شناسهٔ خبر: 22577497 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

و از این خاندان قبری به طوس است .../نگاهی به داستان تاریخی «دعبل و زلفا»

گروه فرهنگی: متن زیر به معرفی اثر داستانی مظفر سالاری به نام «دعبل و زلفا» می‌پردازد که مرداد امسال توسط انتشارات به‌نشر به چاپ رسید.

صاحب‌خبر -
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، «دعبل و زلفا» نام داستان دوم مظفر سالاری است. این نویسنده را علاقه‌مندان به کتاب به ویژه ادبیات دینی و داستان‌های تاریخی با «رؤیای نیمه شب» می‌شناسند، کتابی که در مدت زمان کوتاه به چاپ هفتاد رسید.

مرداد امسال به مناسبت سالروز میلاد امام رضا(ع) کتاب «دعبل و زلفا» که توسط انتشارات به‌نشر آستان قدس به چاپ رسیده بود، رونمایی و روانه بازار کتاب شد. مظفر سالاری در این کتاب زندگی «دعبل خزاعی» را که از شاعران معاصر امام موسی بن جعفر(ع) و فرزندشان حضرت علی بن موسی(ع)است، دستمایه قرار داده و بستر داستان را با روایت عشق این شاعر به دختری شیعه به نام «زلفا» و مسیری که این عشق در جهت اعتلای شعر دعبل و تبدیل شدن او به شاعر اهل بیت(ع) می‌گشاید، پیش می‌برد. 

این کتاب به گفته نویسنده با نگاهی به داستان «آستین» که از سوی انتشارات دارالحدیث درباره دعبل خزاعی نوشته شده و کوشیده است بر اساس داده‌های تاریخی به بازسازیی ماجراها و حوادث بپردازد.

در این کتاب، ضمن داستان عاشقانه‌ای که روایت می‌شود و فراز و فرودهایی که شاعر آزاده و شجاعی چون دعبل در دربار بنی‌عباس برای رسیدن به محبوب خود با آن مواجه است، سخن از اشتیاق محبان موسی بن جعفر(ع) از جمله دعبل برای دیدار امامشان و رنج فراق ایشان برای یاران می‌شود؛ اما دیدار ایشان که در زندان هارون محبوس است، به سادگی میسر نیست.

از بخش‌های خواندنی کتاب لحظاتی است که داستان به زندگی موسی بن جعفر(ع) و فرزندشان علی بن موسی الرضا(ع) کشیده می‌شود. یکی از زیباترین قسمت‌های کتاب «دعبل و زلفا» روزنه‌ای است که نویسنده از آن ما را به تماشای اتاقکی می‌برد که «مرکز جهان است». بارها خوانده و شنیده‌ایم که سالهای پایانی عمر حضرت موسی بن جعفر(ع) در زندان‌های مخوف بنی عباس گذشت، «دعبل و زلفا» این زندان‌ها را مقابل چشمانمان ترسیم می‌کند و ما را در حسرت اصحاب نزدیک آن امام عزیز که شیفته و تشنه دیدارش بودند، شریک می‌کند:

«... ببینید از این روزنه اتاقکی پیداست به وسعت آسمان و زمین. بیایید ببینید: ابوالحسن در سجده است. او مرکز جهان است. این را باور دارم»(ص 167 کتاب).

«زلفا با هیجان به دعبل گفت: بیا نگاه کن مولایمان سر از سجده برداشت ... دعبل گفت: کاش حضرت برای چند لحظه، چهره شان را نشان می دادند! امام از روی پلاس برخاستند و از اتاقک بیرون آمدند. نگاهی به آسمان انداختند. کمی در حیاط قدم زدند، به اتاقک برگشتند و به نماز ایستادند»(ص 167 کتاب).

حکایت سرودن قصیده معروف دعبل خزاعی در رثای خاندان رسول الله(ص) به نام قصیده «تائیه» و شرفیابی دعبل به خدمت امام علی بن موسی الرضا(ع) و خواندن قصیده در محضر ایشان از دیگر بخش‌های خواندنی رمان «دعبل و زلفا» است که توجه علاقه‌مندان به اهل بیت(ع) را در ترسیم بخش‌هایی کوتاه از زندگی دو امام بزرگوار شیعه جلب می‌کند:

فصل 44 این کتاب به ماجرای شرف‌یابی دعبل به منزل امام رضا(ع) می‌پردازد:

«صدای خفیف نعلین آمد. کسی در خانه را به آرامی گشود. امام بودند که به سبکبالی نسیم وارد شدند، به گرمی سلام کردند و دعبل را در آغوش کشیدند. 

ـ خوش آمدی دعبل

امام نشستند و اشاره کردند که دعبل نیز بنشیند. لبخند زدند؛ اما هاله ای از غم چهره شان را فرا گرفته بود. ... دعبل اندیشید: مگر می‌شود انسانی این قدر زیبا و موقر و شیرین باشد!»(ص 279 و 280 کتاب). 

دعبل قصیده غمناکش را در رثای خاندان پیامبر(ص) برای امام می‌خواند و امام گریه می‌کنند: «امام در حالی که اشک شان را پاک می‌کردند فرمودند: دعبل! آیا اجازه می‌دهی در این جا دو بیت به قصیده‌ات اضافه کنم تا کامل شود؟ 

دعبل می‌دانست این افتخاری است که برای نخستین بار نصیب شاعری می‌شود. با خوشحالی گفت: فدایتان شوم! به چنین سعادتی مباهات می‌کنم! امام چنین سرود: و از این خاندان قبری به طوس است که ای وای از مصیبتش که دل را به آتش می‌کشد تا آن زمان که خداوند قائمش را برانگیزد و غم‌ها و مصیبت‌های ما را بزداید!».(ص 281 و 282 کتاب).
 
کتاب دست خواننده را می‌گیرد و به قرن سوم هجری می‌برد و او را به تماشای تصاویری از شکوه و جلال کاخ‌های بنی عباس که از راه ظلم و غارتگری مردم مظلوم به ویژه شیعیان ساخته شده می‌نشاند و مظلومیت شیعه و امامانشان را در آن دوره نشانش می‌دهد؛ به بردگی گرفتن زنان شیعه، کشتن مردان و غارت کردن آنها تنها به جرم دوستدار فرزندان رسول خدا(ص) بودن.

ظلم و ستمی که بنی عباس علیه شیعیان در این دوران روا داشتند قابل بازگویی نیست و در برخی صفحات این رمان این روزگار تار منعکس شده است:

«هیچگاه شیعیان چنین در فشار نبوده‌اند و کشتار نشده‌اند. سیاه چال‌ها از ایشان پر است. هارون، بد دل و کینه توز است. شاید بعد از او فرصتی دست دهد که نفس تازه کنیم! خدا کند که او نیز مانند جعفر 50 سالگی را نبیند! آن وقت می‌رویم و امام‌مان را زیارت می‌کنیم»(صفحه 252 کتاب)

داستان تاریخی «دعبل و زلفا» اثری قابل توجه در تبیین اوضاع تاریخی و سیاسی دوران امام موسی بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) است؛ اما طبیعی است که مثل هر اثر دیگری نکاتی در این اثر وجود دارد که درخور بررسی و نقد است؛ از این رو بر منتقدان لازم است این اثر را از منظر تاریخی، جامعه شناختی، فنی و ... مورد بررسی قرار داده، نقاط قوت آن را تبیین و موارد ضعف آن را نیز بیان کنند . این نقدها باید در جهت یاری رساندن به نویسندگان در زمینه نگارش آثاری موفق در ترسیم سیره درخشان اهل بیت(ع) و معرفی این بزرگوران به جامعه خصوصا جوانان باشد.
 

نظر شما