شناسهٔ خبر: 22900203 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

بررسی مسئله روح در شبیه سازی انسان - بخش اول

روح شبیه سازی شده از منظر روان شناسی

امروزه شبیه سازی انسان یکی از موضوعات مهم و چالش های دانش بشری از نظر علمی، اخلاقی و حقوقی می باشد.

صاحب‌خبر -

 

چکیده

امروزه شبیه سازی انسان یکی از موضوعات مهم و چالش های دانش بشری از نظر علمی، اخلاقی و حقوقی می باشد. با توجه به تحقیقات و مطالعات انجام شده، شبیه سازی انسان به روش های مختلف با تکنولوژی های پیشرفته ایصورت گرفته است؛ یکی از این روش ها، شبیه سازی انسان از سلول های تمایزیافته یک انسان بالغ (با روح تکامل یافته) است که می توان با این روش، انسانی کاملاً شبیه از نظر ژنتیکی به وجود آورد. اما موضوع بسیار مهم تر، بحث در مورد وجود روح در انسان شبیه سازی شده است: آیا انسان شبیه سازی شده دارای روح و شخصیتی مستقل از فرد اهداکننده سلول است یا خیر؟ بررسی حقوق و تکالیف انسان شبیه سازی شده منوطبه یافتن پاسخ این سؤال است.
در این مقاله سعی شده با توجه به مفهوم و ماهیت روح و شخصیت از منظر قرآن و علم روان شناسی، پاسخی برای این سؤال پیدا شود.

کلیدواژگان

روح؛ قرآن؛ شبیه سازی انسان؛ روان شناسی

مقدمه

در طول تاریخ بشری هرگاه کشف، اختراع یا نظریه های انقلابی و غیرعادی پدید آمده، ابتدا برآشفتگی معرفتی و ارزشی را در جامعه به دنبال داشته است. مسئله شبیه سازی انسان نیز از همین سنخ است که دیر یا زود از نظر ارزشی و معرفتی، جای مناسب خود را در جامعه انسانی (البته همراه با تأثیر و تأثر متقابل) خواهد یافت. شبیه‌سازی انسان، پیامدهای گوناگونی را در حیات فردی و اجتماعی انسان ها به‌دنبال دارد. به همین علت، امکان شبیه‌سازی انسان، حساسیت‌هایی را برانگیخته است و در پی آن محققان دینی نظرات و مطالبی را مبنی بر تحریم یا تجویز شبیه سازی ارائه نموده اند؛ اما به بررسی جامعی در مورد آن نپرداخته اند که در صورت پیشرفت روند شبیه سازی شده، راه حلی برای مسائل پیش روداشته باشند. بحث بسیار مهم دیگر، پاسخ به این سؤالات است:

آیا انسان شبیه سازی شده دارای هویت مستقلینسبت شخص اول (اهداکننده سلول) است؟
بررسی حقوق و رسیدگی به تکالیف و اعمال انسان شبیه سازی شده چگونه باید باشد؟

در این مقاله، با بررسی مسئله روح از منظر قرآن کریم و علم روان شناسی، سعی بر آن است که به این پرسش ها پاسخ داده شود.

به یقین علم شبیه سازی تاریخچه ای قدیمی تر از آنچه ما تصور می کنیم، دارد؛ چنان که به جرئت می توان گفت هنگامی که برای اولین بار قلمه  زدن توسط انسان در مورد گیاهان انجام شد، نوعی شبیه سازی توسط او انجام گرفت.

از سال ها پیش دانشمندان زیادی شروع به تحقیق و مطالعه روی گیاهان و بعضی جانوران با ساختار بدنی ساده پرداختند، تا اینکه جان گوردون از آکسفورد[1] در سال1962م اولین گزارش را درباره شبیه سازی[2] ارائه داد. او بیان کرد که توانسته است اولین قورباغه شبیه سازی شده را ایجاد کند. دانشمندان توانستند قورباغه ها را شبیه سازی کنند و قورباغه های همانندی بسازند که دارای صفات ژنتیکی تنها یک والد باشند. سپس موش ها نخستین بار در دهه1980م کلون شدند و در سال های بعد دانشمندان موفق به شبیه سازی حیوانات دیگری مانند اسب و گاو شدند. ایده اصلی و منشأ تفکر راجع به شبیه سازی انسان هنگامی شکل گرفت که یک دانشمند اسکاتلندی توانست گوسفندی به نام «Dolly» را در سال 1997م شبیه سازی کند.

پخش این واقعه مهم، توجه محافل پزشکی، مذهبی، سیاسی و ... را در جهان به خود جلب کرد، به گونه ای که از این واقعه علمی بیشتر به عنوان نقطه عطف علم یاد می شود. سرانجام سوم ژانویه سال 2002م خبر شبیه سازی انسان توسط شرکت آمریکایی «کلوناید» منتشر شد؛ آنها مدعی شدند که دختری را شبیه سازی کرده اند و نام او را «Eve» گذاشته اند که برگرفته از نام حوا می باشد.

با جدی شدن بحث شبیه‌سازی انسان، انتقادها و مخالفت های فروانی در جامعه جهانی مطرح شد:

-         انتقاد کلیسای کاتولیک به شبیه سازی انسان بیشتر ریشه الهی و اخلاقی دارد. بزرگ‌ترین مشکل آنها از بین بردن کرامت انسانی و استفاده ابزاری از بشر و کاهش ارزش و نقش خانواده است. آنها هیچ فرقی بین شبیه سازی انسانی و درمانی نمی گذارند (اسلامی، 1384، ش 27، ص 13).

-         تمام علمای اسلامی شبیه سازی درمانی را مجاز می دانند، ولی در مورد شبیه سازی انسانی اختلاف نظر دارند. کسانی که شبیه سازی انسانی را حرام می دانند، دلایل فقهی، الهیاتی، اخلاقی، اجتماعی، روان شناختی و دلایل متعدد دیگری را علیه آن اقامه کرده اند. آنها شبیه سازی انسان را به عنوان ابزاری برای تضعیف اعتقادات مذهبی، دخالت در آفرینش خداوندی، هتک حرمت انسان، آشفتگی زندگی خانوادگی و گسست در نسب انسانی قلمداد می کنند؛ تا جایی که برخی علمای اهل سنت شبیه سازی انسان را در حکم محاربه می دانند و در مورد کسانی که اقدام به این عمل می کنند، خواهان اجرای حد هستند؛ حتی برخی خواهان اعدام مجریان شبیه سازی، به عنوان محارب هستند و کمترین کیفر آنها را بریدن دست و پای آنها به صورت ضربدری می دانند (همو، 1384، ش45، ص4).

 در فقه شیعه درخصوص این مسئله اتفاق نظر وجود ندارد و می‌توان به دیدگاه‌های مختلف از رد مطلق تا پذیرش کامل آن اشاره کرد که در یک تقسیم بندی کلی به قرار زیر است:

1. جواز مطلق شبیه سازی انسانی؛

2. جواز محدود شبیه سازی انسانی؛

3. حرمت ثانوی شبیه سازی انسانی؛

4. حرمت اولی شبیه سازی انسانی (همو، 1384، ش44، ص4).

همان طور که اشاره شد، نظرات و موضع گیری های فروانی در باب شبیه سازی انسان مطرح شده که بیشتر حول محور تحریم و تجویز نفس شبیه سازی و تبیین دلایلی که برای این نظرات اقامه شده است، می باشد و به ندرت به مسائل پیش روی شبیه سازی انسان پرداخته شده که مهم ترین دلیل آن عدم بررسی جایگاه روح در بحث شبیه سازی است.

تکنیک‌های شبیه‌سازی را به طورکلی می توان به سه روش تقسیم بندی کرد:

1. روش جنسی

روش جنسی از متداول ترین نوع همانندسازی می باشد که یک سلول تخم به دو سلول تقسیم می شود. هریک از دو سلول جدید، در صورت قرار گرفتن در رحم مادر و طی دوران جنینی، انسانی مشابه دیگری ایجاد خواهد کرد. یکی از این دو سلول را می توان در حالت انجماد حفظ کرد و سال ها بعد، در صورت تمایل والدین، در رحم مادر قرار داد که به این ترتیب، فرزندان خانواده کاملاً به هم شبیه می شوند و تنها از لحاظ سنی با یکدیگر اختلاف دارند. بنابراین روش جنسی روشی طبیعی است که در آن سلول های جنسی (تخمک و اسپرم) درگیر هستند و در نهایت به ایجاد سلول تخم و پیدایش جنین منجر می شود. این سلول‌ها همسان و در کلیه صفات و ویژگی‌ها همانند خواهند بود و از آنها فرزندان چندقلوی بسیار شبیه به‌ هم متولد می‌شوند.

2. روش غیرجنسی

در این روش برای تولید سلول تخم، به جای آنکه دو سلول جنسی نر و ماده را با هم لقاح دهند، از یک تخمک و یک سلول بنیادی (به جای اسپرم) استفاده می شود؛ به این ترتیب که هسته تخمک را کاملاً از آن خارج کرده و هسته سلول سوماتیک (بنیادی) را به جای آن قرار می دهند (یعنی اطلاعات ژنتیکی سلول سوماتیک را به تخمک منتقل می کنند). حال تخمک با هسته جدید شروع به تکثیر می کند و در نهایت جنینی با ویژگی های سلول سوماتیک حاصل می شود. در این نوع همانندسازی، از سلول بالغ استفاده می شود.  هسته یک سلول لقاح یافته را خارج می کنیم و هسته سلول بالغی را به جای آن قرار می دهیم (همان). این روش به دو صورت انجام می‌شود:

الف) شبیه سازی جنین[3]:

در این روش پساز تعویضهستهوتثبیتآنبا کمک مواد شیمیایی و جریان الکتریسیته، سلول تخم رشد نموده و پس ازگذشت حدود پنج روز از شکل گیری نطفه، سلول های خاصی از آن که سلول های بنیادی نام دارد، برای شبیه سازی یا آزمایش برداشته می شود و سپس پیش‌رویان از بین می‌رود. این سلول ها تقریباً توانایی تولید هر نوع سلولی در بدن انسان را دارند. در این مورد جنین برای تحقیق در آزمایشگاه شبیه سازی می شود. اهمیت این موضوع در آن نیست که یک انسان، مشابه فرد مورد نظر ساخته شود، بلکه هدف آن است که با بررسی و آزمایش روی جنین شبیه سازی شده بتوان نارسایی ها و بیماری های مربوط به انسان را تحلیل کرد و در حد امکان به روش هایی برای جلوگیری از بروز آنها قبل از تولد دست یافت (محمدی، 1387، ص59).

ب) شبیه سازی از طریق تولد[4]:

«دالی» اولین گوسفندی بود که با این روش شبیه سازی شد. دانشمندان طیمجموعه عملیاتی که به «Somatic Cell Nuclear Transfer» به معنای انتقال هسته سلول های کالبدی مشهور است، مشخصات ژنتیکی موجود موردنظر را به نطفه ای که تمام خواص ژنتیکی آن برداشته شده است، منتقل می کنند. البته نطفه جدید باید تحت مراقبت های خاص الکتریکی و شیمیایی باشد تا توانایی تکثیر را داشته باشد. پس از آنکه جنین به حد قابل قبولی از رشد رسید، آن را به داخل رحم یک حیوان ماده منتقل می کنند و از آن بهبعد به رشد طبیعی خود تا تولد ادامه می دهد (اسلامی، 1384ب، ص3).

3. شبیه‌سازی عضوی یا سلولی

در این روش، یک سلول از یک عضو خاص از پیکر موجود زنده - مثل سلول پوست یا کلیه - گرفته می‌شود و با تمام محتویاتش اعم از پوسته بیرونی، سیتوپلاسم و هسته‌ که از کروموزم‌های ویژه‌ای تشکیل یافته است، در یک مکان جدید مصنوعی قرار داده می‌شود تا از غذای مصنوعی استفاده کند و سلول‌های همسان و به‌ هم پیوسته‌ای را تکثیر نماید. در نتیجه این فرایند، عضو جدیدی مثل قطعه‌ای از پوست یا کلیه، با تمام خصوصیات آن عضوی که سلول از آن گرفته شده بود، به ‌وجود می‌آید.

روح شبیه سازی شده از منظر روان شناسی

در ابتدا موضوع مطالعه روان شناسی، روح یا روان[5] بوده است؛ به همین دلیل عنوان روان شناسی[6] را می توان اسم بامسما دانست. اما روان شناسی نوین دیگر علاقه ای به بررسی این موضوعات ندارد و رفتار[7] را در کانون توجه خود قرار داده است؛ به همین دلیل برخی بر این اعتقادند که «رفتارشناسی»[8] باید جایگزین عنوان «روان‌شناسی» شود (حجتی، 1360، ج1، ص65؛ قراملکی و ایروانی، 1385، ص132).

وقتی سخن از «روح» در روان‌شناسی نوین به میان می‌آید، اشاره به روان‌شناسی ای است که در آن برای بررسی موضوعات خود، روش علوم طبیعی را در پیش گرفته و در آن تجربه معیار اصلی است و مرزهای خود را از فلسفه به تدریج جدا کرده است. چنین جدایی و استقلال‌طلبی ای صرفاً محدود به تغییر روش نمی‌شود، بلکه موضوعات و اهداف روان‌شناسی نوین نیز تغییر کرده است. پس به ناچار برای بررسی مسئله روح باید به بررسی شخصیت در روان شناسی بپردازیم که قرآن از آن با  عنوان «شاکله»[9] (احمدی، 1368، ص85؛ شاملو، 1372، ص67) یاد می کند.

در آیه 84 سوره اسرا به مفهوم شاکله اشاره شده است: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلىَ  شَاکلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى  سَبِیلا؛ بگو هرکس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل مى کند و پروردگارتان کسانى را که راهشان نیکوتر است، بهتر مى شناسد».

در این آیه منشأ اعمال و رفتار انسان‌، شاکله وی درنظر گرفته شده است. با اندک تأملی در آیه فوق می‌توان چنین استنباط کرد که شاکله همان شخصیت[10] است. در فرهنگ واژگان، معانی مختلفی همچون خلق و خوی، طریقت، نیت، هیئت و ساخت برای مفهوم شاکله ذکر شده است. در اینجا به این تعریف از شاکله بسنده می کنیم:

«شاکله عبارت است از ساخت و هیئت واحد روانی انسان که دراثر تعامل وراثت، محیط و اختیار شکل گرفته است؛ به گونه‌ای که محرکات محیطی را منطبق با خود تفسیر کرده و در مقابل آنها به شیوه‌ای خاص پاسخ می‌دهد» (احمدی، 1368، ص21).

قرآن کریم در آیات 12 تا 14 سوره مؤمنون به مراحل شکل‌گیری شاکله اشاره کرده که در قسمت بعدی - روح در قرآن - به آن اشاره خواهیم کرد.

پس از بیان این مقدمه، حال نوبت به اصل موضوع می رسد و سؤالی که در پی پاسخ به آن هستیم: آیا در شبیه سازی انسان، عین فرد اصل را با تمام خصوصیات فیزیکی و شخصیتی او می توان شبیه سازی کرد؟ یعنی شبیه سازی را باید معادل عین سازی قرار داد و انسان شبیه سازی شده کاملاً همانند فرد موردنظر بوده و از نظر شخصیتی و رفتاری نیز با او یکسان است؟ آیا با شبیه سازی قادر خواهیم بود افرادی چون هیتلر و انیشتین را دوباره زنده کنیم؟ اگر پاسخ این سؤالات مثبت باشد، بسیاری از معایب و تهدیدهایی که مخالفان این روش برای آن مطرح می کنند، بجا بوده و باید برای آن راه حلی اندیشیده شود. ولی اگر پاسخ این سؤالات منفی باشد و فرد شبیه سازی شده عیناً مشابه فرد اولیه نباشد، جایی برای چنین جنجال هایی وجود نداشته و می توان از فواید بی شمار این روش بهره برداری کرد.

یکی از مفاهیم پیچیده و در عین  حال بااهمیت در روان شناسی نوین، مفهوم شخصیت است. با توجه به اینکه در علم روان شناسی در رابطه با مقوله شبیه سازی، بحث عین سازی بیش از همه مطرح است و طرح آن به این جهت است که عده ای شخصیت را معادل ژن می دانند J.Eaves,1997, vol8, p.965-980) ; (McGue and J Bouchard, 1998, vol21, p.1-24، لازم است ابتدا اشاره ای به مفهوم شخصیت و نظریات مختلف در رابطه با آن داشته باشیم که در خلال آن به پاسخی برای سؤال خود - آیا شبیه سازی معادل عین سازی است؟ - برسیم.

مفهوم شخصیت[11] ازجمله مفاهیم روان‌شناسی می باشد که توانسته است «انسجام بخش» بسیاری از یافته‌های روان‌شناسی باشد. ازآنجاکه در مجموع نمی توان به عامل وحدت در تعاریف ارائه شده از شخصیت دست یافت، در اینجا به تعریفی که در یکی از کتب معتبر روان شناسی آمده، اشاره می کنیم: «شخصیت را می‌توان الگوهای معین و مشخصی از افکار، هیجان‌ها و رفتارها تعریف کرد که سبک شخصی تعامل هر فرد با محیط مادی و اجتماعی را شکل می‌دهند» (آتکینسون و دیگران، 1383، ج2، ص104).

عوامل تأثیرگذار بر شخصیت انسان

ازجمله سؤالات راجع به شخصیت انسان این است که: چه عواملی در شکل گیری شخصیت انسان تأثیرگذار است؟ آیا شخصیت انسان تحت تأثیر محیط رشد و نمو اوست، یا اینکه صرفاً برگرفته از ژن هایی است که از والدینش به ارث می برد، یا هر دو عامل محیطی و وراثتی با هم تأثیرگذارند؟ در رابطه با عوامل تأثیرگذار بر شخصیت، روان شناسان سه گروه اند:

گروه اول معتقدند: عوامل ژنتیکی تنها عامل تشکیل دهنده شخصیت انسان هستند؛ به این صورت که علاوه بر خصوصیات فیزیکی، شخصیت انسان نیز که دربر دارنده رفتارهای فردی و اجتماعی است، به الگوی ژنی به ارث رسیده از والدین بستگی دارد. در نتیجه اگر پدری تندمزاج صاحب فرزندی شود، فرزند او هم تندمزاج خواهد بود. این گروه به جبر ژنتیکی معتقدند ((E.Moffitt, 2005, vol55, p.41-104 ; Ricki, chapter6, 2005.

گروه دوم معتقدند: عوامل اجتماعی و تجارب آدمی تعیین کننده رفتار شخصیتی فرد می باشد. تفاوت شخصیتی افراد بستگی به تجارب محیطی آنها با زمینه های متفاوت اجتماعی، قومی و فرهنگی دارد. این گروه هیچ اعتقادی به تأثیرگذاری عوامل ژنتیکی بر شخصیت افراد ندارند و برای ادعای خود به نمونه خاص رفتاری که در فرزندان وجود دارد، ولی در والدین شان دیده نمی شود، استناد می کنند. این گروه قائل به جبر محیطی هستند (Scarr , 2009, p.54, 424-435).

گروه سوم معتقدند: با توجه به رفتارهایی که افراد از خود بروز می دهند که برخی از آنها کاملاً شبیه پدر یا مادر و برخی اصلاً شبیه به آنها نیستند، بدیهی است که هیچ یک از این دو عامل ژنتیکی و محیطی را نمی توان علت تامه در شکل گیری شخصیت درنظر گرفت، بلکه هر دو عامل در کنار هم در شکل گیری شخصیت افراد مؤثر خواهند بود (Jacobson, 2010, vol30, p.521; DBread , 2012, vol68, p.3-10).

با توجه به مطالب گفته شده، حال به بررسی شخصیت در فرد شبیه سازی شده می رسیم: آیا فرد شبیه سازی شده رفتاری کاملاً مشابه اصل خود (دهنده سلول) دارد؟ آیا رفتارها معادل ژن ها هستند و با کپی ژن ها، آنها هم کپی می شوند تا در نتیجه فرد شبیه سازی شده دقیقاً مشابه اصل خود (دهنده سلول) باشد؟

این نکته آشکار است که حتی دوقلوهای همسان یک خانواده، رفتاری کاملاً مشابه ندارند. با وجود اینکه دوقلوهای همسان در یک زمان و در یک رحم رشد می کنند، ولی ممکن است موقعیت یکی در رحم بهتر باشد و در نتیجه باعث رشد بهتر او شود. پس از تولد نیز تجربه ها و حوادث و وقایعی برایشان پیش می آید که یکسان نبوده و ازاین رو رفتار متفاوتی بروز می دهند. این وضعیت در فرد شبیه سازی شده و اصل (دهنده سلول) پیچیده تر است؛ چراکه محیط رحمی ای که آن دو در آن پرورش می یابند، از مادرانی متفاوت و در زمان های متفاوت است و همچنین تفاوت محیط فرهنگی و اجتماعی ای که تجربه می کنند، نسبت به دوقلوهای همسانی که در کنار هم رشد می کنند، بیشتر است؛ زیرا مراحل رشد آنها در دو دوره متفاوت است. در نتیجه دوقلوهای همسانی که در یک رحم و در یک زمان پرورش پیدا می کنند، بیشتر از فرد شبیه سازی شده و اصل به هم تشابه دارند. اما آیا کسی وجود دارد که دوقلوهای همسان را یک نفر درنظر بگیرد و در برخورد با آنها به یک شکل رفتار کند؟

 شخصیت و در پی آن خصوصیات رفتاری، ژن نیست که بتوان گفت در فرد شبیه سازی شده کپی شده است؛ فرد شبیه‌سازی شده طی مراحل رشدی که دارد، تحت تأثیر محیط و شرایطی قرار می گیرد که نه همانند محیطی است که اصل در آن رشد و نمو داشته و نه می توان این شرایط را یکسان کرد؛ زیرا عوامل محیطی برخلاف عوامل ژنتیکی یکسان نیستند و ما هرگز نمی توانیم عوامل محیطی یکسانی را برای انسان شبیه سازی شده فراهم کنیم. پس اینکه بتوان افرادی چون هیتلر و انیشتین را شبیه سازی کرد، توهمی بیش نیست.

پی نوشت:

[1]. John Gordon.

[2]. Cloning.

[3]. به این روش  Embory Cloningیا Therapeutic Clonin گفته می شود.

[4]. به این روش Reproductive Cloning گفته می شود.

[5]. Psych.

[6]. Psychology.

[7].Behavior.

[8].The science of behavior.

[9].  قرآن کریم در آیه 84 سوره اسرا، عمل انسان را مبتنی بر چیزی می داند که آن را «شاکله» می نامند. به  عبارت دیگر، منشأ اعمال انسان ها شاکله آنهاست. با توجه به این نکته می توان شاکله را معادل مفهوم شخصیت در روان شناسی دانست. شاکله دارای معانی متفاوتی است که عبارتند از: 1. خلق و خوی؛ 2. نیت؛ 3. هیئت و ساختار روانی؛ 4. مذهب و طریق؛ 5. مثل و مانند؛ 6. حاجت و نیاز؛ 7. عادت؛ 8. طبیعت؛ 9. مقدار قوت و طاقت.

[10] . شخصیت از ماده «شخص» به معنای مابه الامتیاز و مابه الاختیار و چیزی است که شیئی را از اشیای دیگر جدا می‌کند. به  عبارت دیگر، ویژگی هایی که در روح آدمی وحدت پیدا کرده و شکل گرفته و در رفتار فرد ظاهر می‌گردد را شخصیت می گویند (بنگرید به: حبیبیان، 1374، ص245).

[11].Personality.

مراجع

- قرآن کریم.

- آتکینسون، ریتال و دیگران، زمینه روان‌شناسی هیلگارد، ج2، چ4، تهران: ارجمند، 1383.

- احمدی، علی‌اصغر، روان‌شناسی شخصیت از دیدگاه اسلام، تهران: امیرکبیر، 1368.

- اسلامی، حسن، «شبیه سازی انسان از دیدگاه فقهای شیعه»، نشریه فقه، شماره44، 1384الف.

- ـــــــــــــ ، «شبیه سازی در آیین کاتولیک»، هفت آسمان، شماره27، 1384ب.

- ـــــــــــــ ، «شبیه سازی انسان از دیدگاه فقه اهل سنت»، مجله کاوشی نو در فقه اسلامی، شماره 45، 1384.

- پورقهرمانی، بابک، «نگاهی به شبیه سازی انسان»، کاوشی نو در فقه اسلامی، شماره37، 1383.

- حبیبیان، احمد، مروری بر روان آدمی، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.

- حجتی، محمدباقر، روان‌شناسی از دیدگاه غزالی و دانشمندان اسلامی، ج1، چ2، تهران: نشر فرهنگ اسلامی، 1360.

- حسینی اردکانی، احمد بن محمد و عبدالله نورانی، ترجمه مبدأ و معاد ملاصدرا، چ2، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1362.

- داوودی، مریم، «شبیه سازی انسان در فقه شیعه»، فصلنامه فقه و تاریخ و تمدن، سال چهارم، شماره 16، 1387.

- سالاری، حسن، شبیه سازی انسان، تهران: حکیمان، 1381.

- شاملو، سعید، مکتب ها و نظریه ها در روان شناسی شخصیت، تهران: رشد، 1372.

- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، چ5، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1417ق.

- قراملکی، ناصر و محمود ایروانی، علم‌النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی، تهران: سنجش، 1385.

- محمدی، علی، شبیه‌سازی انسانی؛ ملاحظات علمی، اخلاقی، حقوقی و فقهی، چ2، تهران: نشر معارف، 1387.

- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، چ3، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.

- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القران الکریم، تهران: مرکز الکتاب الترجمه و النشر، 1402ق.

- مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، تهران: صدرا، بی تا.

- D. Bread, Michael, “Both Environment and Genetic Influence Behavior”, Natural Education, vol68, 2012.

- E. Moffitt, Terrie, “Genetic and Environmental Influences on AntisocialBehaviors”, Evidence from Behavioral–Genetic Research, vol55, 2005.

- J. Eaves, Lindon, “Genetics and Developmental Psychopatologhy”, Journal Child  Psycho, Psychiat, vol8, 1997.

- Jacobson, Kristen, “Considering Interactions between Genes”, Environments, Biology and Social Context, Psychological Science Agenda, vol30, 2010.

-  McGue, Matt and Thomas J Bouchard, “genetic and environmental influences on human”, Journal Annual Reviews, vol21, 1998.

- Ricki, Lewis, Permission required for reproduction, chapter6, The McGraw-Hill, Companies Inc, 2005.

- Scarr, Sandra & Kathleen Mc Cartney, “How People Make Their Own Environments: A Theory of Genotype Greater Than Environment Effects”, Journal of Personality and Social Pcychology, 40(5), 1983.

نویسندگان:

سمانه اسفندانی: کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق دانشگاه الزهرا

محمد رضا امام: دانشیار فقه و مبانی حقوق دانشگاه تهران

 حنانه نصرت خوارزمی: کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق دانشگاه الزهرا

دو فصلنامه انسان پژوهی دینی شماره 33

ادامه دارد...

نظر شما