شناسهٔ خبر: 22625923 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

نگاهي آسيب‌شناسانه به شيوه‌هاي برگزاري اردوهاي دانش‌آموزي

اردوهاي زندگي را واژگون نكنيم

روزنامه جوان

شهريور ماه بود كه خبر دلخراش تصادف اتوبوس حامل دانش‌آموزان هرمزگاني در صدر اخبار تمام خبرگزاري‌ها قرار گرفت.

صاحب‌خبر -
   مريم ترابي

شهريور ماه بود كه خبر دلخراش تصادف اتوبوس حامل دانش‌آموزان هرمزگاني در صدر اخبار تمام خبرگزاري‌ها قرار گرفت. حادثه دلخراشي كه باعث كشته شدن تعدادي از دانش‌آموزان دختر و قطع نخاع و قطع عضو تعداد ديگري شد. اردويي كه بر اثر بي‌احتياطي راننده و برنامه‌ريزي اشتباه مسئولان مدرسه و دلايل ديگر به عزا تبديل شد. خانواده‌هاي بسياري در غم از دست دادن عزيزان خود نشستند و عده‌اي هم درگير درمان فرزندان خود شدند. تقريباً در اكثر روزها خبر واژگوني يك دستگاه اتوبوس يا تصادف چند خودرو را مي‌شنويم كه تعدادي از هموطنان‌مان در اين سانحه جان خود را از دست مي‌دهند يا مجروح مي‌شوند اما در اين ميان تصادف اتوبوس‌هاي اردوي دانش‌آموزي از همه دلخراش‌تر و ناباورانه‌تر است. دانش‌آموزان بي‌گناهي كه به قصد تفريح مي‌روند تا در دفتر خاطرات خود، خاطرات به‌يادماندني با دوستان و همكلاسي‌هاي خود ثبت كنند، كه فقط به علت سهل‌انگاري يا بي‌دقتي مسئولان مربوطه به كام مرگ مي‌روند. تا كي قرار است از كنار اين‌گونه حوادث با بي‌خيالي بگذريم؟ تا كي قرار است اردوهاي مدارس به عزاي خانواده‌ها تبديل شود؟ تا كي قرار است راننده ‌متوفي را تنها باعث و باني حادثه بدانيم؟ چرا مسئولان مدارس براي برنامه‌ريزي سفرهاي اردويي خود به اتفاقات ناگوار اردوي مدارس به عنوان يك تجربه‌ تلخ نگاه نمي‌كنند و از آنها درس نمي‌گيرند؟ اگر قرار است اردويي برگزار شود بهتر است در ابتدا اسباب سفر و ايمني آن را در اولويت قرار دهند و سپس به ابعاد ديگر آن بپردازند.
 
   اردويي براي آموزش زندگي
همه ما در طول دوران مدرسه وقتي برگه رضايتنامه اوليا براي اردو را به دستمان مي‌دادند سر از پا نمي‌شناختيم و براي رسيدن روز اردو لحظه‌شماري مي‌كرديم. بخشي از بهترين خاطرات دوران تحصيل هم مربوط به همان اردوهاي دانش‌آموزي است. اين اردوها براي ما دانش‌آموزان پر بود از لحظات خنده و شادي، خوردن و سر به سر همديگر گذاشتن و در نهايت بازديد از موزه‌اي يا بناي تاريخي يا هر چيزي كه دليل برگزاري اين اردو بود. براي ما اين‌گونه بود، در حالي كه مسئولان مدرسه از برگزاري اين اردوها اهدافي را دنبال مي‌كردند. در واقع «اردو» فعاليتي سازمان‌يافته، نظام‌مند و هدفمند است كه به صورت گروهي با برنامه‌هاي معين، تحت نظارت و هدف مربي در محيطي خارج از مدرسه و بيرون از محدوده فعاليت‌هاي روزمره و در فضايي كاملاً متنوع، مساعد و بانشاط و با هدف تربيت و سازندگي برگزار مي‌شود. گرايش غالب در اكثر اردوها، آموزشي و پرورشي است.
با اين تعريف اگر اردو اصولي و باهدف تدارك ديده شود مي‌تواند تمرين زندگي باشد، تمرين زندگي در طبيعت با حداقل امكانات كه باعث ساخته شدن فرد مي‌شود. دانش‌آموزان در اردو گذشت، فداكاري، صبر و بردباري در برابر مشكلات، همكاري و وفاداري، كارگروهي و نيز لذت بردن از دقايق زندگي با حداقل امكانات و تجهيزات را مي‌آموزند و تجربه مي‌كنند. اردوي دانش‌آموزي باعث تقويت بنيه اخلاقي، اعتقادي، ايمان، اراده، خودباوري و دروني‌سازي احترام به قوانين و رعايت مقررات در بچه‌ها مي‌شود. آنها با تاريخ و تمدن كهن اسلامي، ايراني و شخصيت‌هاي برجسته ديني، علمي، فرهنگي و سياسي كشور آشنا شده و با فرهنگ‌هاي بومي شهرهاي مختلف آشنا مي‌شوند. در نهايت دانش‌آموزان در اين اردوها زندگي مستقل از خانواده خود را تمرين و تجربه مي‌كنند. تحقيقات نشان مي‌دهد دانش‌آموزان داراي هفت نياز فعاليت بدني، صلاحيت و موفقيت، خودآگاهي، ابراز خلاقيت و نوآوري، تعاملات مثبت اجتماعي، درك ساختار و محدوديت‌هاي روشن و مشاركت معنادار براي توسعه مهارتي هستند كه مي‌توان در برگزاري اردوها به آنها دست يافت.
كارشناسان آموزشي در خصوص اردوهاي دانش‌آموزي معتقدند: «يكي از مهم‌ترين آثار اين اردوها، دور كردن دانش‌آموزان از فضاي رسمي و خشك كلاس است كه مي‌تواند با فراهم ساختن يك محيط باز و شاداب و تغيير مكان، ظرفيت مناسبي را براي بهره‌برداري آموزشي فراهم آورد.» بنابراين، سازندگي اردو و ميزان يادگيري مهارت‌هاي زندگي در اردو به حدي است كه شايد نتوان با ساعت‌ها و روزها تعليم و تربيت در منزل يا مدرسه به نتيجه‌اي معادل با يك روز آن رسيد. طبيعي است كه شيوه آموزش و پرورش دانش‌آموزان در اردو از بعد فردي و اجتماعي بسيار متفاوت‌تر از كلاس‌هاي درس است و مي‌توان به دور از بايدهاي مدرسه به شيوه‌اي عملي ناگفته‌ها را گفت. بنابراين، اين اردوها اگر به دور از حواشي و با تمركز بر رويكرد آموزشي و تربيتي انجام گيرد، مي‌تواند در شكوفايي استعدادهاي دانش‌آموزان و آموزش مهارت‌هاي اجتماعي و تربيتي نقش مضاعفي ايفا كند اما در اين ميان والدين در كنار مسئولان آموزشي در هر چه بهتر برگزار شدن اين اردوها نقش مهمي را ايفا مي‌كنند.
 
 نقش پررنگ والدين در برگزاري اردوهاي دانش‌آموزي
قديم‌ترها بچه‌ها در كوچه و خيابان و در تعامل با دوست و آشنا، مهارت‌هاي زندگي را ياد مي‌گرفتند. به عبارتي والدين گاهي نمي‌فهميدند بچه‌هايشان كي بزرگ شدند و كي مدرسه رفتند و چگونه براي خودشان خانم يا آقايي شدند. بچه‌ها در يك فضاي باز و بدون دخالت بزرگ‌ترها مشكلاتي كه درگير آن مي‌شدند را حل مي‌كردند و ياد مي‌گرفتند كه چگونه از خود مراقبت كنند. كمك و همكاري و مشاركت با ديگران را مي‌آموختند و به عبارتي زندگي را زندگي مي‌كردند اما والدين امروزي با توجه بيش از حد خود به فرزندشان و نظارت‌هاي شديد، امكان و فرصت را از فرزندان خود گرفته‌اند. امروزه با تغيير سبك زندگي بچه‌ها در فضاهاي بسته مدرسه و خانه بزرگ مي‌شوند. اغلب بچه‌ها تك‌فرزند هستند و والدين هم از ترس اينكه اتفاقي براي فرزندشان نيفتد آنها را در حصار خانه‌ها اسير كرده‌اند. حتي به فرزندشان اجازه نمي‌دهند فراز و نشيب‌هاي زندگي را تجربه كند. در نتيجه بچه‌ها مراحل رشد خود را طي مي‌كنند بدون آنكه در گذر از اين مراحل مهارت‌هاي لازم را بياموزند و تجربه كنند. در حالي كه همزمان با تغييراتي كه در روند زندگي كودك به‌وجود مي‌آيد تعليم و تربيت او نيز حساس‌تر و مهم‌تر مي‌شود. همزمان با رشد كودك دو گروه دست‌اندركارند، يكي والدين و ديگري مربيان آموزشي، كه اين دو گروه بايد با هم همكاري بيشتر داشته باشند و حتي با توجه به نياز تربيتي كودكان دامنه و نوع ارتباط خود را نيز گسترش دهند تا امكان فراگيري بهتر كودكان در ابعاد گسترده‌تري به‌وجود‌ آيد.
سرمايه‌هاي اصلي والدين فرزندان آنان هستند و به فرمايش حضرت علي (ع): «هيچ ارثي براي فرزندان بهتر از باادب كردن آنها نيست.» والدين امروزي تمام تلاش خود را به كار مي‌گيرند تا در بهترين شرايط و با بيشترين امكانات فرزندشان بزرگ شود. آنها هزينه‌هاي گزاف مدارس را مي‌پردازند تا فرزندشان در بهترين شرايط تحصيل كند اما در اين ميان بسياري از آنان ترجيح مي‌دهند فرزندشان در كارهاي گروهي مدرسه شركت نكند. هميشه از شركت كردن فرزندشان در اردوهاي علمي، تفريحي مدارس ترس دارند و مانع رفتن فرزندشان مي‌شوند فقط به اين جهت كه امكان دارد خطري آنها را تهديد كند. وقتي والدين ترس از هر اتفاقي را مرتب به فرزندان خود و در محيط خانه بازگو مي‌كنند در حقيقت اين ترس را در وجود فرزندشان نهادينه مي‌كنند. كودك با اين ترس وجودي خود ترجيح مي‌دهد از جمع دور باشد و زندگي فردي را تجربه كند. در واقع فرزندان خود را جمع‌گريز بار مي‌آورند. با اين اوصاف آنها تعامل با ديگران را نمي‌آموزند و در زندگي آينده خود دچار مشكل مي‌شوند. در صورتي كه والدين مي‌توانند با همكاري اولياي مدرسه به هرچه بهتر تربيت شدن فرزندان خود كمك كنند. اردوهاي دانش‌آموزي از جمله فرصت‌هاي خوبي است كه نقش مؤثري در تربيت فرزندان ما دارد. البته ناگفته نماند مسئولان مدرسه نيز بايد براي جلب رضايت والدين، زمينه‌هاي امنيتي جسمي و روحي دانش‌آموزان را به نحو احسن فراهم كنند تا اين همكاري نتايج مثبتي را به همراه داشته باشد.
 
  كاري كنيم كه فرزندانمان به سلامت به خانه برگردند
همان‌طور كه گفته شد اردوهاي دانش‌آموزي بهترين فرصت براي تربيت فرزندان ماست، اما در نظام آموزش و پرورش ما اين فرصت تربيتي از چه جايگاهي برخوردار است؟ آيا اهداف مشخص و معيني در اساسنامه اردوهاي دانش‌آموزي نوشته شده و به مدارس ابلاغ شده يا اينكه فقط مدارس را موظف به انجام اردو كرده‌اند حال اين اردو به هر شكل و فرمي هم برگزار شد مهم نيست؟ در آيين‌نامه نوين آموزش و پرورش، اردوها بايد براساس شش اصل مهم برگزار شود. يعني بايد بر اساس تربيت ديني و اخلاقي، تربيت سياسي و اجتماعي، تربيت زيستي و بدني، تربيت هنري و زيباشناختي، تربيت اقتصادي و حرفه‌اي و تربيت علمي و فناوري تدوين و انجام شود. بدون شك بسياري از اردوهاي مدارس بر اساس اين شش اصل مهم برگزار نمي‌شود و در اكثر موارد صرفاً برنامه‌هاي تفريحي است كه تنها با هدف اجراي ناخواسته مطالبات پرورشي ابلاغ شده به مدارس شكل مي‌گيرد. متأسفانه حادثه‌هاي تلخي كه براي اردوهاي دانش‌آموزي رخ داده، بالاخص حادثه اتوبوس دانش‌آموزان هرمزگاني، نشان مي‌دهد كه چگونگي برگزاري اين اردوها كه با چه هدفي و با چه امكاناتي و چه كيفيتي، برگزار شود چندان براي مسئولان مهم نيست و فقط از جهت انجام وظيفه ابلاغ شده به مدارس است كه مدير مدرسه مربوطه تن به اردويي مي‌دهد كه از درستي فرآيند برگزاري آن مطمئن نيست و دانش‌آموزان را سوار اتوبوس مي‌كنند و شب‌هنگام به دل جاده مي‌زنند و آن فاجعه را به بار مي‌آورند. در حالي كه اردو بايد هدفدار باشد. امروزه در جوامع توسعه‌يافته، اردو را يك محيط غيرتهديد‌آميز براي دانش‌آموزان مي‌دانند كه براي فعال شدن اجتماعي، آموزش مهارت‌هاي زندگي، يادگيري و ارتقاي توانايي‌ها و بهره‌گيري از مشاركت معنادار در جامعه‌اي كه به آن تعلق دارد، طراحي مي‌شود اما سياست‌هاي اجرايي آموزش و پرورش كشور ما از برنامه‌هاي اردويي و بازديدي با اين اهداف بسيار دور شده است. هر زمان هم اتفاقي براي اين اردوها رخ مي‌دهد همگان تصميم به بازنگري دستورالعمل برگزاري اردوها مي‌گيرند كه متأسفانه در نيمه راه رها مي‌شود. نكته دردآور اين‌گونه حوادث شانه خالي كردن مسئولان مربوطه است. تقصيرها را فقط به گردن راننده و جاده و غيره و ذالك انداختن در واقع گريز از اصل ماجراست. اولين كاري هم كه مي‌كنند دستور به لغو اردوهاي دانش‌آموزي تا اطلاع ثانوي مي‌دهند و اين نوع برخوردهاي شتابزده نشان از بي‌هدفي اردوهاي مدارس دارد. بايد بپذيريم كه سياست‌هاي اجرايي در آموزش و پرورش، از برنامه‌هاي اردويي با شش اصل مهم كه در بالا ذكر شده است، بسيار فاصله گرفته و نياز است كه در برنامه‌هاي تربيتي با اين ابعاد فراگير، علاوه بر تأمين امنيت جسمي و روحي دانش‌آموزان، فعاليت فيزيكي دانش‌آموز (شنا، پياده‌روي، كوهنوردي و...)، تجربه موفقيت و اعتماد به نفس، به دست آوردن انعطاف‌پذيري، رشد بدون وابستگي، بازي‌هاي فرحبخش بدون ساختار، يادگيري مهارت‌هاي اجتماعي، دوستي با طبيعت و... مدنظر قرار گيرد. همچنين مسئولان نبايد صرفاً با دادن ديه و وام براي درمان دانش‌آموزان حادثه‌ديده صورت مسئله را پاك و از وظيفه فرهنگي خود شانه خالي كنند و اين را بايد بدانند كه با لغو اردوهاي دانش‌آموزي اين مشكل بزرگ حل نمي‌شود.
با تمام ايرادهايي كه به نظام آموزش و پرورش گرفته شد، ولي مدارسي هم در كشور هستند كه خود را با آخرين ويژگي‌هاي نظام نوين آموزشي همگام كرده‌اند و در تقويم اجرايي يك سال تحصيلي خود زمان و مكان، نحوه اجراي اردو و همچنين اهداف برگزاري اردوها را مشخص كرده و به اطلاع خانواده‌ها مي‌رسانند. در واقع همه چيز از قبل مشخص شده است، يعني والدين مي‌دانند دقيقاً فرزندشان در چه تاريخي به چه اردويي با چه هدفي مي‌رود. چنين اردوهايي قطعاً به رشد و تربيت دانش‌آموزان كمك شاياني مي‌كند و اگر در پايان اردو هر كدام از دانش‌آموزان مورد سنجش قرار بگيرند مشخص مي‌شود كه اولياي مدرسه چند درصد به اهداف خود رسيده‌اند.
 

نظر شما