شناسهٔ خبر: 22595821 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیدبان | لینک خبر

محمدمحسن فایضی

وسوسه سعودی و نیاز نتانیاهو برای حمله به لبنان

جنگ ۳۳ روزه نخستین چیزی است که پس از فکر کردن در مورد حمله به لبنان ، پیش روی ذهن هر تحلیل‌گر و سیاست مدار اسرائیلی نقش می‌بندد.

صاحب‌خبر -
سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود به مناسبت روز شهید و تحولات استعفای سعد حریری، جمله‌ای بیان کرد که بسیار حائز اهمیت بود. دبیرکل حزب‌الله در بخشی از سخنانش گفت: «بنده بر اساس اطلاعات و نه تحلیل عرض می‌کنم سعودی همچنین از اسرائیل درخواست کرد به لبنان حمله کند و در ازای آن ده‌ها میلیارد دلار دریافت کند. اگر کسی رسانه‌های اسرائیلی را دیروز و امروز دنبال کند بسیار به این موضوع بر می‌خورد که جنگ ۳۳ روزه نیز به درخواست و تحریک سعودی بوده است و روزهای آخر جنگ که اسرائیل می‌خواست جنگ را تمام کند، سعودی تماس گرفته و درخواست کرده بود جنگ تا ریشه‌کن کردن مقاومت ادامه پیدا کند. در هر صورت محاسبات اسرائیل، محاسبات دیگری است و جنگ همان‌طور که عرض کردم و عرض خواهم کرد، محال نیست اما در این شرایط بسیار بعید است.»
 
این سخنان در حقیقت برداشت حزب‌الله از تحولات رخ داده و سناریو سعودی‌ها علیه لبنان است. سناریویی که از منظر نصرالله، تحلیل نیست بلکه یقین است. در این یادداشت سعی داریم به بررسی جمع بندی احتمالی تل‌آویو برای حمله به لبنان بپردازیم.
 
تجربه جنگ ۳۳ روزه و وسوسه سعودی‌ها
 
جنگ ۳۳ روزه نخستین چیزی است که پس از فکر کردن در مورد حمله به لبنان ، پیش روی ذهن هر تحلیل‌گر و سیاست مدار اسرائیلی نقش می‌بندد. یکی از ویژگی‌های مشترک میان وضعیت کنونی و جنگ ۳۳ روزه، وسوسه سازی تل‌آویو از سوی سعودی‌ها برای اقدام علیه حزب‌الله و مقاومت است. به باور بسیاری از تحلیل گران، جنگ ۳۳ روزه با وسوسه و نقش‌آفرینی مستقیم سعودی رخ داد.
 
پیش از این، عاموس یادلین رییس اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، طی مصاحبه‌ای تأیید کرده بود که عربستان در جنگ تل‌آویو با حزب‌الله معروف به جنگ ۳۳ روزه، از رژیم صهیونیستی حمایت اطلاعاتی کرده است. وی هم‌اکنون رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) است.
 
اکنون که عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی بالاخص سعودی، در عیان‌ترین وضعیت خود در دهه‌های گذشته قرار دارد، سناریو سعودی‌ها علیه حزب‌الله بسیار شبیه به جنگ ۳۳ روزه است. سعودی‌ها در روز نخست جنگ ۳۳ روزه با بیانیه‌ای با حمله به ایران و حزب‌الله، وضعیت را نتیجه ماجراجویی‌های محور مقاومت نامید. ادبیاتی که بسیار به ادبیات امروز سعودی‌ها در غالب بیانیه استعفای اجبارگونه سعد حریری شبیه است. باید دید که آیا تل‌آویو این بار هم به وسوسه سعودی‌ها همانند کمک‌های اطلاعاتی و مالی کشورهای عربی در سال ۲۰۰۶ دچار خواهد شد؟
 
جنگ بیرونی، یکی از راه‌های فرار از شرایط بی‌ثبات داخلی نتانیاهو
 
در ماه‌های گذشته فشارها علیه نتانیاهو به شدت افزایش یافته است. پرونده‌های گوناگون فساد، بحث شهرک‌سازی‌ها و به تبع آن انزوای تل‌آویو در نظام بین‌الملل، مخالفت مذهبیان (حریدی‌ها) با سیاست‌های دولت و ... بخشی از دلایل فشارها علیه نتانیاهو است.
 
اما تجربه نشان داده است نتانیاهو مانند بسیاری از حکومت‌ها برای رهایی از فشارهای داخلی، درگیری و ماجراجویی خارجی را انتخاب می‌کند. نتانیاهو برای اولین بار در شرایط فشار و انتقاد قرار نگرفته است و پیش از این هم شاهد تلاش‌ها برای سرنگونی خود بوده است.
 
به‌طور نمونه می‌توان به چالش نتانیاهو در سال ۲۰۱۴ اشاره کرد. کابینه پیشین نتانیاهو در دوم آذر ۹۳ (۲ دسامبر ۲۰۱۴) با برکنار شدن لاپید وزیر دارایی و لیونی وزیر امور قضایی و استعفای ۴ وزیر دیگر، از هم فروپاشید و کنست با رأی قاطع ۹۳ عضو از ۱۲۰ عضو، خود را منحل نمود تا شاهد کوتاه‌ترین پارلمان از زمان تشکیل این رژیم جعلی باشیم؛ اما آنچه در انتخابات کنست در ۲۶ اسفند ۹۴ (۱۷ مارس ۲۰۱۵) رقم خورد، بسیاری از تحلیل‌گران را غافلگیر کرد. چرا که نتانیاهو با شیطنت تمام، ضمن انحلال دولت توانست بار دیگر کابینه تشکیل دهد و ده کرسی بیشتر از کنست پیشین را از آنِ حزب لیکود نماید. برخی تحلیل گران، انحلال دولت به فاصله چند ماه پس از جنگ ۵۱ روزه را دلیل موفقیت نتانیاهو می‌دانند؛ زیرا امنیتی شدن فضا، سوق افکار عمومی به قدرت دشمن بیرونی (حماس و نوار غزه) و راه اندازی جنگی جدید مؤلفه‌هایی است که موجب شد نتانیاهو باز هم دولت را از دست ندهد.
 
این اقدام نتانیاهو موجب شده است وی از سال ۲۰۰۹ تاکنون علی‌رغم به پایان نرسیدن زمان ۴ ساله دولت‌ها، تمامی رقیبان را در کسب نخست‌وزیری یا ریاست حزب لیکود شکست دهد. نشریه فارین افیرز در این خصوص می‌نویسد: «یکی از دلایلی که نتانیاهو کسب قدرت کرده و توانسته بعد از بن گورین طولانی‌ترین دوره نخست‌وزیری را داشته باشد آن است که وی سیاست‌های خود را به افکار عمومی نزدیک می‌کند. برای مثال در سال ۲۰۰۹ خود را متمایل به میانه‌روها نشان داد و دلیل آن این بود که او نگران سیاست‌های اوباما بود و قصد داشت حضور خود را در قدرت ادامه بدهد؛ اما در سال‌های اخیر افکار عمومی اسرائیل به سمت راست‌گرایان تغییر جهت داده و نتانیاهو نیز به دیدگاه‌های قبلی خود بازگشته و به این ترتیب وی می‌تواند با آزادی عمل بیشتری اقدامات خود را پیگیری کند. از سال ۲۰۰۹ تاکنون یعنی از زمان بازگشت نتانیاهو به قدرت، وی تمامی نامزدهای احتمالی تصدی پست نخست‌وزیری را شکست داده و نظرسنجی‌ها نیز چنین موضوعی را تائید می‌کنند.»
 
لذا حمله و ماجراجویی دوباره نتانیاهو دور از انتظار نیست، ماجراجویی‌هایی که با حملات اخیر جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به تونل‌های مقاومت به واقعیت نزدیک می‌شود. باید منتظر بود آیا نتانیاهو ریسک حمله به لبنان را برای حفظ قدرت برای خود خواهد خرید؟
 
ادامه حملات مقطعی؛ حفظ بازدارندگی
 
اما یکی از دلایلی که به نظر می‌رسد مانع حمله رژیم صهیونیستی خواهد شد، مخالفین داخلی سیاسی و نظامی تل‌آویو با ماجراجویی جدید است.
 
به طور نمونه می‌توان به عاموس یادلین مدیر مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی و رئیس سابق کمیته اطلاعات ارتش این رژیم اشاره کرد که در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۱۶ با انتشار یادداشتی تحت عنوان «بازدارندگی، اشتباه محاسباتی و دور بعدی جنگ» به بررسی وضعیت دو جبهه شمالی و جنوبی رژیم صهیونیستی (حزب‌الله و حماس) پرداخته بود. رئیس سابق کمیته اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی در بخشی از یادداشت خود به بررسی سیاست «هر حمله، یک پاسخ» می‌پردازد. یادلین مدعی است جنگ ۳۳ روزه، عدم اطمینان درباره واکنش رژیم صهیونیستی را ایجاد نموده و یکی از مهم‌ترین دستاوردهای آن جنگ است: «یکی از مهم‌ترین دستاوردهای جنگ دوم لبنان از دست دادن اعتماد نصرالله در پیش‌بینی واکنش‌های اسرائیل بود.» یادلین برای تحقق راهبرد پیشنهادی خود یعنی «توازن میان حفظ آرامش و تقویت بازدارندگی» در جبهه شمالی می‌نویسد:
 
«آرامش، به‌پاس بازدارندگی قدرتمند اسرائیل به مدت بیش از یک دهه (به عقیده بعضی بازدارندگی دوطرفه)، درگیری‌های حزب‌الله در سوریه و ماهیت دینامیک دو طرف حفظ شده است. موضوع جلوگیری از بالا بردن توان نظامی با سیاست تمرکز بر کیفیت آماد تسلیحاتی حزب‌الله (موشک‌های دقیق، پدافند هوایی، هواپیماهای بدون سرنشین، موشک‌های ضد ناو سطح پیما) به‌دقت انجام می‌شود و به‌طور کلی از پذیرش مسئولیت در قبال حملاتی که فقط در سوریه انجام می‌گیرد، اجتناب می‌شود.»
 
بسیاری از تحلیل گران معتقدند در وضعیت کنونی تل‌آویو به دنبال حفظ بازدارندگی و ایجاد موانع برای تقویت حزب‌الله است. حملات پیاپی به کاروان‌هایی در مرز سوریه و لبنان، تشدید فشارهای سیاسی و تحریم بانکی حزب‌الله و ... بخشی از اقدامات برای بازدارندگی مقابل حزب‌الله است. البته ذکر این نکته هم ضروری است که این سیاست در اسرائیل مخالفان جدی‌ای دارند و معتقدند تل‌آویو در این روند بسیار ضعیف عمل کرده و حزب‌الله بسیار تجهیزتر و قدرتمندتر شده است.
 
جمع بندی
 
به نظر می‌رسد وسوسه سعودی‌ها در کنار نیاز داخلی نتانیاهو دو مؤلفه‌ای است که می‌تواند تل‌آویو را به ماجراجویی علیه لبنان نزدیک نماید؛ اما وضعیت کنونی امنیت رژیم صهیونیستی، مخالفت بسیاری از نظامیان با حمله جدید و چالش تل‌آویو با دشمنش در جبهه جنوبی (حماس و جهاد اسلامی) موانع اصلی در سوق رژیم به جنگ علیه حزب‌الله است. لذا به نظر می‌رسد حملات مقطعی به کاروان‌های حزب‌الله، تشدید فشارهای سیاسی و تحریم‌های بانکی علیه مقاومت در لبنان سیاست تل‌آویو تا ماه‌های آینده باشد و به این راحتی به جمع بندی برای حمله به لبنان نخواهد رسید.

نظر شما