شناسهٔ خبر: 23622156 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

حدیث دل یک پزشک شاعر

کاظم نظری‌بقا

صاحب‌خبر -
 

دکتر جواد وهاب‌زاده (منشی) قالب‌های متعدد شعری را طبع‌آزمایی کرده‌اند و در میان اشعار ایشان می‌توان قوالب قصیده، غزل، مثنوی، رباعی، قطعه را مشاهده کرد؛ اما آنچه که شعرهای ایشان را تشخص بیشتری می‌بخشد، بهره‌مندی از ژانرهای خاص شعری است. شعرهای دکتر وهاب‌زاده گونه‌های مختلفی را شامل می‌شود. از میان ژانرهای گوناگون شعری گرایش به تضمین، ترجمه اشعار و ماده تاریخ‌نویسی،‌ توجه بیشتری را به خود جلب می‌کند.
گونه‌هایی که اغلب مورد تغافلند و اهمیت تاریخی آنها به ویژه در دوران حاضر به فراموشی سپرده شده است. ترجمه تعدادی از غزل‌ها و رباعیات حافظ، بخشی از وجهه شاعرانگی جناب دکتر وهاب‌زاده را که در شعر «منشی» تخلص می‌کنند، در بر می‌گیرد. بی‌تردید می‌توان گفت که ترجمة شعر کار سختی است و سخت‌تر از آن، ترجمه شعر حافظ و باز دشوارتر از آنها هم ترجمة منظوم است که در تاریخ ادبیات، کمتر شاهد این گونه ترجمه‌ها هستیم. اگر شاعری بتواند از عهدة این گونه ترجمه‌ها برآید، یقیناً کار او مورد توجه قرار می‌گیرد؛‌ مثل ترجمه‌هایی از ایرج میرزا و شهریار که سخت مشهورند و در عرصه ترجمة منظوم ماندگار. شعر کودک و خزان شهریار را می‌توان در این مورد مثال زد:
کودک و خزان
مادری بود و دختر و پسری
پسرک از می محبت مست
دختر از غصة پدر مسلول
پدرش تازه رفته بود از دست
یک شب آهسته با کنایه طبیب
گفت با مادر این نخواهد رَست
ماه دیگر که از سَموم خزان
برگ‌ها را بود به خاک نشست
صبری ای باغبان که برگ امید
خواهد از شاخة حیات، گُسست
پسر این حال را مگر دریافت
بنگر اینجا چه مایه رقت هست
صبح فردا دو دست کوچک طفل
برگ‌ها را به شاخه‌ها می‌بست
البته می‌توان شعر کودک و خزان شهریار را اقتباسی از داستان آخرین برگ او. هنری نویسنده آمریکایی دانست.
شعر روان پرستار از «منشی» که ترجمه‌ای منظوم از یک پاراگراف پردة پنجم تراژدی مکبث اثر شکسپیر است، به عنوان نمونه آورده می‌شود:
شو پرستار روان بیماری
برکن از سینه غم جانکاهی
بزدای از رخ دل لوحة رنج
تا شود کوهِ غمی چون کاهی
شهدِ تریاقِ فراموشی جوی
دل سبک‌تر شود از هرگاهی
به چند مورد از ترجمة غزلیات و رباعیات حافظ توسط «منشی» نظر می‌افکنیم.
وئردیلر غصه و غم دن منه دان واختی نجات
قایناییرمیش بوقارانلیق گئجه‌دن آب حیات
***
حسنوون نوری تجلی دن ازل دم ووردو
تاپیلیب عشق اودونو جانینه عالم ووردو
***
صبا سلام یئتیراول غزال رعنایه
دئنن کی بیزلری عشقین چکیبدی صحرایه
دکتر وهاب‌زاده از منظر شعری توانسته‌اند از عهده این ترجمه‌ها برآیند.
وجه دیگر کار ایشان تضمین است که بیشترینة این تضمین‌ها مربوط به غزل‌های حافظ است. تضمین هم یکی از گونه‌های دشواری است که معمولاً کمتر شاعری گرد آن می‌چرخد. از نمونه‌های خوب تضمین می‌توان به کار ملک‌الشعرا بهار و نیز استاد شهریار از سعدی و شیخ بهایی از هلالی جغتایی و شاه اسمعیل از حافظ اشاره کرد. و اینک نمونه‌هایی چند:
سعدیا، چون تو کجا نادره گفتاری هست
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست»
«ملک‌الشعرا بهار»
***
ای که از کلک هنر نقش دل‌انگیز خدایی
حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی
گفته بودی جگرم خون نکنی باز کجایی
«من ندانستم از اول که تو بی‌مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی»
«شهریار»
***
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه»
«شیخ بهایی»
***
تو آن گلی که خراب تو گلعذارانند
اسیر بند کمند تو شهسوارانند
به بند دانه و دامت چو من هزارانند
«غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب بادة لعل تو هوشیارانند»
«شاه اسماعیل خطایی»
***
دلم به غیر تو مشغول و پایبند مباد
به منع عشق تو او را صلاح و پندمباد
جز این دعا به لبم حرف دلپسند مباد
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد»
«منشی»
موفقیت در تضمین منوط است به این که مترجم در‌هاله مغناطیسی شعر کاملاً قرار بگیرد و با درک دنیای لفظ و معنا، مصاریعی را بسازد که به ذهن و زبان شاعر نزدیک شود و یا اندیشه‌ها و ویژگی‌های دنیای معاصر را بتواند با هنرمندی با فضاهای گذشته تلفیق دهد تا کمترین زاویه را با شعر اصلی داشته باشد و این کاری طاقت فرساست.
دکتر وهاب‌زاده در این راه نیز خطرکرده و دل به دریا زده‌اند و با انتخاب شعرهای جاودانه‌ای از حافظ، طبع خود را در این میدان وسیع به آزمون گذاشته‌اند. سومین ژانری که روی آن کار کرده‌اند، ماده تاریخ نویسی است. ماده تاریخ سابقه و طولانی در شعر فارسی دارد. از منظر تاریخی حائز اهمیت است و در گذشته منبع خوبی برای ثبت تاریخ فوت دانشمندان و نویسندگان و شعرا بوده تا از پراکندگی‌هایی که در ثبت تواریخ معمولاً‌ اتفاق می‌افتد، جلوگیری به عمل آید. موزون بودن ماده تاریخ‌ها هم ماندگاری و حفظ آنها را باعث می‌گردید. از سوی دیگر معمولاً‌ در زمان وقوع حادثه ممکن است کسی توجه چندانی به لحظه وقوع حادثه نداشته باشد، ولی با گذر زمان و روشن‌تر شدن چهره واقعی علما زمان تولد و مرگ اهمیت شایانی پیدا می‌کند.
از منظری دیگر، خود شعر می‌تواند به متوفی تشخیص ببخشد. یقیناً ماده تاریخی که شعرای بزرگ در فوت انسان‌های نه چندان مشهور گفته‌اند، ماندگاری آنها را در صفحات تاریخ رقم زده است. بنابراین، ماده تاریخ نویسی ارزش و اعتباری ویژه‌ای دارد و در زمان معاصر پرداختن به آن تاثیری دوجانبه دارد؛ به این معنا که هم شاعر و هم شخص مورد نظر به نسبت می‌توانند در شهرت و ماندگاری همدیگر تاثیر داشته باشند. ماده تاریخ‌های دکتر وهاب‌زاده در حوزه تاریخ اردبیل شاخصند و ظاهراً‌ دیگری این مهم را غیر از ایشان انجام نداده‌اند.
دکتر وهاب زاده، ماده تاریخ فوت «حاج قدیر جلیل زادگان» متخلص به «انور»‌را این چنین می‌سراید:
دریغا انور آن استاد فن دور از قلم گردید
زباغ سینه سوزان حسین یک شاخه کم گردید
چوپرسیدم ز«منشی» سال فوت جانگدازش را
بگفتا چون دل ما، سال هم«غرق الم» گردید
عبارت «غرق الم» مساوی ۱۳۷۱ یعنی سال درگذشت متوفی است.
قصاید و غزل‌ها و سایر قالب‌های شعری«منشی» در بستر وقوع جریان‌ها و اتفاقات خاص تاریخی شکل می‌گیرد. می‌توان صراحتاً‌ گفت که تاریخ و شعر در آثار او ممزوج شده‌اند. استان شدن اردبیل، پیروزی قهرمانان ملی، زلزله اردبیل، افتتاح دانشگاه و دانشجو سرا، بزرگداشت علما و مسائلی از این دست برای «منشی» اهمیت دارند و از این روست که نگاهی به اشعارشان این نکته را برای خواننده آشکار خواهد ساخت که قلب «منشی» با قلب در تاریخ منطقه می‌تپد و ایشان بخشی از تاریخ معاصر را که خود نیز جزیی از آن است با کلمات موزونشان به تصویر کشیده‌اند. در این راستا حتی اشاره به ماجراهای خانوادگی هم توانسته است بخشی از تاریخ خانوادگی شاعر را رقم بزند. از نگاه تاریخ، وقایع زندگی شاعر حائز اهمیت است. اگر چه ممکن است از دید تعدادی کم اهمیت باشد.
برای پزشک متخصصی که سال‌های خیلی پیش می‌توانست با ترک شهر و دیار خود مثل بسیاری‌ها شاید زندگی مناسب‌تر و دلخواه‌تری را برای خود رقم بزند، ماندن و سرودن از وطن مألوف، نشان از آن دارد که عشقی لایزالی در قلب شاعر ریشه دوانیده و این عشق و علاقه به بهره مندی‌های دیگر می‌چربد.از موضوعات مرتبط با روحیات منشی و علائق او پرداختن به مبحث پزشکی است. اشعاری مثل روز پزشک و پندنامه پزشکی و طنز پزشکی بر این مهم دلالت دارد. در مقالات علمی او نیز این گرایش و علاقه انعکاس دارد. شغل و شعر همواره در تاریخ شعر، ارتباطات نزدیکی داشته‌اند و به ویژه در شعر دوره صفویه و سبک هندی شاهد این نمودها هستیم. جناب منشی در دوران معاصر تصویرگر این بخش از چهره مغفول شعری هستند.
از مضامین مورد علاقه شاعر که در اشعارش حضور پررنگی دارند، می‌توان به وطن دوستی، آزادگی، انسان دوستی، حقیقت جویی، فضیلت و ادب دوستی، ظلم ستیزی و عشق به طبیعت، اشاره کرد:
زیبد که سر به طاق فلک ساید از شرف
این بارگاه محتشم استان اردبیل
**
بنازم بدین شهر خود اردبیل
چنین قهرمان پرور است این دیار
**
در پای رأی ظلم، به هر عذر و هر بها
ای دل منه به مصلحت امضای زندگی
**
خوش است فصل بهاران به عیش، کوشیدن
گهی به دامن صحرا، گهی به گلزاران
**
آکنده ساز جام دل از نور سرخ عشق
عشق است عشق، جوهر فحوای زندگی
زندگینامه پزشک شاعر
«جلیل ملاجوادی» نویسنده و استاد دانشگاه، در نگاهی کوتاه بر زندگینامه دکتر جواد وهاب‌زاده می‌نویسد: دکتر جواد وهاب‌زاده فرزند هاشم (میرزاآقا) وهاب‌زاده منشی در اول بهمن ماه ۱۳۲۲ در کوچه ارمنستان (کوچه ثبت بعدی و خیابان سی‌متری آیت‌الله مروج کنونی) چشم به جهان گشود. روانشاد وهاب‌زاده(۱۲۸۱ ـ ۱۳۵۲) کارمند فرمانداری اردبیل دارای شش فرزند (سه پسر و سه دختر) بود. جواد چهارمین فرزند خانواده، تعلیم و تربیت را از محضر پدر و مادر شروع کرد و سپس تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس رشدیه و شاه اسماعیل و دبیرستان صفوی اردبیل به پایان رساند. او که در تمام مقاطع تحصیلی بدون استثنا با معدل بالا شاگرد اول بود پس از اخذ دیپلم ریاضی در خرداد ۱۳۴۲ با موفقیت در کنکور دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران از مهرماه همان سال تحصیلی، پزشکی خود را آغاز و با احراز رتبه اول کلاس ۳۰۰ نفری دانشکده مورد تجلیل و تحسین مقامات وقت قرار گرفت.
بعد از فارغ‌التحصیلی در اول تیرماه ۱۳۴۹، از اول آبان ماه همان سال به مدت دو سال افسر وظیفه‌ی بهداری ژاندارمری اردبیل بود. قبل از شروع خدمت نظام وظیفه چند صباحی در ماهان کرمان و بعد از پایان خدمت وظیفه نیز چند صباح دیگر در پارس‌ آباد مغان مسؤولیت درمانگاه‌هایی را عهده‌دار شد.
دکتر وهاب‌زاده زمانی که انترن مرکز طبی کودکان تهران بود، در امتحان معروف ECFMG آمریکا موفق و پس از سپری شدن خدمت وظیفه جهت تحصیلات تخصصی و تکمیلی با هواپیمای پان آمریکن که بلیت آن را بیمارستان مموریال شهر آلبانی مرکز ایالت نیویورک فرستاده بود، در تیرماه ۱۳۵۲ عازم ایالات متحده آمریکا گردید و به مدت یک سال در همان بیمارستان دوره انترنی را سپری و پس از آن یک سال نیزرزیدنت پاتولوژی در بیمارستان سنت جوزف شهر پاترسون ایالت نیوجرسی شد. علاقه او که اکنون به مرز سی سالگی رسیده بود، وی را به مطالعه و پژوهش تخصصی در رشته بیماری‌های اعصاب و روان کشاند و سه سال رزیدنتی بخش اعصاب و روان بیمارستان برگن پاینز در شهر پاراموس نیوجرسی را که وابسته به دانشگاه معتبر و معروف کلمبیای نیویورک و انستیتوی روانپزشکی ایالت نیویورک است، سپری و در تیرماه ۱۳۵۷ به اخذ تخصص بیماری‌های اعصاب و روان نایل و عضو انجمن روانپزشکی آمریکا شد.
دکتر وهاب‌زاده در سومین سال اقامتش در آمریکا باو توفیق در امتحان بورد ایالتی (Flex) واشنگتن دی‌سی، مجوز پروانه طبابت و داشتن مطب در پایتخت آمریکا را اخذ کرد که با تمدید مرتب آن اعتبار آن را تا امروز حفظ کرده است. علی‌رغم موفقیت‌‌ها و دست‌آوردهای مذکور و دعوت مراکز درمانی متعدد و معتبر آمریکا به منظور همکاری و استخدام، دکتر وهاب‌زاده نگاه‌های نیازمند همشهریان خود را از فرسنگ‌‌ها دورحس می‌کند و همه پیشنهادها را رد کرده و در همان تیرماه ۱۳۵۷ با کوله‌باری از دانش و تجربه و عشق و شور خدمت به شهروندان به ایران مراجعت و ترجیح می‌دهد که اگر شمعی باشد، خانه و کاشانه خود را روشن سازد و اکنون دیار کهنسال اردبیل، نزدیک چهل سال است که از خدمات او در تسکین آلام و رنج‌های روحی و جسمی هزاران زن و مرد و کودک و جوان و پیر به عنوان اولین متخصص و بنیانگذار خدمات تحصصی اعصاب و روان از جمله الکتروشوک‌تراپی و الکتروآنسفالوگرافی بهره‌مند می‌شود.
دکتر وهاب‌زاده در کنار طب و طبابت علاقه‌ای هم به جهان هنر و ادبیات از خود نشان می‌دهد و گهگاه مقالات غیرپزشکی در زمینه‌های مختلف ادبی، تاریخی، علمی و… نوشته و گاهی نیز به سرودن شعر می‌پردازد و در عرصه‌های اجتماعی نیز فعالیت می‌کند که به رئوس آن‌‌ها درزیر اشاره می‌شود:
الف: فعالیت‌های اجتماعی
۱ـ تلاش و همکاری در تأسیس و راه‌اندازی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل و سخنرانی در مراسم افتتاحیه‌ی آن در سال ۱۳۶۴٫
۲ـ عضویت در هیأت پیگیری مسائل شهرستان اردبیل به ویژه در رابطه با استان شدن اردبیل در بین سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲٫
۳ـ تلاش و همکاری با معتمدین و مسؤولین استان جهت کسب مجوز دانشگاه علوم پزشکی استان اردبیل و معرفی شدن به عنوان نخستین رئیس دانشگاه علوم پزشکی به وزارت بهداشت، درمان و علوم پزشکی که با تشکر از حسن نظر انتخاب‌کنندگان نسبت به خود از قبول آن اعتذار خواست.
۴ـ عضویت در شورای پژوهشی و شورای انتشارات و شورای علمی و آموزش دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد و تدریس دروس متعدد که این فقره‌ی اخیر یعنی امر تدریس، نه از مقوله کار گل بلکه از مقال کار دل برای اوست. وی در کلاس درس ضمن تدریس علوم پزشکی، درس انسانیت و محبت و ادب و اخلاق پزشکی را نیز چاشنی درس رسمی می‌نماید و همین ویژگی او را به کسب افتخار استادی نمونه و پزشک نمونه نایل کرده است.
ب: فعالیت‌های علمی
۱ـ ترجمه و تألیف کتاب«مباحث عمده در روانپزشکی» در سال ۱۳۶۶ که در دانشگاه‌های علوم پزشکی به عنوان کتاب درسی انتخاب و تاکنون سه بار تجدید چاپ شده است.
۲ـ تألیف کتاب سندروم‌های روانپزشکی
۳ـ انتشار بیش از پنجاه مقاله پژوهشی در زمینه‌های مختلف در مجلات و نشریات مختلف مرکز که بعضی از این مقالات در طی سال‌‌های اخیر از سوی مؤلفین در کتاب‌‌ها باز چاپ شده است.
۴ـ استاد راهنمای تعداد زیادی از پایا‌ن نامه‌های دکترای پزشکی
ج: فعالیت‌های ادبی
چنان که اشاره رفت، دکتر وهاب‌زاده علاقه خاصی نسبت به شعر و هنر و ادبیات داشته و در همین راستا سال‌‌ها در انجمن ادبی حافظ اردبیل به شرح غزلیات لسان‌الغیب پرداخته است و بخشی از فعالیت‌های ادبی او عبارتند از:
۱ـ تضمین و تخمیس برخی از غزلیات حافظ
۲ـ ترجمه‌ی برخی از غزلیات و رباعیات حافظ به زبان آذری
۳ـ سروده‌هایی در قالب غزل، مثنوی، قصیده، قطعه،رباعی به زبان فارسی و آذری و نیز سرودن ماده تاریخ در مناسبت‌های مختلف که در همین مقوله خلق ماده تاریخ در بین شعرای شهر، چهره‌ای آشنا شده است و مجموعه‌ای از سروده‌های او در دست انتشار است.
دکتر وهاب‌زاده در سال ۱۳۵۲ در آمریکا ازدواج می‌کند و همسرش نیز فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران و دارای لیسانس در دو رشته پرستاری و مامایی است. ثمره‌ این ازدواج، سه پسر است که اولی و دومی متولد همان کشور هستند. فرزند اول دکتر محمدرضا وهاب‌زاده، دارای بورد تخصصی پاتولوژی و عضو هیأت علمی دانشگاه، فرزند دوم دکتر هاشم(پیمان) وهاب‌زاده، دارای بورد تخصصی داخلی و فوق تخصص روماتولوژی از دانشگاه جورج تاون واشنگتن دی‌سی و فرزند سوم دکتر حمیدرضا وهاب‌زاده رزیدنت، سال چهارم انستزیولوژی در شهر شیکاگو است و از تیرماه ۱۳۹۶ وارد دوره فوق تخصصی انستزیولوژی کودکان در ایالت ویسکانسین خواهد شد.
شاید موفقیت‌های چشمیگر این فرزندان است که چند سال قبل در مراسمی در دانشگاه، عنوان و لوح پدر نمونه را نصیب او کرد.
دکتر وهاب‌زاده در سال ۱۳۶۸ برای تسهیل و فراهم ساختن تحصیل فرزندان خود عازم آمریکا می‌شود و در همان بیمارستان برگن پاینز شروع به کار می‌کند ولی به درخواست همکاران و مسئولین و امام جمعه که نیاز مبرم مردم شهر را به خدمات او یادآور شده بودند، از اقامت و کار در آن کشور صرف‌نظر و به وطن مألوف خود مراجعت می‌کند. تضمین پراحساس غزلی از حافظ با مطلع «چرا نه در پی عزم دیار خود باشیم» که در نیویورک و چند روز قبل از بازگشت به ایران سروده، یادگار این سفر است.
دکتر وهاب‌زاده در کنار طب و ادبیات، علاقه خاصی نیز به سفر دارد و علاوه بر اکثر ایالت‌های آمریکا به کشورهای کانادا، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، اتریش، امارات متحده، باهاما، ترکیه، سوریه و عربستان سفر کرده است و یادداشت‌هایی از این سفرها تهیه کرده که انتشار این یادداشت‌ها می‌تواند کتابی جالب باشد.
دکتر وهاب‌زاده در مجامع علمی و ادبی نامی آشنا و مایه افتخار هر اردبیلی است. در تأیید این گفته، اشاره به این موضوع ضروری است که در سال ۱۳۷۷ سازمان نظام‌پزشکی کشور طی فراخوانی از کلیه پزشکان کشور درخواست کرد که یک روز از سال را به عنوان روز پزشک پیشنهاد نمایند. در پاسخ به این فراخوان، پزشکان زیادی پیشنهادهایی ارائه کردند که از بین آنها، پیشنهاد دکتر وهاب‌زاده مورد قبول سازمان قرار گرفت.
دکتر وهاب‌زاده با یک سری استدلال علمی و تاریخی روز تولد ابن‌سینا را شایسته انتخاب برای روز پزشک پیشنهاد می‌کند که متن آن در نشریه نظام‌پزشکی چاپ می‌شود و از سال ۱۳۷۷ روز اول شهریور یعنی زادروز ابن‌سینا به عنوان روز پزشک وارد تقویم کشور می‌گردد.
سخن آخر این که ابعاد بارز شخصیت ادبی، علمی، آکادمیک، اجتماعی و انسانی این چهره آشنا را می‌توان در دو بیت زیر جمع‌بندی کرد:
ماده تاریخ‌گوی شاعران اردبیل
هم ادیب و هم طبیب کاردان بی‌بدیل
«منشی» است و منشآتش هم بدیع و هم جمیل
نام نیکش مظهر ایثار مردان اصیل
پیشگفتار شاعر
دکتر جواد وهاب‌زاده، شاعر مجموعة «حدیث دل»، خود نیز چند خطی در ابتدای کتاب قلمی کرده و از شرح علت سرایش و گردآوری اشعار خود سخن گفته است:
جهان ماندگار است و ما رفتنی
به گیتی نماند، مگر گفتنی
این مجموعة منظوم حاصل مجالس اُنس با دوستانی است که سال‌ها در انجمن ادبی حافظ اردبیل از مصاحبت آنها بهره‌مند شده‌ام.
بدون هیچ تعارفی ادعای شاعری نداشته و تنها مثل خیلی از هموطنان دوستدار شعر، در بعضی از مناسبت‌های ملی، میهنی، فرهنگی، پزشکی، خانوادگی و رفاقتی… سال‌ها و روزهای گذشته، ابیاتی در قالب‌های مختلف قلمی کرده و امروز در این دفتر گردآوری نموده‌ام که می‌تواند مصداق این گفته باشد که:
حیات ما همه غیر از فسانه چیزی نیست
من این فسانه در این جزوه، مختصر کردم
در کنار ثبت این فسانه‌ها و خاطره‌ها با توجه به علاقه خاصی که به خواجه حافظ لسان‌الغیب دارم و نیز تحت تأثیر فضای روحانی انجمن حافظ، غزل‌هایی از این شاعر آسمانی را تخمیس و تضمین کرده و بعضی از غزل‌های زیبا و تعدادی از رباعی‌های او را نیز به زبان آذری برگردانده‌ام. لازم می‌دانم از دوست فرهیخته‌ام جناب آقای دکتر کاظم نظری‌بقا که در گردآوری و چاپ این اثر متقبل زحمت شده‌اند و نیز از همة‌ دوستان انجمن، به‌ویژه جنابان آقایان عباسعلی یحیوی، عسگر شاهی‌زاده و داود کیانی که در مواردی از نکته‌سنجی‌هایشان استفاده کرده‌ام، صمیمانه سپاسگزاری نمایم.

نظر شما