تلویزیون نقل میکردند و همین باعث دردسر جامعه بود که پیشرفت نکند. الان جای تلویزیون، مردم فقط از تلگرام نقلقول میکنند؛ یعنی طوری میگویند «تلگرام نوشته بود...» که آدم فکر میکند کییر کگور یا نیچه این مبحث را باز کردهاند.
قدیم مردم هم را ناز میکردند، الان لایک میکنند.
قدیم سر صحبت را باز میکردند، الان سر کامنت را باز میکنند.
قدیم تا اشارات نظر نامهرسان من و تو بود، آنچه میان ما بود فاش کسی نمیشد، الان نهایتا دایرکت به هم میدهند.
قدیم دست تقدیر دو نفر را سر راه همدیگر یا همسایه یا هممسیر همدیگر قرار میداد و آن دو از هم خوششان میآمد، الان جای دست تقدیر، اکسپلور اینستاگرام چشم ما را به جمال ما روشن میکند و میگوید بیا با این رفیق شو.
قدیم هر که بامش بیش، برفش بیشتر بود، الان هرکی لایکش بیش، پول آگهیش هم بیشتر است.
قدیم روشنفکرها فکر میکردند جامعه وجود خارجی ندارد و فقط اینها عقلشان میرسد، (واقعا هم همینطوری بود!) الان اینفلوئنسرها فکر میکنند روشنفکرها نسلشان منقرض شده و دیگر عقل همه به یک اندازه میرسد.
دوره انتلکچوالها و دوره اینفلوئنسرها
پوریا عالمی
صاحبخبر -
نظر شما