شناسهٔ خبر: 22979037 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

چالش های ترامپ برای نظم جهان آمریکایی

تهران-ایرنا-سیاست های غیرمعمول «دونالد ترامپ» به ویژه نادیده گرفتن سازمان ها و نهادهای بین المللی باعث بی اعتمادی به کاخ سفید و تزلزل در پایه های نظم نوین جهانی شده است که آمریکا بنیانگذار آن بود. تحلیلگران اعتقاد دارند اکنون ترامپ به چالشی مهم برای نظم نوین جهانی تبدیل شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، اگرچه اصطلاح «نظم جهانی» واژه ای بسیار پرتکرار در سیاست بین الملل و رسانه ها است اما به همان اندازه مفهومی پیچیده به شمار می رود. برقراری نظم موردنظر آمریکا از سال های پس از جنگ جهانی دنبال می شد. به طور کلی این موضوع که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی به صورت «نظم نوین جهانی» مصطلح شد.
بر پایه ارتقای ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان در حوزه توانایی های نظامی، اقتصادی، سیاسی و نوآوری ها بنا نهاده شد. از آن دوران به بعد نیز همین قدرت باعث شد تا ارزش های آمریکایی به عنوان هنجاری بین المللی مطرح و دنبال شود. در این چارچوب فکری، مباحث سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی هم برپایه نگرش لیبرالیستی آمریکا تفسیر شدند و مورد توجه قرار گرفتند.
چند سالی است که رسانه ها و تحلیلگران از زوال قدرت آمریکا و پایان نزدیک فروپاشی نظم کنونی جهان سخن می گویند اما اکنون ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا موجب شده است، واشنگتن با شیب تندتری مراحل گذار از نظم جهان به رهبری آمریکا را طی کند. ترامپ هرآنچه را که آمریکا در عرصه های بین المللی در چند دهه به عنوان ابزار قدرت خود رشته بود، پنبه کرد.
در واقع یکی از مهمترین اهرم های پیشوایی آمریکا از نیمه نخست قرن بیستم تشکیل سازمان های بین المللی بود اما اکنون نادیده گرفتن کارکردهای سازمان ملل متحد، بی توجهی به ناتو و خروج از پیمان اقلیمی و پیمان دوسوی آتلانتیک از جمله خط مشی های پرحاشیه رئیس جمهوری آمریکا بوده است. از نگاه کارشناسان این امر یکی از گام های مهم در افول قدرت آمریکا به شمار می رود.

**پایانی بر لیبرالیسم آمریکایی
خط مشی هایی که دونالد ترامپ در پیش گرفته است به عنوان ادامه رویکردهای پیشین کاخ سفید و در مسیر نزول قدرت این کشور به ویژه تضعیف لیبرالیسم ارزیابی می شوند. برخی تحلیل ها مهمترین نماد این اقدام را تلاش های ترامپ برای نابودی دموکراسی می دانند.
تارنمای «گلوبال ریسرچ» در تحلیلی از اقدام اخیر ترامپ در مورد بیت المقدس و حمایت از رژیم اشغالگر قدس نوشته است: پشتیبانی رئیس جمهوری آمریکا از دیکتاتوری نژادپرست اسرائیل مشت محکم دیگری بر جایگاه آمریکا در جهان به شمار می رود. واقعیت این است که آمریکا نشان داد کشوری نیست که به مردم سالاری اعتقاد داشته باشد. دولت این کشور تنها با تبلیغات رسانه ای و انجام اقدام های خشن سیاسی همچون کودتا، جنگ و اشغالگری، تلاش می کند تا برتری و قدرت هژمونیک خود را به رخ دیگر کشورها بکشاند.
گلوبال ریسرچ افزود: دونالد ترامپ پی در پی اوباما و کلینتون (دو رئیس جمهوری پیشین آمریکا) را به باد انتقاد می گیرد و سیاست های آن ها را شیطانی می داند اما خود وی خط مشی هایی را در پیش گرفته است که بسیار بدتر از این دو رئیس جمهوری، آمریکا را نابود می سازد.
به اعتقاد تحلیلگر این موسسه، از جمله اشتباهات محاسباتی ترامپ و کاخ سفید، اتخاذ سیاست های نادرست در مورد روسیه است. نوع واکنش آمریکا در سوریه نیز از رویکردهای مورد انتقاد و به ضرر آمریکا است.
روزنامه هافینگتون پست نیز در گزارشی به تحلیل شرایط جهانی در دوره ترامپ پرداخت و عنوان داشت: فردی همچون دونالد ترامپ نظم لیبرالی جهان را تهدید می کند.
در بخش هایی از این تحلیل، دونالد ترامپ در کنار برخی چهره های سیاسی برجسته جهان با هیتلر مقایسه شده است. این روزنامه آمریکایی ضمن پرداختن به زمینه های ظهور دیکتاتور آلمان، آورده است یکی از مهمترین عوامل نگران کننده در بر هم زدن نظم بین المللی، رشد پوپولیسم از سوی این چهره است که موجب تضعیف حکومت مداری جهانی می شود. این چهره ها با نادیده انگاشتن نهادهای لیبرال و قواعد ساختاربندی شده کنونی، می خواهند قواعدی غیر رسمی را ایجاد کنند. دونالد ترامپ هم با شعارهای پوپولیستی خود تلاش می کند از طریق مردم قواعد کنونی را بر هم بزند.

**سیاست های ترامپ؛ چالش مهم نظم جهانی
اگرچه هنوز ایالات متحده بزرگترین اقتصاد جهان را در اختیار دارد اما از اعتماد کشورها و برخی اتحادیه در سرتاسر جهان به واشنگتن کاسته شده است. این بازیگران تلاش دارند در سلسله مراتب قدرت به جایگاه آمریکا نزدیک تر شوند و دامنه نفوذ و سیطره کاخ سفید در تصمیم های جهانی را کاهش دهند.
تارنمای شبکه خبری «بلومبرگ» در گزارشی در زمینه پیش بینی آینده نظم جهانی تا سال 2030 نوشت با توجه به روندهای حاکم بر اقتصاد جهانی تا آن سال چین به مهمترین رقیب اقتصادی آمریکا در جهان تبدیل می شود. به همین دلیل در این موضوع تردید وجود دارد که آیا ایالات متحده تا آن زمان تنها بازیگر تعیین کننده در عرصه جهانی باقی خواهد ماند؟ نکته ای که کارشناسان در مورد نظم جهان در سال 2030 مطرح می کنند این است که آمریکا ممکن است در آن سال قادر نباشد جهان را به شکل دلخواه خود در آورد.
از آنجا که اقتصاد در نظام لیبرالی از جایگاه ویژه ای برخوردار است باید تردید داشت که تا بیش از یک دهه آینده ایالات متحده یگانه قدرت تعیین کننده جهان بماند. از این رو ممکن است امپراتوری را که واشنگتن پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کرده بود، تا سال 2030 پایدار نباشد. به نوشته بلومبرگ، فرضیه ای که اکنون پس از انتخاب دوباره «شی جی پینگ» به عنوان رئیس جمهوری چین و سفر ترامپ به شرق آسیا قوت گرفته، این است که پکن به نیروی بزرگ ثبات ساز به ویژه در بحث های تجاری جهان تبدیل می شود.
بسیاری از کارشناسان بر این اعتقاد هستند که اقدامات ترامپ در زمینه اتخاذ سیاست های داخلی در حمایت از اقتصاد این کشور و دلار، در کنار موضوعاتی همچون بی توجهی به سازمان ناتو، تغییر رویکرد به گفت وگوهای تغییرات اقلیمی، خروج از پیمان دو سوی آتلانتیک، نادیده گرفتن قواعد تجارت جهانی، بی توجهی به قطعنامه های سازمان ملل متحد، دگرگونی نگرش آمریکا به توافق هسته ای با ایران و برخی سیاست های دیگر موجب افت شدید جایگاه ایالات متحده در عرصه های مختلف جهانی شده است.
تارنمای تحلیلی Real Clear World در یک گزارش با عنوان «نظم نوین جهانی ایالات متحده را پشت سر می گذارد» چنین آورد: متحدان آمریکا به این نتیجه رسیده اند که نمی توانند با ترامپ تعامل کارآمدی داشته باشند. پیامدهای ریاست جمهوری دونالد ترامپ، از جمله شگفتی های دوران اخیر در صحنه دیپلماسی چندجانبه است.
به نوشته این تحلیل در جهان لیبرال کنونی، ترامپ می گوید همه کشورها باید به میزان مساوی در شرایط سهم داشته باشند. رئیس جمهوری آمریکا از همه کشورهای جهان انتظار دارد تا هزینه هایی را برای پیشوایی آمریکا در عرصه بین الملل پرداخت کنند. وی در شرق آسیا نیز چندین بار از کشورهای منطقه خواست شرایط را برای تجارت راحت تر آمریکا فراهم کنند.
گزارش دیگر شبکه بلومبرگ نیز بر این باور است که نتیجه محض سیاست های ناهماهنگ رئیس جمهوری آمریکا در عرصه های جهانی، ایجاد جبهه ای متحد علیه ایالات متحده هم در میان هفت کشور صنعتی جهان و هم در بین کشورهای گروه جی20 بوده است.
تاریخ نشان داده است هر کشور سلطه طلب به تدریج در طول زمان رو به زوال می رود و ایالات متحده نیز استثنا نیست. در دهه 1990 میلادی که ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان نامیده می شد، «بیل کلینتون» رئیس جمهوری این کشور تلاش کرد تا قواعد و نهادهایی را در عرصه بین المللی ایجاد کند تا مانع رشد راهبردی و اقتصادی چین شوند و سلطه آمریکا را برای چند دهه دیگر تضمین کنند. با این وجود اقدام ها نتوانستند دستاوردهای مورد انتظار کاخ سفید را به همراه داشته باشند.
مهمتر اینکه اکنون در عرصه های اقتصادی و امنیتی، اولویت مهم ترامپ این است که در توافق های دوجانبه به آمریکا اجازه داده شود تا اهرم ها و منافع بیشتری نصیب خود کند. باید توجه داشت که قراردادهای دوجانبه نیز قواعد و اصول مربوط به خود را دارند و خودخواهی کشورها نمی تواند آن ها را تعیین کند. به همین دلیل کارشناسان تاکید دارند با توجه به سیاست نفی اوباما و نداشتن جایگزین مناسب، نمی توان آینده ای را برای آمریکای دوره ترامپ متصور بود.
با ادامه این خط مشی ، خلاء دیپلماتیکی در عرصه های جهانی تشدید می شود که مسیر دیگر بازیگران برای پر کردن آن را فراهم می کند. به نوشته بلومبرگ، اگر هر زمانی در آینده ایالات متحده بتواند وجهه استراتژیک خود را بازیابد، در عرصه های بین المللی و بر سر میز مذاکرات دیپلماتیک، از قدرت و جذابیّتی بسیار کمتر از گذشته برخوردار خواهد بود.

پژوهشم**9130 **1601**خبرنگار: حسین عباسی نسب** انتشار: شهناز حسنی
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.

انتهای پیام /*

نظر شما