شناسهٔ خبر: 22513794 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

با آسیه اناری، روان‌شناس درباره مراقبت از کودکان زلزله‌ دیده‌

برای کودکان سقفی بسازیم

حتما شما هم عکس‌ها را دیده‌اید، عکس‌های زلزله‌زدگان غرب کشور را. حتما متاثر شده‌اید، حتی شاید اشک ریخته‌اید، دعا کرده‌اید خدا صبر بدهد به مردم سرپل ذهاب و کرمانشاه تا بتوانند این حجم از مصیبت و غم را تاب بیاورند.

صاحب‌خبر -

حتما عکس بچه‌ها را هم دیده‌اید و کلی برایشان غصه خورده‌اید. بچه‌ها بی‌پناه‌ترین بازماندگان زلزله هستند. آنها درکی از اتفاقی که افتاده ندارند، سقف خانه‌شان آوار شده و شاید برخی از آنها پدر، مادر، برادر، خواهر و دوستان خود را از دست داده‌اند.

آنها نه امنیت جانی و روانی دارند و نه مامن و پناهگاهی برای زندگی. بچه‌ها، آواره‌‌های واقعی زلزله هستند.آنها را دریابیم.

با آسیه اناری، روان‌شناس هم‌صحبت شدیم تا برایمان بگوید برای بچه‌‌های زلزله‌دیده چه باید کرد.

بچه‌‌هایی که زلزله را تجربه کرده‌اند در چه حالت روحی و روانی هستند و برای آنها چه باید کرد؟

زلزله جزو تروما و شوک‌هایی است که روی همه افراد تاثیر می‌گذارد و در این میان بچه‌ها و نوجوانان بیشتر آسیب‌پذیر هستند. تروما به صورت مستقیم و غیرمستقیم وارد می‌شود. مستقیم ‌آن به کسانی وارد می‌شود که در جریان زلزله بوده، آن را تجربه کرده و اکنون نیز در معرض بازتاب‌ها و تبعات آن هستند، ترومای غیرمستقیم به کسانی وارد می‌شود که از منطقه زلزله دورند، اما در معرض اخبار و اتفاقات آنجا قرار می‌گیرند. باید به هر دو گروه توجه شود و بخصوص از بچه‌ها مراقبت کرد. کودکانی که در منطقه زلزله‌زده‌ هستند، ناامنی شدیدی را احساس می‌کنند، آنها به مرور دچار افسردگی بعد از سانحه می‌شوند و برای مدت زیادی دچار کابوس‌های شبانه شده و دردهای جسمانی زیادی را تحمل و در ذهنشان مدام صحنه زلزله را تصور می‌کنند. این احساس ناامنی، سال‌های آینده نیز همراه آنها خواهد بود.

یعنی به نوعی آینده‌شان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؟

بله! بخصوص اگر درست مدیریت نشود، اجازه نخواهد داد این کودکان مثل بچه‌های عادی رشد، تحصیل و ازدواج کنند. در این شرایط باید چند کار انجام داد؛ باید هرچه زودتر امنیت و زندگی عادی را به کودکان زلزله‌زده برگرداند. مسئولان و خیریه‌های مردم نهاد و بقیه هر چه زودتر باید شرایط مناطق زلزله‌زده را به حالت عادی برگردانند. بچه‌ها هر چه زودتر باید صاحب مکانی مشخص شوند، غذا به آنها برسد و احساس امنیت به آنها برگردد.

یعنی حتی اگر قرار است برای مدتی در چادر یا کانکس زندگی کنند، مکان مشخصی داشته باشند؟

دقیقا! بچه‌ها باید مکانی داشته باشند که بدانند انحصارا برای آنها و خانواده‌ آنهاست. باید نیازهای اولیه‌ آنها تامین شود که خوراک و پوشاک و مکانی گرم در
اولویت است.

بعضی از بچه‌ها بدون این‌که والدین همراه آنها باشند به بیمارستان برده می‌شوند برای این گروه چه باید کرد؟

شرایط آنها خیلی سخت‌تر است؛ اول باید جست‌وجو برای یافتن خانواده آنها شروع شود، حتما نباید پدر و مادر یا خواهر و برادر باشد. عضوی از فامیل یا همسایه که بچه او را می‌شناسد و در کنار او احساس امنیت می‌کند. اگر از آشناها کسی پیدا نشد، یک مددکار یا روان‌شناس یا حتی یک آدم خیر، مدام کنار بچه باشد و تغییر شیفت هم ندهد، تا بچه بتواند به او اعتماد کند و به مرور احساس امنیت به او برگردد.

بچه‌هایی که والدین خود را از دست داده‌اند، آیا بهتر است به بهزیستی سپرده شوند یا خانواده‌ها دست به کار شوند و آنها را به فرزندخواندگی قبول کنند.

مسلما یک شبه‌ خانواده خیلی بهتر از این است که بچه‌ به پرورشگاه سپرده شود. اما باید چنین بچه‌هایی روند روان‌درمانی را طی کنند چون اگر روانشان درمان نشود به مرور بچه‌ و خانواده‌ای که از او مراقبت می‌کنند دچار مشکل می‌شوند و حتما باید درمان از طریق دارو و روان‌درمانی انجام شود.

این طور که شما می‌گویید در مناطق زلزله‌زده همان قدر که پزشک و لوازم اولیه لازم است به روان‌شناس هم نیاز داریم.

بله! روان‌شناسان و مددکارانی که برای این شرایط آموزش دیده‌اند و با کارنابلدی شرایط را بدتر نمی‌کنند. بچه‌های زلزله‌زده در وهله اول باید برون‌ریزی احساسات داشته باشند باید ذهن و روان‌شان کاملا از آن‌همه استرس و اضطراب پاک شود.

بهزیستی و هلال‌احمر چنین نیروهایی دارد؟

روان‌شناسان معمولا دوره‌های مداخله در بحران را طی می‌کنند اما این که این آموزش چقدر به صورت جدی پیگیری شده، خبر ندارم. مداخله در بحران کاملا تخصصی است و آموزش‌های لازم را می‌طلبد چراکه مداخله زودهنگام یا اشتباه، خطرناک است.

اگر به کودکان زلزله‌دیده کمک‌های روان‌شناختی نشود، امکان دارد در بزرگسالی دچار اختلالات رفتاری و شخصیتی شوند؟

بله! تاثیر تروماها و شوک‌های اتفاقاتی مانند زلزله، سال‌‌ها بعد خود را نشان می‌دهد. شاید کودکی در ظاهر شرایط عادی را سپری کند و بزرگ شود اما اگر روان‌درمانی مناسبی روی او صورت نگیرد در بزرگسالی در ارتباط با اجتماع و خانواده دچار مشکلاتی می‌شود که درمانش دشوار است.

آیا تاکنون درباره بچه‌هایی که زلزله بم یا رودبار را تجربه کرده‌‌اند، تحقیقی شده که بر اساس آن فهمید اوضاع روحی و روانی آنها چگونه است؟

به نظرم این تحقیق لازم بود اما انجام نشده! واقعیت این است که بچه‌‌ها بعد از زلزله و فروکش کردن اتفاق رها شدند و هیچ‌کس دیگر سراغ آنها نرفت که الان بدانیم آنها چگونه هستند و چه می‌کنند.

چه توصیه‌هایی برای خانواده‌هایی که دور از زلزله بودند، برای مراقبت از فرزندانشان دارید؟

بچه‌ها را در معرض اخبار زلزله قرار ندهند. هیجان‌های خود را کنترل کنند و در کودکان احساس ترس به وجود نیاورند. بهترین کار این است که از موقعیت استفاده کرده و بچه‌ها را با خود به پایگاه‌های کمک‌رسانی ببرند. مثلا به آنها بگویند با پول قلکت برای بچه‌های زلزله‌زده هدیه بخر. بهتر است همدلی را جایگزین اضطراب کنیم.

طاهره آشیانی - جام‌جم

نظر شما