محسن فرهادي
19 شهريور ماه سال جاري، نخستين اجلاس سران سازمان همکاري اسلامي در حوزه علم و فناوري با حضور رئيسجمهور کشورمان در آستانه پايتخت قزاقستان برگزار شد. با اين حال، اجلاس مذکور و موضوع اصلي آن، کمتر مورد توجه رسانههاي داخلي قرار گرفت. رسانهها بيشتر ترجيح دادند به جاي پرداختن به موضوع اصلي اجلاس و بحث پيرامون آن، اخبار و مواضع سياسي سران کشورها را در اجلاس مذکور پيگيري و رصد کنند. برگزاري اجلاسي با موضوع علم و فناوري، آن هم در سطح سران کشورهاي اسلامي اما موضوعي نيست که بتوان به سادگي از آن عبور کرد. ديپلماسي علمي با کشورهاي اسلامي و همسايه و فرصتهاي متنوع موجود در اين بستر براي کشور ما آنقدر زياد است که نتوان چشم از آن برداشت.
در حالي که رهبر معظم انقلاب در روز تنفيد حکم رياست جمهوري دوازدهم، يکي از سه اولويت اصلي دولت جديد را «تعامل گسترده با دنيا» معرفي کردهاند، با نگاهي واقعبينانه به افول نظم سنتي جهان و ظهور قطبهاي جديد قدرت در دنيا، ميتوان به درک روشنتري از ميزان اهميت اجلاس آستانه در شرايط کنوني دست يافت. در حالي که جهان به سمت چندقطبي شدن گام برميدارد و کشورهاي در حال توسعه هر روز بيشتر از پيش با استفاده از قدرت علم و فناوري و اقتصاد دانش بنيان خود به مصاف قدرتهاي سنتي اقتصاد جهان ميروند، لازم است ما با توجه به موقعيت ممتاز علم و فناوري کشورمان در بين کشورهاي اسلامي و همسايه، بيش از هر کسي به اهميت اجلاسي چون اجلاس آستانه توجه کنيم. روشن است که در اين شرايط، محدود کردن همکاريهاي علمي و فناوري به جهان غرب و اروپا، چيزي جز يک اشتباه کودکانه نخواهد بود.
مضاف بر اينکه سابقه ديپلماسي علمي- فناوري ما با کشورهاي غربي، غالباً هيچ دستاورد ملموسي براي صنايع کشور در بر نداشته است. وضعيت کنوني صنعت خودروي کشور که نتيجه وابستگي 30 ساله ما به فرانسويها ميباشد، مثال روشني در همين زمينه است. در اين شرايط شايد بهتر آن باشد که ما جهان را چيزي فراتر از غرب و کشورهاي غربي تصور کنيم و ظرفيتهاي بينظير موجود در اجلاس سران سازمان همکاري اسلامي در حوزه علم و فناوري را بهتر ببينيم. همکاري ايران با کشورهاي اسلامي در حوزه علم و فناوري، علاوه بر آنکه خواهد توانست ارزآوري و اشتغالزايي قابل توجهي براي کشور ما در بر داشته باشد، ميتواند در رفع نيازهاي حياتي صنايع مهم کشور نيز راهگشا باشد. مزيت ديگر همکاري علمي و فناوري با کشورهاي اسلامي، در امان بودن از بدعهديهاي مسبوق به سابقه کشورهاي غيراسلامي در اين حوزه خواهد بود.
نهادينه شدن ديپلماسي علمي بين کشورهاي اسلامي بر خلاف آنچه به نظر ميرسد، ميتواند در اتخاذ مواضع سياسي يکسان کشورها در زمينه مسائل مهم دنياي اسلام نيز بسيار مؤثر باشد چراکه همکاريهاي مشترک علمي تدريجاً منافع اقتصادي مشترک را ايجاد خواهد نمود و مواضع سياسي دولتهاي اسلامي را خواهناخواه به يکديگر نزديک خواهد کرد. مسئله البته منحصر در کشورهاي اسلامي نيست. دکتر سورنا ستاري معاون علمي و فناوري رئيسجمهور پس از حضور اجلاس آستانه، طي يادداشتي در همين زمينه نوشته است: «کشور ما به بهدليل پيشرفتهاي قابل توجه در حوزههاي علمي و فناورانه، توسعه شرکتهاي دانشبنيان و نوآور ايران از ذخيره عظيمي براي توسعه اقتصادي و فناورانه برخوردار بوده و در سطح جهان اسلام نيز از کشورهاي پيشرو در علم، فناوري و نوآوري بهشمار ميآيد. اين جايگاه ممتاز فرصت بينظيري براي توسعه همکاريهاي علمي و فناورانه کشور با ديگر ملتهاي اسلامي فراهم کرده است. »
روشن است که موقعيت ممتاز ايران تنها در دنياي اسلام قابل اعتنا نيست و در ارتباط با بسياري ديگر از کشورهاي غيرمسلمان دنيا نيز مصداق دارد. برنامهريزي براي ارتباط سازمانيافته با اين کشورها در قارههاي مختلف اما مستلزم دفع ويروس غربپرستي از اذهان دولتمردان کشور است. اگرچه غربپرستي چهرههاي سياسي تنها مانع گسترش ديپلماسي علمي کشور با ساير کشورهاي جهان نيست. جريانات رسانهاي غربزده نيز سهم مهمي در مسدود کردن راههاي همکاري با کشورهاي غيرغربي ايفا ميکنند. گويي آنها ترجيح ميدهند ما تنها و تنها با کشورهاي اروپايي و امريکا ارتباط برقرار کنيم و طي تقديري ناگزير، همواره مصرفکننده محصولات آنها باقي بمانيم! چنين است که ورود يک ايرباس به کشور از سوي همين رسانهها رسماً جشن گرفته ميشود، ولي تأسيس کارخانه تراکتورسازي ايراني در بوليوي کار بسيار زشت و بيهودهاي است!
واقعيت اين است که علم و فناوري اين ظرفيت و پتانسيل را دارد که بين بازيگران مختلف عرصه بينالملل، تعاملاتي پايدار برقرار کند. لذا ايران ميتواند با توجه به ذخيره عظيم علم و فناوري خود و سرعت کمنظيرش در رشد علمي، با توجه به تغيير مناسبات بينالمللي و حرکت جهان به سوي زايش قطبهاي قدرت جديد، از هم اکنون پايههاي ارتباطات راهبردي و بلندمدت خود بر پايه تحولات جديد بينالمللي را با حرکت در مسير ديپلماسي علمي، ساماندهي کند. ما بايد با درک واقعيات دنياي در معرض تولد، هر چه زودتر و بيشتر از ابزار علم و فناوري براي پيشبرد سياست خارجي استفاده کنيم و در مقابل، از ظرفيتهاي ديپلماتيک براي نيازها و اهداف حوزه علم و فناوري بهره بگيريم. همه اينها اما در صورتي محقق خواهد شد که ما اگر هنوز از همکاري 30 ساله با پژو در صنعت خودروسازي عبرت نگرفتهايم، حداقل از بدعهدي امريکا در مسئله برجام عبرت بگيريم و به دنبال تحريف آيات قرآن براي توجيه سازش مجدد با غرب نرويم! واقعيتهاي جهان در حال تغيير است و تغييرات جديد صحنه بينالملل، راهبردهاي جديد و خاص خود را ميطلبد. در حال حاضر «معاونت علم و فناوري رياست جمهوري» و «مرکز همکاريها و فناوريهاي رياست جمهوري» از يک سو و وزارت امور خارجه از سويي ديگر روي مقوله ديپلماسي علم و فناوري کار ميکنند. حدوداً شش سال است که در وزارت امور خارجه ادارهاي با عنوان همکاريهاي علمي و فناوري تأسيس شده است. با اين حال تا نگاهها به واقعيات روز جهان و صحنه بينالملل تغير نکند، ما از فرصت ديپلماسي علم و فناوري نيز محروم خواهيم بود.
نظر شما