شناسهٔ خبر: 22613755 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: شبستان | لینک خبر

به بهانه پایان سیطره داعش و در آستانه هفته وحدت؛

روند شکل گیری و حیات گروه های تکفیری در خاورمیانه/با مخالفان چگونه برخورد کنیم؟

خبرگزاری شبستان: با توجه به مواضع تند علماي وهابي در عربستان و اطراف ايران كه خروجي آن جوانان داعشي شده است و مشتركاتي كه بين ما و مذاهب اربعه وجود دارد، چرا ما مطالبي را بگوييم كه باعث اختلاف بين مذاهب اسلامی شود؟

صاحب‌خبر -

خبرگزاری شبستان-اصفهان:

يكي از مهم­ترين موضوعات جهان اسلام در قرن پانزدهم همان مسئله قرن اول هجري است، يعني تحمل نكردن مخالف. مهم­ترين گروهي كه امروز تكفير را دوباره زنده كرده و رفتارشان، مسلمانان جهان را ناراحت و عصباني و آن‌ها را به یاد خوارج می‌اندازد وهابيت است كه حتي جان مسلمانان بالأخص شيعه را به خطر انداخته معذالك خود را مسلمان و پيرو اصحاب و تابعين و سلف گذشته می‌داند و نام خود را سلفیه گذاشته.

با مراجعه به تاریخ اصحاب حدیث و کتابهای معروف مذاهب حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی می توان دریافت که ایشان از قرن دوم تا هشتم هجری در باره شرک بودن توسل، شفاعت و زیارت قبور سخنی وجود ندارد اين نشانگر آن است كه عقايد امروزی سلفيان –ازجمله وهابيت- در افكار سلفیان قبل از ابن تيميه هيچ جايگاهي نداشته، اما اينكه اين افكار از كجا پیداشده؟ بايد گفت اولين بار ابن تيميه حنبلی در قرن هشتم با نگارش كتاب قاعده جليله في التوسل  والوسيله و كتاب زياره القبور، اين عقايد را وارد كتاب­هاي اعتقادي اصحاب حديث سلف گرا كرد. وي عقايد خود را كه اثري از آن در اعتقاد نامه­هاي اصحاب حديث نبود، به سلف گذشته نسبت داد و مدعي گرديد كه اين عقايد، عقيده سلف است و مذهب خود را سلفیه نام نهاد و با چنين گرايشي به سلف، با عقايدي جديد همراه با بدعت، مكتب سلفیه را در جهان اسلام بنا نهاد. بنابراين، اعتقادات و مكتب ابن تيميه، التقاطي از آراي اصحاب حديث گذشته و آراي جديد ابن تيميه است. ابن تيميه نه‌تنها در فروع دين كه در اصول هم تصرف و دست‌اندازی كرده. اجتهادات جديد ابن تيميه موردانتقاد شديد علماي اهل سنت قرار گرفت و در همان زمان، سبكي در كتاب شفاء السقام و سمهودي در كتاب وفاء الوفاء به‌تفصیل به‌نقد ابن تيميه در باب توسل و شفاعت پرداختند كه اكنون اين آثار به چاپ رسيده است.

چهار قرن گذشت و حرفي از سلفيه و سلفي گري ابن تيميه نبود تا اينكه در قرن دوازدهم هجري تعدادي از عالمان اهل سنت به آراي ابن تيميه توجه ويژه نموده و جريان سلفيه جان تازه­اي گرفت. يكي از مدافعان تندرو و افراطی اين عقايد، محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 قمري بود كه با كمك آل سعود توانست اين مكتب را در جهان اهل سنت گسترش و آن را پرآوازه سازد. آل سعود بعد از سقوط امپراتوری عثمانی عرصه را از رقيب خالي ديد و با كمك انگليس مدعي رهبری جهان اسلام گرديد و تبليغ گسترش وهابيت با عنوان زيبا و جعلي، سلفيه از سوي عربستان دوچندان مطرح گرديد و مراكز فراواني در جهان اسلام حتی در غرب تأسیس شد.اهل سنت به دلیل خلأ امپراتوری عثمانی از آل سعود به‌عنوان جهان اسلام استقبال كرد. آمريكا هم خيال ‌کرد سلفي گري حکومتی وهابيت، می‌تواند جايگزين خوبي براي مکتب كمونيسم و انقلاب اسلامي ايران باشد، لذا به تقويت آن پرداخت و دست آل سعود را در گسترش وهابي گري باز گذاشت اما نمی‌دانست كه از دل سلفيه حكومتي و گوش‌به‌فرمان وهابيت، سلفيه جهادي بيرون خواهد آمد که حتی مزاحم جهان غرب نیزخواهد شد.

همچنين در شرق جهان اسلام يعني شبه‌قاره هند كه مسلمانان قدرتي داشتند و توسط انگلستان سرکوب شده بود، بعد از مدتي مجدداً علماي اهل سنت جمع شدند و طي جلسات متعدد به اين رسيدند كه (مشکلات کنونی جهان اسلام به دلیل دور شدن از سلف است و باید به اعتقادات سلف برگردیم ) كه شاه ولي دهلوي در سال 1176 قمري به ترويج برخي از آراي ابن تيميه در ميان حنفيان شبه‌قاره هند پرداخت و شاگردش سيد احمد بريلوي به پيروي از سنت محض و طريقت سلف تأکید فراوان كرد. وي با پانزده شاگرد مدرسه­اي در منطقه ديوبند تأسیس كرد و بعد از چهل سال حدود هزار مدرسه تأسیس و به نام مكتب ديوبندي و سلفي صوفي نام گرفت نامبرده منتقد تقديس پيامبر (ص) و اولياي الهي بود و طلب حاجت از آنان و نذر براي اولياي الهي را جايز نمی‌دانست كه از دل اين تفكر جماعت التبليغ، سپاه صحابه و طالبان بيرون آمد.

جماعه التبليغ مطالبي را استخراج و تدوين كردند كه آميخته با افكار ابن تيميه و شاه ولي بود و خروجي آن اين شد كه بناء قبور و عزاداري براي امام حسين بدعت و استغاثه و توسل به غير از خدا جايز نيست.

و دو مطلب از اصول آن‌ها شد.1 تعلیم توحید به مردم 2- برخورد محبت آمیز با مردم در جهت تبلیغ دین خدا) كه بعد از 88 سال از تأسیس آن توانسته‌اند با اين رويكرد تبليغي تفكر ديوبنديه را نه‌تنها در جهان اسلام بلكه در اروپا و آمريكا هم گسترش دهندند.

اجتماع جماعت تبليغ

شخصي نقل می‌کند كه من رفته بودم آفریقا، يكي از اين (افراد عضو جماعت التبلیغ را دیدم که در محل زندگی خود هجرت کرده و به مدت 11سال هنوز به خانه اش مراجعت نکرده بود ) این‌ها می‌گویند سه روز در ماه، چهل روز در سال، چهار ماه در عمر بياييد براي خدا تبليغ كنيد و هيچ توقعي هم نداشته باشيد از مساجد استفاده كنيد و حتي اگر مردم دعوت به خانه كردند به آنجا نرويد.

این‌ها در گلستان، در خراسان رضوي، سيستان و بلوچستان، پاكستان و مصر حضور دارند در مصر حدود250 هزار نفر عضو جماعت تبليغ هستند. در يكي از ايالات آمريكا سالانه يك جلسه‌ای برگزار می‌شود كه در آنجا ده هزارعضو گردهم می آیند. اين جماعت التبليغ سه مجمع جهاني دارند كه دو مجمع در پاكستان و يكي در بنگلادش است. در سال 93 در بنگلادش 5/3 ميليون مبلغ جمع شده بودند. تخمين اين است كه جمع این‌ها به ده ميليون می‌رسد درحالی‌که جمع روحانيون ما در ايران حدود 260 هزار نفر است. بنابراين ما بايد تلاشمان را صد برابر كنيم.

اين جماعت حدود 60 سال قبل وارد مناطق شرقي ايران كه حنفي مذهب بودند شده و عده‌ای از جوانان رفتند به مدارس ديوبند درس خواندند و برگشتند كه يكي از آن‌ها به نام ملاعبدالعزيز است كه قبل از انقلاب در زاهدان مدرسه­اي به نام دارالعلوم تأسیس كرده. تقریباً اكثر حنفيان شرق مثل سيستان و بلوچستان- خراسان رضوي و جنوبي از افكار سلفي ديوبندي برخوردارند و امروز جماعه التبليغ جهت تبليغ به گلستان- كردستان- رضوانشهر- تالش و بندرعباس رفت‌وآمد دارند حتي در خوزستان نيز ديده می‌شوند. البته تبليغ این‌ها فقط براي اهل سنت است. ازجمله برنامه‌های این‌ها اين است كه كاري به مسائل سياسي ندارند و اگر گفته شود كه چرا درباره‌ی آمريكا و اسرائيل چيزي نمی‌گویید؟می‌گویند تا وقتي اين زن بی حجاب و اين مرد سكولار و بی‌نماز وجود دارد به سراغ آن‌ها نبايد رفت اول بايد این‌ها هدايت شوند.

سپاه صحابه

 از دل ديوبنديه چند جريان و گروه‌های خاصي بيرون آمد، پنج سال از انقلاب اسلامي در ايران نگذشته بود كه شيعه توانست اقتدار، قدرت و اعتبار خودش را به جهان نشان بدهد كه عده‌ای از مولوي های تندرو فارغ‌التحصیل ديوبند براي جلوگيري از اين فضا ،سپاهي را در پاكستان به نام سپاه صحابه راه انداختند، اين سپاه همه ديوبندي بودند. بزرگان ديوبند هيچ­گاه شيعه را به خاطر هيچ­يك از اين مسائل تكفير نكردند، اما عده‌ای از تندروان گفتند چون شيعيان به صحابه بد می‌گویند و بدي صحابه به پيامبر برمی‌گردد بنابراين همه این‌ها كافرند و شیعه را كافر می‌دانند و می‌گویند بايد جلو فعاليت شيعه و گسترش آن گرفته شود یعنی به نام دین ، دین را نابود کردن و ما شاهديم كه دائماً در پاكستان و افغانستان به شکل‌های مختلفي شيعيان را می‌کشند!! لذا افرادی كه در نهم ربيع مثلاً عيدالزهرا (س) میگیرند و خيال می‌کنند هيچ اتفاقي نمی‌افتد و يا در بعضي از محافل افرادي كه به پیام‌ها و هشدارهاي مقام معظم رهبري توجه ننموده، ناسزا به عايشه می‌گویند، غافل از اينكه اين برنامه‌ها می‌تواند بعد از دقايقي از طريق اينترنت به جهان منعکس شود. و امثال سپاه صحابه رؤیت كنند، اگر دستش به ما نرسيد ديگر شيعيان را به خطر اندازند كه ما بايد جوابگوي خون آن‌ها باشيم. در سال‌های گذشته يكي از سخنرانان اين مطلب را گفته بود ازآنجاکه سنی‌ها در حج، طواف نساء را انجام نمی‌دهند در برگشت فرزندانشان حلال‌زاده نيستند كه بعد از مدتي همين آقا نقل می‌کند يك روز تلفنم زنگ زد، گفتم بفرمایید گفت من مولوي عبد الحمید از زاهدان هستم، می‌خواهم از شما تشكر كنم گفتم براي چي؟ گفت براي اينكه از جنگ 33 روزه حزب‌الله لبنان، تفكر شيعه در ميان جوانان ما گسترش پيدا كرد و ما احساس كرديم جوانان ما گرايش به شيعه پيدا خواهند كرد. بهترين راهكار را اين ديديم كه سخنراني شما تكثير و به مردم و جوانان داده شود و انجام شد، آبي بود كه آتش و حرارت آن‌ها را خاموش كرد و گفتند اگر شيعه اين است ما نخواستيم.

به عبدالمالك ريگي گفتند چه وردي به گوش جوانان می‌خوانی كه حاضر می‌شوند كمربند انفجاري به خودشان ببندند كه هم خودشان و هم ديگران را به كشتن می‌دهند؟ گفت همين سی‌دی‌های شما را به آن‌ها می‌رسانیم.

شخص ديگري به نام ياسر حبيب از سخنرانان روحاني در كويت روي منبر ناسزا به عايشه (يكي از همسران پيامبر اكرم (ص)) می‌گوید و بلافاصله در جهان منعكس می‌شود سپس علماي اهل تسنن در سراسر جهان خواستند علیه شيعه مواضع تندي را اتخاذ كنند كه توسط مقام معظم رهبري مطلبی صادر گردید مبني بر اينكه در قران كريم سوره‌ی احزاب آیه‌ی 6: زنان پيامبر اكرم (ص) به‌منزله مادران شما و ام المومنين به‌حساب می‌آیند، كسي نبايد به این‌ها توهين كند. اين مطلب آبي شد که آتش فتنه را خاموش كرد. ياسر حبيب توسط دولت كويت به زندان رفت اما زماني نگذشت كه به دستور انگليس آزاد و دعوت به انگلستان شد. دولت انگليس امكانات زيادي را در اختيارش گذاشت و امروز از طريق شبکه‌ی فدك پياپي بين شيعه و سنی اختلاف‌افکنی دارد. ايشان داماد سيد مجتبي شيرازي برادر آیت‌الله سيد صادق شيرازي است كه در انگلستان دارالعلم دارد و به ترويج شیعه‌ی انگليسي مشغول است. ياسر حبيب و سيد مجتبي از طريق شبکه‌ی فدك بعدازآنکه به مراجع ما همچون آیت‌الله سيستاني و مقام معظم رهبري و آیت‌الله مكارم لعن و نفرين می‌کنند، حتي بعد از رحلت آیت‌الله بهجت ،ايشان را زنديق و ملحد و كافر به‌حساب می‌آورند و نهایتاً آقاي سيد صادق را به‌عنوان مرجع تقليد جهان تشيع معرفي می‌کنند. اينجاست كه رهبري در بياني فرمودند ما نه شیعه‌ی انگليسي می‌خواهیم نه سني آمريكايي (منظور همين داعشي­هاي آدم كش هستند)از آنجا که بعضی از سخنرانان ما کم تجربه یا مطالعات کافی ندارند در مسئله تولی و تبری دچار خطاء و مستمع را منحرف میکنند، لذا برمردم بالاخص مسئولین هیئآت مذهبی است که در انتخاب سخنران دقت بیشتری داشته باشند ..

طالبان 

از دل تفكرات ديوبند يك جريان ديگر به نام طالبان به وجود آمد. این‌ها وهابي نيستند بلكه ديوبندي و سلفي هستند و روحيه ضد شيعي هم دارند.

طالبان همان طلبه ­هاي پشتوي افغاني كه در مدارس مولوي سميع الحق و مولوي فضل الرحمن و مولوي حقاني درس خوانده­اند و ملا عمر شاگرد این‌ها بوده.

ارتش پاكستان این‌ها را آموزش میدهد و عربستان کمک مالی میکند ، آمريكا هم برنامه‌ریزی مینماید تا بتوانند افغانستان را بگيرند و تابع آمريكا شوند. و تا به امروز مناطق زيادي از افغانستان در دست طالبان است و حتي در سه استان‌ پاكستان طالبان تسلط دارد.

اخوان المسلمين 

عقايد اخوان هم برگرفته از افكار ابن تيميه است، اما برخلاف ابن تيميه كه هر كس به غير خدا توسل پيدا كند كافر نمی‌داند، این‌ها چنين عقايدي را شرك می‌دانند و گويند این‌ها از فروع دين است نه از اصول و با شيعه مشتركات زيادي دارند. رئیس اخوان المسلمين حسن البنا بود. و این‌ها اندیشه‌ی سياسي و به دنبال حكومت اسلامي می‌باشند، گويند اگر وهابی‌ها به دنبال توحيد قبور هستند ما به دنبال توحيد قصرها و حکومت‌ها هستيم. امروز اخوان تقریباً در 38 كشور جهان شعبه دارند. البته در بين اخوان المسلمين اختلافات وجود دارد. گروهي تمايل به سكولاريسم پیداکرده‌اند مثل اردوغان در تركيه – گروهي به سمت تصوف مثل برهان‌الدین رباني در افغانستان و گروهي گرايش به ابن تيميه، اگرچه این‌ها مسلمانان را تكفير نمی‌کنند و بيش از همه در كشور مصر بروز و ظهور دارند و رهبر معنوي این‌ها سيد قطب است، گرچه سيد توسط جمال عبدالناصر اعدام شد اما افكارش همچنان در بين جوانان وجود دارد.

القاعده

از دل اخوان المسلمين كه می‌توان گفت سلفي صوفي، اعتدالي تقريبي بوده است، جريان ديگري به نام القاعده كه يك جريان سلفي جهادي است به وجود آمد.

حالا اين افكار جهادي و مبارزه گر چگونه شكل گرفت؟ بعدازآنکه عبدالناصر به كمك اخوان‌ها به قدرت رسيد به سمت ناسيوناليسم عربي رفت، و اين باعث شد كه اخوانی‌ها از او دور شوند و به او می گويند ما به دنبال اسلام‌گرایی بوديم و تو به سمت ناسيوناليسم عربي و وحدت عربي را مطرح می‌کنی. در اين ميان فردي عبدالناصر را ترور كرد ولي نافرجام شد و اخوانی‌ها گفتند اين برنامه و طرح از عبدالناصر بوده تا اخوانی ها را متهم کند و با زندان و تبعید و اعدام جلو رشد ما را بگیرد .

گروه الجهاد در كل شمال افريقا گسترش يافت در الجزاير، ليبي، تونس ... ازآنجاکه این‌ها  روحیه‌ی جهادي داشتند و مرتب آدم‌ها را می‌کشتند، اين كشورها این‌ها را به زندان يا اعدام محکوم می‌کردند. و این‌ها تحت‌فشار بودند. و از طرفي دنبال مكاني بودند تا بتوانند به وظیفه‌ی جهادی‌شان عمل كنند تا اينكه شوروي سابق به افغانستان حمله كرد و جمعيت زيادي كه اکثراً از كشورهاي عربي بودند روانه‌ی افغانستان شدند تا بتوانند در آنجا يك مدينه النبي تأسیس كنند. با بودجه‌ی عربستان و آموزش پاكستان با اسلحه‌ی امريكا اين روشن‌فکرهای کوته فکر رفتند جنگيدند و شوروي را از افغانستان بيرون كردند. و امريكا به پيروزي رسيد، آمريكا برنامه‌اش را با این‌ها به اتمام رساند يعني به عربستان گفت ديگر پول به این‌ها نده و به پاكستان هم گفت این‌ها را رها كن و خودش هم اسلحه‌هایی كه به این‌ها داده بود به زور پس گرفت و حتي رهبر این‌ها را به نام عبدالعظام ترور كرد.

این‌ها وقتي صحنه را اين چنين ديدند بينشان اختلاف شد و به جان هم افتادند. مانده بودند چه کنند ، (اگر بخواهند به کشورشان باز گردند تحت تعقیب خواهند بود) كه بعد از فروپاشي شوروي فرصتي شد تا به چچن بروند و در آنجا حكومت اسلامي را برپا کنند.

جنگ در سوريه و تأسیس داعش

با آغاز جنگ در سوريه، ايمن الظواهري رهبر القاعده در جهان با صدور بیانیه‌ای القاعده را به جهاد در شام فراخواند. ابومحمد الجولاني كه از رهبران دولت خود خوانده اسلامي عراق بود به دستور ابوبكر بغدادي مأمور تشكيل جبهه النصره در سوريه براي مبارزه با حكومت بشار اسد شد. پس از مدتي كوتاه، نيروهاي جهادي (آدم كش) از كشورهاي حاشیه‌ی خلیج‌فارس، تونس، ليبي، مغرب، الجزاير، اروپا و يمن براي ملحق شدن به جبهه النصره به‌سوی سوريه رهسپار شدند.

با حضور نيروهاي افراطي و تكفيري، ابومحمد الجولاني در مدت كوتاهي توانست مناطق شرقي و شمالي سوريه را تحت تصرف خود درآورد استقبال فراوان نيروهاي القاعده از جبهه النصره نگراني ابوبکر بغدادي را به دنبال داشت و از جولاني خواست تا تبعيت النصره را از دولت اسلامي عراق اعلام كند ولي انجام نداد لذا بغدادي با افراد خود به سوريه وارد شد و پس از سه هفته در بیانیه‌ای در سال 2013 م انحلال النصره و تأسیس دولت اسلامي در عراق و شام كه همان (داعش) باشد را اعلام كرد. به همين علت، درگیری‌های ميداني ميان داعش و جبهه النصره آغاز شد و تعداد زيادي از دو طرف كشته شدند.

ورود داعش با اختلافات سياسي در عراق

با پيروزي حزب نوري مالكي در انتخابات مجلس براي بار سوم در سال 2014 م  مخالفت‌ها در عراق اعم از شيعه و سني شدت گرفت، برخي از مخالفان دولت عراق در داخل و خارج به‌منظور فشار به دولت مركزي به حمايت از داعش پرداختند وداعش توانست بيش از 50 درصد خاك عراق ازجمله استان نينوا و دياله و شهر موصل را باخيانت استاندار به تصرف خود درآورد.

داعش با اين پيروزي بزرگ خود را براي تصرف بغداد آماده می‌کرد كه اتحاد اضطراري شيعيان و اهل سنت باعث شد بغداد سقوط نكند و با تشكيل نيروهاي مقاومت مردمي و با مديريت و مساعدت ايران داعش عقب نشینی کند و در نهایت به محاصره درآید.

بیانیه دولت اسلامي عراق و شام  ( داعش)

ابوعمر البغدادي سركرده القاعده با انتشار بيانيه در سال 2007، عقايد اين گروه افراطي را در 19 بند ذكر كرده كه به بعضي از آن‌ها اشاره می‌شود، با مطالعه‌ی اين قوانين به ماهيت تكفيري آن‌ها پي می‌بریم كه فقط خودشان را قبول دارند و ديگران را هرچند مسلمان باشند، به عنوان مرتد و مشرك و كافر می‌شناسند و به جز خودشان دیگران را مسلمان نمی‌دانند و سپس به قتل و غارت اموال ديگري می‌پردازند. در بیانیه‌ی این‌ها آمده است:

ديدگاه ما درباره‌ی ايمان، ديدگاهي بين خوارج غلو كننده و اهل مرجئه افراط كننده است. كسي كه شهادتين را بگويد و اسلام خود را آشكار كند و نواقض اسلام را (مثل توسل-شفاعت-استغاثه به ارواح اولياي الهي) انجام ندهند، با او معامله‌ی مسلمان می‌کنیم و باطن او را به خداوند واگذار می‌کنیم.
به اعتقاد ما، رافضی‌ها (شيعيان) طایفه‌ی مشرك و مرتدي هستند كه از تطبيق بسياري از شعاير ظاهري امتناع می‌ورزند، بنابراين، هيچ شیعه‌ای مسلمان نيست و كشتنشان جايز بلكه واجب است.
كشتن پليس طاغوت و مرتدين واجب است.و هر آنچه مربوط به این دو (طاغوت ) و (مرتدین)است مانند تأسیسات نفتي و ساختمان‌ها و مؤسساتی كه معلوم شود طاغوت آن‌ها را محل استقرار خود قرار داده است.باید از بین برود با این‌ وجود امريكا و اروپا از این‌ها حمايت می‌کنند!! چرا؟) براي اينكه مسلمانان بالأخص شيعيان به دست این‌ها نابود می‌شوند بدون اينكه امريكا و اروپا از خودشان نيرويي هزينه كنند.

عوامل گسترش وهابيت

يكي از مهم­ترين عوامل گسترش وهابیت در جهان اسلام، قرار گرفتن مكه و مدينه به‌عنوان مهبط وحي و رسالت و قبله‌ی ديني مسلمانان در كشور عربستان است.

باروی کار آمدن ملك فيصل در سال 1344 شمسی و بالا رفتن قيمت نفت در دهه هشتاد، ترويج سلفيت و وهابيت قوت فراواني گرفت و شرايط جديد منطقه با قدرت گرفتن ناسيوناليسم عربي توسط عبدالناصر، مهمترین تهديد براي آل سعود بود. و اين فرصتي شد تا به‌عنوان تنها حامي اسلام و منادي وحدت زير لواي اسلام، نفوذ خود را در بين كشورهاي اسلامي گسترش دهد. فيصل در يك دوره نه‌ماهه از كشورهاي اسلامي  ديدن كرد و به همه آن‌ها قول مساعدت داد و توانست كنفرانس اسلامي را در مكه برقرار و سپس سازمان (رابطه العالم الاسلامي) در بنايي به وسعت 53000 مترمربع در شهر مكه تأسیس کند و همسويي عربستان با سياست­هاي امريكا، باعث شد كه امتيازاتي را عربستان براي حضور در كشورهاي غربي به دست آورد. از طريق رابطه العالم الاسلامي 600 مرکز اسلامی و 150مسجد و 1500 مدرسه در جهان تأسیس شد .نکته مهم اینجاست که بعداز این همه ، وهابیت در این دوره مورد حمایت کشورهای اسلامی قرار نگرفت اگرچه به خاطر کمک‌های مالي عربستان حضور مبلغين و مراكز علمي را پذيرفتند.

اما بعد از انقلاب اسلامي ايران، تعاليم فرقه وهابيت وسیله ای برای جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی در سایر کشورها شد .

آمار جمعیتی

جمعيت تمام گرایش‌های سلفي را می‌توان حدود دويست ميليون نفر تخمين زد كه در سراسر جهان اسلام پراکنده‌اند از این تعداد كمتر از یک‌صد ميليون نفر در تفكر ديونديه هستند و حدود چهل ميليون نفر وهابي در جهان وجود دارد. شصت الي هفتاد ميليون نفر هم طرفدار اخواني، سلفيه جهادي و جمعیت القاعده هم به چند ميليون نفر نمی‌رسند اما با بمب­گذاري آنان و خشونت بیش‌ازحد باعث اسلام هراسي و وحشت بین جهانيان شده‌اند.

نتیجه

در دهه گذشته با تقويت القاعده، داعش، بوکوحرام و دیگر جریان‌های تكفيري تروريستي، بعضی کشورهای اسلامی را به ويراني تبديل و با پول عربستان خون هزاران انسان بی‌گناه به زمين ریخته‌می شود.

امروز بيش از يك ميليارد مسلمان از دست وهابيت در امان نيستند و آمريكا و اسرائيل نيز كه دشمنان اصلي اسلام‌اند، به تشويق اين ظاهربینان جاهل می‌پردازند تا بتوانند به تاراج خود ادامه دهند و اسرائيل هم با خيال آسوده به جنايات و اشغال زمین‌ها و شهرهاي فلسطينان مشغول است.

چه بايد كرد؟

با توجه به مواضع تند علماي وهابي در عربستان و اطراف ايران كه خروجي آن جوانان داعشي شده است و با توجه به مشتركاتي  كه بين ما و مذاهب اربعه وجود دارد (كه اکثراً تابع خلفاي بعد از پيامبر اكرم (ص) هستند و براي اهل‌بیت علیهم‌السلام احترام قائلند و برای زیارت مراقد مطهر ایشان، حتی از مناطق دور رنج مسافت را تحمل میکنند و از همه مهمتر بیشترین شرح بر نهج البلاغه را علمای اهل تسنن دارند و در خطبه های نماز جمعه از اهلبیت (ع) حدیث نقل می کنند ) چرا ما مطالبي را بگوييم كه باعث اختلاف بين مذاهب اسلامی شود و اقليتي به نام وهابي با كمك امريكا و انگليس با تبلیغات کسترده در سطح جهان بر ضد شیعه حمله‌ور و سلب امنيت كنند و اسرائيل خواب راحت كند.(امروز امنیت ما در بین کشورها زبانزد است )

چرا وقتي گفته می‌شود هفته‌ی وحدت برقرار شود آقاي سيد صادق شيرازي اعلان هفته برائت می‌کند. پس اين آيه : واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا چه زماني بايد عملي گردد؟.

مگر قرآن در سوره انعام آیه‌ی 107 نمی‌فرماید: به بت‌پرستان سب نگوييد كه آن‌ها جاهلانه خداوند را هدف قرار مدهند و لعن می کنند.

هیچ‌یک از اهل‌بیت ما به‌صورت علني به مخالفين لعن نکرده‌اند. ما نبايد سلیقه‌ای عمل کنیم!!

جمعي از مؤمنین از حضرت آیت‌الله‌العظمی وحيد يكي از مراجع تقليد سؤال كردند: ما در محلي كه اهل سنت هستند زندگي می‌کنیم، آن‌ها ما را كافر به‌حساب می‌آورند آيا ما می‌توانيم مقابله‌به‌مثل كنيم؟  می‌فرمایند: هر كس شهادت به وحدانيت خداوند متعال و رسالت خاتم‌الانبیاء (صلی‌الله عليه واله) بدهد مسلمان است و جان و عرض (آبرو) و مال او مانند جان و عرض و مال كسي است كه پيرو مذهب جعفري می‌باشد محترم است هرچند شما را كافر بداند اما شما با حُسن معاشرت رفتار كنید،و اگر آن‌ها با شما به‌ناحق رفتار كردند، شما از صراط مستقيم و عدل منحرف نشويد. حتي اگر كسي از آنان مريض شد به عیادت او برويد. اگر از دنيا رفت به تشییع‌جنازه او حاضر شويد و اگر حاجتي به شما داشت او را برآوريد و به‌حکم خدا تسليم باشيد كه می‌فرماید:

و لا تقولوا لمن القي اليكم السلام لست مومنا: به كسي كه اظهار مسلمانی می‌کند نگوييد مسلمان نيستي.

و مگر قرآن نمی‌فرماید: كارهاي شما بايد باعث عصبانيت دشمنان گردد: در سوره‌ی فتح آيه 119 قريب به اين معنا : اگر مسلمانان و مؤمنین متحد و رحماء بينهم باشند و با كفار به ستيز برخيزند نتیجه‌اش ((ليغيظ بهم الكفار)) و از برنامه‌هاي شما سخت عصباني می‌شوند. ما نبايد از دشمن اسلام كه آمريكا است غفلت كنيم آن کشورهایی که در جنگ جهانی دوم رودروی هم بودند ، امروز متحد شده تا با اسلام مبارزه کنند..

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: دو گروه كمر مرا شكستند: يكي فرد جاهل مقدس‌نما كه جهلش باعث می‌شود مردم به دين عمل نكنند و ديگري عالم بی‌تقوا كه بی‌تقوایی‌اش مردم را از هر چه علم است بيزار می‌کند.

بيش از 30 سال امام صادق علیه‌السلام تدريس و بيان احكام و عقايد اسلام داشتند و هزاران نفر شركت می كردند اما همه آن‌ها شيعه نبودند، زيرا امام لعن علني نداشت.

وقتي دشمنان قسم‌خورده ما مثل آمريكا و انگليس كمر به نابودي اسلام بسته‌اند و حتي از طريق شبکه‌هایی به نام اسلام ( امام حسين-فدك-اهل بيت-سلام) به زبان فارسي و شبانه‌روزی با اعتقادات جوانان ما بازي می‌کنند، تا اسلام را تضعيف و نابود كنند. وقتي براي نابودي ايران بايد محاصره بر ما تنگ‌تر شود، داعش و القاعده را از چندين كشور با پول‌های عربستان و سلاح‌های آمريكا و انگليس وارد سوريه و عراق مي­كنند كه اگر ايران مديريت نمی‌کرد و راهپيمايي عظيم اربعين به راه نمی‌افتاد، داعش، نجف و كربلا را همچون سامرا منهدم و با خاك يكسان می‌کرد. عقب‌نشینی داعش با لعن و نفرين انجام نشد، با مديريت مقام معظم رهبري و با وحدت روحانيت شيعه و سني و با حضور همه طوایف و قبايل عراق و سوريه صورت  گرفت.

خداوند اين نويد را در قرآن به مسلمانان داده است كه: ((ان الله لايهدي القوم الظالمين)) من كفار و ظالمين را هدايت نمی‌کنم. ابرقدرت‌ها و صهيونيسم جهاني داعش را براي نابودي ما به راه انداختند كه به ياري خداوند خودشان گرفتار آن‌ها شده­اند. انشالله متعال طولي نخواهد كشيد كه آه مظلومان و خون‌های به‌ناحق ريخته شهداي اسلام،جواب می شنوند و اتحاد اروپا و ایالات‌متحده آمريكا را ، همچون اتحاد شوروي سابق نابود خواهند شد.

با اين وضعيت مردم جهان به دنبال مكتبي هستند كه بتواند با پيوند قلب‌ها، اخوت و برادري و امنيت واقعي را به جامعه جهاني عرضه بدارد تا در سايه آن ‌همه­ی انسان‌ها بتوانند از يك زندگي متوسطي برخوردار گردند، و اين حركت ميّسر نمی‌گردد مگر با ترويج مكتب تشيع چراکه مكتب شيعه جلودارش قرآن كريم و اهل‌بیت پيامبر خاتم صلوات الله اجمعين است و امامان فرموده‌اند هر مطلب و برنامه‌ای كه خلاف قرآن باشد مردود و باطل است. به اميد ظهور منجي عالم بشریت حضرت مهدي موعود عج الله تعالي فرجه الشريف.انشاءالله.

شبه افکنی های وهابیت

همانطور که قبلا بیان شد اعتقادات وهابیون برمی گردد به اعتقادات ابن تیمیه در قرن هشتم هجری ایشان مطلبی را مطرح میکند که هیچ یک ازسلفیون و علمای گذشته ازاهل سنت بیان نکرده اند و همه ی علمای اهل سنت بعد از طرح ان مسائل به او انتقاد میکنند، البانی که حدیث شناش معروف و مورد وثوق علمای اهل سنت است نیز برایشان انتقاد نموده و گفته ابن تیمیه با شتاب زدگی مسائل را بررسی کرده است.       ابن تیمیه و وهابیون می گویند انبیا و اولیاء الهی بعد از مردن هیچ فرقی با افراد عادی نداشته و هیچ رابطه ای با این جهان ندارند بنابراین بنای سنگ مشخص و معین بر روی قبر و تاسیس آرامگاه و سپس احترام  و بعضا توجه و توسل به انها موضوعی خلاف و بدعت و باعث خروج ازدین وکفر به خدا میشود در نتیجه مکتبه امامیه، اشاعره، متعزله و صوفیه همه کافرند و فقط مسلمان کسی است که پیرو مکتب ابن تیمیه {التقاطی و نواندیش}باشد. ابن تیمیه با استدلال بر این آیه از سوره زمر ما را مشرک و کافر بحساب آورده! اَلالله الدین الخالص و الذین اتخذوامن دونه اولیا ما نعبد هم الا لیقر بونا الی الله زلفی........

اگاه باشید که دین خالص از ان خداست وانها که غیر خدا را اولیای خود قرار میدهند و گویند:ما این {بت ها را} پرستش نمیکنیم مگر به خاطر اینکه اینها مارا به تو نزدیک می کنند، بدانند که خداوند هادی دروغگویان و کافران نیست.

جواب ما به ابن تیمیه و وهابیون این است:

هر کس می خواهد با ایات قران و احادیث استدلال کند باید نکاتی را رعایت کند:

اولا:با پیش داوری نباید به سراغ قران و حدیث رفت. ثانیا باید احاطه کامل بر ایات و روایات داشته و به شأن نزول ایات اگاه باشیم وگرنه نتیجه معکوس و به نفع دشمنان اسلام میشود.

خداوند در سوره ال عمران ایه 7 میفرماید:هو الذی انزل علیک الکتاب منه ایات محکمات هن ام الکتاب و اُخرمتشبهات، فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغا الفتنه......

ما در این کتاب هم آیات محکم داریم وهم آیات متشابه، آیات محکم بیان کنندی آیات متشابه است آنها که در قلوبشان انحراف است به دنبال ایات متشابه میروند تا در جامعه فتنه انگیزی کنند.

به عنوان مثال آیه متشابه مثل: الرحمن علی العرش استوی یعنی خداوند بر کُرسی قرار دارد نتیجه این میشود که خداوند را مثل یک انسان فرض کنیم در حالی که آیه: لیس کمثله شئ که از محکمات است می فرماید:

هرگز برای خداوند در ذهنتان صورتی و شیئی را تصور نکنید و مثل یدالله فوق ایدیهم که نباید برای خداوند دستی تصور کرد این ها کنایه از استیلا و قدرت خداوند است.           

ثالثا احکام اسلام بر محور فطرت انسان ها وبر محور مصالح و مفاسد است. 

اگر ابن تیمیه به سایر ایات قرا ن توجه میکرد متوجه میشد که این ایه مربوط به مشرکین و بت پرستان است که این ها به خالقیت خدا ایمان داشتند اما در مسئله ربوبیت و مدیریت جهان به سراغ خدا نمیرفتند و اعتقاداتشان این بود که بت ها میتوانند واسطه فیض الهی و باعث نزولات و رحمت خدا باشند در ذهنشان این بود ما که دسترسی به خدا نداریم لذا این بت ها را بجای خدا عبادت و احترام میکنیم تا مشکلمان حل شود.

لذا خداوند میفرماید : یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم: هرکس خالق شماست همان هم رب و اداره کننده ی شماست: اگر به خالقیت من اعتقاد دارید به ربوبیت من هم باید اعتقاد داشته باشید من را احترام و عبادت کنید.

وهابیون نمیدانند که ما شیعیان مسلمان هستیم!! گوینده لا اله الا الله: خدایمان یکی است کتابمان قران است و به پیامبری محمد ص اعتقاد داریم اهل نماز هستیم و روبه کعبه می ایستیم در اعمال حج هم اختلافی نداریم بنابراین نباید ما را با بت پرستان در یک ردیف به حساب آورده و ما را از مصادیق آیه سوره زمر بدانند.

مگر خداوند در سوره نسا ایه 94 نمیفرماید هر کس اظهار اسلام نمود از او بپذیر و نگو مسلمان نیستی {ولا تقولوا لمن القی الیکم السلام لَست مومنا}

خداوند حتی اهل کتاب را که فقط به خدا اعتقاد دارند انها را به یگانگی و وحدت دعوت میکند، آنها را از خود دور نمیکند انها را رافضی خطاب نمیکند!

آل عمران آیه 64 : قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم اَلاّ نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله.

احترام به انبیا الهی احترام به خداست

وقتی خداوند انبیا را به عنوان خلیفه الله در زمین قرار داده تا واسطه فیض الهی باشند وقتی مردم از طریق انها هدایت و به خدا نزدیک می شوند که پیامبر اکرم {ص} می فرماید:ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله یعنی لازمه محبت به خدا، تبعیت و اطاعت رسول خداست. وقتی خداوند حضرت محمد ص را خاتم انبیا و سرآمد همه  دانسته و او را رحمه للعالمین وخُلق عظیم و هادی الی حق و مبشّر و شاهد خَلق و حُجت الله معرفی میکند و بعد هم میفرماید لکم فی رسول الله اُسوه حسنه احزاب آیه 21.

یعنی الگوی شما در رفتار  و کردار پیامبر اکرم است، حالا احترام به چنین پیامبری بعد از رحلت شرک است؟!.

با این همه ایا حرف ابن تیمیه که میگوید انبیا و اولیا الهی بعد از مردن هیچ تفاوتی با افراد عادی ندارند صحیح است؟

مگر خداوند در سوره بقره ایه 154 نمیفرماید انها که در راه خدا کشته شده اند را مرده نپندارید که انها زنده اند ایا پیامبر اکرم {ص} حیاط برزخی ندارد فطرت انسان ها این بی تفاوتی را نمی پذیرد و درطول تاریخ ،  بشریت برای بزرگان خود حتی بعد از مرگ احترام و جایگاه ویژه ی قائل بوده است.

قران در سوره کهف ایه 21 از قول بازدید کنندگان اصحاب کهف می فرماید: فقالوا ابنوا علیهم بنیاناً: برای ایشان بنا و ساختمانی تاسیس شود (تا عبرتی برای مردم باشد، شخصیت اینها نباید فراموش شود).

ما با تمسک به این آیه که خداوند فرمود: قل لا اسئلکم علیه اجری الا الموده فی القربی: نه تنها بر قبر پیامبر اکرم احترام ویژه داریم که بر قبور اهل بیت نیز احترام داریم و همچنان آنها را واسطه ی فیض الهی میدانیم وبه انها متوسل میشویم البته با این بیان .یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله.

ما از باب اینکه پیامبر وخاندانش {ع} عبد خالص خدایند اینچنین اظهار میکنیم نه از باب ربوبیت و مستقل از حضرت حق تعالی که می فرماید.

یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم: ما در نماز همواره یاد آور ربوبیت خداییم و او را رب العالمین خطاب می کنیم.

به این شکل که ما برای پیامبر و اهلبیت او احترام قائل هستیم و از ایشان طلب شفاعت داریم با هیچ یک از آیات قران تناقض ندارد.

خداوند در سوره نسا آیه 64 خطاب به پیامبر می فرماید و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءووک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول اگر گناه کارانی  به نزد تو آمدند و طلب آمرزش و بخشش از خداوند داشتند و پیامبر برای گنهکاران طلب آمرزش نماید خداوند را توبه پذیر و مهربان می یآبند.

در این آیه پیامبر اکرم{ص}واسطه فیض الهی و مورد توسل قرار گرفته است . با این تفاصیل آیا ما مشرک هستیم؟

ما با هدایت امام {ره} تجمع کردیم فریاد زدیم کشته دادیم از سلطه امریکا نجات پیدا کردیم و شعارمان نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی شد از شما که مدعی توحید هستید باید سوال شود ده ها هزار امریکایی الوده در عربستان چکار میکنند.

ما به مسلمانان غزه کمک می کنیم تا زمین هایشان را از اسرائیل غاصب باز پس بگیرند. شما که مدعی توحید هستید چرا هرروز بر سر مسلمانان یمن با بمب های خوشه ای حتی بیمارستان ها را ویران میکنید؟ و با جمع آوری داعش و کمک آمریکا لشکر کشی به عراق و سوریه دارید؟

ما که به  گفته شما مشرک هستیم سفارت آمریکا را در تهران تبدیل به سفارت فلسطین کردیم شما که مدعی توحید هستید چرا روابط با اسرائیل غاصب دارید؟.

شما بوسیدن ضریح پیامبر اکرم (ص) را شرک و حرام میدانید اما آنگاه که آقای فهد دستان خانم تاچر را می بوسد به آن افتخار میکنید  و شرک و حرام نمیدانید ای کاش ذره ی غیرت اسلامی داشتید اجازه نمیدادید خانه خدا و مهبط وحی زیر سلطه آمریکا و چکمه پوشان آنان باشد. 

نظر شما