شناسهٔ خبر: 22091766 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

مرثیه‌ای برای یک گارانتی

من شهاب پاک‌نگر هستم، یک سال و اندی پیش یک خودروی خیلی خاص از یکی از شرکت‌های خودروساز داخلی خریدم.

صاحب‌خبر -

از آن جایی که بنده از هواداران غیور حمایت از تولید داخلی هستم، امروز قرار است در این صفحه  تجربیات خودم را در خصوص مزایای استفاده از گارانتی این خودرو، در اختیار شما قرار بدهم.

فاز اول

بروز ایراد

در یک صبح زیبای بهاری، یکی از چراغ‌های هشدار خودرو روشن شد. از آنجایی که شرکت‌های خودروسازی ما بیست‌و‌چهارساعته پاسخگو هستند، با مرکز تماس گرفتم و بعد از تنها ده دقیقه انتظار توانستم با کارشناس صحبت کنم. ایشان هم خیال من را راحت کرد و گفت: «اون چراغ مهم نیست، اگه تو راه موندی بگو یه امدادگر بفرستیم برات دیاگ بزنه اِرور رو پاک کنه. » پس از این تماس، من هم سعی کردم با بی‌محلی جواب دندان‌شکنی به چراغ هشدار بدهم تا بفهمد وقتی مرکز پاسخگویی می‌گوید ارور مهم نیست یعنی چه! بعد از چند روز فهمیدم وقتی چراغ روشن می‌شود، گاز ماشین هم نوسان می‌کند، طوری که بعضی وقت‌ها خیلی گاز می‌خورد، اما بعضی وقت‌ها اصلاً  گاز نمی‌خورد و باید ماشین را خاموش‌و‌روشن کرد تا اوضاع مثل قبل شود.

 فاز دوم

اولین نگاه

یک بار که ماشین راه نرفت با مرکز تماس گرفتم و آنها هم خیلی فرز و در عرض 45 دقیقه برایم یک امدادگر فرستادند. امدادگر آمد و توانست با دیاگ زدن ایراد را پیدا کند. وقتی از او پرسیدم مشکل چیست؟ به من پاسخ داد : «هیچی! یه اِرور جزئی داشت که پاکش کردم» و در ادامه توصیه کرد که چون گارانتی‌ام به پایان نرسیده، اگر حال داشتم به نمایندگی هم مراجعه کنم چون به هر حال ضرر ندارد.

 فاز سوم

اولین دیدار در محل

برای گرفتن وقت از نمایندگی به سه، چهارجا مراجعه کردم، در همین زمان بود که فهمیدم اتومبیل من در رده ماشین‌های خیلی خاص قرار می‌گیرد، چون مکانیکش هر جایی پیدا نمی‌شود. ولی جوینده یابنده است، البته در کیلومتر 14 جاده‌ی مخصوص! صبح اول وقت به نمایندگی رفتم، اما جالب است بدانید که چون این ماشین خیلی خاص است، مهندس‌های متخصصش هم عادات ویژه‌ی خودشان را دارند، مثلاً صبحانه خوردن‌شان  یک ساعت طول می‌کشد، یا چون به چای داغ حساسیت دارند، برای سرد شدن چای باید همه با هم بیست دقیقه صبر کنید. بعد از طی این مراحل، مهندس آمد و پس از برانداز ماشین، یک دیاگ زد تا ایراد را کامل بررسی کند. در نهایت به من گفت : «یه اِرور داشت پاکش کردم». از آن پس، من که لِمِ مهندس دستم آمده بود، هفته‌ای یک بار پیش ایشان می‌رفتم و ایشان هم هر بار اِرور را با درایتِ تمام دیلیت می‌کرد. البته وقتی ایشان دیدند این حجم از دیدار ممکن است به وابستگی منجر شود به من گفتند : «فکر کنم ماشین ایراد داره، بهتره بری نمایندگی مرکزی».

 فاز چهارم

دیدار در مکان اصلی

از ویژگی‌های بارز خدمات پس از فروش خودروسازی این است که  مشتری‌هایش را به صورت ویژه پذیرش می‌کند. سطح احترام به مشتری در این مکان‌ها آنقدر زیاد است که مثلاً ماشین را برای تعمیرات پیش‌شان می‌برید، اما آن‌ها قبل از هر کاری آن را به کارواش می‌برند، هر چقدر هم  می‌گویید که ماشین‌تان نیازی به کارواش ندارد، گوش نمی‌کنند و می‌گویند شما بیخود کردید که کارواش  نمی‌خواهید، ما باید به احترامتان ماشین را ببریم کارواش. البته برای دریافت چنین خدماتی داشتن پارتی هم بی‌تأثیر نیست. به هرحال به قول استاد خیابانی: «ما که رفتیم نمایندگی مرکزی، کمک فنرِ لق ماشین‌هایی که نرفتند آنجا دیرتر درست می‌شود». هنگام پذیرش، به خاطر ویژه بودنم خیلی مرا تحویل گرفتند؛ حتی تفریحی دو، سه بار دیاگ زدند و اِرور را پاک کردند، سر آخری هم دکمه‌ی دیلیت را خیلی محکم‌تر فشار دادند. ناگفته نماند مسئول محترم پذیرش گفت، هرکاری از دستشان برمی‌آمده انجام دادند ولی اِرور به صورت جزئی هنوز وجود دارد. وقتی پرسیدم آیا مشکل خاصی پیش می‌آید؟ به من گفت : «نه، فقط ممکنه یا آمپرت بره بالا یا وسط راه خاموش کنی، نگران نباش» و من پس از آن دیگر نگران نشدم.

 فاز پنجم

یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی‌پایان

من همچنان نگران نبودم و ماشین هم هر روز برای خودش گاز می‌خورد و آن چراغ هم الکی روشن می‌شد. همه می‌دانیم چراغ هشداری که الکی روشن می‌شود، فقط قصد خودنمایی دارد. پس با بی‌محلی به چراغ و نگران نبودنم ادامه دادم، تا اینکه در یک غروب غم‌انگیز پاییزی هنگامی که در اتوبان مشغول رانندگی بودم، ماشین خیلی زیاد گاز خورد و یک دفعه دیگر گاز نخورد. می‌دانستم که در چنین شرایطی باید ماشین را خاموش و دوباره روشن کنم تا ایراد رفع بشود، اما چون ماشین‌های  پشت‌سری این را نمی‌دانستند، از پشت به من زدند که همین باعث شد از هوش بروم و به بیمارستان منتقل شوم.

 نتیجه گیری

من فاطمه تهرانی هستم، پزشک اورژانس. صاحب ماشین در حالی که داشت این حرف‌ها را می‌نوشت یک دفعه از هوش رفت. متاسفانه درمان پزشکی هنوز اندازه‌ی تعمیرات ماشین پیشرفت نکرده و نمی‌توان با دیاگ زدن و اِرور پاک کردن انسان‌ها را درمان کرد، لذا ما این هموطنان‌مان را از دست دادیم. همانطور که متوجه شدید، فرق خدمات پس از فروش خودروی داخلی با خارجی اینجا معلوم می‌شود، خوشبختانه گارانتی ماشینِ آن مرحوم هنوز تمام نشده بود و خانواده‌اش برای انتقال لاشه‌ی خودرو به پارکینگ، هزینه‌ای بابت یدک‌کش پرداخت نکردند. حالا درست است که دیاگ زدن و پاک کردنِ اِرور جزء خدمات پس از فروش نیست  و باید هزینه‌اش را شخصاً پرداخت کنید، ولی اکیداً به شما توصیه می‌کنم به خاطر کیفیتِ خدمات پس از فروش هم که شده، حتماً سراغ خرید خودروهای داخلی بروید تا بتوانید با خیال راحت رانندگی و تصادف کنید.

*خودرو پلاس روزنامه ایران

نظر شما