شهروند| فردا روز تولد شمس لنگرودی است. روزی که فردایش شمس شعر امروز ایران 67ساله میشود. شاعر طوفانی پنهانشده در نسیم و خاکستر و بانو به این بهانه درباره نگاه امروزش سخن گفته است. او با اینکه میگوید؛ از بهبود اوضاع جهان ناامید است، اما آشکارا همچنان بهدنبال شورِ زندگی است. شاعری که میگوید، جهان عوض شد و او و شعرش هم عوض شدند؛ درباره امروز خودش میگوید: من سالهای زیاد تمام تلاش خودم را کردم و تمام گرفتاریهایی را که یک آدم مبارز برای زندگی و سروساماندادن جهان باید بکشد، کشیدم. اواخر سالهای ۶۰ بود که من دچار یک یأس فلسفی شدم و فهمیدم به این سادگی نیست که چرخ بر هم زنم ار غیرمرادم گردد.
شمس لنگرودی ادامه میدهد: از اواخر سالهای ۶۰ دچار یک نوع سرخوردگی یا شاید یأس شدم که باعث شد شروع به بازبینی باورهایم کنم؛ بازبینی معنای زندگی، اینکه چه میخواستم و چه شد. به همین دلیل از سالهای اوایل دهه۷۰ تا اواخر دهه۷۰ تقریبا شعر نگفتم. یعنی من که در تمام سالهای ۶۰ هر سال یک کتاب شعر چاپ میکردم، در این سالها بیشتر در تأملات خودم بودم. البته در گردش جهان هم بودم. مشغول نوشتن تاریخ تحلیلی شعر نو هم بودم، اما عمدتا درگیر این بودم که چه میخواستم و چه شد. کتاب میخواندم. فکر میکردم. با نیچه و بودیسم آشنا شدم که روی من تأثیر داشت. قبلا اینها را در ذهن خودم حرام میدانستم. دیدم، نه، اینها عاقل بودهاند. بعد هم به این نتیجه رسیدم که براساس آرزوهایم
زندگی نکنم.
یأس و امید شمس لنگرودی
صاحبخبر -
نظر شما