نیمه آذرماه و به بهانه روز دانشجو بهطور طبیعی سهم دانشجویان و تشکلهای دانشجویی از آنتن تلویزیون بیشتر میشود؛ اما اینکه چقدر رویکردهای برنامهسازان با دغدغههای دانشجویان در این ایام همخوانی دارد، بحث دیگری است. با این حال اگر در گذشته سهم ناچیز دانشگاه در تلویزیون به علت تعداد کم شبکههای تلویزیونی توجیه میشد، امروز با تعدد این شبکهها خیلی توجیهپذیر نیست که تنها در ایام روز دانشجو و آنهم در برخی برنامهها به دانشگاه پرداخته شود. با این حال یکی از برنامههایی که با حضور تعدادی از فعالان سابق و فعلی تشکلهای دانشجویی به بحث جنبش دانشجویی در ایران پرداخت، برنامه «صدوهشتاد درجه» بود؛ برنامهای که هرچند سوالمحوری خود را بر رکود جنبش دانشجویی استوار کرده بود اما بلافاصله پس از سخنان میهمانان آن، مباحث دیگری محل گفتوگو قرار گرفت.
نسبت تشکلهای دانشجویی با جامعه و مردم و به تعبیری گلخانهای شدن آنها، فاصله گرفتن تشکلهای دانشجویی از دوگانه رصد و نقد صاحبان قدرت و حکومت و در عوض پیادهنظام شدن برای برخی احزاب، چرایی محدود کردن تشکلهای دانشجویی در دوگانه اصلاحطلب یا اصولگرا، موضوعات جدی دیگری بود که در این برنامه به بحث گذاشته شد. اما میهمانهای این برنامه یعنی علی خضریان و حسین نقاشی که از ادوار تشکلهای دانشجویی محسوب میشوند، محوریت برنامه را حول دو موضوع شکل دادند؛ بازتعریف نسبت برخی تشکلهای دانشجویی با پسوند اسلام و نیز ادعای وجود تشکلهای موازی. علی خضریان، دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل و حسین نقاشی، دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تهران است. همواره گفتوگوهای این دو جریان در تشکلهای دانشجویی مورد توجه و همین تفاوتها علت اصلی جدایی تعدادی از دفاتر انجمنهای اسلامی از دفتر تحکیم وحدت و تاسیس اتحادیهای جدید در سال 78 بوده است.
امیر قاسمی از فعالان دانشجویی که نزدیک به تشکل متبوع حسین نقاشی است در ابتدای بحث این ادعا را مورد سوال قرار داد که چرا گروهی که 95 درصد اشتراکنظر دارند، بهرهمند از پنج تشکل دانشجویی هستند اما گروههای متفاوت دیگر حق برخورداری از یک تشکل دانشجویی را هم ندارند؟ او در ابتدای سخنان خود البته به نقد تعریف شدن تشکلهای دانشجویی در دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا پرداخت. علی خضریان نیز از همین موضوع استفاده کرد و با بیان اینکه او هم قائل به برچسبزنی به تشکلهای دانشجویی به اصولگرا و اصلاحطلب نیست، گفت: «قرار نیست تشکلهای دانشجویی پیادهنظام جریانهای سیاسی باشند و با فرض این مقدمه تشکلهایی که در جریان جبهه انقلاب اسلامی تعریف میشوند با هم اختلافات فکری، تشکیلاتی بسیار جدی دارند.»
قاسمی اصرار داشت که بین بسیج دانشجویی با تشکلی مانند انجمن اسلامی مستقل اشتراکات زیادی وجود دارد و چرا باید در دو تشکل مجزا فعالیت کنند و در عوض به گروههایی که اختلافهای فکری با این جریان دارند یا حتی در داخل حاکمیت محسوب نمیشوند، اجازه فعالیت داده نشود؟
خضریان اما تاکید کرد:«اینکه مثلا در یک دانشگاهی یکی از مواضع تشکلی مانند انجمن اسلامی که با رای دانشجویان اعضایش انتخاب میشوند، با موضع بسیج دانشجویی یکسان باشد، مبنایی برای تحلیل یکسان بودن این دو تشکل نیست.»
در این بخش از برنامه اما بحث وارد موضوع جدیتری شد و آن ماهیت انجمنهای اسلامی بود. حسین نقاشی انجمنهای اسلامی را از لحاظ گفتمانی به جریان نواندیش دینی نزدیک میدانست اما خضریان با اشاره به خاطرات حشمتا... آزاده از موسسان انجمنهای اسلامی، پیادهسازی حداکثری اسلام در دانشگاهها را ماهیت اصلی این تشکل عنوان کرد. آزاده در خاطرات خود میگوید در سالهای نفوذ حزب توده و جریان لیبرال در دانشگاهها، جریان مسلمان در دانشگاه بهدنبال تشکیلاتی بود تا در مقابل این جریان قد علم کند و به تعبیری برای اقامه شئون دینی، دانشجویان مسلمان هم دارای تشکیلاتی باشند.
خضریان با بیان این موضوع گفت بعد از انقلاب اسلامی تشکلهای دانشجویی که در تحقق انقلاب اسلامی هم با امامخمینی(ره) پیوند خورده بود، در رابطه با امام تعریف میشد.
خضریان با طرح این سوال که نسبت جریان مدعی انجمن اسلامی در برخی دانشگاهها با امام چیست، خطاب به نقاشی گفت: «آیا شما تاکنون نشنیدهاید که امامخمینی(ره) سازمان مجاهدین یا همان منافقین را فرزندان بازرگان میدانست و جریان نهضت آزادی را خطرناکتر از آنها مطرح کرد؟»
این فعال سابق دانشجویی بر این نکته تاکید کرد که انجمنهای اسلامی که امام را بهعنوان معلم خود میدانند با بازرگان دهه 20 یا حتی بالاتر با بازرگان سال 57 که با حکم امامخمینی(ره) نخستوزیر انقلاب است و خدماتی داشته مشکلی ندارند. این سوال که با سکوت حسین نقاشی مواجه شد از آنجایی کلیدی محسوب میشود که هنوز برخی انجمنهایی که مدعی اسلام و پیروی از امامخمینی(ره) هستند، نتوانستهاند جمع بین امام و بازرگان، جمع بین امام و نهضت آزادی و جبهه ملی را توجیه کنند. تصاویر بازرگان، مصدق و امامخمینی(ره) در حالی در دفاتر برخی از این انجمنها نصب شده است که امامخمینی(ره) مواضع صریحی نسبت به افراد یادشده داشتند.
حسین نقاشی مدعی شد که انجمنهای اسلامی برونداد جریان میانه با محوریت آیتا... خراسانی و میرزای نائینی در قبال جریان غربگرا با محوریت تقیزاده و جریان مذهبی سنتی با محوریت شیخفضلا... نوری بوده است و باید وفاداری خود را به عقبه گفتمانی خود در سالهای بعد با محوریت جریان حسینیه ارشاد حفظ کند.
در این بخش از گفتوگو محمدامین سلیمی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی این سوال را مطرح کرد که در این میان چه سهمی را برای امامخمینی(ره) قائلید؟
نقاشی با تعریف امامخمینی(ره) در قالب گفتمانی موسوم به نوفل لوشاتو ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت تشکلهای دانشجویی باید امامخمینی(ره) را در قالب این تعریف قبول داشته باشند.
این ادعا در حالی است که آنچه تحت عنوان امام پاریس با امام قم مطرح میشود، اساسا دچار اشکال است بهطوری که هیچ تفاوت مبنایی در مواضع امامخمینی(ره) در پاریس و پس از انقلاب دیده نمیشود. جریان مدعی گفتمان نوفل لوشاتو، در حالی امامخمینی(ره) را به تفاوت موضع در رای مردم، قبل و پس از انقلاب متهم میکند که امامخمینی(ره) در همه سالهای عمرشان بر میزان بودن رای ملت تاکید داشتهاند.
در سوی دیگر پیام مرادی، دبیر سابق واحد سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل گفت که اتفاقا انجمنهای اسلامی در زمانی از دفتر تحکیم وحدت در سال 78 جدا شدند که جریان حاکم کمترین نسبتی با امامخمینی(ره) و حتی با همان بازرگان مفسر قرآن نداشتند.
هرچند حسین نقاشی این موضوع را اتهامی کذب دانست اما گفت حضور چپها و لیبرالهای غیرمذهبی در انجمنهای اسلامی به اوایل دهه 80 مربوط میشود که بخشی از آن ناشی از سهلانگاری و بخشی ناشی از آییننامههایی بود که اجازه فعالیت به جریانهای غیرمسلمان را نمیداد! او البته مدعی شد که تشکل منتسب به او مقابل این انحراف ایستاده است.
در این بخش از برنامه امیر قاسمی دیگر فعال دانشجویی حاضر در برنامه رو به خضریان با بیان اینکه گروههای دیگری چون مارکسیستها باید در دانشگاه حق اظهارنظر داشته باشند، گفت: «شاید ما انقلاب را با کسی غیر از امام شناخته باشیم و نظرمان با شما متفاوت باشد.» خضریان اما در پاسخ گفت: «شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند شرایطی را فراهم کند که گروههای دیگر اجازه فعالیت داشته باشند اما این دلیل نمیشود که به بهانه نقص قانون، افراد غیرمعتقد به اسلام در انجمنهایی که عنوان اسلام دارند، فعالیت کنند.»
خضریان در ادامه به بیان مصادیقی پرداخت که افرادی که اعتقادی به مبانی اسلامی ندارند در تشکیلات انجمن اسلامی حضور داشتهاند؛ اعلام رسمی اعتقاد به مارکسیسم دبیر یک انجمن اسلامی، توهین نشریه یک انجمن اسلامی در دانشگاه تهران به امامهادی(ع) و اقدام به خلاف شرع، برخی از این مصادیق بود. نقاشی مجدد بر این ادعا پافشاری کرد که تشکلهای فعلی تفاوتی با هم ندارند و تشکل موسوم به تادا با محدودیت مواجه میشود. سلیمی در این بخش از نقاشی پرسید تادا مخفف چیست؟ نقاشی گفت تشکل اسلامی دانشجویان. سلیمی بلافاصله تاکید کرد وقتی تشکلی عنوان اسلامی را برمیگزیند نمیتواند در نشریات خود مواضع غیراسلامی داشته باشد و همه حرف ما همین است. حسین نقاشی اما در مقابل مدعی شد تشکلهای فعلی تفاوتی با هم ندارند.
این بحث البته در ابتدای دولت دوازدهم مطرح شد. یک ایده درباره چرایی طرح این موضوع میگوید این حربه برای تاسیس تشکلهای جدید نزدیک به دولت در رسانهها مطرح شد. نگاهی به مواضع تشکلهای یادشده میتواند معیاری برای سنجش این موضوع باشد که آیا تشکلهای فعلی معتقد به امام و رهبری و فعالیت در چارچوب قانون اساسی یکسان هستند یا خیر؟ مهمترین بزنگاه سیاسی که میتواند تصویر صحیحی بسازد، انتخابات ریاستجمهوری است. بهعنوان مثال در انتخابات سال 92 تشکلهای قانونی در دانشگاهها چنان متکثر بودند که نمیتوان گفت بهصورت واحد از یک کاندیدا حمایت کردهاند و در عوض جریانی که مدعی تریبون نداشتن در دانشگاههاست تمامقد از کاندیدای جریان راست سنتی حمایت کردند.
نظر شما