چکیده
هدف اصلی این مقاله اندازهگیری رشد فقرزدا در مشاغل مزد و حقوقبگیر (عمومی، تعاونی و خصوصی) و مشاغل آزاد (کشاورزی و غیرکشاورزی) با استفاده از مدل کاکوانی و همکاران (2004) و دادههای هزینه و درآمد خانوارهای کشور، در طی پنج برنامه توسعه است. نتایج نشان میدهد که در دو برنامه اول توسعه رشد به نفع مزد و حقوقبگیران و خصوصاً در بخش عمومی عمل کرده و برای مشاغل آزاد فقرزا بوده؛ اما در برنامه سوم رشد در مشاغل آزاد و مزد و حقوقبگیر (به استثنای بخش عمومی) فقرزدا است. رکود تورمی برنامههای چهارم و پنجم توسعه نیز در همه گروههای شغلی (بهجز مزد و حقوقبگیران بخش تعاونی مناطق روستایی در برنامه چهارم) به فقرا آسیب رسانده است در نتیجه اگرچه ممکن است رشد اقتصادی برای همه گروههای شغلی فقرزدا نباشد؛ اما رکود تورمی بهطور قطع برای اکثر آنها فقرزا خواهد بود. براساس نتایج این مقاله افزایش فقر در کشور گاهی ناشی از رشد و گاهی ناشی از نابرابری بوده لذا برای تعدیل فقر توصیه میشود که در برنامههای توسعه، رشد و سیاستهای بازتوزیعی بهصورت توأم مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا توجه صرف به سیاستهای باز توزیع محور (مانند برنامه چهارم و پنجم) و یا سیاستهای رشد محور (مانند برنامههای اول و دوم) فقر را در اکثر گروههای شغلی تشدید خواهد کرد.
کلیدواژه ها: رشد اقتصادی؛ نابرابری؛ فقر؛ رشد فقرزدا؛ برنامههای توسعه
نویسندگان:
باقر درویشی: استادیار گروه اقتصاد دانشگاه ایلام
مهین احمدی خواه: کارشناس ارشد علوم اقتصادی
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران - دوره 6، شماره 24، زمستان 1396 .
∎
نظر شما