شناسهٔ خبر: 22679428 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

«بررسی مطبوعات»

ضرورت کنترل خشم با فراگیری مهارت های زندگی

صاحب‌خبر -

مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.

گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح شنبه چهارم آذر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.

** کاهش خشونت در خانواده با آموزش مهارت های فردی
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، خشونت به هرگونه تهدید یا تمایل یا اقدام به استفاده عمدی از نیروی نیروی فیزیکی یا قدرت، علیه خود یا دیگری، حتی گروه یا جامعه که موجب بروز آسیب جسمانی، مرگ، آسیب روانی، ضعف رشد و یا انواع محرومیت‌ها شود اطلاق می شود. خشونت خانگی عملی است که میان افراد خانواده و شرکای زندگی رخ می‌دهد و اغلب و نه همواره در درون خانه اتفاق می‌افتد که می تواند سبب بروز آسیب های اجتماعی و صدمات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه شود و این مهم نیازمند آموزش مهارت های فردی و اجتماعی است.

روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان «فروپاشی خاموش خانواده با تیشه خشونت» به گفت وگو با فریبا درخشان نیا مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی بهزیستی پرداخت و نوشت: بیشترین آمار گزارش شده در خشونت خانگی علیه زنان خشونت‌های جسمی است و بعد هم خشونت‌های روانی و کلامی که این مسأله شاید به دلیل آن باشد که گزارش‌دهی و پیگیری خشونت‌های جسمانی بیشتر صورت می‌گیرد. به طور کلی عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی می‌توانند منجر به خشونت علیه زنان شوند که از این عوامل می‌توان به عدم توانایی فرد در کنترل خشم خود، اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان، فقر اقتصادی مفرط و عدم برآورده کردن نیازهای پایه، ابتلا به بیماری روانی و نداشتن مهارت برقراری ارتباط مؤثر اشاره کرد. اکثر زنانی که مورد خشونت همسران خود قرار می‌گیرند، به دلایل مختلف از طرف جامعه مورد حمایت قرار نمی‌گیرند. حتی خانواده‌های آنها نیز تنها در موارد شدید خشونت دخالت می‌کنند و اغلب سعی‌شان بر این است که از مرد تعهد بگیرند. معمولاً، توقع از زنان، تحمل رفتار مرد یا تغییر دادن رفتار زن است، به گونه‌ای که فضا را مدیریت کند و شرایط تعارضی را که به خشونت می‌انجامد، به وجود نیاورد.

در ادامه این گفت وگو می خوانیم: مراکز خانه امن از سال 92 با هدف پاسخگویی به نیاز اجتماعی «حمایت از زنان و کودکان از خشونت‌های خانگی، کنترل و کاهش خشونت‌های خانگی و تبعات ناشی از آن» و انواع آزار (جسمی، جنسی و روانی) راه‌اندازی شده است چون اعمال خشونت نه تنها تندرستی، سلامت عقل، تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر می‌اندازد بلکه جامعه را نیز متضرر می‌سازد. به عبارتی هدف کلی این فعالیت، حمایت و توانمند‌سازی زنان و دخترانی است که در معرض خشونت هستند و یا مورد خشونت قرار می‌گیرند. در این مراکز خدمات تخصصی گوناگونی به زنانی که مورد خشونت خانگی قرار گرفته‌اند و فرزندان همراه آنها ارائه می‌شود. هدف کلی این طرح، حمایت و ساماندهی مجدد خانواده و بازسازی نظام خانواده‌ای است که دچار بحران خشونت شده‌اند که این مهم را از طریق توانمند‌سازی زنان در معرض خشونت خانگی به انجام می‌رساند. چرا که همانطور که همگی معتقدیم در خانواده ایرانی اسلامی وجود زن نقش مهمی در تحکیم خانواده دارد لذا هرگونه آسیب بر او مصداق آسیب بر خانواده و بالطبع جامعه است. همچنین از اهداف دیگر این طرح می‌توان به تأمین محل امن جهت زنان در معرض خشونت یا خشونت‌دیده و فرزندان آنها، مداخله در مشکل یا وضعیت فرد خشونت‌دیده اشاره کرد.

روزنامه «اعتماد» در یادداشتی با عنوان «دایره خشونت» که به قلم زهرا صدراعظم نوری نگاشته شد، آورده است: از واقعیت‌های تلخ موجود جامعه انسانی ما این است که هر چقدر قدرت بیشتر می‌شود و هر چقدر جایگاه اجتماعی و فردی مردان پایین‌تر می‌آید، دایره خشونت علیه زنان و کودکان بیشتر می‌شود؛ خشونتی که تنها مختص جوامع دینی و مذهبی نیست بلکه به روابط انسانی و ذات جوامع برمی‌گردد. به بیان دیگر وقتی که مردان در جوامعی (چه از لحاظ اجتماعی و چه خانوادگی) قدرت می‌گیرند، درآن جوامع خشونت علیه زنان و کودکان بیشتر می‌شود. از زاویه‌ای دیگر از آنجایی که کودکان و زنان در مقابل مردان، از قدرت کمتری برخوردارند و همچنین در اکثر موارد، از ابعاد اقتصادی نیز تصمیم‌گیری در خانواده‌ها و جامعه بیشتر با مردان است بنابراین بستر برای تعرض (تعرض نه به معنای فقط تعرض جنسی که انواع بی‌عدالتی‌های انسانی و جنسیتی) به کودکان و زنان در این جوامع بیشتر می‌شود.

در ادامه این یادداشت آمده است: براین باورم که با آموزش، می‌توان تا حد زیادی بر روند کنونی خشونتی که علیه زنان وجود دارد فایق آمد. آموزشی که باید از نهاد خانواده آغاز شود. به زبان ساده، برخورد و روابط همسران در خانواده‌ها باید به گونه‌ای باشد که کودکان نیز از آنها یاد بگیرند و در آینده شاهد جامعه‌ای باشیم که «احترام» به یکدیگر، بدون در نظر گرفتن جنسیت، در راس امورآن باشد. در این راه، آموزش و پرورش نیز می‌تواند نقش موثری را داشته باشد چراکه بخش گسترده‌ای از تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم برعهده آنهاست و البته در این بین نباید از نقش رسانه‌ها نیز غافل ماند. رسانه‌هایی که نقش غیرقابل انکاری را در آگاه‌سازی و اطلاع‌رسانی به شهروندان هر جامعه دارند.

روزنامه «شهروند» در مطلبی با عنوان «وقت «خشونت ممنوع»» درباره منع خشونت علیه زنان به گفت وگو با کارشناسان پرداخت و آورد: پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی یکی از اعضای این فراکسیون است که معتقد است اگر لایحه امنیت زنان به مجلس برسد، خیلی کارها می‌تواند برای تصویبش انجام بدهد. او در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: ما در‌ سال اول مجلس یکی از مسائلی که مورد توجه قرار دادیم، بحث اسیدپاشی بود و ارتباط خوبی هم با خانم مولاوردی در آن زمان داشتیم. خانم مولاوردی به ما گفتند که معاونت زنان ریاست‌جمهوری در حال کار بر روی این موضوع است که منظورشان همان لایحه امنیت زنان بود. البته ما در هر حوزه‌ای که وارد می‌شویم، دولت می‌گوید ما لایحه می‌دهیم. گر چه از نظر قانونی و حقوقی هم بهتر است که دولت لایحه بدهد تا ما طرح بدهیم؛ چون هم کارشناسی شده است و هم جوانب مالی آن دیده شده است اما این لایحه هنوز به دست ما نرسیده است و به محض این‌که به دست ما برسد وارد رسیدگی به آن خواهیم شد.

در ادامه می خوانیم: سهیلا جلودارزاده یکی دیگر از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس است که از تأخیر در ارایه لایحه امنیت زنان از سوی دولت به مجلس گلایه دارد. او با بیان این‌که قوانین ناقصی درباره منع خشونت علیه زنان در کشور وجود دارد که به دلیل اشکالاتی در قوه قضائیه و مسائل فرهنگی در این زمینه انواع خشونت‌ها علیه زنان را تداوم می‌دهد، به «شهروند» می‌گوید: «برای این‌که مشکلات این قوانین رفع شود، قرار بوده دولت لایحه‌ای را به مجلس بدهد. ٤‌سال اول دولت که منتظر بودیم این لایحه به مجلس بیاید و نیامد و فکر کنم ٤‌سال دوم این دولت هم این انتظار ادامه پیدا کند تا زنان ایرانی همچنان مورد خشونت‌های روانی و فیزیکی باشند.»

** مدیریت منابع زیست محیطی با رویکرد توسعه پایدار
ایران کشوری خشک و نیمه خشک است که حفاظت از منابع طبیعی نگاه ویژه ای را در بخش های مختلف از جمله جنگل، آبخیزداری و مدیریت منابع آبی و خاکی می طلبد. فناوری های نوین در علوم آبخیزداری، مدیریت منابع آب و توسعه پایدار، پایش و کنترل مناطق بیابانی، فرسایش بادی و ریز گردها، از جمله اقدام های موثر در جهت حفظ محیط زیست است که باید با عزمی ملی، آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در سطح جامعه در راستای حفاظت از آن کوشید.

روزنامه «ستاره صبح» در گزارشی با عنوان «ریزگردها نتیجه اشتباه مدیریت منابع آبی است» می نویسد: در حال حاضر ریزگردها به 22 استان کشور گسترش یافته است و عملاً اقتصاد کل کشور را تحت تأثیر اثرات منفی خود قرار داده است. پدیده ریزگردها ناشی از سیاست‌ها و مدیریت اشتباهی است که در منابع آب داریم. نماینده مردم دزفول دراینباره معتقد است: پدیده ریزگردها موضوع نوظهوری است که در 10 الی 15 سال اخیر شاهد آن هستیم. پدیده ریزگردها زندگی، سلامت و اقتصاد مردم را تحت تأثیر اثرات منفی خود قرار می‌دهند. بحث سدسازی‌های بی‌رویه که در استان خوزستان اتفاق افتاده است و بحث انتقال آب استان خوزستان که شاهد آن هستیم، موضوع بسیار مهمی در این زمینه به شمار می‌رود. بیش از 1.5 میلیارد مترمکعب ورودی آب استان خوزستان است که به مناطق دیگر منتقل می‌شود. این میزان برابر آبی است که می‌تواند تالاب‌های استان را پر کند.

ریزگردهای خارجی از فاصله چند صد کیلومتری استان خوزستان می‌آیند. این ریزگردها از فاصله بیش از 1000 الی 1500 کیلومتر دورتر از استان خوزستان و از کشورهایی مانند سوریه و اردن وارد کشور می‌شوند. در این مسیر بخش عمده‌ای از این ریزگردها ته‌نشین شده و رسوب می‌کنند و بخش اندکی با رقت پایینی وارد ایران می‌شود.

در ادامه می خوانیم: وقتی ریزگردها از فاصله دوری می‌آیند فرصت کافی دارند تا به‌وسیله جریانات هوایی به نقاط مرتفع جو صعود کنند و عملاً لایه‌ای که در پایین و در نزدیکی سطح زمین جریان دارد به‌شدت رقیق است و بخش اعظم ریزگردها به ارتفاعات بالا رفته و از دسترس خارج شده‌اند بنابراین این ریزگردها قابل مدیریت بوده و تأثیر چندانی بر روی زندگی مردم ندارند. منشأ ریزگردهای داخلی تالاب‌های استان هستند. تالاب‌های استان خوزستان که در جوار شهرهای بزرگ استان مانند اهواز هستند، خشک شده‌اند. ریزگردهای داخلی چند برابر ریزگردهای خارجی به مردم آسیب می‌رسانند و بیشترین خسارات ناشی از ریزگردهای داخلی است. در تابستان که هوا خشک است و میزان بارندگی نیز کم است انتظار می‌رود ریزگردهای بیشتری وارد استان شوند و در فصل زمستان چون شاهد بارندگی و رطوبت هستیم، میزان ریزگردها کاهش یابد اما در استان خوزستان کاملاً برعکس است. از فصل پاییز تا اوایل بهار شدت ریزگردها در شهرهای استان افزایش می‌یابد که مشکلات عدیده‌ای را برای مردم استان ایجاد می‌کند.

روزنامه«قانون» در گزارشی با عنوان «ویروس چنارکشی» آورده است: این روزها چنارهای ولیعصر به درد خشکی مبتلا شده‌اند. پس از خشک شدن نیز بلافاصله شهرداری آن‌ها را به‌بهانه پرخطر بودن قطع می‌کند. خشکی چنارهای این خیابان به‌دلیل نمک‌پاشی‌ و آبیاری با فاضلاب، سنگ‌کاری‌های پای درختان و ساخت و سازهایی که نزدیک پیاده‌راه‌ها درحال انجام است؛ رخ داده است. تمامی این عوامل دست به دست هم داده‌اند تا ریشه‌ چنارهای ولیعصر در زیر زمین قطع شده و روی زمین نیز با برج ‌سازی ‌ها مانع رسیدن نور و هوا به آن‌ها شوند؛ این سریال تکراری طولانی‌ترین خیابان خاورمیانه است. هرازچندگاهی که صدای فعالان محیط‌زیست و رسانه‌ها درزمینه اعتراض به درخت‌کشی در ولیعصر بلند می‌شود، شهرداری پرخطر بودن را بهانه‌ قطع چنارها بیان می‌کند؛ بهانه‌ای واهی که بلای جان درختان این خیابان شده است.

در ادامه آمده است: در دو دهه اخیر تخریب چنارهای ولیعصر شدت بیشتری یافته است، بسیاری از فعالان و کارشناسان محیط زیست و مدیریت شهری بر این باور بودند که با تغییر مدیران شهری شاهد پایان تراژدی چنارکشی در ولیعصر خواهیم بود. براساس قانون حفظ و توسعه فضاهای سبز شهری، متولی حفظ فضای سبز شهری، باغ‌ها و درختان شهرداری‌ها هستند و مکلفند درختان را حفظ و توسعه بدهند. علاو‌ه‌بر این شهرداری‌ها باید برای درختان شناسنامه‌ای با این اطلاعات که چه تعداد درخت، چند ساله و اینکه چه نیازهای دارند تهیه شود. با این کار، یک تصویر روشن از داشته‌های زیست محیطی شهر وجود خواهد داشت. یکی از مشکلات سازمان محیط زیست همین مساله است؛ چرا که آن‌ها هیچ‌ گونه اطلاعاتی در این‌باره ندارند. حتی آن‌ ها اطلاع ندارند که آیا شهرداری اقدام به شناسنامه‌دار کردن درختان خیابان ولیعصر کرده یا خیر؟

روزنامه «جوان» با درج گزارشی با عنوان «تهدید مسمومیت آب در نبود سیستم فاضلاب» آورده است: یکی از مزایای مهم ایجاد شبکه و جمع آوری فاضلاب این است که از مخلوط این مواد سمی با آب های سالم و پاکیزه جلوگیری می کند. در حالی که با توجه به کم شدن منابع آبی احداث این سیستم به شدت در بیشتر استان های کشور نمود پیدا می کند، اما در بسیاری از مواردی بی توجهی به این مهم موجب شده تا سلامتی افراد دچار مخاطره شود. در حالی که به علت نزدیک بودن منابع آبی با فاضلاب های تولید در استان های شمالی کشور ایجاد شبکه فاضلاب بسیار مهم و ضروری است اما در حال حاضر بی توجهی به این مهم موجب شده تا در برخی موارد آب های آشامیدنی سالم با فاضلاب مخلوط و موجب بیماری مردم در یک منطقه شود.

در ادامه می خوانیم: از آنجا که بارش های فراوان فراوان در استان های شمالی موجب شده تا دسترسی به منابع آبی در کمترین فاصله از حفر زمین امکانپذیر باشد، بنابراین این مهم می طلبد تا ایجاد شبکه های فاضلاب در این مناطق با شدت دنبال شود چراکه با رشد جمعیت در این مناطق و افزایش انواع فاضلات ها سبب شده تا منابع زیرزمینی آب که برای شرب استفاده می شود به شدت مورد خطر واقع شود. در این میان استان گلستان از جمله مناطق مهم در شمال کشور به حساب آمده که به شدت نیازمند شبکه فاضلاب است. نزدیک بودن منابع آبی به سطح زمین و فراوانی بارش ها در این استان از جمله عواملی است که به شدت ایجاد سیستم فاضلاب در این منطقه را ضروری می کندو از آنجا که علاوه بر آب شرب در بخش کشاورزی نیز نیاز مبرم به داشتن آب بهداشتی و سالم است بنابراین این مهم می طلبد تا برای جلوگیری نفود فاضلاب به منابع آبی شبکه فاضلاب با شدت بیشتری توسعه یابد.

** سلامت جامعه با ترویج فرهنگ کتابخوانی
ارتقا و افزایش سطح دانش، افراد را از آسیب‌های اجتماعی دور می کند و امنیت و سلامت را در جامعه افزایش می دهد. در همه دوران ها کتاب به ‌عنوان ارزشمندترین ابزار بشر شناخته شده که باید از این کالای گرانسنگ در راستای ارتقای سطح علمی کشور به درستی بهره برد. کتابفروشی‌های تهران روز پنجشنبه حال و هوای ویژه‌ای داشتند و شاهد استقبالی بیش از روزهای گذشته بودند. طرح پیشنهادی «احمد مسجدجامعی» با عنوان کتابگردی از توجه خاصی برخوردار گشت تا در این روز همه در کنار هم سری به کتابفروشی‌ها بزنند و ضمن پاسداشت از زحمات این قشر فرهنگی از تخفیف خرید کتاب هم بهره‌ مند شوند.

روزنامه «آرمان» در یادداشتی با عنوان «چند نکته درباره کتابگردی» که به قلم الهام فلاح نویسنده و پژوهشگر ادبی نگاشته شد، آورده است: امسال چهارمین سالی بود که آیین کتابگردی بنا بر بدعت آقای مسجدجامعی برگزار شد. مسلما این نامگذاری و سرزدن مسئولان بلندمرتبه فرهنگی به کتابفروشی‌ها هدفی جز آشتی‌دادن آدم‌ها با کتاب ندارد. اما باید دید تا چه اندازه عاقبت‌به‌خیری نصیب این طرح شده است.

اغلب نویسندگان و مترجمان با شعار «من هم می‌آیم» از شرکت و همراهی خود خبر دادند. کتابفروشی‌های بسیاری هم مشمول طرح پاییزه تخفیف 20 تا 25 درصد شدند. ناشران بزرگ و جدی عرصه نشر و ادبیات در فضای مجازی به‌طور کامل و مبسوط درباره روز کتابگردی و تخفیفاتش اطلاع‌رسانی کردند. اما چیزی که کاملا عریان خودنمایی می‌کرد این بود که روز کتابگردی و تخفیف و جو هیجانی کم‌جان آن قادر نبود آن جمعیت خفته و قهر با کتاب را به کتابفروشی ‌ها بکشد. مسلما کتاب در ایران نسبت به اغلب کشورهای جهان نازل‌ترین قیمت را داراست، چراکه حق کپی‌ رایت ترجمه‌ ها پرداخت نمی‌شود و کتب تالیفی نیز به‌واسطه رکود بازارشان، برای نویسنده و ناشر خود عایدی قابل ذکری ندارند، در نتیجه قیمت تمام‌شده بسیار اندکی در مقابل خوراک فرهنگی دیگری مثل تئاتر و سینما و کنسرت و نمایش کمدی و... دارند.

در ادامه این یادداشت آمده است: بنابراین کاهش قیمت‌ها باز هم عامل ترغیب‌کننده‌ای نخواهد بود. از سوی دیگر رسانه ملی ابدا کمکی برای اطلاع‌رسانی و راه‌انداختن جریان مشوق این رفتار در روزهای منتج به روز کتابگردی و خود همان روز نکرد. در روز کتابگردی، کتابفروشی‌های ثالث و چشمه و مرکز و ققنوس و چتر و اکباتان و... شلوغ بودند اما نه برای مردم عادی بلکه برای همان آدم‌های اندک و محدودی که دست‌به‌دست هم که بدهند، در عرض دو سال چاپ اول یک کتاب با تیراژ‌ هزار جلد را تمام می‌کنند. از سوی دیگر حضور سلبریتی‌های عرصه سینما و ورزش در برخی کتابفروشی‌ها از نکات قابل ذکر بود. شکی نیست که در بین اهالی سینما و موسیقی و شاید ورزش، باشند روشنفکرانی اهل مطالعه و خواندن و صاحب اندیشه. کتابگردی و سنت آن بسیار پسندیده و نیکوست اما زمانی که همه مردم خبردار شوند، همه ترغیب شوند. و الا نویسندگان و مترجمان را که سر و تهشان را بزنید از خودشان و زندگی‌شان بوی کتاب و کاغذ بلند است. روز کتابگردی‌ام در کنار بزرگی گذشت که خیلی‌خیلی بیشتر از من عمرش را صرف نوشتن و ادبیات کرده بود. وقت خداحافظی از من پرسید واقعا امثال ما عمرمان را تلف نکرده‌ایم؟ جوابی نداشتم بدهم.

روزنامه «شرق» در یادداشتی با عنوان «برای #کتاب‌گردی همه آمدند» می نویسد: در دو، سه روز گذشته #من_هم_می_آیم و #کتابگردی دو هشتگی بودند که برای تشویق به حضور در کتابگردی و خرید کتاب در شبکه‌های اجتماعی از آن استفاده می‌شد. سرمایه‌های اجتماعی این‌بار برای هدفی مهم مانند کتاب و کتاب ‌خوانی به تشویق و ترغیب همگان همت کرده بودند. یکی از تفاوت‌های امسال با سال‌های قبل، حضور شخصیت ‌ها علاوه بر کتاب ‌فروشی‌ های تهران در شهرهای مختلف ایران بود. بوشهر که به‌ عنوان پایتخت کتاب ایران انتخاب شده بود، امسال چند برنامه متنوع را در شهرهایش برگزار کرد، ازجمله اهدای کتاب به آتش ‌نشانان در محل کارشان در خورموج.

در ادامه می خوانیم: امسال کودکان کار میهمانان ویژه این پویش بودند و قصه‌خوانی احمد مسجدجامعی، مبدع پویش کتابگردی، نیز برای آنان جالب‌توجه بود، همان‌طور که یزد فعال بود و نویسندگان و اعضای شورای شهرش میهمان کتاب‌فروشی‌ها بودند، کودکان باشگاه‌های کتاب‌خوانی رامهرمز در شهرشان با خوشحالی خواندند «رفتیم کتاب خریدیم» و مسیری را طی کردند. از این کارهای نمادین برای کتاب بسیار انجام می‌شود؛ ‏در نیشابور کار قشنگی اتفاق افتاده است و انجمن کتاب سیمرغ که یک نهاد غیردولتی است کودکان روستای جیلو و بشرآباد را به شهر آورد تا به کتاب‌فروشی بروند. در روز #کتابگردی چندین‌وچند نشست رونمایی برپا شده بود؛ یکی از آنها رونمایی از کتاب احمد زیدآبادی بود.

روزنامه«ایران» در مطلبی با عنوان «کتابفروشی، باشگاه گفت وگوست» به گفت وگو با سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخت و نوشت: گاهی برخی از کارها ممکن است نمادین به نظر برسد ولی تأثیر واقعی آن و فضای کارکردی آن به گونه‌ای دیگر است و ما نباید نمادها را از ارزش‌هایی که دارند، نادیده بگیریم حتی اگر تأثیر آنها را بسرعت ملاحظه نکنیم. بر همین اساس معتقدیم باید کتابفروشی‌ها بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد. چون کتابفروشی‌ها به‌عنوان یک پاتوق و پایگاه فرهنگی که خط اتصال مستقیم حوزه فرهنگ مکتوب با مخاطب برقرار می‌کنند، سال‌های سال بلکه قرن‌ها به‌عنوان یک پایگاه ارتباطی اندیشه و تفکر بوده است. بر این اساس اولویتی را برای کتابفروشی‌های شهرستان‌ها درنظر گرفته‌ایم تا ضمن حمایت از تأسیس کتابفروشی‌ ها به توسعه کتابفروشی‌ها نیز بپردازیم و شهرداری‌ها در کشور بویژه با توجه به فعالیت‌های شورای شهر در تهران و سایر شهرها ضروری است تا در این زمینه توجه داشته باشند به گونه‌ای که در کنار هر پارکی که ساخته می‌شود، به ساخت و توسعه کتابفروشی‌ ها نیز فکر کنیم.

در ادامه می خوانیم: این روزها جای خالی مرحوم ایرج افشار به شدت احساس می‌شود و او نقش بسیار زیادی در فرهنگ این مملکت داشته است. وفایی مدیر این انتشارات ضمن بیان برخی مشکلات بازار نشر نامه‌ای به صالحی داد و گفت: اتفاقاتی را که در بازار نشر می‌افتد برای شما در این مرقومه نوشته‌ام. در حوزه کتابخوانی تأکید داریم سیر و چرخه کتابخوانی را به جای مبدأ کتاب از مقصد آن پیگیری کنیم و بتوانیم در حوزه ارتقای مصرف کتاب کار بیشتری انجام دهیم.
مردم دست خالی بر نگردند

*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مریم همتی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.

انتهای پیام /*

نظر شما