حميدرضا عسگري

رئيس جمهور امريکا که اين روزها پرچم مبارزه با مهاجران و اتباع خارجي را برافراشته و به طرق مختلف نسبت به آنها بي احترامي و اهانت روا داشته، خود يک مهاجرزاده است. آري، مادر ترامپ مهاجري اسکاتلندي بود، که در جزيره لوييس در ساحل غربي اسکاتلند متولد شده بود و پدربزرگ و مادر بزرگ پدري ترامپ نيز مهاجريني آلماني بودند که به آمريکا آمدند. دونالد ترامپ درحالي مخالف "مهاجران" است که پدر و پدربزرگ او نيز زماني به اميد بهبود شرايطشان از آلمان راهي آمريکا شدند.

«خيابان فراينزهايمز، پلاک شماره 20 واقع در کال‌شتات، روستايي کوچک در ايالت رايلند فالتس آلمان».ساختماني رنگ و رو رفته با پنجره‌هايي کوچک که خانه آبا و اجدادي دونالد ترامپ است؛ ميلياردري که امروز مجري قانون مهاجرت "داکا" شده و انواع و اقسام اهانت هاي نژادپرستانه را نسبت به مهاجرين کشورهاي ديگر اطلاق مي کند.

"فردريک ترامپ" پدربزرگ رئيس جمهور فعلي آمريکا، در سال 1885 کال‌شتات را ترک کرده و به آمريکا رفت. او ابتدا در نيويورک مستقر گرديد، اما بعد با آرزوي کشف طلا راهي شمال غرب کانادا شد . او درست نمونه همان کساني که است که امروز نوه‌اش دونالد، در سخنراني‌هايش به شدت به آنها تاخته و به "چاله مستراح" تشبيه شان مي کند و خواستار بستن مرزهاي آمريکا به روي‌شان شده است.

فردريک درغرب رستوراني افتتاح مي‌کند که مشتريانش اغلب جستجوگران طلا بودند. مشتريان پول غذايي را که مي‌خوردند، با تکه‌هاي کوچک طلاپرداخت مي‌کردند. وي نيز اين تکه‌هاي طلا را براي همسرش مي‌فرستاد که او نيز زاده کال‌شتات بود و در نيويورک زندگي مي‌کرد. همسر فردريک با اين تکه هاي طلا زمين مي‌خريد و از همانجا بود که ريشه امپراتوري املاک ترامپ شکل گرفت. اين روند زندگي مصداق عيني سرنوشت مهاجراني است که به آمريکا عزيمت مي کنند و پس از استقرار به سمت کارهاي سخت مي روند تا بتوانند خانواده خود را از رفاهي مناسب بهره مند سازند. به عبارت ساده تر خانواده ترامپ يکي از نمونه هاي اصلي مهاجريني است که با استفاده از امکانات موجود در آمريکا، امروز تبديل به يکي ثروتمندترين افراد جامعه خود شده است.

اعمال محدوديت هاي فراوان براي شهروندان کشورهاي مختلف و بستگانشان که در آمريکا زندگي مي کنند و يا قصد دارند به آمريکا براي ديدار يا مسائل ديگر مسافرت کنند، به کنار و شايد بتوان گفت اين مسائل داراي روال حقوقي و قانوني بوده و نمي توان درمورد قوانين داخلي کشورها دخالت کرد. اما واکنش هاي رفتاري ترامپ و اهانت به شخصيت مهاجرين و بستگان و کشورهايشان غيرقابل قبول بوده و مصداق نژادپرستي سنتي است.

ترامپ اگرچه با حذف قوانين لاتاري به دنبال جذب نظر اتحاديه هاي کارگري آمريکا بود، اما حق نداشت آنها را به "آشغال هاي سطل زباله" تشبيه کند. چرا که درسير تاريخ معاصر آمريکا خيل عظيمي از اين مهاجرين در روند توسعه صنايع و پيشرفت اقتصادي آمريکا نقش بسزايي داشته اند. دولت آمريکا بايد نگاهي به وزن علمي و فرهنگي مهاجرين و مردم بومي آمريکا داشته باشد. امروز جمعيت قابل توجهي از مهاجرين آمريکايي در بالاترين سطح تحصيلات و مديريت هاي کاربردي در سرتاسر ايالات متحده مشغول به کار هستند که از بابت حضورشان منافع و دستاوردهاي بزرگي نصيب آمريکا شده است.

درواکنشي ديگر رئيس جمهور آمريکا مهاجرين را "انسان هاي ايدزي" خطاب کرد که طعنه و کنايه اي سنگين به مردم کشورهاي آفريقا و ديگر کشورهاي توسعه نيافته بود. اما اين پايان روند غيرفرهنگي رئيس کاخ سفيد نبود. ترامپ درنهايت بي شرمي و با ادبياتي نژاد پرستانه مهاجرين کشورهاي افريقايي را به چاله مستراح تشبيه کرد و خشم نهادهاي بين المللي و تشکل هاي حقوق بشري را برآورد.

رئيس جمهور آمريکا حق دارد مرزهاي اين کشور را بر روي هرجنبنده زنده اي به صورت قانوني ببندد و مانع از حضور مهاجرين و يا بستگان آنها شود. اما حفظ شان انساني ديگر کشورها چيزي نيست که بتوان با ادبيات قلدرمآبانه آن را تخريب کرد و نظرات خود را حاکم نمود.

امروز کشورهاي متمدن و سازمان ملل مدام درپي ايجاد مفهوم جهاني شدن هستند تا هرگونه تبعيض و برتري جويي نژادي ميان ملت ها برطرف شود و شاهد تشکيل دنيايي يکپارچه باشيم. لذا اين توقع وجود دارد تا با طرح شکايت و اعاده حيثيت از سوي نهادهاي بين المللي، با رئيس جمهور آمريکا برخورد شود و ريشه و بستر چنين تخريب فرهنگي و نژادپرستي در ادبيات سياسي جهان برچيده شود.

hamidasgari2020@yahoo.com