گروه سیاسی رجانیوز- محمدامین فرجاللهی:
پس از انتشار فیلم 19 دقیقهای جلسه خبرگان سال 68، بیبیسی در قالب چند مطلب تاریخی و گفتگو با افراد مختلف، بسیار پرحجم به این مطلب پرداخت و طبق معمول ترکیبی از اطلاعات درست و غلط را در هم آمیخته و منتشر کرد. هرچند با انتشار بخشهای منتشرنشده مهم این جلسه در برنامه دیشب «جهانآرا»، بخشی از شبهات برطرف و دروغهای رسانههای ضدانقلاب دربار انقلاب و رهبری برملا شد، اما مروری بر ابهامات محتوایی و پاسخ به آنها برای ثبت در تاریخ خالی از لطف نخواهد بود.
در بین صحبتهای مطرح شده در این چند روز،چند شبهه اصلی وجود داشت:
«مخفیکردن موقت بودن رهبری آیتالله خامنهای از جامعه» شبههای بود که زودتر از بقیه شایعات فراگیر شد، اما زودتر هم پاسخ داده شد. انتشار روزنامههای 16 مرداد 68 ثابت کرد پس از رفراندوم اصول بازنگری شده قانون اساسی و رسمت یافتن آن، مجلس خبرگان در جلسهای برای رهبری دائمی آیتالله خامنهای رایگیری کرده است. هم قبل از جلسه و هم بعد از جلسه این مساله در مطبوعات اعلام شده و هیچمخفیکاری صورت نگرفته است. پس از رایگیری مجدد 15 مرداد مجلس خبرگان، رئیس این مجلس نتیجهی آن را علنا اعلام کرده بود.
شبهه بعدی این بود که «اساسا نه دیگران آیتالله خامنهای را مجتهد میدانستهاند و نه خودش درباره خودش چنین نظری داشته.» نویسنده بیبیسی برای اثبات بخش اول، به سخنان هاشمی در این جلسه درباره «صاحبنظر بودن آقای خامنهای-نه مجتهد بودن- » و برای اثبات بخش دوم به سخنان آیتالله خامنهای در مخالفت با خودش استناد کرده است. نویسنده برای موقت بودن انتخاب آیتالله خامنهای یک علت فرضی میسازد تا علت اصلی را مخفی کند.آن علت فرضی «عدم صلاحیت آیتالله خامنهای برای رهبری» است که نویسنده بیبیسی اینگونه بیانش میکند: «دلیل موقت بودن این انتخاب، از متن گفتگوهای جلسه مشخص است. خود آقای خامنه ای در ویدیو می گوید: "واقعا باید خون گریست به جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن [برای رهبری] مطرح بشود... به لحاظ فنی اشکال پیدا می کند این قضیه. من نه از لحاظ قانون اساسی، و نه از لحظ شرعی برای بسیاری از آقایان، حرفم حجت حرف رهبر را ندارد. این چه رهبری خواهد بود؟"»
اما ماجرای موقتی بودن رهبری چیست؟
امام اردیبهشت 68 دستور تشکیل شورای بازنگری درباره برخی اصول قانون اساسی را صادر میکنند. یکی از این مسائل، «رهبری» است. طبق قانون، اصول بازنگری شده پس از رای موافق مردم در رفراندوم و امضای رهبری انقلاب به عنوان قانون رسمیت مییابد. اما امام پیش از پایان کار شورای بازنگری فوت میکنند.
از ابتدای تشکیل جلسه خبرگان در عصر14 خرداد، نسبت «مرجعیت» و «رهبری» از مهمترین و اولین مسائلی است که مورد بحث قرار میگیرد. اینکه «رهبر یا اعضای شورای رهبری» باید «مرجع» باشند یا «مجتهد»، محور مشترک بحثهای حامیان رهبری فردی و رهبری شورایی است. از متن قانون اساسی مصوب سال 58 هم «مرجعیت بالفعل» و هم «صلاحیت مرجعیت» قابل برداشت است و هر نظر موافقین و مخالفینی دارد.
وقتی آیتالله امینی نامه اردیبهشتماه امام به آیتالله مشکینی، رئیس شورای بازنگری قانون اساسی درباره لزوم حذف شرط مرجعیت از شرایط رهبری را قرائت میکند، تکلیف روشن میشود. امام در آن نامه میگویند از ابتدا مخالف گنجاندهشدن شرط «مرجعیت» در قانون اساسی بودهاند ولی به خاطر اصرار خبرگان آن را پذیرفتهاند. حالا هم بر همان نظر سابق هستند و معتقدند شرط «اجتهاد» برای رهبری کافی است.
با قرائت این نامه تقریبا اغلب اعضای خبرگان به این نتیجه میرسند که «رهبر فردی یا اعضای شورای رهبری» لازم نیست حتما «مرجع» باشند، بلکه «مجتهد بودن» انها برای تصدی این مسئولیت کافی است. اما چون این مساله تنها به تصویب کمیسیون شورای بازنگری رسیده و هنوز به رفراندوم گذاشته نشده، خبرگان تصمیم میگیرند رهبر یا شورای رهبریِ آینده تا رفراندوم قانون اساسی، موقت باشند و پس از آن، رای گیری مجدد برای آنها انجام شود.
این علتِ آن جمله مرحوم هاشمی است که پیش از رایگیری درباره رهبری فردی و شورایی میگوید « بدانیم [رهبری آینده] چه شورایی بشود، چه فردی بشود، محدود به آن زمان است.»به خاطر همین شرط اجتهاد است که لیستهای پیشنهادی شورای رهبری، آقایان«خامنهای، موسوی اردبیلی و هاشمی» را هم شامل میشود.
بحثی درباره اجتهاد آیتالله خامنهای
حامیان رهبری فردی و رهبری شورایی پشت تریبون رفته و صحبت میکنند. پس از نطق چندنفر، برای کفایت مذاکرات رایگیری میشود. پس از رای آوردن آن، برای رهبری فردی رایگیری میشود که با موافقت اکثریت اعضا رای میآورد.
پیشنهاد «رهبری آیتالله گلپایگانی همراه با قائممقامی آیتالله خامنهای» با کمتر از 15 رای موافق کنار گذاشته میشود. پس از آن نام آیتالله خامنهای به عنوان گزینه رهبری برده میشود و اینجاست که پس از فریاد آیتالله مجتهد شبستری و اصرار به هاشمی برای ذکر نقل قول امام، او خاطرات را نقل میکند. آیتالله شبستری این لحظه را اینگونه روایت میکند:
«پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا افراد را مطرح کردند. عدهای آیتالله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما دادهام و الان وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید. آقای رفسنجانی نوشته مرا خواندند و گفتند آقای شبستری میخواهد من که حضور داشتم و جزو شهود بودم توصیههای امام را در مورد آیتالله خامنهای نقل کنم. آقای رفسنجانی رو به اعضای خبرگان کرد و گفت آقای شبستری از من میخواهند سخنان امام را به شما بگویم، آیا شما موافق هستید؟ همه اعضا گفتند «بله بگویید، اگر الان نگویید، پس کی میخواهید بگویید!»
اینجا هاشمی رفسنجانی که خود از مخالفین رهبری فردی بوده و به آن رای نداده، خاطراتی از نظر مساعد امام نسبت به رهبری آیتالله خامنهای را بیان میکند. این مساله با مخالفت ایشان روبرو میشود و به همین خاطر پشت تریبون میآیند. همانطور که در فیلم دیده میشود، هاشمی به ایشان تذکر میدهد که الان نمیشود درباره شورایی صحبت کنید، چون رهبریفردی رایآورده است. آیتالله خامنهای که موضو عِ صحبتش را منتفی میبیند، سخنانش در مخالفت با خود را با این کلمات شروع میکند:
«واقعاً باید خون گریست به جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح بشود...»
همانطور که آیتالله خامنهای در سخنانش میگوید:
«در همین جلسه چند نفر از آقایان آمده اند و صحبت کرده اند، تصریح کرده اند که من صاحب نظر نیستم»، اما آیا واقعا فضای خبرگان آنطور که نویسنده لندننشین نوشته «در مورد "مجتهد" بودن آقای خامنه ای هم، که طبق قانون اساسی جدید برای رهبر شدن لازم بود، تردید جدی وجود داشته است.»؟
آیا نباید در جواب این ابهام، این سوال را مطرح کرد که اگر در بین خبرگان تردید و ابهام جدی درباره اجتهاد آیتالله خامنهای وجود داشت، چرا تعداد آراء موافق به ایشان 56 نفر از 70 نفر است؟ اگر تردید جدی وجود داشت نباید آراء موافق اینقدر زیاد میبود!
علاوه بر همه اینها، پس از انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری، در روزهای بعد افراد مختلفی درباره اجتهاد رهبری جدید انقلاب سخن میگویند. 15 خرداد حاج احمد خمینی در تلگرافی به آیت الله خامنهای از جانب خود و تمامی اعضای بیت امام از اقدام مجلس خبرگان تشکر کرده و مینویسد
«حضرت امام بارها از جنابعالی به عنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامیمان نام میبردند.»
مرحوم هاشمی در اولین خطبه نمازجمعه پس از فوت امام میگوید:
«در همان جلسه خبرگان تعداد زیادی مجتهد عادل هستند. اصلا شرط آنجا اجتهاد است، شرط عضویت در خبرگان اجتهاد است و قبلا باید اجتهادشان تایید شده باشد. مجتهد عادل زیا دداریم و روی مصداق شرایطی لازم دارد. البته اجتهاد، مراحلی دارد. بعضی از آقایان هستند کار فراوانی روی همه ابواب فقه کرداند و کار جاری آنها است. درس میدهند، دائما جواب مساله و استفتائات را میدهند، حضور ذهن دارند و خیلی آسان میتوانند به حکم فرعی برسند یا یادشان هست. این یک تیپ هستند.یک تیپ هستند که اینجور نیستند، همان قدرت اجتهاد را دارند، ولی این اندازه حضور ذهن ندارند وهر فنی همینطور است. کارهای دیگری دارند که دنبال آن هستند.قدرت استنتاج هم یکنواخت نیست و درجات مختلفی دارد. ما در اینکه رهبری که انتخاب کردیم مجتهد باشد، یک ذره هم تردید نداریم. خود من به عنوان یک شاهد باید عرض کنم خدمت شما، ما از حدود سال 38 یا 39 خدمت ایشان بودیم و در درسها با هم بودیم، در مباحثه و بحثها با هم بودیم. و بسیاری از کسانی که امروز در بین ما آیتالله هتسند- البته روی کلمه آیتالله توضیح خواهم داد- و هیچکسحرف نمیزند و در اجتهادشان تردید ندارد؛ آن روز که بحث میشد جناب آیتالله خامنهای از آنها اگر سر نبود، پایینتر هم نبود.هم درسها را خیلی خوب میفهمیدند و هم خوب استنتاج میکردند و تا این اواخر هم در ضمن اینکه مبارزه داشتند، کار فقهی و مطالعات و درس را فراموش نمیکردند.»
نمایندگان مجلس در نامهای خطاب به رهبری جدید انقلاب مینویسند:
«نمایندگان امت شهیدپرور در مجلس شورای اسلامی با الهام از رهنمودهای حضرت امام خمینی به رئیس مجلس خبرگان با حضرتعالی که بفرموده حضرت امام مجتهدی مسلم میباشید بیعت نموده و فرمان شما را بعنوان ولی امرمسلمین مطاع دانسته و از آنجناب که پیرو صدیق و شاگرد مخلص و صمیمی و وفادار آ نقائد عظیم الشان و از دست رفته مان هستید در خواست داریم که با تمام وجود در ادامه راه معظم له از هیچ تلاشی باز نایستید.»
آیت الله فاضللنکرانی در مراسم بزرگداشت امام که از طرف شورای مدیریت حوزه علمیه برگزار شده میگوید:
«در مورد مجتهد بودن آقای خامنهای، هم اول شخص امام مرحله اجتهاد و صلاحیت آقای خامنه ای را به انحاء مختلف تایید کرده بودند و از طرفی گرچه مسائل انقلاب مجال بحث و فرصت به ایشان نداده است، ولی من خودم به یاد دارم که ایشان 20سال پیش درس مکاسب و کفایه میگفتند و صاحب نظر و مجتهدی مسلم میباشند و ثانیا در مجلس خبرگان دهها مجتهد مسلم، اجتهاد ایشان را تایید کرده اند. لذ ااز نظر شرعی و قانونی هیهچ شبهه ای وجود ندارد.»
آیتالله صانعی در مراسم شب هفتم رحلت امام در قم میگوید:
«چگونه میشود آدم، رهبری جدید جمهوری اسلامی را که یک مجتهد عادلی است و در اینجا به عنوان نیابت ولایت خداست و بناست قوانین خدا و قرآن و سنت رسول الله و ائمه اطهار را حاکم کن و قسط و عدل را در جامعه پیاده نماید، تایید نکند؟ لذا انسان برای تایید مقام رهبری اسلامی هرچه بگوید کم گفته است.»
محتشمیپور وزیر کشور 24تیر در کنفرانس مطبوعاتی خود میگوید:
«یکی از شرایط رهبری، مساله اجتهاد است. اجتهادی که در رهبر و مرجع مشترک است. گاهی رهبری و مرجعیت در یک فرد جمع میشود مثل حضرت امام. آیت الله خامنه ای مجتهدی است که قدرت صدور فتوا برای اشخاص را هم دارند و بر این اساس میتوانند رساله عملیه بنویند و قدرت اینکار را هم دارند.»
بنابراین مشاهده میشود در بازه زمانی یک ماه پس از انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب، افراد مختلف و متعدد صاحبنظر و غیرصاحب نظر فقهی و از طیفها ی مختلف سیاسی صراحتاً بر اجتهاد ایشان تاکید کردهاند. همچنین توجه به این نکته هم لازم است که در آن زمان هیچ اعتراضی مبنی بر «عدم اجتهاد» ایشان از طرف افراد یا جریانهای مختلف صورت نمیگیرد، یعنی اساسا این شبهه، در آن زمان اصلا مطرح نبوده و اجتهاد رهبری جدید انقلاب برای همه محرز بوده است.
بیبیسی و برخورد دوگانه با خاطرات مرحوم هاشمی
خاطرهگوییهای سالهای اخیر مرحوم هاشمی که تا حد زیادی متاثر از فضای روزِ سیاسی بود، با استقبال رسانههای مختلف خارج از ایران به خصوص بیبیسیفارسی همراه بود.
ادعای مخالفت امام با شعار مرگ بر آمریکا،
خاطرهی نادرست درباره حکم امام برای اعدام فرماندهان مقصر در جنگ،
قهر ده ساله آیتالله خامنهای و آیتالله مصباح،
ماجرای برنامه 14 نفر جامعه مدرسین برای رهبری آیتالله گلپایگانی از مهمترین خاطرات جنجالی این سالها بود که در رسانههای خارجی به خصوص بیبیسیفارسی ضریب داده میشد و حتی دستمایهی گزارشهای تاریخی آن برای زیرسوال بردن انقلاب قرار میگرفت.
بیبیسی حتی در مطلبی سراغ «خاطرات کاملا سرّی» مرحوم هاشمی را هم گرفت و از لابلای مصاحبههای اطرافیان آن مرحوم، به اهمیت آن در تاریخِ دهههای بعد هم اشاره کرد.
در روزهای اخیر یکی از شبهاتی که بیبیسی مستقیم و غیرمستقیم آتشبیارش بود، مجتهدنبودن آیتالله خامنهای هنگام رهبرشدن» بود. در همین چند روز موارد متعددی از خاطرات و صحبتهای سال 69 مرحوم هاشمی در تایید اجتهاد آیتالله خامنهای منتشر شد، اما توسط بیبیسی نادیده گرفته شد. از جمله خطبههای نمازجمعه 19خرداد او که صراحتا گفته بود
«ما در اینکه رهبری که انتخاب کردیم مجتهد باشد، یک ذره هم تردید نداریم.»
گزارشهای تاریخی بیبیسی کارویژه خودش را دارد، قرار است فقط راست و دروغ را در هم آمیخته و شبههافکنی کند و جوابش هم مهم نیست. شاید وقتی دیگران دارند به گزارشهای تحریفآمیز این رسانه جواب میدهند، قلم به دستان آن دارند پروژه بعدی را تدارک میبینند. به هیمن خاطر است که از مرحوم هاشمی و خاطراتش هم استفاده ابزاری میکنند، اگر در راستای خط تحریف بود، پررنگ مطرح میشود. ولی اگر خلاف آ نبود، حتی مطرح هم نمیشود.
نظر شما