شناسهٔ خبر: 22384251 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

دستگیری ۳۷۳ تبهکار در عملیات رعد ۴

- ماموران انتظامی تهران در جریان عملیات ضربتی طی ۴۸ ساعت، موفق به دستگیری ۳۷۳ سارق، مالخر، قاچاقچی مواد‌مخدر، تولید‌کننده مشروبات الکلی و... شدند.

صاحب‌خبر -

به گزارش همشهري، سردار حسين رحيمي، فرمانده انتظامي تهران بزرگ در پايان اين عمليات موسوم به رعد‌4 در جمع خبرنگاران حاضر شد و درباره دستاوردهاي اين طرح گفت: «‌همكارانم طي 48ساعت به ۱۵۸پاتوق خلافكاران پاتك زدند و در جريان آن ۳۷۳ سارق و مالخر سابقه دار را دستگير كردند.

همچنين در اين عمليات ۱۴‌باند سرقت منزل و كيف قاپ شناسايي و دستگير شدند و۲۰۰ دستگاه انواع خودروي‌سواري، موتورسيكلت و دوچرخه كشف شد كه ارزش اموال كشف شده بالغ بر ۶ميليارد تومان برآورد مي‌شود.» وي ادامه داد: «در بخش ديگري از اين عمليات كه توسط پليس مبارزه با مواد‌مخدر انجام شد ۳۰۷‌كيلو انواع مواد‌مخدر از اعضاي يك باند حرفه‌اي قاچاق موادمخدر كشف شد و همكارانم در كلانتري‌ها نيز موفق به كشف۵۰ كيلوگرم انواع ماده مخدر از ده‌ها فروشنده خرد شدند.»

اين تنها بخشي از دستاوردهاي پليس پايتخت بود چرا كه مأموران اقلام ديگري نيز كشف كردند. سردار رحيمي گفت: «‌از اعضاي 3باند بزرگ قاچاق كالا نيز مقدار قابل توجهي البسه، پارچه و انواع لوازم الكترونيكي به ارزش 4.5ميليارد تومان كشف شد. علاوه بر آن تعداد۶۰‌هزار سي‌دي مستهجن و بازي‌هاي شيطان پرستي نيز در عمليات رعد‌۴ كشف شد.

همچنين مأموران در بازرسي از مخفيگاه دستگيرشدگان بيش از ۳۰ قبضه سلاح جنگي، شكاري و قلابي به‌دست آوردند.» رئيس پليس پايتخت تأكيد كرد كه طي 3‌ماه گذشته با انجام سلسله عمليات پليس، وقوع سرقت در پايتخت 6درصد كاهش و كشفيات 17درصد افزايش يافته است. «دستگيرشدگان بين 18تا 38سال دارند و بيشتر آنها نيز سابقه‌دار هستند. قصد داريم با تمام توان ريسك وقوع جرم را براي خلافكاران به‌ويژه در پايتخت بالا ببريم و چرخه ارتكاب جرم را ناكام بگذاريم.»

2نفر از متهمان دستگير شده از اتباع افغانستان هستند كه اتهام‌شان سرقت يك گله گوسفند است. آنها در جريان اين سرقت حتي 2سگ گله را هم سرقت كردند اما در نهايت دستگير شدند. يكي از آنها از جزئيات اين سرقت مي‌گويد.

24ساله هستم و از حدود 5سال قبل به ايران آمدم.

مي دانستيم كه در منطقه خاورشهر دامداري‌هاي زيادي است. من به‌عنوان كارگر در يكي از اين دامداري‌ها مشغول به‌كار شدم و بعد از چند روز صاحب آنجا به من اعتماد كرد. حدود 10روز از شروع به كارم در آنجا مي‌گذشت كه نقشه سرقت را اجرا كرديم.

يك شب كه به‌جز من هيچ‌كس در دامداري نبود با دوستم تماس گرفتم و او با يك كاميون خاور آمد. حدود 170گوسفند را داخل خاور ريختيم و آنها را شبانه به همدان برديم. ما حتي 2سگ گله را هم با خودمان برديم تا آنها را هم بفروشيم. در همدان تعدادي از گوسفندان را فروختيم و تعداد ديگري را نگه داشتيم تا اينكه دستگير شديم.

چند روز از سرقت گوسفندان مي‌گذشت كه فردي با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت مي‌خواهد چند گوسفند از من بخرد. من هم حرف‌هايش را باور كردم و براي ديدن گوسفندان با او قرار گذاشتم اما وقتي آمد فهميدم او مأمور است و فريب خورده‌ام. آنها من و دوستم را دستگير كردند.

«من مربي دروازه بانان يكي از تيم‌هاي ليگ فوتبال بودم اما از زماني كه در دام اعتياد گرفتار شدم زندگي‌ام تباه شد.» اين حرف‌هاي يكي ديگر از متهماني است كه در عمليات رعد4 دستگير شده است. او با جعل نامه‌اي خودش را مأمور مبارزه با مفاسد اخلاقي معرفي مي‌كرد و شواهد به‌دست آمده نشان مي‌دهد از اين طريق از افراد زيادي اخاذي كرده است.

به‌خاطر اينكه خودم را مأمور معرفي مي‌كردم دستگير شده‌ام.با اين كار از چند دختر و پسر جوان پول گرفته‌ام و به‌خاطر همين حالا اينجا هستم.

من هيچ وسيله خاصي نداشتم. تنها مدرك من يك برگه جعلي بود كه رويش نوشته شده بود كه من مأمور مبارزه با مفاسد اجتماعي هستم. در خيابان‌هاي بالاي شهر پرسه مي‌زدم و اين برگه را به دختر و پسرهاي جوان نشان مي‌دادم و مي‌گفتم بايد با من به كلانتري بيايند و وقتي آنها التماس مي‌كردند پول مي‌گرفتم و آزادشان مي‌كردم.

من هيچ شاكي‌اي ندارم. يك روز وقتي حوالي زعفرانيه بودم مأموران در خيابان به من مظنون شدند و داخل خودروام را بازرسي كردند. آنها برگه جعلي و چند دستبند پلاستيكي پيدا كردند و فهميدند چه كاره‌ام.

راستش را بخواهيد من قبلا مربي دروازه بانان يكي از تيم‌هاي ليگ فوتبال بودم اما از وقتي به مواد‌مخدر اعتياد پيدا كردم زندگي‌ام از هم پاشيد و مجبور شدم سرقت كنم و چند مرتبه هم به‌عنوان مأمور از چند جوان اخاذي كردم.

يكي از متهماني كه در عمليات رعد4 در دام پليس گرفتار شده مردي 41ساله است كه به اتهام كلاهبرداري دستگير شده است. او به بهانه صفر كردن خلافي خودروها و موتورسيكلت‌هاي توقيف شده از صاحبان‌شان پول مي‌گرفت و برگه‌هاي ترخيص جعلي به آنها مي‌داد. هرچند او با اين ترفند توانست سر دست‌كم 90نفر كلاه بگذارد اما عاقبت نقشه‌اش لو رفت و دستگير شد.

مقابل پاركينگ‌ها و مراكز ترخيص خودروهاي توقيف شده پرسه مي‌زدم و شماره تلفنم را به افرادي كه خودروهاي‌شان توقيف شده بود مي‌دادم و مي‌گفتم مي‌توانم با پرداخت نصف مبلغ خلافي خودروهاي‌شان را ترخيص كنم.

بعد از آنكه طعمه هايم با من تماس مي‌گرفتند مدارك خودروي‌شان را همراه با نصف مبلغ خلافي از آنها مي‌گرفتم و چند روز بعد خبرشان مي‌كردم و به آنها برگه ترخيص را مي‌دادم اما هيچ يك از آنها خبر نداشتند كه برگه ترخيص جعلي است.

از قبل فرم برگه‌ها را مي‌دانستم و مشخصات خودروهاي مشتريانم را در آن وارد مي‌كردم و مهري را كه از قبل تهيه كرده بودم پاي برگه‌ها مي‌زدم و به طعمه‌هايم مي‌دادم. در حقيقت همه برگه‌ها جعلي بود.

دقيق نمي‌دانم، حدود 90نفر. من از هر يك از آنها نصف مبلغ خلافي را مي‌گرفتم. بعضي خلافي‌شان يك ميليون تومان بود و بعضي‌ها بيشتر. نصفش مال من مي‌شد. حالا خودتان حساب كنيد كه چقدر گيرم آمده.

«چون شب‌ها جايي براي خوابيدن نداشتم ماشين مي‌دزديدم و در آن مي‌خوابيدم.» اين حرف‌هاي مردي است كه به اتهام سرقت خودرو دستگير شده است. او براي فرار از دست پليس خودرواش را به 18خودروي پارك شده كنار خيابان كوبيد اما سرانجام به دام افتاد.

39سال دارم و پيش از اين 13بار به اتهام سرقت، رابطه نامشروع و... دستگير شده‌ام و حدود 6سال در زندان بودم. من متاهلم و يك دختر 15ساله دارم اما چون به هرويين و شيشه معتاد شده بودم همسرم از من جدا شد و دخترم هم با پدر و مادرم زندگي مي‌كند.

قمار مي‌كردم. چون در اين كار حرفه‌اي بودم مدتي شانس آورده بودم و روزي 200، 300هزار تومان گيرم مي‌آمد اما بعد بدشانسي به سراغم آمد و هرچه برده بودم را باختم و به اين روز افتادم.

4‌ماه قبل از زندان آزاد شدم اما جايي نداشتم كه شب‌ها در آنجا استراحت كنم. به‌خاطر همين خودرو سرقت مي‌كردم تا شب‌ها سرپناهي داشته باشم. باور كنيد فقط يك پرايد دزديده‌ام. اين خودرو را كنار خيابان 17شهريور ديدم. با خم كردن قسمتي از در سمت راننده سوارش شدم. چون اين خودرو مدل پايين بود خيلي راحت توانستم آن را روشن كنم و از آنجا دور شوم.

در خودروي سرقتي خوابيده بودم كه يكدفعه بيدار شدم و ديدم يك مامور با دست به شيشه مي‌زند. ماشين را روشن و فرار كردم و در بين راه به حدود 17، 18خودروي ديگر كه كنار خيابان پارك بود كوبيدم تا راهي براي فرار باز كنم. وقتي به طرفتم تيراندازي كردند، از ترس مجبور شدم خودم را تسليم كنم.

نظر شما