چند هفته گذشته روزهای خوبی برای علاقهمندان دنیای بشقابپرندهها بود. روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی خبر از سرمایهگذاری وزارت دفاع آمریکا در برنامهای برای بررسی احتمالی تهدیدهای ناشی از اشیای ناشناخته پرنده یا همان بشقابپرندههای معروف را منتشر کرد؛ بودجهای که در قالب ردیف معروف به بودجه سیاه، در گزارشهای مالی نهادهای امنیتی آمریکا درج شده است. بودجه سیاه موضوع تازهای نیست. وزارت دفاع و نهادهای امنیتی ایالات متحده و البته بسیاری از کشورهای دیگر برنامههایی دفاعی و نظامی دارند که نمیخواهند درباره آن اطلاعرسانی کنند. از سوی دیگر ضرورت انتشار صورت بودجه برای تأیید و دریافت مجوز آن از سوی کنگره باعث میشود برخی از این برنامهها با نامها و کُدهای مختلفی مطرح شوند و که در کل به ردیفهای بودجه سیاه یا تاریک معروف هستند. براساس گزارش نیویورکتایمز در فاصله سالهای 2007 تا 2012، 22 میلیون دلار از بودجه 600 میلیاردی دفاعی ایالات متحده به خرج برنامهای رسیده است که آن را «شناسایی تهدیدهای پیشرفته هوافضایی» نامیدهاند. این برنامه که گفته میشود با پشتیبانی و حمایت سناتور سابق «هری رید» که رهبری اکثریت دموکراتها در دوره پیش سنا را بر عهده داشت، به تصویب رسیده و ایجاد شده است، به طور رسمی در سال 2012 و به دلیل آنکه فاقد اولویت ارزیابی شده، تعطیل شده است. باوجوداین برخی از همکاران این پروژه مدعی هستند که این برنامه بدون بودجه مشخصی و به طور غیررسمی هنوز به فعالیت خود ادامه میدهد. آیا این گزارش نشان از آن دارد که بشقابپرندهها به معنی سفینههایی که موجودات فضایی از آن استفاده میکنند، وجود خارجی دارند؟ آیا در همه این سالها کسانی که ما به آنها صفت نظریهپرداز یا حامی تئوری توطئه داده بودیم، راست میگفتند؟ آیا واقعا نشانههای انکارناپذیری از فرازمینیها وجود دارد؟ بهویژه که اینبار نهتنها در بین اسناد منتشرشده چند ویدئوی شگفتانگیز وجود دارد که یکی از کسانی که اجرای این برنامه را بر عهده داشته است، به طور مکرر در برنامههای تلویزیونی حضور مییابد و از وجود فناوریهای پیشرفتهتر از درک ما سخن میگوید. بیایید قبل از آنکه از دیدن این همه دود و نشانه به طور قطعیت وجود آتش میهمانانی از گوشههای دیگر را به رسمیت بشناسیم، اندکی صبر کنیم و به تاریخچه داستان نگاه کنیم.
نخست اینکه این برای بار اول نیست که سازمانهای دفاعی و امنیتی به بررسی ادعاهای مربوط به موجودات فضایی و بشقابهای پرنده میپردازند. در کشورهای مختلف برنامههای گوناگونی دراینباره انجام شده و نتایج برخی از آنها منتشر شده است. در ایالات متحده یکی از معروفترین برنامهها پروژهای است که از سال 1944 تا 1969 اجرا شد. این پروژه به بررسی 12 هزار پرونده از گزارشهای دقیقتر و نسبتا معتبر رؤیت بشقابهای پرنده پرداخت. در گزارش نهایی این پروژه که به کتاب آبی معروف شد، در نهایت اشاره شد که از این تعداد 11هزارو 300 مورد طبیعی ازجمله صاعقه، ستاره، سیاره، ابر و امثال آن بوده است و با توجه به مدارک موجود امکان نتیجهگیری درباره حدود 700 مورد باقیمانده ممکن نیست. نکته کلیدی در آن گزارش و بسیاری از گزارشهای دیگر این است که فاصله میان امکان نتیجهگیری درباره ماهیت یک موضوع تا رسیدن به این نکته که آن پدیده حاصل تمدنی فرازمینی است، فاصله زمین تا آسمان است. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که اختصاص چنین بودجههایی برای سازمانهای دفاعی کار عجیبی نیست. ماهیت کار دفاعی و امنیتی خواهناخواه باعث میشود افراد اندکی پارانویا یا روانگسیختگی را قبول کنند. آنها برای اینکه در برابر هیچ موضوعی دستبسته نباشند، برای هر اتفاق ممکن یا محتمل یا حتی در برابر هر شایعهای باید خود را آماده کنند. اگر باور عمومی نسبت به وجود فرازمینیها و امکان خطر آنها وجود دارد، فارغ از استدلال پشت آن وظیفه نهاد امنیتی است که سناریویی برای چنان مواجههای آماده کند. نکته مهم در اینجا تفاوت میان وظیفه و کارکرد نهاد علمی و نهاد امنیتی است. نهاد امنیتی کاری ندارد که آیا یک خطر واقعی یا منطقی است آنها بیش از آنکه با پرسش با چه چیزی روبهرو هستیم، دستوپنجه نرم کنند، به این پرسش پاسخ میدهند که چطور پدیدهای را مهار کنیم.
از سوی دیگر باید به یاد داشت که بخش عمدهای از سیاستمدارانی که ازجمله در این برنامه اخیر نقش داشتهاند، افرادی بدون پایگاه یا پیشینه علمی هستند. پارامتر دیگری که بهویژه درباره این پرونده تازه باید مد نظر قرار داد، نقش افراد و جریان مالی است. برای مثال در این پرونده یکی از نخستین کسانی که به طور عمومی درباره آن صحبت کرد، شخصی به نام «رابرت بیگلو» است. کارآفرین و میلیاردری که در برنامه 60 دقیقه شبکه سیبیاس، با قطعیت از وجود موجودات فرازمینی و بشقابهای پرنده سخن میگفت. او و شرکت او یکی از اصلیترین دریافتکنندگان بودجهای هستند که در آن سالها پنتاگون برای این بررسی اختصاص داده بود.
او همچنین دوست صمیمی و از حامیان «هری رید»، سناتور ارشدی است که از مدافعان تأسیس این برنامه بوده است. بخش عمدهای از این بودجه به شرکت هوافضای بیگلو داده شده است تا تحقیق روی این پروندهها را انجام دهد. در دنیای روزنامهنگاران معروف است که اگر میخواهید به حقیقت برسید، رد پول را دنبال کنید. وجود تضاد منافع دراینباره ممکن است به خودی خود سؤالبرانگیز باشد. یکی دیگر از چهرههای این پروندههای جدی که تقریبا تنها چهره و شخصیتی است که در رسانهها حضور مییابد، «لوییس الزونادو» است که میگوید تا اکتبر سال جاری (سالها پس از قطع بودجه این برنامه) هنوز مسئولیت این تحقیقات را بر عهده داشته و در اعتراض به رازورزی در این برنامه از آن خارج شده است.
نکتهای که باید یادآوری کرد این است که در صورت محرمانهبودن یافتههای چنین برنامههایی، افراد و کارشناسان دخیل در آن حتی پس از استعفا و خروج موظف به رعایت موارد محرمانه و عدم بحث درباره آن هستند. اینکه «الزونادو» بدون هراس از برخورد حقوقی وزارت دفاع بهراحتی درباره این موضوع صحبت میکند به این معنی است که آنچه در اختیار او بوده و او درباره آن حرف میزند، فارغ از طبقهبندی فوقمحرمانه است. در اینکه مواردی در این پروندهها وجود دارد که هنوز قادر به توضیح آن نیستیم شکی نیست.
لفظ یوفو که در فارسی زمانی به شپن ترجمه شده بود، مخفف شیء پرنده ناشناس است و به این معنی قطعا ما با اشیای پرنده ناشناس بسیاری مواجه هستیم، اما فاصله یک شپن تا تبدیل آن به سفینه فضایی مورد استفاده تمدنهای بیگانه فاصله اندکی نیست. بسیاری از مواردی که سالها پیش در رده پدیدههای ناشناس هوایی قرار میگرفتند، امروز شناختهشده هستند. بسیاری از مواردی که امروز با آنها مواجهیم و ماهیت آن را نمیدانیم شاید در سالهای آینده آشکار شوند، اما باید مراقب بود تا ارتباط معنیداری بین جزیرههای متفاوت که فاقد ارتباطی واقعی با هم هستند، رسم نکنیم. سؤالهایی در برابر چنین پروندههایی وجود دارند؛ برای مثال چرا در شرایطی که بنیادی علمی مانند SETI (سازمان جستوجوی هوشمندان فرازمینی) برای کارهای خود با بحران بودجه مواجه است و از سوی دیگر انبوهی از دانشمندان این رشته را زیر چتر خود دارد، در رده دریافتکنندگان این بودجه برای چنین تحقیقی نبوده است؟ چرا بهجای ناسا، نیروی هوایی یا امثال آن بخش بزرگی از بودجه این تحقیقات به شرکتی خصوصی که دارای منافع مشترک با حامی سیاسی طرح است، داده شده است؟ همه اینها به معنی وجود توطئهای سیاسی هم نیست. خلاصه سخن این است که آنچه در گزارش نیویورکتایمز و برنامه وزارت دفاع آمده و امروز از آن میدانیم در بهترین شرایط به ما میگوید تعدادی گزارش از پدیدههایی وجود دارند که قادر به توضیح آن (حداقل در این زمان) نیستیم.
شاید روزی با فرازمینیها ملاقات کنیم، شاید روزی آنها به دیدار ما بیایند یا ما به تماشای آنها برویم. آن روز نهتنها در تاریخ تمدن ما که شاید در تاریخ تمدن آن نژاد بیگانه روزی فراموشنشدنی خواهد بود؛ روزی که بسیاری از باورها و اعتقادات و دانستههای ما زیرورو خواهند شد. افرادی مانند من مشتاق و بیتاب چنان روزی هستند، اما نباید به خود اجازه دهیم که چنان شور و اشتیاقی ما را از مسیر منطق خارج کرده و به دره شبهعلم و خرافه پرتاب کند.
دودهای بدون آتش
صاحبخبر -
نظر شما