به گزارش مشرق، دوم اردیبهشت‌ماه سال ۹۳ بود که مأموران پلیس تهران هنگام گشت‌زنی حوالی خیابان پیروزی به خودروای‌ مشکوک شدند که راننده و سرنشین آن دو پسر نوجوان بودند به خاطر همین به راننده فرمان ایست داده و خودرو را متوقف کردند. مأموران بعد از بررسی خودرو با جسدی مواجه شدند که داخل کیسه خوابی در صندوق عقب خودرو پنهان شده بود. همزمان با بازداشت متهمان جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. یکی از دو متهم بازداشت شده که پسری ۱۷ ساله به نام احسان بود در بازجویی‌ها گفت: «‌سه سال قبل مقتول در جشن تولد دوست مشترکمان به من تعرض کرده بود به همین دلیل در صدد انتقام بودم که مرتکب قتل شدم.‌»

متهم در شرح ماجرا گفت: «۱۴ ساله بودم که همراه سیاوش به جشن تولد مهران دعوت شدیم. در آن مراسم مشروب سرو می‌شد و من در خوردن آن زیاده‌روی کردم و از هوش رفتم. در آن حالت خیلی متوجه اطرافم نبودم، اما بعدها فهمیدم سیاوش در جشن تولد به من تعرض کرده است.»

او در ادامه گفت: «چند روز بعد، سیاوش به همه دوستانم گفته بود که مرا آزار داده به همین دلیل پیش دوستانم آبرویی برایم نمانده بود. او دست بردار نبود و با تعریف‌های او همه بچه‌های محل مرا تحقیر می‌کردند. به همین دلیل به افسردگی مبتلا شدم و خیلی از خانه بیرون نمی‌رفتم چون دوست نداشتم کسی را ببینم.

آنجا بود که به فکر انتقام افتادم.» متهم در خصوص قتل گفت: «شب حادثه سیاوش تماس گرفت و خواست او را ببینم. با هم در پارک قرار گذاشتم.

وقتی به محل قرار رفتم بعد از کمی صحبت شالی که همراه داشتم را برداشتم و دور گردنش پیچیدم. او روی زمین افتاد و بیهوش شد. از ترس اینکه به هوش نیاید و درگیر نشویم، دو عدد تسمه را دور گردنش پیچیدم آنجا بود که نفسش قطع شد.» متهم در خصوص حمل جسد نیز گفت: «بعد از آنکه مقتول از نفس افتاد جسدش را پشت شمشادها مخفی کردم و به خانه رفتم.

موضوع را برای پدرم تعریف کردم و از او کمک خواستم. وقتی فهمیدم پدرم قصد دارد با پلیس تماس بگیرد، از خانه بیرون رفتم و سراغ دوستم مهران رفتم. او از همه بلاهایی که مقتول به سرم آورده بود باخبر بود به همین دلیل قبول کرد مرا در حمل جنازه کمک کند. با هم به پارک رفتیم و جسد را در کیسه خواب گذاشتیم تا از شهر خارج شویم که پلیس ما را دستگیر کرد.‌»

با اقرارهای متهم، پرونده کامل و به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه محاکمه اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم بار دیگر ماجرا را شرح داد. در پایان هیئت قضایی با توجه به سن متهم (زیر ۱۸ سال) او را از اتهام قتل عمد تبرئه و به پرداخت دیه و حبس محکوم کرد.

این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما با اعتراض اولیای دم از سوی قضات یکی از شعبات آن نقض و به شعبه همعرض فرستاده شد. به این ترتیب متهم صبح دیروز، بار دیگر در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت.

بعد از اعلام رسمیت جلسه اولیای‌دم بار دیگر درخواست قصاص کردند و گفتند به هیچ قیمت حاضر به گذشت نیستند. سپس متهم در جایگاه با شرح دوباره حادثه در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید آن زمان نمی‌دانستم مجازات قتل اعدام است. در کانون بود که متوجه این موضوع شدم و حالا به شدت پشیمانم. از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر اشتباه بزرگی که مرتکب شده‌ام مرا ببخشند.»

در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد. 

منبع: روزنامه جوان