شناسهٔ خبر: 22673437 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

بازخوانی دفتر نظرات مردمی روزنامه اطلاعات در نمایشگاه مطبوعات - بخش نخست

فضیلتِ با مردم بودن

صاحب‌خبر -
 

‏در دوران برگزاری نمایشگاه مطبوعات امسال، فرصتی پیش آمد تا یک روز تمام در غرفه مؤسسه اطلاعات باشم، از نزدیک با خوانندگان روزنامه دیدار کنم و پای حرف‌هایشان بنشینم. اعتقاد دارم هیچ رویدادی نمی‌تواند بیشتر از این دیدارهای رودررو، دست‌اندرکاران و مخاطبان یک روزنامه را به‌هم نزدیک کند. در همان چند ساعت شاهد بودم که چند نفر آمدند و سراغ سردبیر را گرفتند و گفتند که با یادداشت‌های او در روزهای شنبه الفت دیرینه دارند، یا سراغ کسانی را می‌گرفتند که فقط با اسم و نوشته‌هایشان آشنایی داشتند؛ حتی یک نفر در توضیح اهمیت دیدار رودررو با اهل‌قلم گفت: «ما در سال‌های خیلی دور نوشته‌های آقای رسول ارونقی‌کرمانی را می‌خواندیم، اما هرگز عکسی از ایشان ندیدیم، تا حدی که گمان بردیم شاید این اسم، یک اسم مستعار باشد!»
ارونقی کرمانی که کار خود را با موسسه اطلاعات آغاز کرده و سال‌ها سردبیر مجله اطلاعات هفتگی بود، اواخر عمر در آمریکا زندگی می‌کرد. خوانندگان قدیمی نشریات اطلاعات، با نوشته‌ها و داستان‌های او خاطرات فراوانی دارند (ارونقی کرمانی پنجم آبان ماه امسال در آمریکا درگذشت) و بعد از سال‌ها سکوت و بی‌خبری، در نمایشگاه مطبوعات شاهد بودم که هنوز کسانی هستند که سراغ او را بگیرند و مشتاق دیدن عکس‌اش باشند. ‏
محمد سینجلی از محلة قدیمی سرچشمه تهران نیز در دفتر نظرسنجی خوانندگان روزنامه اطلاعات نوشته که دو روز متوالی برای دیدن سردبیر به غرفه این روزنامه آمده، اما موفق نشده است. باید توجه داشت سرمایه هر رسانه‌، کسانی مانند آقای سینجلی هستند که آن را از بدو تأسیس دنبال کرده یا طی سال‌های بعدی فعالیت آن رسانه به خیل دوستدارانش پیوسته‌اند. بسیاری از خوانندگان یک روزنامه یا مجله، خواهان دیدار نویسندگانی هستند که با نوشته‌هایشان خو گرفته‌اند، تا جایی که حتی ممکن است برای یافتن عکسی از آنها، در اینترنت جستجو کنند.
این توقع زیادی هم نیست و باعث می‌شود هردو طرف با امکانات، خواست‌ها و علایق یکدیگر بیشتر آشنا شوند و درک مشترکی میانشان پدید آید. بنابراین شایسته است که سردبیر و سایر اعضای تحریریه، از یک اسم مستعار و یک تصویر اینترنتی فراتر بروند و در میان مخاطبان روزنامه حضور واقعی و فیزیکی پیدا کنند، زیرا این خواست بسیاری از خوانندگان قدیمی ماست که اکنون فرصت پیدا کرده‌ام تا آن را از طرف آنها به‌شکل رسمی بیان کنم!
در مجموع، با در نظر گرفتن آنچه در نمایشگاه مطبوعاتِ امسال از مخاطبان روزنامه شنیدم و با توجه به نظرها و انتقادها و پیشنهادهایی که در دفتر نظرسنجی غرفه مؤسسه اطلاعات خواندم، به نتایجی رسیدم که طی دو شماره گزارش با شما در میان می گذارم. ‏
این را هم بگویم که متأسفانه امسال بسیاری از دوستانی که در دفتر یادبود غرفه مؤسسه اطلاعات، مطلبی نوشتند، بسیار بدخط بودند و من با وجود داشتن مهارت در خواندن دست‌خط‌های ناخوانا، قادر به خواندن نام یا متن آنها نشدم. لطفا این نکته را در سال‌های آینده در نظر داشته باشید!
اعتدال در روزنامه اطلاعات
یکی از مواردی که در این چند سال حضور در تحریریه روزنامه اطلاعات دیده‌ام، نتایج خط‌مشی معتدل روزنامه اطلاعات در میان مخاطبانی است که در نمایشگاه مطبوعات ملاقات می‌کنم. می‌بینم که چگونه در پیش گرفتن راه اعتدال، می‌تواند به نزدیک شدن افراد جامعه به یکدیگر کمک کند، به‌طوری که تندروها خودبه‌خود به حاشیه رانده شوند یا آنها نیز راه اعتدال را در پیش گیرند. در غرفه روزنامه اطلاعات به وضوح دیدم که چگونه منش معتدل این روزنامه مورد تحسین مردم قرار می‌گیرد، تا جایی که حتی تندروها نیز قادر به مخالفت با این شیوه انسانی و اخلاق‌ حرفه‌ای روزنامه‌نویسی نیستند. ‏
بارها از زبان مراجعه‌کنندگان به غرفه روزنامه اطلاعات می‌شنوم که چگونه حواسشان به رویکردهای دیگر روزنامه‌های کشور در قبال اخبار مربوط به بزرگانی که مورد احترام و علاقه مردمند، هست و خوب می‌دانند کدام روزنامه حرف دل آنها را می‌نویسد و بی‌توجه به جنجال‌ها و تندروی‌ها، اخبار درست را به اطلاع‌شان می‌رساند. ‏
عبدالحمید رسمی، رئیس خانه‌مطبوعات ایلام، در دفتر نظرسنجی روزنامه اطلاعات نوشته است: «آقای دعایی علی‌رغم همه ناملایمات و نامهربانی‌ها ایستاده‌اند و مسیر درست روزنامه را با درایت و تدبیر، به پیش می‌برند.»
معصومه یاوری نوشته است: «سلام بر کسانی که اطلاعات صحیح به مردم می‌دهند و تعهد رسانه‌ای خود را حفظ کرده‌اند.»‏
مهدی بیانی آشتیانی می‌گوید: «مردم از همه مسایل کشور و جامعه آگاهی‌های کافی و وافی دارند، چه آن روزنامه‌هایی که این اطلاعات را معیوب و پوشیده و از حیز انتفاع افتاده به مردم عرضه می‌کنند و چه آن‌که همچون روزنامه اطلاعات، خالی از سالوس و ریا و تزویر، پاک و طاهر مردم را خانواده خدا می‌داند و قلم را به منافع شخصی و گروهی‌اش نمی‌فروشد. این است که مردم روزنامه عزیز اطلاعات را می‌بوسند و می‌بویند و … .
یدالله سهامی گفته است: «من از سال ۱۳۵۷ تاکنون حدود ۳۹ سال است روزنامه مردمی و واقع‌گرای اطلاعات را می‌خوانم.»
یکی دیگر از خوانندگان روزنامه اطلاعات اعتقاد دارد: «انقلاب اسلامی، روح انقلاب‌های جهان بوده و هست. متأسفانه دو گروه در جامعه، یکی به سمت اسلام‌آمریکایی می‌رود و دیگری از فرمول‌های اسلام‌کمونیستی تبعیت می‌کند. الحمدلله شما معتدل پیش می‌روید و در این راه تیرها خورده‌اید، اما متأسفانه در معرفی گفتمان جمهوری اسلامی که برگرفته از باطن و متن اسلام است، اهتمام کافی نداشته‌اید.»
‏واقع‌گرایی و حق‌گرایی ‏
علیزاده، یک معلم است که می‌گوید: «روزنامه اطلاعات و آثار نشر شده خوب و فراوان این موسسه، الحق نشانگر تلاش، انصاف، اعتدال، واقع‌بینی و حق‌گرایی است.»
سید ضیاء‌الدین ـ نتوانستم نام خانوادگی‌اش را بخوانم ـ نوشته است: «اطلاعات از دیدگاه من به‌عنوان یک روزنامه‌خوان حرفه‌ای، تنها روزنامه حرفه‌ای، با تمام ابعاد معنایی آن است.» ‏نیک آیین می‌نویسد: «چند سالی است مشترک مستمر روزنامه اطلاعات هستم. گرچه از سایر مبادی و منابع نیز کم و بیش مطالعاتی دارم، ولی حقیقتا خط انصاف، تعادل و حقانیت را صرفا در این روزنامه یافتم. بدیهی است منش انسانی مدیران روزنامه موجب این سیره ارزشمند شده است. خداوند توفیق دنیا و آخرت را به همه شما عزیزان مجموعه بزرگ روزنامه وزین اطلاعات عنایت کند.»
حسین عبیری گلپایگانی، فعال محیط زیست، ۴۲ سال است که با روزنامه اطلاعات همراهی می‌کند. او نوشته است: «سید محمود دعایی را دوست دارم، چون انسانی است بدون تعصب‌های خشک سیاسی و دینی.»
‏مثل مارهای شمال؟!
این میانه‌روی گاه به اشتباه، خنثی‌بودن روزنامه اطلاعات نامیده می‌شود؛ اغلب از سوی کسانی که یا سال‌هاست این روزنامه را نخوانده‌اند یا مشتری دائم آن نیستند و یادداشت‌ها و تحلیل‌ها‌یش را به‌دقت نمی‌خوانند. علی از لاهیجان نوشته است: «روزنامه اطلاعات سال‌هاست که خنثی است و از اطلاعات و مجله‌هایش فقط شبحی مانده است. قضاوت تاریخ، این را برای کسانی که نمی‌خواهند باور کنند، تأیید خواهد کرد.»
میرعلی نوشته است: «دوستی می‌گفت روزنامه اطلاعات مثل مارهای شمال می‌ماند، بی‌زهر و بی‌بخار! کمی بخار داشته باشید مثل روزنامه…!» که البته بخار مورد نظر ایشان، قطعا زهر هم به همراه دارد و ما آن را ترجیح نمی‌دهیم!‏
با خود می‌اندیشم که برخی از همکاران ما در رسانه‌های دیگر، چنان فضای پرتنش و پرالتهابی از جامعه نشان داده‌‌اند که توقع و انتظار مخاطبان را به سوی اصطکاک و خشونت کلامی هدایت کرده است و اگر روزنامه‌ای باشد که بگوید به غیر از جدال و خشونت و توهین، راه‌های دیگر و بهتری برای تعامل هست، برخی گمان می‌کنند که آن روزنامه اصلاً رسانه نیست! رسانه که بدون فحش مزه ندارد! ‏
این وسط گاهی کسی پیدا می‌شود که منظور خود را از خنثی‌بودن بیشتر توضیح بدهد و آن‌وقت معلوم می‌شود منظورش اصولا چیز دیگری بوده است: «تو را به خدا از این خنثی‌بودن، دربیایید. در جلد یک ویژه‌نامه هشتادمین سالگرد چاپ اطلاعات، از واقعه سینما رکس آبادان یادی نشده بود. آدم تعجب می‌کند، سهل‌انگاری تا کجا؟»
محمد حسینقلی‌زاده، با اشاره به ذی‌نفع نبودن روزنامه به هنگام تهیه و نشر اخبار، منظورش را با اندکی کژتابی بیان کرده است: «روزنامه اطلاعات سال‌ها بدون هیچ‌گونه تأثیرگذاری سیاسی، اطلاع‌رسانی می‌کند و مثل فلان روزنامه که دائم دروغ‌پردازی می‌کند نیست. از همه دست‌اندرکاران آن متشکرم.»
و سرانجام فردی به اسم عربشاهی هم پیدا می‌شود که بگوید: «بیش از ۴۰ سال است که این روزنامه را مطالعه می‌کنم، پیشنهادم این است که در مواضع سیاسی احتیاط بیشتری معمول نمایید»!
روزنامه‌ای برای همه فصول! ‏
همان‌طور که در گوشه‌ای از غرفه روزنامه اطلاعات نشسته و رفت‌وآمد مردم را زیر نظر گرفته‌ام، متوجه خانم مسنی می‌شوم که همراهش، ویلچر او را روبه‌روی غرفه اطلاعات متوقف کرده و او با نگاهی معنادار به قفسه‌ها و آرشیو روزنامه خیره شده است. ظاهرا حواس کسی به آنها نیست، اما آن نگاه مشتاق و پرمعنی، مرا وادار می‌کند از جا بلند شوم، به طرفش بروم و بپرسم: کمکی از من ساخته است؟ سپس ادامه می‌دهم: مشخص است که با روزنامه اطلاعات خاطره‌ها دارید! سرش را به نشانه تأیید تکان می‌دهد و می‌گوید: بله، روزنامه اطلاعات از دوران کودکی من در خانه ما حضور داشته است، مادر من توده‌ای و پدرم در جبهه ملی بود و همیشه درباره مطالب روزنامه و اتفاقات سیاسی جامعه، بحث می‌کردند.
با حالتی از خود راضی فکر می‌کنم تنها یک روزنامه ‌حرفه‌ای که اخبار را شفاف و بدون جهت‌گیری منتشر می‌کند، می‌تواند این‌گونه مورد توجه همه اقشار و احزاب قرار گیرد! آن خانم نام مرا می‌پرسد و وقتی پاسخ می‌دهم، به‌جا می‌آورد. دعوتش می‌کنم، وارد غرفه می‌شود و گپی می‌زنیم. همان موقع، آقایی که تقریبا همسن و سال اوست نیز وارد و مشخص می‌شود که گزارش‌های مرا در روزنامه خوانده است. او هم می‌نشیند و دقایقی بعد آن ۲ نفر که سن و سال و خاطرات مشترک داشتند، حضور دیگران را از یاد می‌برند و به گپ و گفت با یکدیگر مشغول می‌شوند! ‏
به یاد دست‌نوشته فردی با نام مستعار «بی نقطه» می‌افتم: «روزنامه اطلاعات روزنامه منصفی است و رسالت در صحنه نگه داشتن جریان ملی مذهبی را بر عهده دارد.»
‏صندوق پیشنهادها
بخشی از نظرات خوانندگان روزنامه اطلاعات به پیشنهاد عناوینی اختصاص دارد که آنها مایل هستند درباره‌اش بیشتر بخوانند و بدانند، مثل درخواست چاپ مطالبی درباره ناشنوایان، مددکاران اجتماعی، دریاچه ارومیه و خطرات خشک‌شدن آن، رها شدن پساب‌های کارخانه‌های جمهوری آذربایجان به رود ارس، مثنوی‌پژوهی و حافظ‌شناسی، درمان وسواس و سایر مشکلات روحی و روانی از دیدگاه طب سنتی، وقایع سال ۱۳۶۷، انجمن نیکوتین گمنام، آموزش و پرورش و مسایل روز جامعه مانند اعتیاد و کودکان کار. جمعی از دانشجویان حقوق، خواهان چاپ مجله‌ای حقوقی در موسسة اطلاعات شده‌اند و «یک رهگذر ویلچری» ، خواهان انعکاس موضوعات مربوط به معلولان است.‏
یک نفر با بی‌دقتی نوشته است: «مطالب علمی بیشتری داشته باشید و در ضمیمه‌های روزنامه اطلاعات با نویسندگان فقید گفتگو کنید!» و توجه نکرده که یک نویسنده فقید، نویسنده‌ای است که از دنیا رفته و جامعه دچار فقدان او شده است و از اینرو دیگر کسی نمی‌تواند با آن مرحوم مصاحبه کند! ‏
یک نفر با تشکر از چاپ ضمیمه علمی روزنامه اطلاعات نوشته است: «لطفاً درباره جوش‌شیرین و این‌که از چه درست می‌شود و چه خواص و مضراتی دارد و روش‌های شناخت جوش‌شیرین خالص از ناخالص، بنویسید.»‏
دلخوری از درخواست بی‌مقدمه عباس یزدان‌یار می‌بارد: «از شما توقع دارم حداقل(!) جدول مسابقات فوتبال را که زحمت زیادی برایتان ندارد، چاپ کنید.»
تغییر اندازه صفحات روزنامه، استفاده از فونت درشت‌تر و چاپ جدول سودوکو به شکل سیاه و سفید نیز از جمله خواست‌های معمول مخاطبان است که در حال حاضر به دلایل فنی قابل اجرا نیست. ‏
آقا یا خانم حبیبی خواستار چاپ خاطرات ماندگار آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی و مطالبی درباره بزرگانی مانند دکترروحانی، دکتر ظریف و سیدحسن خمینی شده است و یک نفر هم می‌خواهد از آقای محقق داماد و مرحوم بازرگان مقاله‌هایی چاپ شود. ‏
سیدجمال حسینی چند پیشنهاد دارد: ساخت فیلم مستند در مورد موسسه اطلاعات برای نمایش در سینما و آمفی‌تئاترهای کشور، برگزاری همایش خوانندگان روزنامه با گردانندگان آن و در صورت امکان، تأسیس انجمن خوانندگان روزنامه‌اطلاعات، چاپ ضمیمه ماهانه معرفی جمعه نامه‌ها در طول تاریخ مطبوعات ایران و همچنین چاپ ویژه‌نامه روز جمعه روزنامه اطلاعات. ‏
احمدی نوشته است: «برای جلب رضایت خوانندگان، به‌ویژه مشترکان روزنامه، جدول فرابورس را نیز همه‌روزه مانند جدول بورس در روزنامه اطلاعات چاپ کنید تا نیازی به خرید سایر روزنامه‌ها نداشته باشیم.»‏
عبدالله محمدی می‌گوید: «ستون چهل‌سال پیش را بزرگتر کنید و از همه مسایل و موارد آن روزها بیشتر مطلب بنویسید.» ‏
علی‌‌اکبر میرزا آقاتبار نوشته است: «روزنامه اطلاعات، سرآمد مطبوعات ماست و انتظار می‌رود به مقولات ادبی و محیط‌زیست بیشتر بپردازد.»‏
بابک رادفر نیز پیشنهاد داده است: «با اهالی فرهنگ و ادب و هنر، مصاحبه‌های بیشتری ترتیب دهید که سی سال بعد، ده‌ساله‌های امروز الگویی برای ادب و فرهنگ و فرهیختگی داشته باشند و به آن ببالند و افتخار کنند. بیش از ۷۰ سال است که روزنامه اطلاعات ۲ نسل در خانواده ما خوانده می‌شود.» ‏
چند نفر با اظهار لطف نسبت به گزارش‌های روزنامه اطلاعات، موضوعاتی را برای تهیه گزارش پیشنهاد داده‌اند. از فرصت استفاده می‌کنم و به اطلاع عزیزان می‌رسانم چنانچه در شهر یا روستای محل زندگی شما موضوع درخور توجهی برای تهیه گزارش وجود دارد که قبلا در مطبوعات به آن پرداخته نشده یا به حد کافی درباره آن صحبت نشده است، می‌توانید سوژه موردنظر را با شماره تلفن‌های ۲۹۹۹۳۲۱۰ یا ۲۹۹۹۴۲۶۹ به اطلاع گروه گزارش روزنامه اطلاعات برسانید. ‏
این مردم بی‌پناه
از تجمعات اعتراضی سپرده‌گذاران مال‌باخته برخی بانک‌ها در نمایشگاه مطبوعات امسال، مشخص بود که عده‌ای از مردم احساس می‌کنند دستشان از همه جا کوتاه شده است و فریاد تظلم‌شان به گوش مسئولان نمی‌رسد. پیش از این هم تماس‌های متعددی با دفتر روزنامه داشتیم که شامل شکایت‌های مردم از بعضی مؤسسه‌های مالی ـ اعتباری بود. ‏
دفتر نظرسنجی روزنامه اطلاعات در نمایشگاه امسال مطبوعات نیز از این اعتراض‌ها و مطالبات خالی نبود: ‏
«از موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز هم بنویسید و پیگیر تحقق پرداخت مطالبات مشتریان آن‌ها باشید.» ‏
‏«یک معلم» نوشته است: «در خبرها شنیدم که قرار است دولت، بدهی چند میلیارد تومانی تیم‌های فوتبال استقلال و پرسپولیس را با کمک سازمان برنامه و بودجه پرداخت کند. البته از این که سال آینده قرار نیست سهمیه آسیایی کشورمان حذف شود، خوشحالیم، اما یک سوال دارم، چرا به‌جای پرداخت بدهی دولت به فرهنگیان که یک نمونه از آن تسویه‌نشدن اضافه تدریس سال ۱۳۹۵ است که دارد یک‌ساله می‌شود، یا پرداخت پاداش انتقالی سال ۱۳۸۹ که دارد ۷ ساله می‌شود، پشت تریبون قرار می‌گیرید و می‌گویید فرهنگیان سر مسأله معیشت و طلب، گروگان‌گیری کرده‌اند؟ چطور برای پرداخت مطالبات فوتبالیست‌هایی که با دلال‌بازی و قراردادهای آن‌چنانی بازی می‌کنند، می‌گویید پول خود را باید تمام و کمال بگیرند و چطور برای بازیکن اوکراینی پرسپولیس که با ۲۰ کیلوگرم اضافه‌وزن می‌آید و بدون بازی در این تیم قرارداد میلیاردی می‌بندد، بودجه هست که تا قران آخرشان را پرداخت کنید؟ برای بدهی ۳۳۰ میلیارد تومانی فوتبال، بودجه برای پرداخت هست، ولی برای پرداخت بدهی ۹۸ میلیارد تومانی
آموزش و پرورش و فرهنگیان زحمتکش بودجه نیست؟ دولت تدبیر و امید بدان که خدا از حق خود می‌گذرد ولی از حق‌الناس خیر!»
«لیسانسیه بی‌کار» می‌گوید: «دولت چگونه یک‌شبه بدهی میلیاردی ۲ باشگاه ورزشی را پرداخت خواهد کرد؟ منبع آن را برای ملت ایران اعلام کند.»
یک نفر با مستعار «دوستدار اسلام» با بلایی که بر سر یک بیت از شعر حافظ لسان‌الغیب آورده، نشان داده است که دوستدار ادبیات فارسی نیست: «فاصله زیاد میان حرف تا عمل را در این مملکت دیدیم. کشور با کفر از بین نمی‌رود بلکه با ظلم از بین می‌رود، به گفته حافظ، مسلمانی گر این است که تو می‌گویی، در پس امروزش نباشد فردایی!»
(گر مسلمانی از این است که حافظ داردر وای اگر از پس امروز بود فردایی). ‏
صمد عزمی نوشته است: «۴۲۱۸ نفر که از طریق تعاونی مسکن وزارت جهاد کشاورزی برایشان سند منگوله‌دار و تفکیکی صادر شده است، متأسفانه هنوز به حق خود نرسیده‌اند.»
صادقی، معلم بازنشسته، می‌گوید: «اگر جرئت دارید، صدای مردم معترض مالباخته موسسه اعتباری کاسپین را به گوش همگان برسانید.»
احمد اشتری به وکالت از زهرا استادحسین نوشته است: «اینجانب در مسکن مهر شهرجدید پرند ثبت‌نام کرده بودم. پس از ۷ سال، روز تحویل مسکن، شرکت پیمانکار فاز ۶ شهر پرند از تعهدات قرارداد خود سرباز زد. از مسئولان ذی‌ربط تقاضای رسیدگی دارم.» ‏
اسدی نوشته است: «تا موقعی که اوضاع اقتصادی و اجتماعی جامعه این‌طور است، مدیران مسئول نشریات، پیش خداوند متعال مسئولند.» ‏
ما متوجه نشدیم به‌جز انعکاس دردهای مردم و بیان آسیب‌های اجتماعی و ایجاد پل ارتباطی میان مردم و مسئولان، چه کاری از دست روزنامه ها برمی‌آید که این‌طور متهم می‌شوند؟ اما کاش عزیزان با توجه به شرح وظایف و حوزه اختیارات افراد و روزنامه‌‌ها، آنها را بازخواست کنند! ‏
ارمغان زمان فشمی

نظر شما