شناسهٔ خبر: 22627597 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه تفاهم | لینک خبر

موسس هلدینگ عظیم زاده:

اتومبیل پارک شده تصادف نمی کند!

صاحب‌خبر -
حسین محبی *
  تفاهم- گروه کارآفرینی: در سال 1336 در روستای اسفنجان از توابع اسکو و شهر تبریز متولد شد. روستایی که در آن 1200 خانوار زندگی می کردند. پدرش در همان منطقه، کارخانه فرش کوچکی داشت. فرزند پنجم خانواده بود. هفت ساله بود و به کلاس اول می رفت که دست روزگار، پدرش را از وی گرفت و شرایط بد مالی او را هفت سال پشت دار قالی نشاند تا بدین ترتیب از تحصیل باز بماند. امکانات ضعیف مالی اجازه نمی داد به مدرسه برود. 6 سال برای غم از دست دادن پدرش گریه می کرد.
بعد از فوت پدر، سرپرستی دو خواهر کوچکش را به عهده گرفت. از13 سالگی به تبریز رفت. روزها قالی می بافت و شب ها به صورت اکابر با فانوس درس می خواند؛ چون در آن زمان برق نداشتند. آرزو داشت یا خلبان شود یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت کشید. کارش را با به دوش کشیدن پشتی و قالی های کوچک و بردن آن از اسفنجان یا اسکو برای فروش شروع کرد. در آغاز کار از هرکدام از آنها یک یا دو تومان سود می کرد. پنج سال این چنین سخت کار کرد. در کنار بافت فرش های 12 متری، به بیزینس روی آورد. ابتدا با خرید و فروش مرغ های
زنده شروع کرد و بعد نیز به تجارت پوست گوسفند وپرورش آن روی آورد.
 «احد عظیم زاده» در بازخوانی خاطرات آن روزها گفت: خرید و فروش قالی و قالیچه را در حد روستایم از چهارده سالگی آغاز کردم. اما عشق به فرش و فرشبافی مرا در اندیشه بازاریابی جهانی انداخت تا باعث شد راهی آلمان شوم. در آنجا از وضعیت بازارهای سوئیس باخبر گشتم و با پیگیری و سماجت عازم ژنو شدم. تجارب و دستاوردهای این سفر سبب شد که پس از بازگشت به ایران، فرش گِرد را اختراع کنم که این کار موجب تحولی در صنعت فرش ایران گردید. از سال 1356 دارای کارت بازرگانی هستم. با تاسیس دو کارخانه قالیبافی در اسفنجان و تبریز، اهداف بلندم را پیش بردم تا اینکه با سفر دوباره به کشورهای اروپایی، جویای سلیقه آنان درباره قالی های ایرانی شدم و پس از بازگشت به ایران و گشایش یک مغازه در بازار بزرگ تهران قالی هایی بافتم که بیش از پیش منطبق بر سلیقه جهانی بود. این امر موجب شد در سال 1380 با دریافت تندیس طلایی از انگلستان، به عنوان بهترین تولیدکننده فرش های دستباف ایرانی معرفی شوم. به دنبال این موفقیت، همزمان با افتتاح نمایشگاه دائمی فرش در خیابان فرشته، شرکت خانه فرش عظیم را ثبت نمودم؛ شرکتی که امروزه به عنوان برند عظیم زاده، جزو شناخته شده ترین
برندهای کشور است و علاوه بر دریافت چندین تندیس از سراسر جهان و گواهینامه 9001 ISO به عنوان صادرکننده نمونه کشوری برای پنج سال متوالی انتخاب شد. صادرات فرش را با کشور آلمان شروع کردم و سپس به همه کشورها به جزء رژیم غاصب اسرائیل فرش صادر کردم.
عظیم زاده معتقد است: مدیریت و کارآفرینی باید در ژن انسان باشد؛ نه به سواد است نه به قیافه. وی در این خصوص گفت: مدیریت ذاتی است. در ورزش و فوتبال هم به این صورت است. 11 نفر در تیم بازی می کنند اما تنها یک یا دو نفر گلزن هستند؛ بقیه بازیکن محسوب می شوند. همه بازیکنان شم گلزنی ندارند. مدیریت و کارآفرینی هم باید در ذات شخص باشد. من در هر شغلی که وارد شوم، باید در رده اول باشم؛ همانطور که به مدت پنج سال متوالی صادرکننده برتر کشور شدم. در کارآفرینی هم سعی کردم به نقطه اوج برسم. در برندسازی، تنها برند فرش ایران به نام خانه فرش عظیم در ژنو به نام من ثبت  شده است. خواستن، توانستن است. در بیزینس جهانی و بین 164 کشور بعد از مصاحبه ها و تحقیقات متعدد که در لندن به مدت دو سال طول کشید، توانستم تندیس الماس برترین «بیزینس من» جهان را دریافت کنم. پشتکار و اراده قوی، روحیه ریسک پذیری، جسارت و شجاعت با روحیه توکل به خداوند عوامل موفقیت هر کارآفرینی به شمار می آید.
از دیدگاه این رهبر کارآفرین، بین ثروت آفرین و کارآفرین تفاوت بسیاری وجود دارد. کارآفرین هدف دارد. ثروت ممکن است از گران شدن قیمت دلار هم به دست بیاید؛ اما کارآفرینی محسوب
نمی شود. عظیم زاده در این باره افزود: کارآفرین باید مانند یک درخت، سایه داشته باشد که زیر آن یک سفره مرتضی علی(ع) پهن گشته تا هزاران جوان از آن بهره مند شوند. خدا هم به کارآفرین عنایت می کند. ثروت آفرین فقط سود شخصی اش را در نظر می گیرد؛ اما کارآفرین ابتدا از خودش ابداع و برکتی به جای می گذارد تا پس از آن به سود واقعی دست یابد. کارآفرین باید صاحب ایده باشد و دست به اختراعی بزند که تا به حال کسی انجام نداده باشد. تاریخ فرش ایران به بیش از سه هزار سال می رسد. اما من افتخار دارم، اولین فرش گِرد جهان را ابداع کردم. خوشبختانه در حال حاضر دانشکده کارآفرینی با مدیریت آقای دکتر زالی به تربیت دانشجویان کارآفرینی می پردازد. گاه هم از من به عنوان سخنران دعوت می کنند. اما دولت باید برای کارآفرینان کشور مانند بانک، یک هلدینگ کارآفرینی تاسیس کند و 10 نفر را به عنوان هیات مدیره انتخاب کنند تا با بودجه ای که به هلدینگ اختصاص می دهند به امور کارآفرینان جوان کشور بپردازند. من حاضرم یکی از آن 10 نفر باشم. این هلدینگ می تواند کارآفرینان جوانی را که صاحب ایده های نو و خلاقانه ای هستند، حمایت و راهنمایی کند. آن کارآفرین هم می تواند عده ای دیگری از جوانان را مشغول به کار کند و به این ترتیب چرخه اقتصاد؛ روندکارآفرینی و پروژه سازی
در ایران بهبود می یابد.
اما پروژه سازی برای عظیم زاده معنای دیگری دارد. وی با تجربه سفر به اقصی نقاط جهان، طرح احداث پروژه عظیم تجاری، مسکونی، اقامتی، گردشگری ، فرهنگی، ورزشی و تفریحی را در راستای تعالی و ارتقای صنعت گردشگری ایران به منصه ظهور رساند. وی اذعان داشت: برای ساخت هتل بیش از ده آرشیتکت، طرح ساخت به من ارائه دادند، اما هیچ کدام را نپذیرفتم. برای اینکه پروژه ام در کنار دریای خزر بود، به یکی از آرشیتکت ها گفتم که برای من یک کشتی طراحی کنید؛  بگونه ای که گویی کنار ساحل پهلو گرفته و سه برج داخل آن قرار دارد. برای اینکه در صنعت هتلداری کاری کرده باشم که تاکنون انجام نشده باشد، کابین آسانسورهای هتل را با طلا ساختم. این هتل 5 ستاره دولوکس بین المللی را در قسمتی از یک مجموعه عظیم در ساحل سلمانشهر ساختم. این مجموعه 130 متر ارتفاع دارد که شامل هتل، برج های مسکونی و مرکز تجاری است. هتل؛ شامل 325 اتاق، 7 رستوران و بار، دو استخر شنا و مجموعه ورزشی و اسپا است. قرارداد مدیریت این هتل به مدت 15 سال با هتل های بین المللی ملیا منعقد شده است. شایان ذکر است؛ برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی یک برند هتل خارجی با یک هتل ایرانی قرارداد بسته است. مجموعه
هتل های بین المللی ملیا که در سال 1956 در پالمادِ مایورکای اسپانیا تاسیس شد، یکی از بزرگترین هتل های زنجیره ای جهان است که 370 هتل در 41 کشور و 4 قاره تحت برند خود دارد. من به این کمپانی تعهد دادم که 9 هتل دیگر هم بسازم. ولی دولتمردان هیچ حمایتی از من نکردند. در هیچ کجای جهان کسی با پول خودش هتل نمی سازد. در 80 تا 90 درصد کشورهای جهان برای ساخت هتل تسهیلات کم بهره می دهند. تا به حال برای ساخت هتلم بیش از 600 میلیارد تومان هزینه کرده ام که تنها 10درصد آن یعنی 56 میلیارد را از بانک ها وام گرفته ام و 90درصد مابقی را شخصا هزینه کرده ام. این پروژه 150 میلیارد تومان دیگر نیاز دارد تا به اتمام برسد. قرار بود با دلار هزار تومان به من 100 میلیارد تومان وام بدهند. امروزه که دلار 400 تومان شده باید 400 میلیارد تومان وام بدهند.
عظیم زاده درباره نقش تورم در رکود اقتصاد گفت: امروزه دولت افتخار دارد که جلوی تورم را گرفته است. من با شجاعت و صراحت
می گویم که این ثابت نگه داشتن تورم نیست؛ بلکه این کار قفل کردن اقتصاد است. هزاران شرکت و کارخانه تعطیل شده اند و پروژه ها، نیمه تمام رها شده اند. من می خواستم 10 هتل بسازم که در هر هتل 2هزار نفر مشغول به کار شوند. با این کار برای 20هزار نفر اشتغالزایی مستقیم به وجود می آوردم. اگر صد کارآفرین مانند من پروژه هایشان به سرانجام برسد، بیکاری در کشور به حداقل می رسد. دغدغه مقام معظم رهبری بر روی چند موضوع است. یکی بیکاری به حداقل ممکن برسد و دیگر اینکه تولید ملی و صادرات را افزایش دهیم. در حالی که شاهد هستیم با سودهای کلان بانکی تمام تجار به زانو درآمده اند.
تا زمانی که سودهای بلندمدت را به 8 درصد و سودهای کوتاه مدت را به 5 درصد نرسانیم، اقتصاد ایران سرپا نمی ایستد. چرا باید با من که 40 سال زحمت کشیدم با همان عینکی نگاه بکنند که به یک خلافکار نگاه می کنند؟! دولت باید از کارآفرینان حمایت کند. دولت مدعی است که تورم را نگه داشته است. ماشینی که یک سال بخوابد، کم باد می شود. ماشینی که راه نرود، تصادف نمی کند. هنر مهارت رانندگی این است که در اتوبان با حداکثر سرعت مجاز حرکت کنی بدون آنکه تصادفی داشته باشی. نگه داشتن تورم به قیمت اقتصاد قفل، هیچ ارزشی ندارد. اگر دولت ادعا دارد، اقتصادش قوی است، اقتصاد را مانند ریل فرودگاه باز کند تا بچرخد؛ در این شرایط اگر توانستند تورم را حفظ کنند، مدیریت صحیحی داشته اند. من با شجاعت می گویم: بگذارید ،گره اقتصاد باز شود؛ ولو اینکه 20 درصد هم تورم اضافه گردد. یک اقتصاددان هشتاد- نود را از دست نمی دهد تا ده- بیست را نگه دارد. اگر شرکت من خوب کار کند به کارمندم اضافه حقوق، پاداش و عیدی خوب می دهم و از جوانان دیگر هم دعوت به کار می کنم. اما اگر اقتصاد قفل باشد، مجبورم نصف پرسنلم را هم اخراج کنم. جوانان تحصیلکرده پشت سر دولتمردان به صف ایستاده اند
تا ببینند چه وقت به آنها کار خواهند داد. به جای استفاده از نیروهای تحصیلکرده جوان، از بازنشسته ها دعوت به کار می کنند. تا چه زمان باید بازنشسته ها در راس کار باشند؟
ما باید به کشورمان مانند ناموس تعصب داشته باشیم.  من به ایرانی بودنم می بالم؛ به کشورم می نازم که در یک کشور ولایتی، کارآفرینی و اشتغالزایی می کنم. اگر مقام ولایت لبیک بگویند، سینه خیز می روم. اما اگر کشوری مانند ترکیه را هم به نام من بکنند، مرد نیستم و شرف ندارم که در آن کشور آجر روی آجر بگذارم. بعضی به گرین کارت و سیتی زن خودشان افتخار می کنند، اما افتخار احد عظیم زاده این است که گذرنامه جمهوری اسلامی ایران را دارد.
عظیم زاده درباره شرایط صنعت هتلداری در ایران گفت: تا سال گذشته صنعت هتلداری توجیه اقتصادی نداشت؛ اما بعد از برجام همه کشورها برای سرمایه گذاری در صنعت هتلداری ایران اعلام آمادگی کرده اند. اما من در دوران رکود اقتصادی وارد این صنعت شدم. ما با کمبود هتل در ایران مواجه هستیم. از من که می توانم هتل سازی کنم، هیچگونه حمایتی نمی شود. وقتی با کمپانی ملیا قرارداد بستم، متعهد شدند هر هفته یک هواپیمای ایرباس  تور از دبی ، قطر و یک هواپیمای دیگر هم از اروپا به هتل بیاورند، تا توریست ها در مازندران تفریح خوب و سالمی را تجربه کنند؛ بطوریکه در یک قاب شاهد سه منظره دریا، جنگل و کوه باشند. از طرفی ما به آنها وعده داده بودیم که تا اتمام ساخت هتل، فرودگاه رامسر هم بین المللی خواهد شد.ساخت هتل رو به اتمام است، اما هنوز از بین المللی شدن فرودگاه رامسر خبری نیست. ما زیر تعهد مانده ایم و به مشکل خورده ایم
 و دولتمردان هم هیچ حمایتی نمی کنند.
در حال حاضر بالغ بر 2هزار نیرو به طور مستقیم در هلدینگ عظیم زاده مشغول به کار هستند که به طور یقین در صورت اتمام ساخت این پروژه نیروهای بیشتری در این مجموعه مشغول به کار خواهند شد. وی در خاتمه اذعان داشت: من طرح های متعدد صادراتی، تولیدی، اقتصادی و گردشگری دارم؛ گروه خونم به همه اینها می خورد؛ اما نمی دانم دلیلش چیست که به من وام تعلق نمی گیرد، اما از سویی به عده ای دیگر که نه کارآفرین هستند و نه پروژه و صادرات دارند، حتی بدون وثیقه وام تعلق می گیرد!
* Hosseinmohebbi1352@gmail.com

نظر شما