شناسهٔ خبر: 22608099 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

غرب و استاندارد دوگانه در قبال استقلال

صاحب‌خبر -


ميزان اخبار انتشار يافته از منطقه اروپا نشان مي دهد كه بحث استقلال و بحران كاتالونيا مهمترين چالش جاري اتحاديه اروپا است. پس از همه پرسي و اعلام استقلال كه از سال ها قبل در فكر و نظر مقامات محلي كاتالونيا بود،‌ نه تنها اسپانيا بلكه اتحاديه اروپا با آن مخالفت كرد. همزمان امريكا و ناتو نيز استقلال اين منطقه را به رسيمت نشناختند تا مشكلات مقامات محلي كاتالونيا براي ادامه زيست سياسي جدي تر شود. پس از اين وقايع، كاتالونيا حتي خودمختاري خود را از دست داد در حالي كه تا پيش از اين از ديگر مناطق اسپانيا از ميزان قدرت بيشتري برخوردار بود.

حال دولت مركزي اسپانيا بر مبناي ماده 155 قانون اساسي در پي كنترل اين منطقه حساس است كه به تنهايي بيش از نيمي از توليد ناخالص ملي كشور را در اختيار دارد، در حالي كه شهروندان كاتالونيايي حامي استقلال، با حضور در خيابان ها خواهان به رسميت شناختن آراء خود و استقلال هستند. اين مسئله باعث شده تا تنش در اسپانيا و اروپا همچنان ادامه داشته باشد.

در چنين شرايطي اتحاديه اروپا نيز به جد خواهان تماميت ارضي اسپانيا است. اگر چه نمي توان خيلي به مواضع دونالد ترامپ در خصوص استقلال اسپانيا و حفظ قدرت اروپا مطمئن بود زيرا وي پيش از اين نيز نشان داده است كه خواهان اروپاي ضعيف و حتي بازگشت ملي گرايي به اين منطقه است. اين در حالي است كه اتحاديه اروپا تمام سعي خود را براي حفظ وضعيت كنوني انجام مي دهد.

در همين رابطه ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا گفت كه «مایل به توسعه آن به نحوی که فردا 95 کشور عضو داشته باشد نیست». اين در حالي است كه اتحاديه اروپا در سال 2008 و بعد از بحران پيش آمده در حوزه بالكان، بدون اينكه در منطقه كوزوو همه پرسي شكل بگيرد به همراه امريكا استقلال آن را به رسميت شناخت. اين موضوع نه تنها نشان دهنده استاندارد دوگانه غرب نسبت به تحولات در حوزه هاي مختلف است بلكه بر مبناي مخالفت با سياست هاي روسيه دست به چنين كاري زد تا مسكو در حوزه بالكان در جايگاه تضعيف شده قرار دهد.

اما اكنون مخالفت قطعي خود را با استقلال كاتالونيا با اينكه همه پرسي راي آورده، اعلام كرده است. حال سوال اين است كه اين اتحاديه چرا دست به چنين كاري زده و نگران استقلال در اين منطقه از اسپانيا است؟ در اين مورد مي توان به مباحث متعددي اشاره كرد اما آنچه كه بيش از همه داراي اهميت است در چهار بحران عنوان مي شود.

در حال حاضر كل منطقه اروپا با چهار بحران جدي مواجه است. 1. تهديد تجزيه طلبي و استقلال. 2. بحران رشد روزافزون انديشه هاي سياسي راديكال در قالب ملي گرايي افراطي كه عمده كشورهاي اروپايي از جمله كشورهاي تاثيرگذاري همچون آلمان،‌ فرانسه،‌ ايتاليا و ... در برگرفته است. 3. پناهجويي و مهاجرت پذيري كه بخش قابل توجه اي از آن حاصل سياست هاي نادرست غرب و اروپا در ديگر نقاط جهان است. بحث پناهجويان مي توان منطقه را با شكاف هاي فرهنگي خرد و كلان مواجه كند كه در آينده اروپا را با چالش هاي جدي مواجه خواهد كرد. و بحران چهارم حمايت دونالد ترامپ به عنوان رئيس جمهور امريكا از تضعيف اروپا است. اين موضوع را مي توان در حمايت از برگزيت و احتمالا ديگر كشورهاي اروپايي در آينده مشاهده كرد.

اين چهار بحران همزمان همگرايي اروپا را با مشكلات جدي مواجه كرده است و هماهنگي و تقويت اين چهار بحران در يك زمان قادر خواهد بود ضربات بسيار سنگيني به كل اروپا وارد كند. بر همين مبنا مقامات اروپايي به اشكال مختلف مخالفت خود را با استقلال كاتالونيا و هر منطقه ديگر از اروپا اعلام كرده اند. اين موضع شامل همه پرسي شمال ايتاليا و يا هر نقطه ديگراروپا مي شود. زيرا بر اين مسئله اشراف دارند كه در صورت بروز چنين بحران هايي،‌ دومينويي شكل خواهد گرفت كه نتايج بسيار نامعلوم و ناگواري خواهد داشت.

اين در حالي است كه حمايت اروپا از كوزوو در سال 2008 نتيجه كاملا عكش داشت و باعث تقويت اروپا در حوزه بالكان و تضعيف مواضع روسيه مي شد. بنابراين قدرت طلبي و حفظ منافع مهمترين عامل اتحاديه اروپا از استاندارد دوگانه اي است كه در قبال كاتالونيا و كوزوو شكل گرفته است. بنابراين نمي توان در اين زمينه اثري از حمايت هاي حقوق بشري و حق شهروندي ديد و آنچه كه مهم و در مركز امور است قدرت و منافع است.

نظر شما