شناسهٔ خبر: 22676700 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

بیم‌ها و بیم‌ها

عذاب معنوی تهران کمتر از عذاب ملموسش نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، «سجاد بازگیر» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت: 

شیخ اجل سعدی علیه‌الرحمه در باب ششم بوستان، بیت‌هایی بدین شرح دارد:


«مکن خانه ‌بر راه سیل، ‌ای غلام/ که کس را نگشت این عمارت تمام
نه از معرفت باشد و عقل و رای/ که بر ره کند کاروانی سرای»


اگرچه استاد سخن، سعدی در اینجا بیشتر به قناعت و فانی بودن دنیا تاکید دارد اما دوراندیشی و تدبیر و تعقل در ساخت‌وساز دنیایی هم از آن برمی‌آید؛ بدون شک انسان صاحب‌خرد پیش از آنکه اقدام به ساخت بنا و عمارتی کند، باید بیندیشد که این بنا با چه خطرات و تهدیداتی روبه‌رو خواهد شد، اصلا ساخت چنین بنایی عقلانی است؟ سپس بر همین مبنا تجزیه ‌و تحلیل و اقدام به ساختن بنا یا عمارتی مستحکم کند.


تهران امروز را که می‌نگریم، ترس و اضطراب در وجود آدمی رخنه می‌کند. گویا خبری از طرح، نقشه، تدبیر و آینده‌نگری در این شهر نبوده است، ازدحام جمعیت، سنگینی ترافیک، رشد بی‌قاعده شهر، آلودگی هوا و... تنها بخشی از معضلات شهر تهران است.


اگر بخواهیم بحث را مقداری تخصصی‌تر جلو ببریم باید بگوییم شهر تهران با ۲ نوع تهدید طبیعی و غیرطبیعی روبه‌رو است؛ تهدید طبیعی را سیل، زلزله، رعد و برق، توفان و... دانسته‌اند، اگرچه تهران کم‌وبیش با همه‌ این تهدیدات مواجه است اما زلزله بیشتر از سایر موارد خودنمایی می‌کند؛ گسل‌های شمال و جنوب شهرری، گسل مشاء، گسل کهریزک و گسل شمال تهران و... همگی از گسل‌های فعال با توان لرزه‌زایی بالایی هستند که در صورت وقوع زلزله می‌توانند فاجعه هولناکی به بار بیاورند.


سال‌های ۸۰-۱۳۷۹، گروهی ژاپنی به نام «جایکا» مطالعاتی درباره شهر تهران انجام داد که بر مبنای آن اگر وقوع زلزله به سبب فعالیت گسل ری باشد، ۵۵ درصد ساختمان‌ها و اگر به دلیل فعالیت گسل شمال باشد، ۳۶ درصد کل ساختمان‌ها تخریب می‌شود.


بنا بر آمار ارائه‌ شده توسط مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، از میان کل ساختمان‌های تهران بزرگ حدود نیمی از آنها ساختمان‌های بنایی و نیمه‌اسکلتی هستند که مقاومت لازم را در برابر زلزله نخواهند داشت؛ حال باید در نظر داشت که با توجه به طراحی نامناسب شهری و عرض کم معابر و احداث ساختمان‌های بلند در مجاورت آنان در صورت ریزش ساختمان‌ها، عملیات امداد و نجات و مدیریت بحران تا چه اندازه مختل خواهد شد (در مقالات علمی اثرات آبشاری «Cascading effects»  حائز توجه است که در حوصله این نوشتار نیست).


تاکنون درباره تهدیدات طبیعی آن هم فقط زلزله بحث شد اما درباره دسته‌ دیگری از تهدیدات که اهمیت آنان اگر از تهدیدات طبیعی بیشتر نباشد کمتر نیست، سخنی به میان نیامد. وجه تمایز تهدیدات غیرطبیعی با تهدیدات طبیعی وجود کینه، اراده و فناوری در آنان است، به عبارتی ساخت انسان است.


سال ۱۳۸۲ در اقدامی مثبت و اثرگذار «سازمان پدافند غیرعامل» برای مقابله با اینگونه تهدیدات تشکیل شد که بخشی از وظایف آن افزایش پایداری و حفاظت از زیرساخت‌های عمرانی کشور است. به‌رغم اقدامات شایسته‌ای که در این سال‌ها توسط سازمان صورت گرفته است اما بسیاری از مسؤولان و برنامه‌ریزان در وزارتخانه‌ها و شهرداری‌ها این نوع تهدیدات [تهدیدات انسان‌ساخت] را جدی نگرفته‌اند.


عدم مکان‌یابی صحیح زیرساخت‌های حیاتی و حساس، ساخت واحدهای مسکونی در مجاورت کاربری‌های آسیب‌رسان و ناسازگار، احداث سازه‌های غیرمقاوم در برابر انفجار، رعایت نکردن اصل چندمنظوره‌سازی، تمرکز دارایی‌ها و جدی نگرفتن اصول کوچک‌سازی و پراکندگی تنها بخشی از مشکلات فراوانی است که در شهر وجود دارد و تهران را به بمب فعالی تبدیل کرده است که هر لحظه آماده انفجار است.


گفته می‌شود در خلال جنگ دوم جهانی در آلمان براثر فروریختن هر یکصد تن بمب ۳۶ نفر کشته می‌شدند درحالی ‌که در ژاپن این تعداد به ۵۰۰ نفر می‌رسید؛ علت این تفاوت را بهره‌مندی آلمان از الزامات پدافند غیرعامل دانسته‌اند.


همگی به وضوح مشاهده کرده‌ایم  در صورت تعطیلی روزهای پایانی هفته و هجوم مردم برای سفر، کافی نبودن خروجی‌های شهر تهران سبب ترافیک سنگین و قفل شدن خروجی‌ها می‌شود، حال در صورت زلزله احتمالی چگونه این شهر را می‌توان تخلیه کرد؟ متأسفانه به دلیل تراکم بالای ساختمان در تهران حتی فضای خالی برای اسکان موقت به‌اندازه کافی وجود ندارد.


باید توجه داشت به دلیل تمرکز نهادهای تصمیم‌گیر در تهران این شهر حکم «مغز ایران» را پیدا کرده است و در صورت عدم پاسخگویی به تهدیدات پیش رو، امنیت ملی کشور به خطر می‌افتد. مثال‌های متعددی برای عدم توانایی زیرساخت‌های تهران برای پاسخگویی به حوادثی از قبیل زلزله وجود دارد که در اینجا نمی‌گنجد.


از همه اینها که بگذریم این عبارت از دکتر «اسلامی‌ندوشن» به زیبایی وضع کنونی تهران را توصیف می‌کند: «عذاب معنوی تهران کمتر از عذاب ملموسش نیست. مردمی که چون مور و ملخ در آن ریخته‌اند، آگاه یا ناآگاه می‌روند تا زندگی را بر همدیگر تنگ کنند. حتی اگر انسان‌های بی‌آزاری هم باشند، نگاه افسرده‌شان می‌گوید: ما ‌به جز گرفتاری خود به چیز دیگری نمی‌اندیشیم، از شما بیزاریم».

نظر شما