شناسهٔ خبر: 22592513 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بولتن‌نیوز | لینک خبر

کاسبی با داغ مردم کرمانشاه

توریسم فلاکت، دام شیادان برای تیغ زدن جیب مردم

مهم ترین مسئله ای که باید توجه کرد این است که فرهنگ عمومی از دو بازو تشکیل شده است. اول آموزش که می بایست توسط نهادهای عمومی و دولت انجام شود

صاحب‌خبر -

گروه اجتماعی- سید محسن عبداللهی: پس از زلزله ای که استان کرمانشاه را لرزاند، شاهد صحنه های زیبایی از تلاش و همراهی مردم در کمک به زلزله زدگان بودیم. همیاری مردم در کمک رسانی به هموطنانشان بسیار دلچسب بود و نشان از عطوفت و احساسات زیبای مردم ایران داشت؛ اما اتفاقاتی نیز در گوشه و کنار رخ داد که موجب تأسف بود. چیزهایی که بدون شک ناشی از ضعف فرهنگ عمومی هستند و بی تفاوتی مذمن بخشی از جامعه ایرانی و فرهنگ رو به افول آن را به ما نشان داد.

توریسم فلاکت، دام شیادان برای تیغ زدن جیب مردم

به گزارش بولتن نیوز، در میانه یاری رسانی به زلزله زدگان عده ای سودجو تور فلاکت راه انداختند تا دردهای مردم را دستمایه ای برای کسب درآمد کنند. جالب این جاست کم نبودند کسانی که اتفاقا پی این تور رفتند و هزینه نیز پرداخت کردند. عده ای دیگر اولین واکنششان نسبت به زلزله و اطلاع از این که بدون شک مردم نوع دوست ایران به سمت کرمانشاه خواهند رفت، بالا بردن نرخ های سفر به کرمانشاه بود که بلافاصله به آن رسیدگی شد. بعضی برای نشان دادن این که سگ دارند، با حیوانات خود و به اسم کمک در مناطق زلزله زده حضور یافتند.

سیاهه رفتارهای ناهنجاری که در این ایام بروز پیدا کردند کوتاه نیست. دزدیدن کمک های مردمی، جلوگیری از امداد رسانی به مناطق زلزله زده، شایعه پراکنی و سیاست زدگی مفرط، همگی از نمودهای ضعف فرهنگ عمومی هستند که در این فاجعه فرصت خودنمایی بیشتری پیدا کردند. این رفتارهای نادرست در هر سطح و اندازه ای هم باشد، تلنگری جدی است که اگر به خودمان نیاییم خدای نکرده در پنج سال آینده اگر اتفاقی رخ داد، شاید تعداد افرادی که کمک می کنند بسیار کمتر از سلفی بگیران و توریست ها باشد.

مشکل واقعا جدی است و جنبه های مختلف زندگی ما ایرانیان را در بر می گیرد. زلزله و رفتارهایی که حین آن رخ داد و اتفاقات حول و حوش آن تنها بهانه ای است برای صحبت از فرهنگ عمومی اما در واقع باید بپذیریم که کمک کردن به زلزله زدگان تنها می تواند جرقه ای باشد برای پوشاندن ضعف های متعددی که در رفتارهای هر روزمان داریم. از ساده ترین مسائل همچون سیگار کشیدن در محیط عمومی و رعایت قوانین رانندگی تا زندگی آپارتمانی و سلفی و هزار داستان دیگر.

مهم ترین مسئله ای که باید توجه کرد این است که فرهنگ عمومی از دو بازو تشکیل شده است. اول آموزش که می بایست توسط نهادهای عمومی و دولت انجام شود همانند تیزرهای تبلیغاتی صدا و سیما یا بروشورهایی که سازمان ها و ارگان ها چاپ می کنند و نحوه رفتار صحیح در موارد مربوطه را آموزش می دهند. بازوی دیگر خود مردم هستند که آیا پذیرشی دارند در مقابل تلاش ها و آموزش ها یا خیر. این صحیح است که همه روش های به کار رفته در فرهنگ سازی صحیح و درجه یک نیستند، اما نمی توان این را هم منکر شد که پذیرش هر اقدامی مربوط به فرهنگ و آموزش در جامعه ایرانی، بسیار سخت صورت می گیرد.

نمونه بارز آن سال ها آموزش استفاده از کمربند ایمنی بود که در نهایت عدم توجه به این امر، باعث شد که در آخر با اعمال جریمه برای کسانی که از کمربند استفاده نمی کنند، این قضیه جا بیفتد. این حقیقتی است انکار نشدنی که بسیاری از ضعف های فرهنگی را نباید به دولت و حاکمیت ربط داد، بلکه باید ایراد از مردمی گرفت که از انجام کوچک ترین کار نیز سرباز می زنند.

بحث اصلا بر سر امروز و فردا نیست یا این که تور فلاکت برگزار شده است. بحث بر سر این است که با مسیری که مردم ایران در سطح فرهنگی در حال طی کردن هستند، چه آینده ای قرار است داشته باشیم. بهترین مثال از واقعیت رفتاری روزمره ما که کم کم از سطحی خاص در جامعه آغاز شده و اشکال گوناگونش همه اقشار را در بر خواهد گرفت، همان کلیپ کوتاهی بود که یک فرد نابینا پول هایش بر زمین ریخت و به جای کمک پول هایش را دزدیدند.

قصد این که گفته شود همه دزد هستند، وجود ندارد. بلکه این مثال بیانگر شیب تند سقوط فرهنگی جامعه ایران است. امروز نه دولت که خود مردم باید بخواهند شرایط را تغییر دهند. مردم می بایست اراده کنند و کژی های رفتاری خود را اصلاح نمایند. آن چه که در پیرامون زلزله استان کرمانشاه پیش آمد و در هر اندازه که بود، تلنگری است برای شروع یک تغییر بزرگ و حرکت به سمت تعالی.

برچسب‌ها:

نظر شما