به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) مراسم رونمایی از کتاب «جاده گیلی گادر» که به خاطرات و زندگینامه شهید ماشاءالله استاد مرتضی اختصاص دارد پیش از ظهر امروز یکشنبه 24 دی با حضور خانواده و همرزمان این شهید و به کوشش انجمن پیشکسوتان سپاس برگزار شد.
خدابخشی، سردبیر خبرگزاری «دفاعپرس» که میزبانی این مراسم را برعهده داشت، اظهار کرد: ترویج فرهنگ دفاع مقدس از وظایف ماست و در این راستا باید به نگارش و پردازش کتاب و داستانهایی که در این عرصه وجود دارد بپردازیم.
وی با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب و تأکیداتی که در این راستا دارند افزود: معظمله بر نگارش کتاب درباره خاطرات و وقایع جنگ تحمیلی تأکید دارند. در همین راستا، زکریایی کتاب مورد نظر را به نگارش درآورده است که از خواب شهید شروع میشود و به تحقق آن خواب میانجامد.
جواد کامور بخشایش، نویسنده حوزه هنری در این نشست اظهار کرد: سیامین جشن تولد کتاب توسط انجمن سپاس برگزار میشود که رمان و داستان را به منظور جذب مخاطب درهم آمیخته است. تقریباً 20 جلد کتاب به این روش در حال نشر است که سبکی نوین در عرصه دفاع مقدس به شمار میآید.
نویسنده «جای امن گلولهها» با بیان این مطلب گفت: ویژگیهای عمده آثار انجمن سپاس آن است که درباره شهدای گمنام اطلاعات امنیت و اطلاعات و عملیات نوشته میشود. بر این اساس ردیابی و نگارش بخش حساسی از زندگی آنان سخت و دشوار است چرا که سالها در گمنامی بودند و اکنون نیز میخواهند گمنام باشند.
به گفته این نویسنده، شهید دو بخش مهم در زندگی خود داشته است که یکی به پیش از انقلاب و فعالیتهای سیاسی وی باز میگردد و دیگری به دوران پس از انقلاب تا سال 65 که استاد مرتضی به شهادت میرسد.
کامور بخشایش به شهید جنگروی اشاره کرد و افزود: شهید جنگروی از دوستان شهید استادمرتضی بود که در دوران همرزمی این دو، پدر شهید جنگروی به استاد مرتضی تأکید کرده بود اجازه پیشروی به وی در عملیات را ندهد که جنگروی به این درخواست گوش نکرد و در عملیات به شهادت رسید و سالها پیکرش مفقودالاثر بود. این در حالی است که جشن تولد این کتاب با پیدا شدن پیکر این شهید پس از 31 سال مصادف شده است.
وی درباره فلسفه نگارش این کتاب ادامه داد: دو نکته در اینجا مطرح است، کتابهای دفاع مقدس برای تبیین تاریخ دفاع مقدس به صورت درست و از سویی برای تبیین ارزشها و مولفههای انسان تراز دفاع مقدس نوشته میشوند.
کامور بخشایش اظهار کرد: در این آثار تبیین ارزشها در قالب انسان تراز صورت میگیرد. ممکن است یک شهید همه مؤلفهها را نداشته باشد ولی در انتشار این گونه آثار سعی میشود که ابعاد انسان تراز تبیین شود. استادمرتضی ارتباط صمیمانهای با خانواده خود داشت و علاقه وافری به مطالعه و کتابخوانی به طوری که برای آگاهیبخشی و بصیرت به این کار اقدام میکرد.
وی ادامه داد: شهید استادمرتضی در این راستا به دنبال یافتن راه بود و تأثیر گرفت به طوری که اسم دخترانش را که میترا و مژگان گذاشته بود، با مطالعه کتاب به اسمای مذهبی مرضیه و راضیه تغییر داد.
این نویسنده گفت: شهید استادمرتضی در سال 1315 متولد شد و در 1365 به شهادت رسید. پدرش را در کودکی از دست دارد و در تریکوبافی به درجه استادی رسید. وی سپس وارد عرصه سیاسی شد و با گروه فدائیان اسلام به فعالیت پرداخت. بعدها عضو و رئیس سندیکای بافندگان شد و با ورود به سپاه با شهید اصغر وصالی ارتباط گرفت و توانست عضو گروه «دستمال سرخها» شود که همین موضوع زندگی وی را متحول کرد.
زکریایی در این مراسم با اشاره به اینکه مدت زمان کوتاهی را در نیروی دریایی سپاه فعالیت میکرد، گفت: در این مدت با دختر شهید استادمرتضی آشنا شدم که پیشنهاد نگارش کتابی درباره پدرش را به من داد و به دلیل مشغله نتوانستم آن را انجام دهم. پس از بیرون آمدن از نیروی دریایی، انجمن سپاس با من تماس گرفت و پیشنهاد داد این کتاب را بنویسم. گویی شهید میخواست من نگارنده کتاب وی باشم. چهره شاخص و گیرایی وی بسیار زیاد بود و توانستم ارتباط خوبی با وی برقرار کنم.
مهدی استادمرتضی، پسر شهید به خاطراتی مربوط به سالهای پیش از انقلاب اشاره کرد و افزود: پدرم در ایام انقلاب به کمک جوانانی میرفت که مورد ضرب و شتم نیروهای ارتش قرار میگرفت و در ایامی که از جبهه باز میگشت، به نماز جمعه میرفت.
علی خندان، خواهرزاده شهید اظهار کرد: وی علاقهمند به مطالعه بود و در تهران هر گاه او را میدیدم روزنامه به همراه داشت. محال بود در تهران باشد و به نماز جمعه نرود. وی انسانی کاظم و جوانمرد بود. در مرحله آخر که به تهران آمده بود به من گفت، در خواب دیدم که من را به رگبار بستند و از گرمی گلولهها از خواب برخاستم. وی همواره در حسرت خواهرزادههای شهیدش بود و در ایام پس از شهادت که خواب وی را دیدم، به من گفت برای رسیدن به این مقام باید جوشن کبیر بخوانم.
سلطانیه، همسر شهید نیز در این مراسم گفت: دو سال پیش از انقلاب را در بندرعباس و فراری بود و ما نمیتوانستیم او را ببینیم. بعد از آن نیز در جبهه حضور داشت و کمتر او را میدیدیم. شهدا جای پایی برای ما گذاشتهاند که باید این راه را دنبال کنیم.
نظر شما