شناسهٔ خبر: 22613896 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سینماپرس | لینک خبر

پول‌های بی‌حساب توسط چهره‌های وابسته به سیاستمداران

تهیه‌کنندگی، تفریح لاکچری بچه‌های لوس بعضی از مدیران

سینماپرس: چه چیز در سینمای ایران هست که وابستگان به برخی چهره‌های سیاسی و افرادی که به عنوان رجل سیاسی در قوای مختلف کشور فعالیت دارند، برای حضور در سینما سر و دست می‌شکنند؟! استفاده از رانت پدر یا دیگر اقوام صاحب منصب و ذی‌نفوذ برای رسیدن به پول و ثروت، یا موقعیت اجتماعی یا هر چیز دیگری، سابقه‌ای طولانی به قدمت تاریخ بشریت دارد.

صاحب‌خبر -

با این وجود در هر دوره‌ای شاهد فراز و نشیب‌هایی در این روابط غیرعادلانه بوده‌ایم. زمانی فرزندان درباریان قاجاری به واسطه نام پدر و شهرت خانوادگی، بورسیه تحصیلی‌ می‌شدند و راه فرنگ را در پیش می‌گرفتند تا با پول دولت ممالک محروسه ایران، در اروپا تحصیل کنند و در بازگشت به ایران سریعاً به مقام دولتی برسند و جایگاه مالی و اجتماعی خوبی را برای خود مهیا کنند.

اما اکنون قضیه فرق کرده و برخی از فرزندان اهل سیاست، در کنار استفاده از منوپل‌های تجاری، نیم‌نگاهی نیز به حضور در فعالیت‌های فرهنگی دارند و پول‌های بی‌حسابی نیز از طریق همین ابراز علاقه‌ها، به سمت سینما و شبکه نمایش خانگی واریز شده است.  

برخی از نزدیکان چهره‌های سیاسی فارغ از اینکه آن چهره وابسته به طیف اصلاحات باشد یا جریان اصولگرایی، تلاش کرده‌اند با استفاده از رابطه‌های موجود، خود را به جریان تولید در سینما و شبکه نمایش خانگی نزدیک کنند. چهره‌هایی که تلاش می‌کنند عامدانه خود را به شهرت نزدیک کنند. در این بین ساز و کارهای قانونی نیز به نحوی در خدمت این جریان مخرب قرار گرفته‌اند.  

تابناک در گزارشی می‌نویسد: نخست نام سیدمحمدهادی رضوی، داماد محمد شریعتمداری به این شکل مطرح شد. رضوی سرمایه‌گذار فصل اول سریال پرطرفدار «شهرزاد» بود و حضورش به عنوان سرمایه‌گذار با حواشی همراه شد. برخی موضع‌گیری‌های رضوی در جریان ساخت فصل اول «شهرزاد» که واکنش حسن فتحی، کارگردان این سریال را در پی داشت و سپس خبرهایی که درباره سرمایه او و تهیه‌کننده اصلی شهرزاد مطرح شد، به دامن زدن به حواشی کمک کرد.  

حمیدرضا عارف، فرزند محمدرضا عارف نیز سرمایه‌گذار و مجری طرح فیلم «فصل نرگس» به کارگردانی نگار آذربایجانی بود؛ فیلمی که بر خلاف «آینه‌های روبه‌رو»، نخستین اثر آذربایجانی، نتوانست موفقیت چشمگیری در گیشه یا جشنواره‌ها داشته باشد، اما می‌تواند مقدمه خوبی برای تهیه‌کنندگی حمیدرضا عارف باشد. عارف همکاری با محسن چاوشی را نیز داشته‌است و برخی رسانه‌ها همکاری مجدد چاوشی با یک مجموعه تلویزیونی این خواننده به رغم موضع تند اخیرش علیه تلویزیون را متأثر از عارف تلقی کرده بودند.  

علی حضرتی، فرزند الیاس حضرتی، چهره دیگری است که در چند سال اخیر وارد سینما شده و نتیجه‌اش همکاری با فرزاد مؤتمن برای ساخت فیلم «خداحافظی طولانی» و سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی «نیمرخ‌ها»، آخرین فیلم سینمایی مرحوم ایرج کریمی است. هر دو تجربه سینمایی حضرتی موفقیت مالی نداشته، ولی «خداحافظی طولانی» در جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت و در چندین بخش نامزد و برنده شد.  

در جدیدترین نمونه از حضور این نوع افراد نامربوط به سینما، شاهد تهیه‌کنندگی فیلمی از سوی یکی از وابستگان به چهره‌های مشهور سیاسی هستیم.  

فرزند ذکور یکی از چهره‌های شاخص یکی از دو جریان سیاسی غالب در کشور که سابقه سال‌های طولانی نمایندگی مجلس شورای اسلامی را بر عهده دارد، به واسطه تهیه‌کنندگی یک مستند، این بار قرار است تهیه‌کنندگی یک فیلم سینمایی را بر عهده بگیرد. این کار در حالی صورت می‌گیرد که گرفتن مجوز تهیه‌کنندگی برای فیلم اول، کمی پیچیده است.  

ابراهیم داروغه‌زاده، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در ابلاغیه‌ای، شرایط تهیه‌کنندگی فیلم اول را اینگونه بیان کرده است: تمامی متقاضیان تهیه‌کنندگی اول فیلم‌های سینمایی صرفاً با معرفی‌نامه از شورایعالی تهیه‌کنندگان ذیل مسئولیت‌های خانه سینما در فرآیند پذیرش تکالیف صنفی می‌توانند درخواست دریافت پروانه ساخت سینمایی کنند.  

در روزهایی که چهره‌هایی همچون محمدحسین مهدویان، سعید روستایی، پیمان معادی و بسیاری از اهالی سینما به دلیل قوانین سخت تهیه‌کنندگی اول در کسب مجوز فیلم تازه خود به مشکل می‌خورند، فیلم این آقازاده بدون سر و صدا و در سکوت خبری هماهنگ شده با سازمان سینمایی تا مرحله فیلمبرداری پیش می‌رود و کسی نمی‌پرسد چگونه می‌شود هزینه دکور میلیاردی این پروژه در بخش خصوصی تأمین شود!؟

یک منبع آگاه به «جوان» می‌گوید، فرد مذکور توانسته به واسطه دوستی با معاون سازمان سینمایی، این راه را تسهیل و نام خود را به عنوان تهیه‌کننده ثبت کند، اما بحث مهم‌تر این است فیلمی که وی قرار است تهیه‌کنندگی آن را بر عهده بگیرد، حداقل نیازمند چند میلیارد تومان پول است. از طرف دیگر این فرد که سابقه حضورش در سینما صرفاً در حد تهیه‌کنندگی یک مستند بوده، توانسته با استفاده از شرایط خاص خود، ۴ میلیارد پول مورد نیاز ساخت فیلم را از یک بانک وام بگیرد. سؤال بعدی اینجا مطرح می‌شود که بر چه مبنایی وام سنگین چند میلیارد تومانی در اختیار یک جوان قرار گرفته که برود فیلم بسازد؟ بانک که برای وام‌های پیش پا افتاده چند میلیونی، انواع و اقسام ضامن‌ها را از مردم مطالبه می‌کند تا از بازگشت مبلغ اصل وام و سود آن مطمئن شود، چطور حاضر شده پولی را برای ساخت فیلم به این فرد بدهد؟  

در حالی که همه اهالی سینما می‌دانند بازگشت سرمایه در بسیاری از فیلم‌ها تقریباً محال است و معدود آثار سینمایی هستند که می‌توانند در گیشه و فروش رایت سینمای خانگی به سود برسند، آیا این وام به غیر از مسیر استفاده از موقعیت خانوادگی به دست آمده است؟ یعنی می‌توان باور کرد که فرزند آن چهره سیاسی، بدون اینکه نام پدرش را به میان آورده باشد، توانسته وام میلیاردی دریافت کند؟ بعد از دریافت این سرمایه شبهه‌ناک، این بار فرد مذکور سراغ جریان رسانه‌ای فیلمش رفته و از اهالی رسانه خواسته است، هر خبری که درباره تولید این فیلم منتشر می‌شود، حتماً در آن نامی از وی نیز باشد.  

وقتی به فلسفه انداختن عکس‌های سلفی با بازیگران سینما فکر کنیم، متوجه می‌شویم چرا برخی از فرزندان سیاستمداران می‌خواهند هر جور که شده در سینما حضور داشته باشند؛ افرادی که می‌خواهند مشهور باشند، با بازیگرهای سینما حشر و نشر داشته باشند، از موقعیت‌هایی برخوردار شوند که در خارج از سینما رسیدن به آن سخت می‌شود، در رسانه‌ها دیده شوند و احتمالاً از قبل پول‌های باد آورده‌ای که به حسب رابطه به سینما آورده‌اند، به سود مالی نیز برسند.

* جوان

نظر شما