شناسهٔ خبر: 23548217 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

نگاهي به دستاورد و نتايج عمليات كربلاي5 در گفت‌وگوي «جوان» با ابوالقاسم حبيبي از رزمندگان و پژوهشگران دفاع مقدس

قطعنامه 598 نتيجه پيروزي در كربلاي5 بود

روزنامه جوان

بسياري از صاحب‌نظران معتقدند سرنوشت جنگ ايران و عراق در سال 1365 و پس از عمليات بزرگ كربلاي5 مشخص شد.

صاحب‌خبر -
  احمد محمدتبريزي
بسياري از صاحب‌نظران معتقدند سرنوشت جنگ ايران و عراق در سال 1365 و پس از عمليات بزرگ كربلاي5 مشخص شد. جايي كه ايران با بسيج نيروهايش توان نظامي و رزمي‌اش را به رخ دشمنان كشيد و آنها فهميدند ايران در اين جنگ فرسايشي به راحتي تسليم نخواهد نشد. ابوالقاسم حبيبي از رزمندگان دوران دفاع مقدس است كه پس از پايان جنگ هم به مدد همكاري با مركز اسناد دفاع مقدس، تحقيقات و پژوهش‌هاي زيادي روي عمليات‌ مختلف داشته است. حبيبي حدود 21 ماه درباره بخش نظامي كربلاي5 پژوهش كرده و در گفت‌وگو با «جوان» از دستاوردهاي اين عمليات و نتايجي كه در جبهه‌ها گذاشت، مي‌گويد.

دي ماه سال 1365 به واسطه دو عمليات بزرگ كربلاي4 و 5 مقطع مهمي در تاريخ جنگ است. آن زمان جبهه‌هاي ما چه شرايطي را طي كرد تا فرماندهان در فاصله‌اي كوتاه از كربلاي4 به كربلاي5 برسند؟
كربلاي4 آخرين ساعات روز سوم دي 65 شروع و چند ساعت بعد به دستور فرمانده وقت سپاه متوقف مي‌شود. وقتي نيروها به سمت معبرهاي مختلف در ساحل غربي اروندرود مي‌روند تيربارهاي عراقي به سمت‌شان شليك مي‌كنند و فرماندهان مي‌فهمند عمليات لو رفته و بايد متوقف مي‌شود. بعد از ظهر چهارم دي جلسه‌اي ميان فرماندهان سپاه و آقاي هاشمي به عنوان فرمانده جنگ در پايگاه اميديه برگزار مي‌شود. آنجا پيشنهاد مي‌شود براي انجام عمليات در نقطه ديگري آماده هستيم كه منطقه شلمچه هم يكي از گزينه‌ها بود و آقاي هاشمي هم از اين موضوع استقبال مي‌كند. فرداي آن روز فرمانده وقت سپاه دوباره جلسه‌اي با آقاي هاشمي برگزار مي‌كند. آن زمان بيشتر فرماندهان سپاه با انجام عمليات زودهنگام در منطقه شلمچه مخالف بودند. تنها كسي كه آن زمان بر انجام عمليات در اين منطقه مصرّ بود آقاي محسن رضايي بود. آقاي هاشمي هم پيرو نظر آقاي رضايي استدلال مي‌كرد كه همه چيز الان پاي كار است و بهترين جا همين منطقه است. تا يازدهم دي اين جلسات طول مي‌كشد و آقاي هاشمي آنجا مي‌گويد پنج روز فرصت مي‌دهم تا آماده‌سازي‌هاي لازم براي انجام عمليات را انجام دهيد. در اين فاصله آقاي هاشمي به تهران مي‌رود و هفدهم دي دوباره به منطقه برمي‌گردد. آقاي رضايي به ايشان مي‌گويد چون يگان‌ها آماده نيستند انجام عمليات را يك روز به تأخير بيندازيم. آقاي هاشمي وقتي آخرين جلسات هماهنگي را با فرماندهان تشكيل مي‌دهد به يك‌باره با موجي از انتقاد و ترديد فرماندهان نسبت به انجام عمليات مواجه مي‌شود. همين باعث مي‌شود از بعد از ظهر روز هفدهم تا بامداد هجدهم به نتيجه‌اي قطعي درباره انجام عمليات نرسند. در آخر آقاي رضايي و هاشمي به همراه آقاي حسن روحاني جلسه‌اي خصوصي مي‌گذارند و تصميم مي‌گيرند همان شب عمليات را انجام دهند.
گويا در همان ساعت‌هاي اول شروع كربلاي5، پيشروي‌هاي خوبي صورت مي‌گيرد؟
حدود ساعت 2 صبح نوزدهم دي 1365 قرار بود عمليات شروع شود ولي حدود ساعت يك بامداد درگيري در سمت شلمچه و بوارين شروع مي‌شود و قبل از ساعت 2 فرمان شروع عمليات صادر مي‌شود. با شروع عمليات نيروهاي ايراني خط اول و دوم دشمن را مي‌گيرند و پشت خط سوم كه سمت نهر جاسم بود مي‌روند. عراق وقتي مي‌بيند تحت فشار است پشت خط سوم قرار مي‌گيرد. سوم بهمن به منظور تجديد قوا و ادامه عمليات به سمت كانال زوجي عمليات متوقف مي‌شود. عراق وقتي توقف عمليات را مي‌بيند و از سمت ما حركتي نمي‌بيند پاتك‌هايش را شروع مي‌كند. هدفش اين بود كه نگذارد از سمت نهر جاسم به سمت كانال زوجي ادامه دهيم و نيروهاي ما را از پشت كانال بيرون بيندازد. روز يازدهم سرپل غرب كانال ماهي را مي‌گيرد و به ضلع شرقي كانال ماهي هدايت مي‌شود. همان روز آقاي هاشمي از تهران به قرارگاه مي‌رود و مي‌گويد گفتم اگر در جاده كوتاهي كنيد عراق تمام دستاوردهايتان را مي‌گيرد و بايد عمليات را ادامه دهيد. جلسات شروع مي‌شود. از يازدهم بهمن به صورت‌هاي مختلف براي ادامه تشكيل مي‌شود و به تعويق مي‌افتد و تا پايان بهمن عمليات انجام نمي‌شود. عمليات مورد نظر به سمت كانال زوجي در اول اسفند شروع مي‌شود و بخشي را موفق مي‌شوند مي‌گيرند ولي عملاً به دستاورد موردنظر نمي‌رسند.
آيا در آن مقطع زماني انجام عملياتي بزرگ مثل كربلاي5 آن هم بعد از عدم‌الفتح كربلاي4 درست بود؟
در اين باره دو نظر وجود دارد. عده‌اي انجام عمليات در منطقه‌اي محدود با انواع و اقسام استحكامات را اشتباه مي‌دانستند. يك نگاه ديگر هم مي‌گويد قبل از كربلاي4 عراق تهديد كرده بود با انواع تجهيزاتي مثل ميگ 29 كه به دست آورده مراكز غيرنظامي ما را مي‌زند. شعبان فرمانده نيروي هوايي‌ عراق تهديد كرده بود اگر ايران تسليم نشود ما به صورت گسترده تمام مراكز اقتصادي و نظامي‌اش را مورد هدف قرار مي‌دهيم. آقاي هاشمي يكي از دلايلش اين بود كه دشمن به دنبال فشار آوردن به ايران است و شما هر قدر در جبهه‌ها ساكت و آرام باشيد باعث گستاخي دشمن مي‌شود و آنها شهرها و مراكز مهم ما را مي‌زنند. وقتي عمليات كربلاي5 در 19 دي انجام شد، همان روز بعثي‌ها جنگ شهرها را به صورت گسترده شروع كردند و تا 30 بهمن اين حملات هوايي عراق جريان داشت. 62 شهر ما را زد و بيش از 3هزار نفر را شهيد كرد.
با وجود اين اتفاقات وضعيت جبهه‌ها قبل و بعد از كربلاي5 به چه شكل شد؟
برخي مي‌گويند با توجه به هزينه‌اي كه پرداختيم دستاوردمان ناچيز بود. نگاه ديگري خلاف اين نظر صحبت مي‌كند. شاهد اين مدعا مطلبي است كه در جريان عمليات كربلاي5 يك نشريه امريكايي به چاپ مي‌رساند و به دولت امريكا سفارش مي‌كند كه بايد سعي كنيد تلاش ديپلماتيك‌تان در سازمان ملل براي معرفي عراق به عنوان آغازگر جنگ را شروع كنيد. اين به معناي دستاورد بزرگ اين عمليات است. دستاورد عمليات از بعد سياسي اين است كه بعد از اين عمليات، عراق به عنوان متجاوز اعلام مي‌شود و قطعنامه 598 پيرو اين عمليات طي يك تلاش ديپلماتيك در سازمان ملل به تصويب مي‌رسد. اگر ما اين عمليات را انجام نمي‌داديم شايد قطعنامه 598 كه حداقل خواسته‌هايمان را مطرح كرده هم به تصويب نمي‌رسيد.
شكستن دژ دشمن و نفوذ نيروهاي ايراني به لحاظ نظامي و رواني هم يك ضربه محكم به عراقي‌ها بود.
بله، يكي ديگر از دستاوردهاي بزرگ اين عمليات شكستن دژ شلمچه است كه دژ خيلي مستحكمي بود و نيروي پياده نمي‌توانست به اين خطوط مستحكم بزند. بسياري از كارشناسان نظامي از شكستن دژ مستحكم شلمچه متعجب بودند. اين موانع طوري بود كه هر كدام طولي حدود 300 متر داشت و تانك‌ها رويش مستقر مي‌شدند، تيربار بود و انواع و اقسام مين و سيم‌خاردار تعبيه شده بود. ببينيد هر كدام از موانع را بخواهيد با نيروي پياده بگيريد چه اتفاقي خواهد افتاد. يك نكته ديگر از نظر نظامي ثابت شد اگر ما بخواهيم جلو برويم بايد به قواي زرهي مجهز شويم. سپاه از نظر زرهي ضعيف بود و به همين خاطر روز نهم بهمن آقاي رضايي نماينده‌اي را به همراه نامه‌اي به بيت امام مي‌فرستد كه درخواست كمك كرده و مي‌گويد نياز به تجهيزات زرهي و توپخانه داريم. امام يك روز بعد به رئيس شوراي عالي دفاع و فرمانده جنگ اعلام مي‌كند كه بايد نيازمندي‌هاي منطقه عملياتي كربلاي5 را تأمين كنيد. اگر نكنيد خداي ناكرده موجب فاجعه مي‌شود. اين فرمان به فرمانده نيروي زميني ارتش هم ابلاغ مي‌شود و تا اين امكانات و تجهيزات تهيه شود عملاً به كار نيروها نمي‌آيد.
كربلاي5 اولين تجربه ما در جنگ بود كه به اين صورت سريع وارد عمليات مي‌شديم؟
عمليات كربلاي4 به قدري تجربه‌اش تلخ بود كه ناگزير بوديم سريع دست به عمليات بزنيم تا جو منفي رواني در رزمندگان‌ و مردم از بين برود. هفت، هشت ماه براي انجام اين عمليات تدارك ديده شده بود و ما سال 65 را سال سرنوشت جنگ اعلام كرده بوديم ولي نتيجه عمليات كربلاي4 مطابق خواسته‌هاي ما نبود. از آن سمت عراقي‌ها جشن گرفته بودند و مي‌گفتند عمليات سرنوشت‌ساز ايران را ناكام گذاشتيم. ما ناچار بوديم بگوييم كه آن عمليات مورد نظر ما نبود و آن تنها جوابي به شرارت‌هاي دشمن بود و عمليات مورد نظرمان هنوز انجام نشده است. عراق با توجه به اينكه مي‌گفت ايران بلوف مي‌زند بنا را گذاشته بود كه كربلاي4 همان عمليات بزرگ بوده و با خيال راحت نيروهايش را به مرخصي فرستاد و در جبهه‌هايش آرامش بود. دشمن باورش نمي‌شد در اين فرصت كم بتوانيم عمليات ديگري انجام دهيم و كاملاً غافلگير شد. يكي، دو ساعت قبل از عمليات فهميد كه قرار است از سمت ايران عمليات انجام شود. معمولاً چند روز پيش از شروع عمليات، عراقي‌ها متوجه انجام عمليات توسط ما مي‌شدند. تحركات ما را هواپيماهايشان مخابره مي‌كردند. خودم در فتح‌المبين و الي بيت‌المقدس ديدم. آن قدر سمت كارون تردد داشتيم كه هركس نگاه مي‌كرد مي‌فهميد قرار است اتفاقي بيفتد. عراق هم كاملاً فهميده بود ولي نمي‌دانست در الي بيت‌المقدس مي‌خواهيم از كارون عبور كنيم. زماني فهميد كه دير شد.
آيا كربلاي5 توانست روحيه‌ را به جبهه و شهرهاي ما بازگرداند؟
من خودم در منطقه پنج ضلعي بودم و در اين منطقه آن‌قدر آتش دشمن و توپخانه و بمباران هواپيماهاي دشمن سنگين بود كه مرد مي‌خواست آنجا بماند. سنگيني آتش دشمن روحيه‌ها را از بين مي‌برد. در مسير، پيكر رزمندگان را مي‌ديديم و اينها روي بچه‌ها تأثير منفي مي‌گذاشت. جلساتي با فرماندهان داشتيم و مي‌گفتند ديگر نيرويي نداريم. واقعاً شرايط سختي در جبهه‌ها حكمفرما بود. پشت جبهه فشارهاي بمباران و جنگ شهرها خيلي تأثير وحشتناكي در روحيه مردم داشت. جوري شده بود كه عراق قبلاً جنگ شهرها انجام مي‌داد و شهرهاي ما را بمباران مي‌كرد و مردم به شهرهاي كوچك هجوم مي‌بردند اما اين بار رديابي مي‌كرد كه مردم به كدام مناطق مي‌روند و آنجا را هم بمباران مي‌كرد. شما حساب كنيد نقطه‌اي نبود كه عراق بخواهد بزند و نتواند. تنها چيزي كه عامل بازدارنده بود چند موشكي بود كه به سمت بغداد زديم. با اين حال عراق 42 روز شهرهاي ما را بمباران كرد. اين براي مردم روحيه نمي‌گذاشت. زماني بود كه مردم آب و برق و نان نداشتند و شرايط خيلي سخت بود.
با انجام عمليات كربلاي5 مي‌توان گفت پرونده انجام عمليات‌هاي بزرگ ايران در جنگ بسته مي‌شود؟
 كربلاي5 عمليات‌هاي تكميلي ديگري مثل كربلاي8 داشت. عملاً ادامه‌اش نشان داد جبهه جنوب جايي براي انجام عمليات ندارد. ما جبهه جنوب را بستيم و سال 66 به سمت غرب رفتيم. يعني كربلاي5 پايان‌بخش هرگونه تحرك نظامي در جبهه جنوب بود. ما در فاو، جزيره مينو، بوارين، هورالعظيم و ام‌الرصاص عمليات انجام داده بوديم و ديگر جايي نبود كه قابليت و ظرفيت انجام عمليات را داشته باشد. يكي از دلايل اصرار محسن رضايي براي انجام عمليات كربلاي5 در منطقه شلمچه همين بود. مي‌گفت جاي ديگري نمانده و همه جا بسته است و بايد با اين همه نيرو به سمت جبهه‌هاي مياني يا شمال‌غرب برويم. سپاه يكصد هزار نفري محمد رسول‌‌الله(ص) براي عمليات سرنوشت‌ساز به جبهه آمده بود كه حدود 270 گردان مي‌شد. در كربلاي4 حدود 60 گردان وارد عمل شدند و 210 گردان ديگر داشتيم. يكي از دلايل آقاي هاشمي براي انجام عمليات در آن فاصله كوتاه وجود همين نيروها بود. نيرو، تجهيزات و منطقه آماده بود و بهترين منطقه براي عمليات، شلمچه بود.

نظر شما