شناسهٔ خبر: 23598678 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیدبان | لینک خبر

بررسی عملکرد متناقض اصلاح طلبان در خصوص فلسطین

اصلاح طلبان،طالبان عدول از آرمان فلسطین

بزرگترین چالش داخلی در مسیر دفاع از آرمان فلسطین از سوی مدعیان اصلاح طلبی ایجاد شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش دیدبان،مسئلۀ فلسطین مسئله‌ای محوری و نقطۀ اشتراک تمام مسلمانان و بلکه تمام آزاد اندیشان در سرتاسر جهان است. رژیم منحوس پهلوی که نه مقید به حدود دینی بود و نه از خود ذره‌ای استقلال داشت (تا اگر هم به فرض می‌خواست بتواند از حقیقت دفاع نماید) پیوند عمیقی با اشغالگرانِ «قبلۀ اول» برقرار کرد. اصولاً یکی از مسائلی که موجب نفرت مردم از سیستم پهلوی بود همین حمایت‌ها از اسرائیل بوده است. امام خمینی(ره) در همان ایام مبارزه در مصاحبه‌ای فرمودند: «یکى از جهاتى که ما را در مقابل شاه قرار داده است کمک او به اسرائیل است من همیشه در مطالبم گفته‏ام که شاه از همان اول که اسرائیل به وجود آمد با او همکارى کرده و وقتی‌که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود، شاه همچنان نفت مسلمین را غصب کرده و به اسرائیل مى‏داد و این امر خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است.» (صحیفه نور ، جلد 4، ص 30 ، مصاحبه با امل در تاریخ 16/9/1357) با سرنگونی رژیم وابستۀ شاهنشاهی و تشکیل حکومتی درخور مردم آزاداندیش و دین‌مدار ایران اسلامی، امام خمینی (ره) به‌عنوان بنیان‌گذار این حرکت، همواره بر لزوم پیگیری مسئلۀ فلسطین تأکید ویژه داشتند. جملۀ تاریخی «فلسطین پارۀ تن اسلام است» نشان از جایگاه ویژۀ مسئلۀ فلسطین در نگرش امام خمینی (ره) دارد. همین مسیر توسط خلف صالح ایشان، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) پیموده شد و می‌شود. همچون هر حرکت حق‌طلبانۀ دیگری این حرکت نیز با چالش‌هایی مواجه گردید. بزرگ‌ترین چالش‌های داخلی در مسیر دفاع از آرمان فلسطین از سوی برخی از اعضای گروهی ایجاد گردید که خود را «اصلاح‌طلب» می‌خواندند. در ادامه به بررسی برخی مواضع اصلاح‌طلبان در باب مسئلۀ فلسطین و تقابل این نظریات با دیدگاه امام راحل (ره) می‌پردازیم:

1- تقلیل آرمان فلسطین در حد یک اختلاف ارضی ساده و یا حتی توجیه اشغالگری و تجاوزات اسرائیل

درحالی‌که پیر جماران (ره) با دلائل روشن همواره بر متجاوز بودن اسرائیل تأکید داشت و بارها تأکید کرد که: «اسرائیل غاصب است و هرچه زود‌تر باید فلسطین را ترک کند.» (صحیفه امام، ج 5، ص176) و اصولاً هر انسان آزاداندیشی وقتی به مسئلۀ فلسطین و دشمن صهیونیستی می‌نگرد بداهت تجاوزکار بودن اسرائیل را درمی‌یابد ولیکن عده‌ای خودفروخته هم ندا با جهان خواران تلاش می‌کنند چنین القا کنند که مسئلۀ فلسطین و اسرائیل چیزی در حد یک اختلاف ارضی ساده است. در همین راستا است که مثلاً شکوری راد، عضو ارشد حزب مشارکت، در پاسخ به این سؤال که «آیا باوجود دولت اسرائیل مخالف هستید؟» بیان می‌دارد: «اگر موضوع اسرائیل و فلسطین یک اختلاف ارضی ساده باشد در خور این نیست که این مقدار به آن پرداخته شود و اگر فقط این باشد که قوم یهود می‌خواهد سرزمین داشته باشد، واقع‌بینی حکم می‌کرد که به آن‌ها چنین اجازه‌ای داده شود!» (هشت سال بحران آفرینی اصلاح‌طلبان، ص211).
 
2- به رسمیت شناختن اسرائیل

روشن است که به رسمیت شناختن گروهی که با تعدی و از طریق تجاوز حق مظلومین را از آن‌ها به‌زور غصب کرده‌اند در حقیقت در حکم مشروعیت بخشیدن به ظلم ظالمان است. بر طبق همین منطق است که امام راحل می‌فرمودند: «من طرفدارى از طرح استقلال اسرائیل و شناسایى او را، براى مسلمانان یک فاجعه و براى دولت‌های اسلامى یک انفجار مى‏دانم.» (صحیفه امام، ج‏16، ص294) و تأکید داشتند که: «ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمانی و اصولاً هیچ آزاده‌ای اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و ما همواره حامی برادران فلسطینی و عرب خود خواهیم بود» (صحیفه، ج10، ص178). به‌رغم اینکه این نگاه را هر انسان آزاده‌ای می‌پسندد شاهد این هستیم که آقای «صادق زیباکلام» که علی‌الخصوص این روزها جایگاه ویژه‌ای در محافل اصلاح‌طلب یافته در اظهارنظری عجیب می‌گوید: «من اسرائیل را به رسمیت می‌شناسم چراکه سازمان ملل آن را به رسمیت شناخته است!» (خبرگزاری فارس، 27/11/92) و حتی پا را فراتر گذاشته و دشمنی اسرائیل با ما در حقیقت مشکل خود ما معرفی کرده و می‌گوید: «علت دشمنی رژیم صهیونیستی با ایران بدین خاطر است که ما می‌خواهیم آنان را محوکنیم» (همان) نمونۀ دیگر این موارد روزنامه "خرداد" به مدیرمسئولی"عبدالله نوری" است که در 15 دی ماه 1377 خواستار به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران شد! (باشگاه خبرنگاران جوان، 3/5/93).
 
3- کم‌اهمیت جلوه دادن آرمان فلسطین

درحالی‌که از منظر امام خمینی (ره) که برخاسته از نگرش دینی و انسانی به مسائل است «این تکلیف همۀ مسلمانان است که قدس را آزاد کنند و شر این جرثومۀ فساد را از سر بلاد اسلامی قطع کنند» (صحیفه امام، ج 5، ص186) و اصولاً روز قدس را امام (ره) در جهت همین آرمان بنیان‌گذاری نمودند، ولیکن متأسفانه شاهد این بودیم که عده‌ای در سال 1388در حمایت از فتنه‌ای که از سوی کاندیداهای جریان اصلاح‌طلب شکل گرفت شعار «نه غزه و نه لبنان» سر دادند و آب در آسیاب دشمنان اسلام و بشریت ریختند. این حرکت آن‌چنان از سوی رژیم اشغال گر قدس موردپسند واقع شد که در همان ایام نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی مسرورانه اعلام کرد «جنبش سبز سرمایه بزرگ اسرائیل است» (جهان نیوز، 15/2/91). البته این روزها و در پس شکست خفت بار فتنۀ ننگین 88 بسیاری از اصلاح طلبان مضطربانه سعی کرده اند خود را از آن ظلم بزرگی که در حق مردم مظلوم فلسطین صورت دادند مبری نشان دهند. از این روست که مثلا «علی اکبر محتشمی پور» از سران اصلاح طلب که در آن ایام رئیس کمیتۀ خودساختۀ سیانت از آرای یکی از سران فتنه بود پس از گذشت 2 سال از آن ایام در توجیهی اعلام کرد که شعار نه غزه و نه لبنان «واکنش طبیعی» به برخی حوادث انتخابات بوده است. برخی از اصلاح طلبان (همچون سید هادی خامنه‌ای) نیز سعی کردند از اصل صورت مسئله را پاک کنند و چشم بر تمام حقایق بسته و این مطلب را یک «دروغ شاخدار» نامیدند!! البته اصلاح طلبان نمی توانند دامن خود را از لکۀ ننگین سبز رنگی که به دامانشان نشسته مبری نشان دهند چرا که در آن روزهای آشوب و بلوایی که از فتنۀ 88 بر این کشور تحمیل شده بود هر آنچه توانستد با آن همراهی نمودند. قابل قبول نیست کسی چیزی را علم کند و بعد که شکست مفتضحانۀ آن را دید با هزار بهانه تراشی از آن تبری بجوید!

4- طرفداری از طرح‌های سازشکارانۀ در تضاد با منافع فلسطینی‌ها

رژیم صهیونیستی و حامیان مستکبرش پس از آن که با بیداری و مقاومت ملت مظلوم فلسطین مواجه شدند تلاش کردند از طریقی کم‌هزینه‌تر تجاوزات خود را گسترش و مشروعیت بخشند. ازاین‌رو طرح‌های سازشکارانه‌ای را مطرح نمودند که جز منافع اشغالگران را تأمین نمی‌کرد. حداقل نتیجۀ این مذاکرات سازشکارانه رسمیت بخشیدن به دشمن خون‌خوار فلسطینیان و تجاوزات آن است. از همین روست که امام راحل (ره) می‌فرمودند: «آن‌هایی که این طرح را داده‏اند، یا جاهل‌اند و یا تحت تأثیر امریکا و صهیونیسم واقع شده‏اند... معناى اینکه «تأمین داده بشود به اسرائیل» این است که این اسرائیلى که سال‌های طولانى است زمین‌هاى مسلمین را غصب کرده‏اند و کشتار دسته‌جمعی در فلسطین و در لبنان و در جاهاى دیگر ایجاد کرده‏اند، مسلمین را بى‏خانمان کرده‏اند و اعراض و نفوس مسلمین را در خطر، معرض خطر قرار داده‏اند، و دستخوش مقاصد فاسدشان کرده‏اند، حالا همه مسلمان‌ها این را تأمینش بدهند! یعنى اینکه اگر یک کسى خواست تعرض بکند به این غاصب، به این دولتى که دولت غاصب جانى است، همه مسلمان‌ها و همه دولت‌های منطقه موظفند که با او مخالفت کنند براى حفظ اسرائیل! اسرائیلى که خون مسلمین را مکیده است و فلسطین را و قدس را آن‌طور کرده است و لبنان را به آن صورت درآورده است و مسلمین را قتل و غارت کرده است، حالا همه موظفیم که براى خاطر اینکه یک دستمزدى به او بدهیم، همه حافظ او باشیم! همه تأمین کنیم او را! آن کسى [را] که از اول که وارد شده است در قدس و فلسطین، همه کارهایش غاصبانه بوده است، حالا ما به رسمیت بشناسیم!» (صحیفه امام،ج 15،ص370 و371) با وجود شدت بداهت و روشنی خیانت بار بودن این طرح‌ها بازهم از اردوگاه اصلاح‌طلبان این صدا بلند می‌شود که: «صلح خاورمیانه، به نفع مردم منطقه است و مخالفت ایران، غیر واقع‌بینانه است! » (بازی ترور، ص39 به نقل از هفته نامۀ مبین، 23 مرداد 78، ص1و3)
 
5- غیرانسانی خواند عملیات شهادت‌طلبانه

روشن است که وقتی سرزمین، جان، مال و ناموس تعدادی انسان غیرتمند مورد تهدید قرار گرفت و در مقابل، او از ابزارهای دفاعی محروم بود او به هر طریقی ولو با نثار کردن جان خود به دفاع از مقدسات خود خواهد پرداخت. امام خمینی (ره) در این رابطه می‌فرمایند: «مردم فلسطین جانشان به لبشان رسیده و لهذا انتحار می‌کنند. اگر یک کسی جانش به لبش نرسیده باشد که انتحار نمی‌کند برای اینکه شما را از کار بیرون کند. مردم نمی‌توانند تحمل بکنند، شما یک فکری بکنید. با زدن و با کشتن و با یغما کردن و با بمباران کردن کار درست نمی‌شود، شما کنار بروید تا مردم کار خودشان را بکنند. راحت بگذارید مردم را.» (صحیفه امام،ج 18،ص240) اما در طی این سال‌ها شاهد بوده‌ایم عده‌ای به‌جای اینکه علت این عملیات‌های شهادت‌طلبانه را بررسی نمایند حملات خود را متوجه اصل عملیات شهادت‌طلبانه کرده‌اند. یک نمونه از آن آقای مصطفی تاج‌زاده است که علاوه بر اینکه عضو شورای مرکزی احزاب اصلاح طلب مشارکت و سازمان مجاهدین بود، در دوران دولت اصلاحات تا سمت معاونت سیاسی وزارت کشور ارتقاء یافت و حتی در دوره ای سرپرست وزارت کشور شد. وی در مصاحبه‌ای در جواب این پرسش که «نظر شما در مورد عملیات انتحاری اعضای حماس که منجر به کشته شدن شهروندان اسرائیلی می‌شود چیست و آیا آن را تائید می‌کنید؟» ابراز می‌دارد: «کشتن هر شهروند بی‌گناه چه یهودی، چه مسلمان و چه آمریکایی به‌طورکلی قابل دفاع نیست. باید آرزو کنیم بشریت به مرحله‌ای از آگاهی و رشد و توسعه دست یابد که در آن همه‌ی انسان‌ها صرف‌نظر از نژاد، زبان، دین و جنسیتشان از حقوق یکسان برخوردار باشند و نقض حقوق هر کی از آنان موجب اعتراض همگانی گردد.» (هشت سال بحران آفرینی اصلاح طلبان، ص212و 211). او توضیح نمی‌دهد در مقابل این به‌اصطلاح شهروندان اسرائیلی که روزانه در حال تعدی به حقوق فلسطینیان هستند چه باید کرد؟!
 
6- نگارش نامه ذلت

در سال 2003 میلادی که آمریکا به بهانۀ حملات 11 سپتامبر در حال دست‌اندازی به دو همسایۀ ایران (یعنی افغانستان و عراق) بود دولتمردان وقت ایران از ترس اینکه این حملات شامل ایران نیز گردد دست به نگارش نامه‌ای سراسر ذلت و خفت به آمریکای جهان خوار نمودند که بر طبق تعهدات پیشنهادشده از طرف دولت وقت، ایران در برابر امتیازات واهی متعهد به «قطع هرگونه کمک به گروه‌های مبارز فلسطینی و تلاش در جهت عدم مبارزۀ این گروه‌ها، کمک به خلع سلاح حزب‌الله و تبدیل کردن آن به یک گروه سیاسی صرف و ...» شده بود، اموری که صراحتاً در تضاد با آرمان‌های امام راحل (ره) در باب مسئلۀ فلسطین است. بررسی ابعاد مختلف این نامۀ ذلت‌بار و رسواگر نیاز به مجالی دیگر دارد.

ازآنچه بیان شد روشن می‌شود که متأسفانه تفکرات اصلاح‌طلبان در آرمان فلسطین تناقضات آشکاری با نگرش امام راحل (ره) در باب این مسئله دارد. البته ممکن است برخی اصلاح‌طلبان با بهانه و عذرتراشی‌های واهی مدعی شوند شواهدی که در اینجا به آن‌ها اشاره شده نشان از این ندارد که همۀ اصلاح‌طلبان به مسئلۀ فلسطین این‌چنین خیانت بار نگاه می‌کنند بلکه موضع ایشان در باب مسئلۀ فلسطین همان موضع امام (ره) است. چندان دشوار نیست که تصور شود اگر امام (ره) امروز می‌بودند در مقابل این ادعا در کنار سکوت‌های اصلاح‌طلبان در برابر این سخنان خائنانه چه موضعی را اتخاذ می‌کردند. آن چنان که ایشان در زمان حیاتشان در مقابل سکوت و نرمش دولت‌های به‌اصطلاح اسلامی در برابر جنایات صهیونیست‌ها فرمودند: « آیا اگر امروز توانستند عذرهایی برای سکوت بلکه کمک به مقاصد شوم این جنایتکار و اربابش بتراشند، تاریخ را هم می‌توانند به انحراف کشند؟ آیا ملت‌های آزاد را هم می‌توانند فریب دهند؟ و آیا خداوند منتقم را هم با عذرهای غیرموجه خود می‌توانند قانع کنند؟ و آیا این‌طور که اینان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازی گرفته‌اند ، گناه بزرگشان بخشودنی است؟ و آیا از عهده جواب برای خون‌های زنان و مردان و کودکان بی‌گناه بیروت بر می‌آیند؟» (صحیفه نور، ج17،ص27)

 
حسین مطلبی: دانشجوی دکتری کلام اسلامی دانشگاه قم

پایگاه برهان

 

برچسب‌ها:

نظر شما