سرویس سیاسی -
روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارش اقتصادی خود در استدلالی عجیب مدعی شد که افزایش 11 درصدی مخارج خانواده نسبت به 2 سال گذشته نشان از بهتر شدن اوضاع معیشتی مردم دارد!
این روزنامه در گزارش خود نوشت: «در آخرین آمار منتشرشده از سوی بانک مرکزی درباره بودجه خانوار ایرانی، بهطور متوسط سالانه هر خانوار شهری در حدود ۳۹ میلیون تومان هزینه داشته که نسبت به سال ۹۴ در حدود ۱۱ درصد افزایش داشته و طی سالها زیربخشهای مسکن و خوراک، بیشترین سهم را در سبد هزینهای خانوار داشتند.»
این روزنامه در ادامه اما پاسخ ادعای عجیب خود را اینگونه میدهد: «درواقع یکی از شاخصهای ارزیابی رفاه خانوار، میزان هزینهای است که برای تامین نیازهای گوناگون خود صرف میکند و هرچه سهم هزینه انجامشده برای رفع نیازهای اولیهای مانند خوراک و مسکن بالاتر باشد میتوان میزان رفاه را پایینتر ارزیابی کرد زیرا خانوار برای تامین نیازهایی که شرط زندهماندن است سهم بالایی از درآمد خود را صرف میکند و در عمل نمیتواند هزینههای رفاهی را متقبل شود.»
پالس مدعیان اصلاحات به ترامپ
روزنامه بهار در یادداشت خود نوشت: «در روزهایی که خبرهایی از بازداشتگاهها به گوش میرسد و آن طور که انتظار میرود دولت و مجلسی که به نوعی با حمایت این جریان سیاسی بر کرسی قدرت تکیه زدهاند برای ایجاد آرامش در جامعه وارد میدان نشدهاند اصلاحطلبان نیز سکوت را بر سخنترجیح میدهند. خبرهای تلخ روزهای اخیر چه مرتبط با بازداشتشدگان حوادث اخیر باشد و چه مربوط به این موضوع نبوده باشد نشانگر وضعیت نامطلوب زندانهاست. از سوی دیگر تاخیر طولانی مدت مسئولان قضایی برای پاسخگویی به چنین موضوعاتی بر ابهامات و پرسشها هم بیشتر از قبل افزوده است. انفعال دولت و مجلس از یک سو و تاخیر و عدم شفافیت نهادهای ذیربط از طرف دیگر باعث آن شده است که شاهد نوعی خلاء اطلاعرسانی در این موضوع باشیم.»
گفتنی است همزمان با اقدام اخیر و البته بیسابقه آمریکا در قرار دادن نام رئیسقوه قضائیه کشورمان و نیز رئیسزندان رجایی شهر در فهرست تحریمهای جدید ، روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحات به عنوان شبکه همکار غرب و آمریکا در داخل ایران به طور هماهنگ به تکمیل این پازل در تشدید فشارهای علیه کشورمان پرداخته و با دامن زدن به ادعاهای بیپایه و اساس علیه دستگاه قضائی کشور و برجسته کردن برخی حواشی مربوط به اغتشاشات اخیر، پروژه جدید دشمن در تخریب و پرونده سازی علیه برخی از ارکان نظام جمهوری اسلامی از جمله قوه قضائیه با اتهامات واهی نقض حقوق بشر را اجرا میکنند.
جریان مدعی اصلاحات که پس از قربانی کردن دستاوردهای هستهای، به دنبال برجامیزه کردن توان و اقتدار دفاعی کشور و تضعیف دستگاه قضاست، طی دو دهه گذشته به صورت جدی سیاستهای تغییر رفتار حکومت ایران که یکی از زیرشاخههای طرح کلی تغییر نظام جمهوری اسلامی از سوی غرب و آمریکا را دنبال میکند و زمانیکه مقامی در کاخ سفید یا کنگره آمریکا سخن از حمایت از عناصری در داخل ایران میزند بیشک یکی از این جریانها، جریان اصلاحطلب است که در ردیف اول حمایتهای آمریکا قرار میگیرد.
رئیسجمهوری؛ مسئول یا منتقد؟
روزنامه ابتکار در گزارشی با عنوان «رئیسجمهوری مسئول یا منتقد؟» به بررسی مواضع اخیر رئیسجمهور پرداخت و نوشت : «چنین رویکردی همواره با دو واکنش همراه است و بخشی از جامعه نسبت به همراهی ریاست جمهوری با مردم استقبال میکنند، اما بخشی دیگر با تاکیدی بر جایگاه حقوقی وی از او انتظار عمل دارند تا حرف.»
همچنین در بخش دیگری از این گزارش که به گفتوگو با یکی از فعالان سیاسی اختصاص داشت ، آمده است : « ژستهای اینگونه گرفتن امری پسندیده نیست، در ابتدای امر باید گفت در بخشی از حوادثی که در کشور شکل میگیرد قوه مجریه هم نقش دارد و موثر است و اینکه یک رئیسجمهوری ژست منتقدگونه به خود گیرد، صحیح نیست. چراکه بخشی از آن معطوف به قوه مجریه است. بنابراین چنین برخورد و واکنشی از سوی رئیسقوه مجریه چندان مطلوب تلقی نمیشود. آیا این فرد میپسندد که دیگر مسئولان کشور چنین رویکردی را نسبت به صحبتهای مسئولان دولتی بگیرند. تصور کنید چه اتفاقی رخ میدهد که رئیسقوه مجریه و رئیسقوه قضائیه هر روز انتقاداتی تند نسبت به مسائل روز داشته باشند و ژست منتقد گونهای به خود بگیرند. انتظار میرود که ما این مسئله را از سوی رئیسجمهوری بپذیریم اما وقتی در مقابل مسئولان دیگر در نقد قوه مجریه سخن میگویند محکومشان کنیم. سایرین هم مسئول هستند و میخواهند نظر خود را مطرح کنند.»
تصحیح «افسانه برجام»! در روزنامههای زنجیرهای
روزنامه اعتماد یادداشتی را در صفحه نخست خود به موضوع برجام و تبعات آن اختصاص داد. در این یادداشت مواردی به عنوان محاسن توافق هستهای نام برده شده است.
در بخشی از این یادداشت آمده است: «توافق هستهاي كه به برجام معروف شد، به عنوان معاملهاي برد- برد شناخته شد... جمهوري اسلامي ايران اين معامله را برد خود ميدانست زيرا كه... آمريكا و قدرتهاي جهاني بعد از ٣٥ سال چالش سهمگين، صنعت غنيسازي و آب سنگين در ايران را پذيرفتند كه اصل دعوا و بحران هستهاي هم به خاطر همين دو صنعت بود ولاغير. تحريمهاي هستهاي شوراي امنيت سازمان ملل و تحريمهاي جهان غرب درمورد نفت و بانك مركزي و بانكهاي ايران و سوييفت برداشته شد كه ادامه روند قبلي صادرات نفت ايران را به صفر ميرساند، تورم ونزوئلايي ميشد و قسعليهذا.»
برخی از حامیان برجام مدعی هستند که «به واسطه برجام، حق غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شد». برخلاف این ادعا، نه تنها در متن برجام تعبیر «به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی ایران» به کار نرفته، بلکه کاملاً برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک «استثنا» تبدیل شده و علیرغم فعالیتهای صلحآمیز هستهای، حق غنیسازی بالاتر از 3/5 درصد را ندارد و برای غنیسازی باید جزییات آن از جمله مکان، زمان و... را به سمع و نظر آمریکا برساند و با موافقت او این کار را انجام دهد. در حقیقت ایران اکنون نباید غنیسازی 20درصد را که مصارف پزشکی و کشاورزی و... دارد انجام دهد.
دیگر اینکه در این یادداشت ادعا شده است که صنعت آب سنگین در ایران به رسمیت شناخته شد! حال آنکه یکی از مواردی که پس از برجام انجام شد بتن ریختن در قلب راکتور آب سنگین اراک بود.
نکته دیگر این است که این یادداشت مدعی شده پس از برجام امکان سوئیفت یا مبادلات بین بانکی برای بانکهای ایرانی فراهم شده است! این در حالی است که از آقای سیف رئیسبانک مرکزی تا آقای صالحی رئیسسازمان انرژی اتمی به دفعات از عدم برقراری امکان مبادلات بانکی شکایت کردهاند. آقای صالحی در مصاحبهای گفته بود که تنها با چند بانک کوچک اروپایی سوئیفت برقرار شده و سیف نیز حاصل برجام را «تقریبا هیچ» خوانده بود.
نکته جالب توجه این است که در انتهای این یادداشت تاکید شده است: «با اين وجود از ابتدا روشن بود كه وظيفه برجام: حل همه معضلات اقتصادي قبل و بعد از انقلاب ايران نبود...»
اگر چنین است چرا رئیسجمهور و دولتمردان و به تبع آنها روزنامههای زنجیرهای حتی آب خوردن مردم را به برجام پیوند زدند؟!
آمریکا به برجام تعظیم کرد!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «آمریکا مجبور شد سر تعظیم در برابر بقا در برجام پایین آورد و زمانی که متوجه وحدت و آرامش در ایران شد چارهای جز پذیرش راهکار درست در پیش روی خود ندید».
این روزنامه زنجیرهای مدعی شده است که «آمریکا مجبور شد سر تعظیم در برابر بقا در برجام پایین آورد».
این ادعای مضحک در حالی است که راهبرد دولت ترامپ، دست بالا گرفتن در قبال ایران برای اعمال سختگیری، آغاز مجدد مذاکره، فزون طلبی و تحمیل برجام جدید (موشکی، منطقهای و...) است. در این ارتباط، تمدید تعلیق 90 روزه تحریمها و بالا نگاه داشتن ریسک سرمایهگذاری در ایران، تصویب و اعمال تحریمهای جدید علیه ایران و اعلام عدم پایبندی ایران به برجام از ارکان این راهبرد است.
رئیسجمهور آمریکا بایستی هر ۹۰ روز یکبار تحریمهایی که در قوانین مختلف آمریکا به بهانههای هستهای علیه ایران صادر شدهاند را تعلیق کند. این پروسه هم سرمایهگذاران خارجی را سردرگم میکند و هم فعالین اقتصادی در داخل کشور را معطل نگه میدارد.
در حقیقت هر سه چهار ماه یک بار، این هیجان مضحک راه میافتد که آیا دولت آمریکا «تمدید تعلیق برخی تحریمها»! را امضا میکند یا نه؟ و بعد که تمدید شد، محافل غربگرای تهیدست و بزککننده شیطان بزرگ، برای این پیروزی خیالین، اعلام جشن میکنند!
روزنامه آفتاب یزد در روزهای گذشته در مطلبی نوشته بود: «ترامپ با سیاست مبهم خود و ابراز تمایلهای مکرر به خروج از برجام، سرمایهگذاری در ایران و همچنین در روابط بانکی کشور با سیستم جهانی اخلال ایجاد کرده است. در این میان نه تنها بانکهای آمریکا که برخی بانکهای اروپایی و چینی نیز از تبادل با ایران سر باز میزنند. ایالات متحده نیازی به کنار رفتن از برجام ندارد، چراکه در دو سال گذشته آنها به تعهدات خود در برجام چندان پایبند نبودند... اروپاییها نتوانستند آنطور که باید و شاید در پیشبرد اهداف برجام در حوزههای اقتصادی اقدام کنند. خبری از سرمایهگذاریهای کلان یا گشایش اعتبار با بانکهای بزرگ این قاره نبوده است».
راهحل کاهش بیکاری و افزایش تولید، تغییر تیم اقتصادی دولت است
«محمد سلامتی» در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به این سؤال که:«برخی معتقدند که حل مشکلات اقتصادی در ایران نیاز به اصلاحاتی دارد و از سویی جامعه هنوز آماده چنین اصلاحاتی نیست، اساسا این مسئله تا چهاندازه قابل قبول است؟ در این صورت دولت در چنین شرایطی چگونه میتواند به مطالبات مردم پاسخ بگوید؟» گفت:«به نظر من در حال حاضر براي حل مسائل اقتصادي هيچگونه اصلاحاتی ضرورت ندارد. تنها مديريت و تفكر مبتنی بر استفاده از امكانات داخلی را لازم دارد كه متاسفانه هم اكنون تصميمگيران در امور اقتصادی فاقد آنند. »
وی ادامه داده است : « آنها كه از ضرورت اصلاحات در اين زمينه سخن میگويند، يا از كار اجرايی و ظرفيتهاي موجود بیاطلاع اند، يا بهانهاي براي توجيه بیعملی مطرح میكنند. بنابراین همانطور كهاشاره كردم براي حل مسائل اقتصادي نظير كاهش بيكاري، كنترل تورم وافزايش توليد، نيازي به هيچ گونه اصلاحات نيست. حتی اگر اصلاحاتي هم نياز باشد، تغيير تركيب مجموعه تصميمگيرندگان و مشاوران اقتصادي دولت است به گونهاي كه مجموعه جديد، اولويت را به استفاده از امكانات داخلي بدهد».
متاسفانه دولت همچنان همه امور را به برجام گره زده است. این روند موجب شده است که اقتصاد کشور در حالت بلاتکلیفی قرار بگیرد.قرار بود با اجرای برجام در ازای محدودیت گسترده در صنعت هستهای ایران، تمامی تحریمها بالمره لغو شود اما- همانطور که منتقدان نیز از ابتدا به درستی تشخیص دادند- اکنون برجام به عاملی برای خالی کردن دست ایران از مولفههای قدرت تبدیل شده است.
اکنون تعلیق و انتظاری که به جان فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان و مدیران ما افتاده، مجال حرکت و خلاقیت را از آنان گرفته و به رکود سنگین در عرصه کسب و کار و ریلگذاری مدیریتی انجامیده است.
نظر شما