سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com:
∎
زهرا سلیمانی اقدم در روزنامه آسمان آبی نوشت: «... من ساده بودم، من همهچیز رو باور میکردم. من با هیچکس مخالفت نمیکردم، سرم به کار خودم بود و شریف بودم. من نمیخواستم به بانک برم، من نمیتونستم طبابت کنم، من نمیتونستم سرهنگ باشم، من نمیخواستم شعر بگم.
من مقاومت کردم تا حد توانم؛ اما من توانم کم بود. بنده ضعیف بودم، برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران و من به همه احترام میگذاشتم و من شروع کردم به بازیکردن و من شروع کردم به سرگرمشدن و بعضی وقتها یادم رفت که کجام و همه اینهایی که میگند، مال من نیست، حق من نیست و من اشتباهیام؛ من از اولش هم اشتباهی بودم...» مسعود شصتچی در «مرد هزارچهره» نمونه کامل یک فرد جوگیر بود؛ مردی که بازیچه شده بود و حالا در محضر دادگاه، او در جایگاه متهم نشسته بود و بقیه قدرتها در جایگاه شاکی؛ حتی رئیس مافیا.
او متهم بود، چون ساده بود. دیالوگ او در دادگاه شرححال امروز مردمی است که دستخوش بازیهایی هستند که جوها به وجود میآورند و جوزدگی حرفه این روزهای آنها شده است؛ با این فرق که شصتچی درنهایت به سادگی و اشتباه خود واقف بود، اما بعضی از ما همچنان بر سادگی و اشتباهات خود اصرار میورزیم. ما جامعه جوگیری داریم. بهراحتی با موجی میرویم و با موجی میآییم. اگر قبول ندارید، مرور اتفاقات چند سال اخیر شاهدی بر این ماجراست.
بهاصطلاح، جنبشهای تصویری
مواجهه با «آواتار» و عکس پروفایلهای مشابه هنگام ورود به شبکههای مجازی در سالهای اخیر، گرچه عنوان جنبش را با خود یدک میکشد، کاری بیهوده و بیاثر است که مثلا از همذاتپنداری صاحب پروفایل با مسائل ایجادشده در ایران و سایر نقاط جهان حکایت میکند. یک روز همه طرح دریاچه ارومیه را پروفایل خود میکنند، روز بعد تصویر هنرمند تازهفوتشده را، روز پس از آن تصویر پدرشان را و روزی دیگر تصویر کودک سلاخیشده را. از کجا معلوم، شاید جلاد آن کودک هم روزی تصاویر پروفایل خودش را با موضوعات باب روز تغییر میداده است. چند نفر از آنهایی که تصاویر پروفایلشان چهره مریم میرزاخانی یا استیو جابز بود، درباره اهمیت این چهرهها اطلاعات دقیقی داشتند؟ چند نفرشان از آنها تاثیر گرفتند؟ چند نفرشان با این کار علاقه بیشتری به ریاضی یا علوم کامپیوتری پیدا کردند یا توانستند دیگری را تشویق کنند؟
الان رأیدادن مد شده
بدترین حالت جوزدگی خودش را در رویدادها و کنشهای اجتماعی و سیاسی، یعنی دقیقا جایی که لازم است تمام افراد جامعه براساس عقل و خرد و درک و فهم در یک مسئله حضور جدی داشته باشند، نشان میدهد. مسئله مهمی مثل انتخابات در ایران کم تحتتاثیر جوزدگیهای اجتماعی، سیاسی و فردی نبوده است. متأسفانه در ایران کم نیستند کسانی که پای صندوقهای رأی میروند و نام افرادی را مینویسند که کوچکترین شناختی از آنها ندارند، یا در همراهی با موجهای ایجادشده یا از سر لجبازی با گروهی دیگر به گروه مقابل رأی میدهند. سونامی عکس از انگشتهای رنگی در شبکههای مجازی خود گویای این فاجعه است.
اپیدمی «من حیوانات را دوست دارم»
حیواندوستی، گیاهخواری و فعالیت در جنبشهای مدنی به نفع حیوانات کاری ارزشمند است، اما وقتی ادعای حیواندوستی داریم، عکسگرفتن با آنها، گذاشتن تصاویر از سبزیجات بهعنوان وعدههای غذایی، فیلمگذاشتن از اطوارریختن حیوانات خانگی، لباس با طرح پلنگ ایرانی پوشیدن، درج جمله «عاشق حیوانات» در پروفایل و نوشتن جملات قصار درباره آنها به بهتر شدن وضعیت حیوانات کمکی نمیکند. زمانی مشکل حل میشود که هر شهروندی اجازه ندهد در همسایگیاش به آنها کوچکترین ظلمی شود، کمکمالی به پناهگاهها و نخریدن و نخوردن گوشت حیواناتی چون گاو و گوسفند نیز از جمله فعالیتهایی است که میتواند در همراهی با کنشهای اجتماعی مؤثر باشد. اینکه من به کارزار «حمایت از حیوانات» بپیوندم اما بهوقت کباب و ماهیچهخوردن در صف اول باشم، فقط نشان از جوگیربودن من دارد.
ملیگرایی از سر جو
امروز پز روشنفکری چی مد شده؟ ملیگرایی با تکیه بر خلیج فارس. دیروز چی مد بود؟ نوشتن جملات کوتاه از نویسندگانی که تا بهحال هیچ کتابی از آنها نخواندهایم. فردا تم روشنفکرمآبانه چی مد میشود؟ لابد «پان»شدن، حالا هرچه میخواهد باشد، قومیت یا ملیتی خاص، شاید هم لیبرالبودن یا سوسیالیستبودن، بیوطنبودن یا وطنپرستبودن، ناسیونالیستبودن یا فاشیستبودن. وقتی ناسیونالیستبودن باعث برانگیختن توجه و ذوق چند نفر میشود، چرا من ناسیونالیست نباشم؟ حتی اگر ندانم اصلا چیست یا به چه دردی میخورد. کم ندیدهایم افرادی را که عشق کوروش و فرهنگ آریایی دارند، اما وقتی بساط از طبیعت جمع میکنند بهاندازه یک قوم و طایفه به آن آسیب زدهاند. کم ندیدهایم وطنپرست نگران تمدن 2500 سالهای را که برای گرفتن نذری دو نفر را زیر پا له میکند. جو وطنپرستی و ملیگرایی بر اثر شیکبودن سوژه و مورد توجه قرار گرفتن نهتنها از مردم عادی که از چهرهها هم قربانی میگیرد.
نظر بده، کم نیاور
نظر دادن درباره نوع تاکتیک عملیاتی آتشنشانی در ریزش پلاسکو، در مورد ابعاد اقتصادی سخنرانی ترامپ، درباره آسیبشناسی تجاوز به کودک چهارساله، در مورد سورئال بودن مرگ حیوان خانگی خانم بازیگر، نظر دادن درباره میزان درصد فجیع بودن حمله تروریستی در آمریکا، در قیاس با حمله تروریستی در فرانسه، نظر دادن در مورد درصد مظلومیت در چهره مقتول در فیلمهای داعش و درباره تاثیر رفتار آقای قرائتی بر آموزشهای مذهبی... باعث میشود شما از جو عقب نمانید و شاید هم مورد ستایش و تشویق و توجه عدهای دیگر از همراهان خود قرار گیرید. نوع فجیعتر این جریان شامل حال شخصیتهای مشهور میشود که فکر میکنند هر جا توجه و تعصبی باشد آنها هم باید به هر ترفندی شده بخشی از آن باشند.
نظر شما