به گزارش همشهري آنلاين به نقل از نيويوركتايمز، ايده آنكريچ 50 ساله براي يك پروژه تازه به اندازه «داستان اسباببازي3» و ديگر كارتونهاي شركت زيرمجموعه ديزني جذاب و هيجانانگيز به نظر ميرسيد. هر چند در عين حال او يك نگراني شخصي هم داشت. فيلمساز اهل كليولند با وجود سفيدپوست بودن ميخواست داستاني درباره جشن و تعطيلي مربوط به مردگان در مكزيك فيلم بسازد و ميترسيد در هاليوود به ناداني يا تعصب عليه رنگينپوستان متهم شود.
آنكريچ با يك تناقض مواجه شده بود؛ از يكسو اعتقاد داشت «هنرمندان نبايد به روايت داستانهايي كه ميشناسند آن هم از فرهنگ خودشان» محدود شوند و از سوي ديگر براي ورود به محدوههاي ممنوع بدون افتادن به دام كليشه و يكنواختي احساس نياز ميكرد. هر چند تمام اين فكرها و حسها پيش از ورود دونالد ترامپ به كاخ سفيد رياست جمهوري و آغاز عصري تازه در تاريخ ايالات متحده آمريكا بود.
گزينهاي كه كارگردان و همكارانش پيشنهاد دادند، نوعي فيلمسازي آگاهانه فرهنگي در سطح پرفروشترينهاي بازار سينما بود. «كوكو» نوزدهمين فيلم پيكسار و نخستين انيميشني است كه نقش اصلي آن يك اقليت است. به همين دليل، آنكريچ دنياهاي متفاوت «در جستوجو نيمو» و «شركت هيولاها» را كنار گذاشت و سراغ سفرهاي تفريحي خود به مكزيك رفت و پاي درد دل اعضاي لاتين گروه فيلمسازي نشست.
اين ديدارها و شنيدن خاطرهها به او كمك كرد دنياي فانتزي خودش را بسازد و به ريشههاي خاص جغرافيايي و جامعهشناسانه توجه كند. فيلمسازان ناچار شدند براي يافتن ايدههاي تازه به مشاوران فرهنگي خارج از دنياي لاتين اعتماد كنند و اين به معني ناديده گرفتن بسياري از قوانين سفت و سخت پيكسار در توليد پروژههاي انيميشني بود. ضمن اينكه وكلاي ديزني هم دست به كار ثبت تجاري عبارت داي دي لوس موئرتوس شدند.
«كوكو» داستان پسركي 12 ساله به نام ميگوئل ريورا از مكزيك است كه ميخواهد مثل بت خود ارنستو دلاكروز به يك گيتاريست حرفهاي و ستاره سينما تبديل شود. خانواده ميگوئل با ورود او به دنياي موسيقي مخالفت ميكنند و اين سرآغاز يك شورش آن هم در روز مردههاست كه به ورود به دنياي زيرزميني اسكلتهاي راهرونده، ارواح بالدار و رازهاي خانوادگي مدفون در طول تاريخ ميانجامد.
آنكريچ و همكارانش در گروه توليد «كوكو» شخصيت ميگوئل و خانواده او را بر اساس مشاهدههايشان بين سالهاي 2011 تا 2013 از خانوادههاي مكزيكي طراحي كردند و شبكهاي بين 30 تا 40 داوطلب مكزيكي هم نقش مشاور را بر عهده داشتند. نتيجه كار اثري بسيار درخشان شد كه ركودهاي فروش را در مكزيك شكست و از آنجا كه 21 درصد جمعيت آمريكا و كانادا را هيسپنيكها تشكيل ميدهند، ميتوان به فروش قابل توجه «كوكو» در اكران آمريكاي شمالي اميدوار بود.
∎
نظر شما