شناسهٔ خبر: 23021953 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: نود | لینک خبر

????? ???? ?? ??? ?????? ???

???? ???????? ??????? ?????? ??? ?? ??? ?? ?????? ????? ?????? ?????? ?????????? ?? ???? ????? ????? ??? ????? ? ?? ??? ?????? ?? ?? ?? ????? ????( ? ???? ???????? ???? ?? ????? ??? ???) ????? ???????????? ????.

صاحب‌خبر -

خبر انلاين-اين تنها شمه‌اي بود ناشي از اختلافات و درگيري‌ها و فشارهاي بيروني به ورزش و فوتبال که اينجا، در يک برنامه پرمخاطب و با حضور يک مجري جسور و فاش‌گو، خود را نشان داد. شايد عجيب بود، از آن نظر که عادل فردوسي‌پور و برنامه‌اش در فصل اخير بنا را بر آرامش و محافظه‌کاري و درنيفتادن با معضلات فوتبال گذاشته بودند. شايد عجيب بود از آن جهت که در تلويزيون ما باب نيست صاحبان صدا و راي اينطور صريح از منويات خود بگويند و ملاحظات را کنار بگذارند اما يکي چون عادل فردوسي پور مي‌آيد و چنين مي‌کند، آن هم در برابر چشمان گشاد‌شده هموطنان‌اش که اين خصلت را کمياب و پرهزينه مي‌دانند.

اما چرا مي‌گويم اين اتفاق غيرمترقبه نبود؛ سال‌هاست که در فوتبال آنچه مي‌بينيم دخالت و نگاه غير فوتبالي مسوولاني است که اصولا قرابتي با فضاي ورزش و شور و گرماي آن ندارند و مي‌خواهند آن را يک‌جا به نفع مصالحي ديگر مصادره کنند. درست مشابه همان که امروز شاهد آنيم. شايد کسي نتواند ادعا کند که نيت نمايندگان مردم، استاندار استان مرکزي و ديگر مسوولاني که درگير انتقال يک باشگاه از پايتخت شده‌اند خير نيست. مشکل آنجاست که نگاه اين مديران نگاهي از جنس فوتبال نيست و دغدغه آنها از همان جنس نيست که اهالي فوتبال دارند و حالا به خاطرش به فرياد درآمده‌اند. آنچه عادل‌فردوسي‌پور مي‌گويد، دلسوزي يکي از دوستداران فوتبال است که مي‌داند تيم فوتبال بوته بادمجان نيست که از اينجا درش آوري و جايي ديگر بکاري‌اش تا همه از مزاياي آن بهره‌مند شوند. اين که او باشگاه‌هاي پيکان و صبا و پاس را مثال مي زند، موضوعي قابل درک براي همه فوتبالي‌هاست؛ اين که باشگاه بي‌ريشه نمي‌پايد، اين که تيم‌ها را نمي‌توان مثل قارچ در مناطق مختلف رشد داد و اين که اگر فوتبال را بدين شکل از بستر واقعي‌اش جدا کنيم کمکي به رشد آن نکرده‌ايم. همه اهالي فوتبال اين حرف فردوسي‌پور را که يک باشگاه بايد از دل شهر رشد کند و ريشه در باورهاي مردمش داشته باشد مي‌فهمند. اين مردم مي‌دانند چرا منچسترسيتي در شهر منچستر اين همه طرفدار دارد و چرا در شهر لندن ده‌ها باشگاه دسته اولي، دومي و سومي مي‌توانند دوام بياورند و هواداران متعصب خود را داشته باشند. در طرف ديگر هم مسوولاني هستند که از اين جنبه به فوتبال نگاه نمي‌کنند و آن را پديده‌اي مي‌دانند که بايد در خدمت باشد و بشود از آن بهره‌برداري کرد. مثل سينما، مثل موسيقي و مثل هر پديده اجتماعي و جذاب ديگري. چالش جايي آغاز مي‌شود که مسوولاني با اين طرز فکر و اين دل‌نابستگي به ذات فوتبال، اراده مي‌کنند براي آن تصميماتي بگيرند که لازم‌الاجرا هم هست و حتي جاي نقدي هم براي آن نيست. امکان نقد اگر بود، آزمون شکست خورده انتقالات قبلي جلوي چشم‌مان بود که نتايج‌اش غم‌انگيز است. چالش جايي است که عادل فردوسي‌پور با گفتماني از جنس ورزش و فوتبال درباره موضوعي صحبت مي‌کند که براي جناب وکيل و استاندار اصلا موضوعيت ندارد. از آن سو هم آقاي مدير مي‌خواهد با همان گفتماني منتقدش را ساکت کند که در حوزه ورزش کارکردي ندارد- البته جز به دستور.- بقيه آنچه که هست، آنچه که از ارزش‌ها و خدمت به مردم و غيره خرج مي‌شود، همه در واقع توجيهاتي است براي بزک کردن تصميمات، و پنهان کردن دره‌اي که بين اين دو نگاه هست. عادل‌فردوسي‌پور تلاش بسياري به خرج داد تا در برنامه دوشنبه‌شب با همان گفتمان فوتبالي انتقادات خود را بيان کند و در برابر حملات از خود دفاع کند، اما اينجا همان جاست که جاده‌اي را مي‌خواهند از ميان جنگل عبور دهند و به بولدوزرها و تيغه‌هاي فولادي‌شان، گفتن از شاخه‌هاي نازک بيد و از پر پروانه‌ها راه به جايي نخواهد برد.

سيامک رحماني
 

نظر شما