به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امانوئل مکرون 40 ساله که اخیرا جایگزین فرانسوا اولاند، رئیسجمهور پرحاشیه فرانسه شده است این روزها در تلاش است نقش فعالتری درخصوص جنوب غربی آسیا داشته باشد. او روز گذشته دو تماس تلفنی بسیار مهم در این خصوص داشت.
کاخ سفید با انتشار بیانیهای از صحبت تلفنی امانوئل مکرون و دونالد ترامپ درباره مقابله با آنچه به اصطلاح «فعالیتهای منطقهای بیثباتکننده ایران» نامیده میشود، خبر داد. به ادعای کاخ سفید در این گفتوگو طرفین بر لزوم همکاری همه کشورهای متحد در راستای مقابله با حزبا... و آنچه که بهزعم آنها فعالیتهای بیثباتکننده ایران در سطح منطقه است، تاکید کردند.
«اوفیر جندلمن» سخنگوی نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد طی یک تماس تلفنی امانوئل مکرون با بنیامین نتانیاهو درخصوص توافق هستهای ایران و اوضاع منطقه رایزنی کرده است.
شروع دخالت مکرون در مسائل ایران
مکرون در همین ایام در حاشیه سفر اخیر خود به امارات متحده عربی در کنفرانسی مطبوعاتی در دبی با انتقاد از توافق هستهای ایران از ضرورت آغاز مذاکرات موشکی با ایران سخن گفت: «باید درباره فعالیتهای موشکی ایران، مذاکراتی آغاز شود.»
یک نکته قابل تامل آنکه فرانسه که پس از برجام یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران بوده است، رئیسجمهوری در این همایش، ایران را به اعمال تحریمهای بیشتر تهدید میکند: «ضروری است درباره فعالیتهای موشکی ایران، تعاملی وجود داشته باشد، اگر شرایط ایجاب کند، امکان تحمیل تحریمهایی علیه این کشور وجود دارد.»
همچنین مکرون نیز همانند ترامپ از راهبرد جدید فرانسه در مقابل ایران سخن به میان آورد و گفت: «فرانسه راهبردی را اتخاذ خواهد کرد که به تکمیل توافقنامه هستهای که ما خواستار حفظ آن هستیم میانجامد، این راهبرد با آغاز مذاکرات درباره موشکهای بالستیک ایران عملی خواهد شد.»
اما این تنها اظهارات مکرون در این ارتباط نبود. مکرون در حاشیه سفر خود در مصاحبهای با روزنامه اماراتی «الاتحاد» گفت: «بسیار مهم است که در برابر فعالیتهای منطقهای و برنامههای بالستیکی ایران با قاطعیت برخورد کرد.» در حالی که مکرون هنوز به فرانسه بازنگشته بود، شبکه تلویزیونی «الحدث» به نقل از او اعلام کرد، ممکن است به دلیل فعالیتهای موشکی ایران، تحریمهایی علیه این کشور اعمال شود.
اما مکرون شاید در سخنرانی خود در کنفراس خبری دبی یک نکته را ناخواسته ابراز کرد. او در انتهای صحبتهای خود از تلاشش برای جلب رضایت آمریکا، متحدان و بهخصوص عربستان میگوید. اندکی بعد نیز شاهد دعوت مکرون از سعد حریری، نخستوزیر مستعفی لبنان به پاریس بودیم.
رئیسجمهور فرانسه جمعه در اجلاس اتحادیه اروپا در گوتنبرگ سوئد خواستار شفافسازی درخصوص «راهبرد ایران در برنامه موشکی بالستیک» شد. مکرون همچنین مدعی شد که ایران باید «سیاستی کمتر تهاجمی» در منطقه اتخاذ کند.
همنوایی مکرون با ترامپ
رئیسجمهور فرانسه که این روزها نقش فعالتری در منطقه پیدا کرده است، در حالی معترض فعالیتهای موشکی ایران و خواستار مذاکرات در این خصوص شده که اندکی قبل ترامپ، رئیسجمهور جنجالی آمریکا ضمن اعلام عدم پایبندی ایران به توافق هستهای، کشور ایران را متهم به اقدامات بیثباتساز در منطقه کرده بود.
ترامپ که طرح جدید خود را مطابق با منافع ملی آمریکا میداند در قالب این طرح که به «فعالیتهای منطقهای بیثباتکننده ایران» معروف شد، خواستار تشدید بازرسیهای بیشتر علیه ایران در زمینه هستهای و نظامی شد که در واقع تعرضی بود بر پیشرفتهای موشکی ایران.
در این ارتباط اما علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل مقام معظم رهبری توصیهای جدی به رئیسجمهور فرانسه داشت. او به مکرون پیشنهاد کرد «مسیر ژنرال دوگل در دوران ریاستش در سیاست خارجی را طی کند یعنی حالت نیمهاستقلال داشته باشد.»
او از مکرون خواست منافع ملی کشور خود را در نظر بگیرد و سپس به طرح پیشنهادات اقدام کند. او این اقدام را خلاف مصالح ملی فرانسه دانست و گفت: «به نفع آقای مکرون و فرانسه نیست که در موضوع موشکی و امور راهبردی جمهوری اسلامی ایران که در آن حساسیت بسیار داریم، دخالت کند؛ این دخالتها جز کاستن از اعتبار دولت فرانسه نزد جمهوری اسلامی ایران خاصیت دیگری ندارد.»
ژنرال دوگل که بود؟
ژنرال شارل دوگل، سیاستمداری است که بسیاری او را شاخص استقلال سیاست خارجی فرانسه میدانند. رئیسجمهور سالهای 1969 – 1959 سرزمین مد و موسیقی، توانست فرانسه را از یک کشور جنگزده به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل کرده و سیاست خارجی این کشور در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم را در برابر فشار آمریکا سامان دهد. دوگل را برخی واضع «سیاست عربی» فرانسه هم میخوانند. سیاستی که بانی مکتب گلیسم آن را از اصول فرهنگی و منافع تاریخی فرانسه در ارتباط با اعراب تئوریزه کرد.
بر همین مبنا بود که در جمهوری پنجم فرانسه دولتهای مختلف چپ و راست، همواره تلاش داشتهاند تا در مواجهه با منازعات اعراب و اسرائیل به این سیاست مستقل که به فرانسه جایگاه یک میانجی معتدل نسبت به ایالات متحده داده بود پایبند باشند. سیاستی که البته در سالهای بعد و در عصر سارکوزی و مکرون به کنار نهاده شد و این کشور را در مسائل مختلف به تابعی از اراده حاکمان ایالات متحده تبدیل کرده است.
دوگل در سیاست خارجی به دنبال زنده کردن عظمت و شکوه فرانسه بود و تنها راه آن را حفظ استقلال فرانسه در سیاستهایش میدانست. از این رو سیاست خارجی مستقل از دو قطب را طراحی کرد و با خارج ساختن فرانسه از شاخه نظامی ناتو و کسب نیروی بازدارنده هستهای ملی و مستقل در پی کسب ابزارهای جدید قدرت بود. دوگل درپی آن بود با تبدیل کردن اروپا به قطبی جدید با نقش برتر فرانسه، به موازنهای درمقابل دو قطب تبدیل شود.
روابط ایران و فرانسه همواره دچار فراز و نشیبهایی بوده است. شاید نقطه اوج روابط مثبت ایران و فرانسه را در ایام حکومت ژنرال دوگل دانست. در دوران جنگ دوم جهانی و اشغال فرانسه، روابط ایران با دولت ویشی تحت حمایت آلمان برقرار بود اما پس از اعمال فشار متفقین و قطع روابط ایران و آلمان، ایران مناسبات سیاسی خود را با دولت ویشی فرانسه قطع کرد و دو سال بعد حکومت موقت جمهوری فرانسه به ریاست ژنرال دوگل در الجزیره را به رسمیت شناخت.
در همان سال و پس از استقرار حکومت مزبور در پاریس، سفارت ایران نیز بازگشایی و یکسال بعد به سفارت کبری ارتقا یافت. در دوران پس از جنگ جهانی دوم با سفرهای متقابل رهبران دو کشور، روابط ایران و فرانسه از شرایط خوب و روبه رشدی برخوردار بود. در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا وقوع انقلاب اسلامی، دو کشور در زمینه توسعه روابط فرهنگی و بازرگانی قراردادهای بسیاری را امضا کردند.
روابط ایران و فرانسه پس از توافق هستهای
پس از توافق هستهای برجام نیز روابط اقتصادی ایران با فرانسه افزایش چشمگیری داشت. طبق گزارشهای رسمی گمرک، مبادلات تجاری میان ایران و فرانسه در ماههای بعد از برجام به رشد سه برابری رسید. همچنین تراز تجاری ایران و فرانسه هم با افزایش 107 برابری واردات از فرانسه به 383 میلیون یورو رسیده است.
هفت ماه پس از امضای توافق هستهای حسن روحانی، رئیسجمهور ایران پس از 11 سال به فرانسه سفر کرد. یک هیات بلندپایه 150 نفری متشکل از نیمی از وزرای دولت، او را در این سفر مهم همراهی کردند.
در این سفر دیدارهای تجاری مهمی با شرکتهای بزرگ فرانسوی انجام شد که منجر به انجام قراردادهایی با شرکتهای فرانسوی شد که قرارداد با توتال و ایرباس ازجمله بزرگترین آنها بود.
احتمالا همه تحلیلگران این جمعبندی را تایید میکنند که کنشهای سیاسی امروز حاکمان فرانسه بهطور قطع بر روابط تجاری ایران و فرانسه تاثیرگذار خواهد بود و تجربه آمار و عددی دو سال گذشته نشان میدهد فرانسه از این رابطه تجاری بهره بیشتری برده است.
حال باید منتظر ماند و دید که در نهایت رئیسجمهور جدید فرانسه راه استقلال را در پیش میگیرد و در جهت منافع ملی خویش گام برمیدارد یا در دام سیاستبازان بزرگی که به اذعان خودشان بهدنبال تامین منافع ملی خود هستند گرفتار میشود.
گزارش «فرهیختگان» از تحرکات اخیر فرانسه در غرب آسیا
سیاست دوگانه آقای مکرون
امانوئل مکرون چند هفته قبل بدون اعلام قبلی وارد عربستان شد. ابتدا به ابوظبی رفت که موزه لوور اماراتیها را افتتاح کند و بعد از آن راهی ریاض شد که ملک سلمان و ولیعهدش را ببیند. فرانسویها از قدیم در این منطقه منافعی داشته و امروز هم خواهان تامین و تثبیت آن هستند. در حقیقت، اگر کشورهای خارجی را که سالها در غرب آسیا و شمال آفریقا میتاختند و منابع را در اختیار داشتند، بخواهیم در یک فهرست جای بدهیم جای فرانسه بعد از بریتانیا در رتبه دوم است.
معاملات سیاسی و اقتصادی
دو هفتهای است که بحث لبنان و استعفای نخستوزیرش نقل محافل و تقریبا صدر اخبار رسانههای بزرگ منطقه است و از طرف دیگر، فرانسویها وارد این بازی شدهاند. البته بن سلمان اجازه ملاقات مکرون با سعد الحریری در ریاض را نداد اما بعد از کشمکشهای زیاد، هواپیمای شخصی الحریری شنبه باند فرودگاه ریاض را ترک کرد و در پاریس به زمین نشست. البته دو فرزند کوچکتر او به خاطر اینکه درسشان لطمه نبیند، در عربستان ماندند.
چرا این کشور کوچک، یعنی لبنان برای سیاستمداران فرانسوی مهم است؟ لبنان سالها در اختیار فرانسویها بود و حتی امروز که این کشور به عنوان یک واحد سیاسی مستقل شناخته میشود، پاریس هنوز منافع اقتصادی زیادی در آن دارد. بنابراین تا اوضاع سیاست در لبنان و عربستان کمی تیره شد، مکرون به منطقه آمد.
شاید هم غولهای اقتصادی اروپایی فرانسوی از وی خواستند که به این طرف بیاید و اوضاع را آرام کند چون شرکتها در حال کار هستند و اگر وضعیت لبنان بغرنج شود، منافع اقتصادیشان لطمه میبیند؛ حالا اگر توانست در این سفر سلاحی هم بفروشد، چه بهتر. مثل دو فروند ناوی که اماراتیها دوهفته قبل از فرانسه خریدند.
بازاری به وسعت یک جهان
جهان سوم معمولا به چشم بازار دیده میشود. اینجا جایی است که دولتها خریدارند و شرکتهای بزرگ، فروشنده اقلام و کالاهای اساسی و غیراساسی. اگر شما یک رئیس حکومت هستید، نفت دارید و دلتان میخواهد که آخرین تسلیحات روز دنیا را در انبارهایتان داشته باشید، شرکتهای بزرگ آمریکایی، آلمانی، روسی، ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی در خدمتتان خواهند بود. مصر، عربستان و کشورهای جنوب خلیجفارس بزرگترین خریداران تسلیحات کشورهای خارجی در منطقه هستند.
کشورهای منطقه بازارهای خوبی برای خرید تسلیحات هستند اما نمیشود هر روز یک گوشه از آن جنگ به راه انداخت تا شرکتهای بزرگ سود کسب کنند. بعضی اوقات باید اوضاع را کنترل کرد تا بحران، منافع اصلی را به خطر نیندازد. در این مواقع، یک سیاستمدار اروپایی میتواند خیلی کمکحال باشد.
کنایه به ایران از خاک کشورهای همسایه
فرا خواندن سعد الحریری به عربستان و استعفای او که هنوز هم جای خود را در اخبار مهم جهان حفظ کرده است، رئیسجمهوری فرانسه را به خاورمیانه کشاند. وی از امارات عربی متحده وارد ریاض شد تا مذاکراتی رو در رو با ولیعهد عربستان شد. لبنانیها از رئیسجمهوری فرانسه خواستند که در این بحران میانجیگری کند. بحرانی که سعودیها با هدف ضربه زدن به حزبا... شروع کردند و البته حمله به ایران را از یاد نبردند.
مکرون در دبی پیش از سفر به ریاض در کنفرانسی خبری گفت: «من برخی مواضع بسیار سخت را که عربستان سعودی علیه ایران اتخاذ کرده است، شنیدهام. مهم است که با همه طرفها صحبت شود و اینکه فرانسه نقشی در برقراری صلح در منطقه داشته باشد. روشن است موشکی که از سوی یمن به سمت ریاض شلیک شد، موشکی ایرانی بود و این نشان میدهد که توافق هستهای امضاشده با ایران را ادامه دهیم.
موشکی که ایرانی نبود
در پی حمله موشکی انصارا... یمن به فرودگاه ریاض، سعودیها تهران را متهم کردند که موشک در اختیار انصارا... قرار داده است، اما جمهوری اسلامی این اتهام را که نه با واقعیات منطبق بود نه با عقل جور در میآمد، بهشدت رد کرد. چند روز بعد از این واقعه، عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی که مشهور است به اتخاذ مواضع ضدایرانی ادعا کرد موشک ساخت ایران بود و شبیه موشکی بوده که در 22 جولای به سمت شهر ینبع پرتاب شد. این موشک توسط سپاه و حزبا... به یمن قاچاق شده بود که این امر میتواند به معنای اعلام جنگ علیه عربستان باشد.
نمایندگی عربستان سعودی در سازمان ملل متحد هم بیکار ننشست و با ارسال نامهای به شورای امنیت مدعی شد که جمهوری اسلامی به یمن سلاح قاچاق میکند و نتیجه بررسی بقایای موشک شلیک شده به سمت ریاض نشان میدهد که ایران در ساخت آن نقش داشته است. البته شورای امنیت دو روز قبل در نامه محرمانهای به دیپلماتهای ارشد سازمان ملل اعلام کرد که ادعای عربستانیها دروغ است.
جنگی که سعودیها هنوز باورش نکردهاند
یمنیها به عربستان حمله کردهاند چون بیش از دو سال است که بمباران میشوند. سعودیها به مراکز غیرنظامی و مردم عادی یمن حمله میکنند و همچنین محاصره اقتصادی و دارویی مردم این کشور در چند سال گذشته هم دلیلی است برای دفاع از خود.
انگار شاهزادگان سعودی هنوز باورشان نشده که در حال جنگ هستند، هرچند عملکرد نظامیشان با مدلهای مرسوم جنگی تقاربی ندارد، به هر حال درگیر یک کشمکش نظامی هستند. ارتش یمن و نیروهای انقلابی هم از خود دفاع میکنند. حال میخواهد که یک رزمنده پابرهنه انصارا... با یک قبضه کلاشینکف نیروی وابسته به سعودیها را از پا دربیاورد یا یک موشک بالستیک به فرودگاهی در نزدیکی ریاض شلیک شود. واقعا با روزگاری که در یمن ایجادشده، میشود پرسید چرا نیروهای این کشور به سمت عربستان موشک پرتاب کردهاند؟
واکنشهای رسانهای و سیاسی عربستانیها و متحدانشان مثل آمریکاییها و فرانسویها به این موضوع، یک نوع فرار از واقعیت بود. اقدامات سعودی واکنش سازمانهای حقوق بشری جهان را درباره ابعاد و پیامدهای فاجعهآمیز این اقدامات سعودی برانگیخته است، البته هیچکدام از این سازمانها کاری برای مردم این کشور نمیکنند. با همه این تفاسیر، عربستانیها طوری وانمود میکنند که انگار یمنیها به خاکشان تجاوز کردهاند.
آرام باشید متحدان سعودی ما
عربستان اوضاع بههمریختهای دارد اما با توجه به اینکه بزرگترین رسانهها در اختیار جریان قدرت است، اخبار قطرهای از این کشور به بیرون درز میکند. از محتوای مذاکرات مکرون با سعودیها اطلاعات زیادی منتشر نشد اما شواهد نشان میدهد که فرانسویها از تیره شدن روابط عربستان و لبنان و همچنین به هم ریختن اوضاع در خاک لبنان واهمه دارند. بنابراین رئیس این کشور در سریعترین زمان ممکن به عربستان رفت تا سعودیها را آرام کند.
وی در این سفر هر آنچه نیاز بود که برای آرام کردن عربستانیها به کار بگیرد، گرفت. ایرانی بودن موشک را تایید کرد و گفت که باید با ایران بر سر موشکها مذاکره کرد که البته این اظهارات وی واکنشهای صریح برخی مقامات سیاسی ایران را به دنبال داشت.
رئیسجمهوری فرانسه قبل از سفر به ریاض در گفتوگو با یک روزنامه اماراتی گفت که دیدگاههایش نسبت به تهران به تندی نگاه عربستان به ایران نیست، یعنی یکی به نعل و یکی به میخ زد و گوشهای از سیاست خاورمیانهای فرانسه را رونمایی کرد؛ حفظ متحدان قدیمی و نگه داشتن بازار تسلیحات فرانسوی در منطقه و البته حفظ منافع شرکتهای بزرگ صنعت نفت، ساختمانسازی و مخابراتی با حفظ فشارهای سیاسی و حقوق بشری در مواقع نیاز.
منافع فرانسه در لبنان
امروز صحبت از میانجیگری فرانسه برای بازگرداندن سعد الحریری به لبنان است. بالاخره جانشین رفیق الحریری توانست به پاریس برود، البته بدون دو فرزندش، که در ریاض باقی ماندند. وی در تماس تلفنی با میشل عون، رئیسجمهور لبنان گفت که روز چهارشنبه برای حضور در عید استقلال لبنان در بیروت خواهد بود.
چرا فرانسه؟ سرزمینی که امروز از دل آن لبنان، سوریه، اردن و فلسطین به وجود آمده، بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی در اختیار فرانسویها و انگلیسیها قرار گرفت. لبنان و سوریه در اختیار فرانسویها بود و اردن و فلسطین در دست بریتانیا. امروز که حدود یک قرن از آن روزها میگذرد، فرانسه هنوز هم به لبنان توجه دارد و البته مسیحیان لبنان که ریاستجمهوری را در اختیار دارند، خود را نه وابسته به فرانسه، که به نوعی این کشور را بزرگ خود میشناسند.
حتی چند سال قبل که بحث تسلیح ارتش لبنان مطرح شد، یک قسمت این کار فرانسویها بودند؛ یعنی تاثیر آنها بر ابعاد مختلف در مسائل مربوط به لبنان بسیار بالاست.
یک تجارت پرسود
فرانسه در لبنان منافع اقتصادی زیادی دارد که بخشی از آن هم به عربستان برمیگردد. صنایع مخابرات، انبوهسازی و بنادر از جمله بسترهایی هستند که سود زیادی برای فرانسویها دارند. همین نخستوزیر مستعفی لبنان که تاجر و یکی از وارثان امپراتوری مالی پدرش است، یکی از نقاط اتصال منافع تجار و سرمایهداران در لبنان، عربستان و فرانسه به شمار میرود.
بنابراین به خطر افتادن او، منافع مالی فرانسویها را از دو طرف تهدید میکند؛ هم اوضاع لبنان را میتوانست به هم بریزد، همانند چیزی که مدنظر سعودیها بود، یعنی از زاویه سیاسی این منافع را هدف قرار میداد و از طرف دیگر، ناپدید شدن شخص حریری، تجارت وی با طرفهای فرانسوی را به خطر میانداخت.
فرانسویها نمیتوانند نسبت به وقایع لبنان بیتفاوت باشند و از کنار همه چیز ساده بگذرند. سیاستمداران لبنانی نیز که میبینند اوضاع رو به وخامت میرود، دست کمک به سوی فرانسویها دراز میکنند. بهخصوص مسیحیان که منصب ریاستجمهوری را در اختیار داشته و بهطور سنتی با فرانسویها قرابت دارند. آنها هم تقاضای کمک نکنند، گردش مالی بین این کشورها و ارتباطات اقتصادی میان این تجار لبنانی و اروپاییها بهخصوص فرانسویها به این اندازه هست که پاریس احساس نگرانی کند و چه در صحنه آشکار سیاست، چه در لابیهای پشت پرده دست به کار شود.
فراموشی تاریخ معاصر لبنان
غربیها، سعودیها و برخی از سیاستمداران لبنانی بهگونهای حزبا... را زیر سوال میبرند که انگار از تاریخ این کشور خبر ندارند. یادشان نمیآید که که خاک لبنان در اشغال رژیم صهیونیستی بود و این رزمندگان مقاومت اسلامی بودند که جنوب لبنان را در سال 2000 آزاد کردند، و همچنین همین جنبش بود که در سال 2006 در برابر تجاوز اسرائیلیها دفاع کرد.
آن روزی که داعش از خاکستر القاعده سر بلند کرد، حزبا... مقابل تروریستها ایستاد و نگذاشت جنگ به لبنان برسد. همان ایامی که به قول وزیر امور خارجه لبنان جبران باسیل، ارتش و دولت این کشور در مقابله با داعش و بقیه گروههای تروریستی کوتاهی کردند. در این روزها که بازار اتهامزنیها گرم است طبق معمول، هر کس که حزبا... را مورد حمله قرار میدهد، ایران را هدف قرار میدهد. اگر ایران از مقاومت اسلامی لبنان حمایت میکند، ناظران سیاسی و سیاستمداران بیایند بگویند که نقش جمهوری اسلامی در بحرانهای لبنان منفی بوده یا مثبت؟ سلاحی که در دست حزبا... است، به سوی مردم لبنان نشانه رفته یا رو به دشمنان خارجی است؟
مکرون، ترامپ و یک گفتوگوی کلیشهای
دیروز شبکه ABC News از گفتوگوی تلفنی روسای جمهور ایالات متحده و فرانسه خبر داد. طبق گزارش این شبکه، مکرون و دونالد ترامپ بر لزوم همکاری همه کشورهای متحد در راستای مقابله با حزبا... و آنچه که به زعم آنها فعالیتهای بیثباتکننده ایران در سطح منطقه است، تاکید کردند.
حال اینکه رئیسجمهور ترامپ مشخص نمیکند این اقدامات به اصطلاح بیثباتکننده ایران که میگویند دقیقا چیست؟ مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق است یا پایان دادن اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان؟ که البته اگر بخواهیم به این تحولات از دریچه چشم سیاستمداران واشنگتن نگاه کنیم، منافعشان ضربه خورده و برنامههایشان به ثمر ننشسته است. پس ایران به زعم آنان منطقه را بیثبات کرده، چون جلوی اجرای پروژههایی را که درنهایت قرار بود به مرزهای خودش برسد، گرفت. بخش دیگر صحبتهای مکرون و ترامپ نیز درخصوص حزبا... بود که سابقه آنان در تاریخ معاصر لبنان را شرح دادیم. همه این اظهارنظرها نشان میدهد که مقابله با اسرائیل برای آمریکاییها بیثبات ساختن این منطقه است؛ همان کلیشههایی که سالهاست مطرح میشود.
جنون سعودی
پای عربستان از یک طرف در یمن است. از طرف دیگر تغذیه مالی و تجهیزاتی تروریستها در سوریه را برعهده دارد. با استفاده از قدرت پول و نیروهای نظامی، آلخلیفه را در صدر قدرت بحرین نگه داشته و روابطش با قطر به قعر سیاهی رفت. معلوم نیست که نسل سیاستمدارهای سعودی که کمکم خودشان را برای در اختیار گرفتن قدرت آماده میکنند، سیاست منطقهایشان چیست؟ البته نقطه مشترک آنان در توجیه فعالیتهایشان در کشورهای اطراف تهدیدی به نام ایران است، اما هیچ وقت روشن نمیکنند که این تهدید که بهزعم آنان وجود خارجی دارد، اصلا چیست؟
جهان عرب به قول سعودیها در معرض تهاجم ایران است، در حالی که نمیگویند امروز ایران به کدام کشور عربی حمله کرده و کدام نظام را سرنگون کرده است؟ در حالی که عربستان در حال ویران کردن جهان عرب است؛ یمن که بیش از دو سال است بمباران میشود، یک کشور عربی است. یا سوریها که عرب هستند و مردم عراق که چند هزار نفرشان در جریان تهاجم داعش به شهادت رسیدند. یا قطر که اختلافات ریشهایاش با عربستان به قدری بالا گرفت که معارضان با پشتیبانی ریاض فعال شدند و آماده میشوند که یک بحران جدید ایجاد کنند.
اینها نشانه جنون سعودی است.
* نویسنده : پیمان فراهانی دبیرگروه سیاسی
نظر شما