همه پرسی و امید به آن در اقلیم کردستان عراق خیلی زودتر از آنکه به آن فکر می شد بر باد رفت. بارزانی با نوعی لجبازی و بدون مشورت گروههای مختلف کردی و بستن گوش خود، مواضع و رویکرد دیگر کشورها را نادیده گرفت و در نهایت همه چیز را باخت. کرکوک شهری نفتخیز و مهم که پس از هجوم داعش به عراق و رهایی آن به دست نیروهای پیشمرگه افتاده بود، وزن نیروهای کردی را مشخص و اختلافات آنها آشکار کرد. این شهر مهم با پیشروی نیروهای عراقی بهدست دولت مرکزی افتاد و پس از آن بارزانی قافیه را باخت و آرزوهای خود را بر باد رفته دید. اکنون فضای جدیدی بر عراق میتواند حکمفرما باشد. بارزانی دیگر کاریزما و قدرت گذشته را نخواهد داشت و کردستان عراق از وجود رهبری با تجربه در خلا خواهد بود. طالبانی زودتر از آنکه آمال کردها را بر باد رفته ببیند، دنیا را ترک کرد و بارزانی نیز قمار خود را باخته است. او با نامه به پارلمان اقلیم اختیارات خود را واگذار کرد و اکنون باید دید چه روندی برای آینده آن رقم خواهد خورد. در این باره خبرآنلاین با سعید ساسانیان کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گو کرده که از نظر می گذرانید.
- ارزیابی شما از روند تحولات اقلیم کردستان چگونه است؟ قابل پیش بینی بود که رویکرد بارزانی و عملکرد او می تواند چنین فضایی را پیش آورد؟
* اینکه برخی سیاستمداران کرد به صورت عمومی و بارزانی به صورت خاص، از فقدان یک نگاه بلندمدت و راهبردی رنج میبرند، گزارهای است که پیش از این از سوی برخی مطرح شده بود. به نظر میرسد اکنون این گزاره به طور عینی به اثبات رسیده است.همهپرسی استقلال اقلیم کردستان عراق که با مخالفتهای داخلی (اقلیم و عراق)، منطقهای و فرامنطقهای همراه بود، با اصرارهای لجاجتگونه بارزانی و همراهانش صورت گرفت و عملا نهتنها دستاوردی برای کردها نداشت که حتی باعث شد کرکوک هم از نفوذ اقلیم خارج شود. وضعیت حتی از این هم برای آنها بدتر شد و عملا نیروهای نظامی عراق به آلتون کوپری که حدود ۵۰ کیلومتری اربیل است هم رسیدند. بارزانی که در پی تثبیت مرزهای ۲۰۱۴ اقلیم بود، نه تنها مرزهای ۲۰۱۳ را هم از دست داد که به مرزهای ۲۰۰۳ بازگشت.
- دلیل این نبود نگاه استرتژیک و بلند مدت در رهبری کردی در چه بود؟
*این موضوع وجود داشت و این گزاره که برخی رهبران کرد از فقدان نگاه راهبردی رنج میبرند، این بار با شدت به اثبات رسید. بخشی از این مساله را باید در فقدان منابع و مولفههای قدرتساز دانست که امری ساختاری است. اما بخشی از این وضعیت را هم باید در کار نابلدی برخی رهبران کردی همچون بارزانی دانست که یک بازی را به امید دستاوردهای بیشتر آغاز میکند اما با عدم برآورد رفتار دیگران، عملا نهتنها دستاوردی کسب نمیکند که داشتههایش را هم از دست میدهد. البته داشتههایی که نسبتی با قانون اساسی نداشتند.
- اکنون که موضوع تقسیم اختیارات بارزانی مطرح شده چه آینده ای برای او و اقلیم متصور است؟
* بارزانی به چند دلیل دیگر نمی تواند مقتدر باشد از جمله؛- مشروعیت قانونی او که از تابستان ۲۰۱۵ مخدوش شده – رقبای داخلی اش پس از تحولات کرکوک تقویت شدهاند- تهران، آنکارا و بغداد دیگر به هیچ وجه به او اعتماد ندارند- احتمالا حضورش در قدرت با منافع و سیاستهای آمریکا مانند گذشته سازگار نیست
- حزب دمکرات می تواند فضای موجود را تلطیف کند و روند جدیدی شکل دهد؟
حزب دموکرات برای ماندگاری در رأس قدرت در اقلیم با مشکلات جدیای روبروست. البته واقعیت این است که آراء سنتی این حزب همچنان قابل تامل است اما اگر اتحادیه میهنی (جناح خانواده مرحوم طالبانی) و گوران و جماعت اسلامی در عرصه قدرت، ولو به شکل تاکتیکی به هم نزدیکتر شوند، واقعا کار پارتی سخت خواهد شد.
با این وجود، بارزانی طی سالهای اخیر نشان داده برای ماندن در قدرت، گزینهای نیست که بهراحتی قابل حذف باشد. او با وجود تمدید شیخوخیتی مدت ریاستش از ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ که بنا بود دیگر به هیچوجه تمدید نشود، عملا باز هم تا همین الان رئیس باقی ماند! لذا او دستکم در این سالها به خوبی آموخته که چگونه بازی کند تا قدرت از دست پارتی خارج نشود، حتی اگر خودش رئیس نشود. بر همین اساس نباید در ارزیابی تاثیر تحولات کرکوک و همهپرسی بر آینده قدرت پارتی در اقلیم، شتابزده عمل کرد. اگرچه همانطور که گفته شد، بارزانی و سایر شخصیتهای کرد عموما فاقد یک نگاه راهبردی بلندمدت هستند اما در یارگیریهای مقطعی و انعطافهای تاکتیکی، تجارب زیادی دارند.
میانجیگری ایران در بحران کردستان عراق کلیدی است
رضا سیمبر کارشناس مسائل منطقه ای در گفت و گو با خبرآنلاین روندهای پیش روی اربیل و بغداد را پس از چند هفته از گذشت همهپرسی استقلال مورد بررسی قرار داده است.
همه پرسی استقلال اقلیم کردستان آنچنان که در ابتدا نشان میداد برای رهبران اقلیم ساده و مطابق میل پیش نرفت. آنها شاید همه چیز را همه پرسی می دیدند و روندهای بعد از آن را به حساب نمی آوردند. اما طبق آنچه پس از روزهای همه پرسی می بینیم، روزهای بحرانی و متشنجی برای اقلیم و منطقه پیشرو بوده است. مناطق مناقشه برانگیز چون کرکوک و باز پس گیری آن توسط دولت مرکزی عراق باعث شد فضای جدیدی برای اربیل- بغداد پیش آید. آیا درگیری و تنش در این مناطق می تواند به تنش و ناآرامی بینجامد؟ چه روندهایی در روزهای آینده برای اقلیم شاهد خواهیم بود.در این باره خبرآنلاین با رضا سیمبر کارشناس مسائل منطقهای گفتوگو کرده که از نظر میگذرانید:
- هر بحرانی در ابتدا دارای بعد غافلگیری است که باعث میشود بازیگران از تصمیم دقیق در موضوع ناتوان بمانند. به نظر میرسد روزهای ابتدایی بحران اقلیم کردستان گذشته است. پس از چند هفته از گذشت همه پرسی چگونه می توان به آن نگاه کرد؟
* بحث جدایی اقلیم کردستان عراق از عراق پیامدهای منفی که برای خود عراق و مردم عراق دارد بیشترین متغیر تاثیرگذار در این مسئله است و همچنین در سطح منطقه ای عوارض بسیار مختلفی را خواهد داشت. اول اینکه این استقلال خواهی و جدایی طلبی می تواند قابل سرایت و تسری به سایر کشورهای منطقه باشد. از جهت متغیرهایی که عمق بیشتری در قضیه دارند، باید بیشتر موضوع را دارای اهمیت ببینیم. محیط قضیه جایی است که بازیگران خارجی، فرامنطقهای و بویژه آمریکاییها و از این طرف هم دولت اسرائیل خواهان واگرایی و تفرقه این منطقه هستند و این پازل برای اینها با جدایی اقلیم کردستان شروع خواهد شد. حق تعیین سرنوشت و خودگردانی دو امر متفاوت هستند. دو امرخودگردانی با حق تعیین سرنوشت متفاوت اند و حقوق بین الملل حق تعیین سرنوشت را پذیرفته و نه جدایی را. دولت فعلی عراق یک دولت یکپارچه است و اگر قسمتی از آن اعلام جدایی کند برخلاف موازین حقوق بین الملل است.همان بحثی که الان به طور موازی در بحث کاتالونیای اسپانیا هم مطرح است. متغیر سومی که باید در نظر گرفت، تاکید بر این است که به هر حال خود دولت عراق با توجه به این رخدادها باید به دنبال تقویت دولت با حکمروایی خوب باشد و تلاش کند که جمعیت خودش را به شکل خودی و غیرخودی محسوب نکند، بلکه به دنبال تامین حقوق شهروندی و تساوی حقوق ملتها، قومیتها و گروهها را باشد. البته دولت عراق قدمهای خوبی را در این زمینه برداشته ولی باید آسیب شناسی بیشتری داشته باشد و این مکانیزم وپروسه را تقویت کند.
- پس از موضوع بازپسگیری کرکوک از سوی دولت به نظر میرسد که اقلیم و بارزانی در شوک فرو رفته اند. به نظرتان حرکت بعدی آنها چه خواهد بود؟
* اکنون در این کشاکش با توجه به سوال مطرح شده به نظر میرسد که رهبران اقلیم منتظر عکسالعملها هستند تا بعد بتوانند تصمیم گیری کنند. طرح و موضوعی را مطرح کرده اند ولی اینکه چقدر بتوانند این موضوع را جا بیندازند به مسئله زمان احتیاج دارد. ولی قطعا هرگونه تصمیم گیری عجولانه که توسط اقلیم کردستان انجام شود هم پیامدهای سنگینی را برای خود منطقه خواهد داشت و هم برای مردم عراق و هم برای کردهای کردستان. هرگونه تصمیم گیری باید با متانت، تدبیر و تمشیت انجام شود و دولت بغداد هم حق خودش می داند که روی منابع نفتی خودش که درواقع جزو پارامترهای اقتصادی و قدرتی و ملی اش است، مانور دهد و آنها را مال خود بداند و تصاحب کند که این اتفاق در این روزها رخ می دهد.
- مسیر مذاکره برای بغداد- اربیل می تواند هموار شود؟ کشورهای دیگر می توانند کمکی در این باره دهند؟
* بهترین راه، راه مذاکره است و میانجیگری دولت ایران و دیپلماسی در این زمینه می تواند بسیار موثر باشد که بتوانیم از طریق سازش و میانجی گری کاری کنیم که بحران به پیچیدگیهای بیش از این منتهی نشود. در حال حاضر یک علائم قبل از بحران را در تحولات عراق می بینیم که هرچه زودتر باید جلوی آن گرفته شود که به خون و خونریزی و بحران برخورد نظامی منتهی نشود. این به نفع ما، به نفع عراق و به نفع ملتهای منطقه و خود کردهای کردستان عراق و منطقه اربیل خواهد بود. راه حل نظامی کارساز نیست و طرفهای مقابل باید این را مدنظر داشته باشند.همانطور که گفتم در محیط منطقه هم عواملی هستند که می خواهند به نفع منافع ملی خودشان از این قضیه سوءاستفاده کرده و عمل کنند. نقش میانجیگرایانه ایران با توجه به سابقه خوبی که جمهوری اسلامی در عراق بعد از صدام داشته میتواند موثر باشد.
- به نظرتان باتوجه به اینکه هم آقای ظریف در تشییع جنازه آقای طالبانی شرکت کرد و هم خبر سفر سردار سلیمانی به عراق و اقلیم را داشتیم، آیا ایران به این رویکرد رسیده که جدا از ترکیه و دیگران نقش آفرینی کند؟
* ایران به هر حال می تواند نقش کلیدی در این جریان داشته باشد. کشورهای منطقه نیز باید از دیپلماسی ما و سیاست خارجی ما برای رفع بحران استقبال کنند و اگر ترکها هم در این زمینه مساعی و مشارکت داشته باشند به هرحال اشکالی ندارد و مذاکرات می تواند با حضور ترکها هم به نقطه ثباتی برسد. این تصمیم و توصیه ای است که در زمینه دیپلماسی می توان به کار برد. چون ما با ترکها در این زمینه منافع مشترکی در زمینه امنیتی و دفاعی داریم ولی مسلما اعتقاد دارم که جمهوری اسلامی ایران با پیشینه ای که دارد و نقش بیطرفانهای که در معادلات منطقهای داشته و همچنین اینکه برگ برنده در بسیاری از جبههها با جمهوری اسلامی است و ایران به عنوان یک قدرت منطقهای مطرح است، قطعا میانجیگری ما بسیار موثرتر خواهد بود.
این را از یاد نبریم که به هر حال ما هم مراودات زیادی را هم با دولت بغداد و هم با اربیل داریم و بسیاری از مراودات تجاری و صادراتی و اقتصادی مان با این منطقه است پس یک نیم نگاهی هم باید به منافع اقتصادی داشته باشیم، اما ترکها در این زمینه با چالشهای متفاوتی مواجه هستند و نقش میانجیگری آنها به اندازه ما موثر نیست.
بخصوص نقش دوگانهای که ترکها در زمینه سوریه داشتند و بحثهایی که درمورد ترکها و بحرانهای سوریه در قبال داعش وجود داشته بسیاری از مسائل وجود دارد که حل نشده باقی مانده و پرونده شان باز است. اما در مورد جمهوری اسلامی ایران احساس میکنم که این پرونده هم برای کردها و هم برای دولت بغداد شفاف تر است و بنابراین موضع میانجیگرایانه و سازش طلبانه ما بین دو طرف موثرتر خواهد بود.
طرح تجزیه عراق؛ توطئهای که شکست خورد
بازی دو سر باخت بارزانی
بخش دوم و پایانی / بخش دوم و پایانی
صاحبخبر -
∎
نظر شما