شما هم درست است که حواشی به شکل امروزی نداشتید اما مثلاً روی پروژه لاله مسائلی داشتهاید حرف و حدیث درباره آن زیاد است؟
در آن مورد اشکال وحساسیت بیشتر درمورد فرد بود. فردی که قبلا خارج از ایران بود و...
اما رقمی که برایش سرمایهگذاری شده بود خیلی رقم قابل توجهی بود؟
بیشتر به خاطر کارگردان واکنشها شروع شد که در نهایت هم کار به دلیل اختلاف نظرها معطل بود و بدون نتیجه ماند! اما همزمان فیلم «چه» حاتمیکیا ساخته شد با این وجود که در تنگنای مسائل مالی به دلیل بحث تحریمها بودیم، ۲ میلیارد تومان کمک کردیم که این فیلم ساخته شود. یا فیلم شیار ۱۴۳ که بعداً اکران شد در مراحل ابتدایی کمکهای مقدماتی را انجام دادیم تا اینکه این فیلم بتواند شکل بگیرد. مسلماً فیلمهایی که با فرهنگ اصیل کشورمان سازگاری بیشتری داشت قطعاً به آنها کمک میکردیم.
به نظر شما گرفتن اسکار باعث افتخار است یا نه؟! از جایزه اسکار باید خوشحال باشیم یا ناراحت؟
ببینید، از این جهت که سینمای ایران در دنیا مطرح میشود این یک مسأله مهمی است از این حیث که دیگران هم قبول دارند در صنعت سینما در سطح جهانی مطرح هستیم و این راه را برای دیده شدن بهتر آثار ایرانی در سراسر دنیا هموار میکند اما از این جهت که نگاهشان جهتدار است و نمیتوانیم بگوییم که بیطرف هستند محل تأمل جدی است. شما ببینید، فیلم محمد رسولالله(ص) را فرستادند اما هیچ جایزهای به آن ندادند در حالی که بسیار زحمت کشیده شده و فیلمی با مضمون عالی ساخته شده که هم قصه و قهرمان دارد و هم جلوههای ویژه و هم صحنههای ماندگار دارد و اخیراً در ترکیه، سوریه، روسیه، عراق و لبنان مورد استقبال قرار گرفته و الان در هند میخواهند فیلم را اکران کنند. یک سر و گردن از جهات مختلف از دیگر فیلمها برتر و بالاتراست اما جایزهای به آن تعلق نگرفت، یا مثلا فیلمهایی که بیانگر تاریخ اسلام و دفاعمقدس و یا مقاومت است اما هیچ توجهی به آنها نشده است. امسال مثلاً فیلم نفس را برای جایزه اسکار معرفی کردهاند که تشکر میکنیم به موضوع دفاعمقدس و نقش کودکان و نوجوانان در دفاعمقدس بها داده میشود اما خیلی بعید به نظر میرسد که به چنین فیلمی جایزه اسکار بدهند لذا ما نباید چندان ذوقزده و یا ناراحت شویم که به فیلم جایزه دادند یا ندادند.
در دوره اول که فرهادی جایزه گرفت گفتند لابی ایران بود...
حالا دیگر این را باید از آقای شمقدری بپرسید... (میخندد) بنده چنین بحثی را مطرح نکردم!
به هر حال آقای شمقدری هم زیرمجموعه شما بود، میخواستم بگویم اگر چنین لابیگریای وجود دارد چرا در راستای جایزه دادن به فیلمهای دفاعمقدسی بهره گرفته نمیشود؟
(میخندد)... خب حالا دیگر بگذریم... شما یک کم از پستههای شهر ما (رفسنجان) بخورید انرژی فراوان دارد و فرق دارد... به تعبیر آیتالله آملیلاریجانی برخی چهار سال دور برجام سینه زدند حالا شما دور خرما و پسته سینه بزنید!
حتما ممنونم اما به شرطی که انرژی هستهای پستهها برای قبل از تحریمها باشد... بگذریم. چرا اینقدر در بین برادرهایتان اختلاف نظر سیاسی وجود دارد؟
منحصر به فرد نیستیم الان خواهر دکتر بروجردی، اصلاحطلب است و در کتابخانه ملی کار میکند. دیگران هم هستند. نکته عجیبی نیست.
طبیعی است اما تعاملاتتان چطور است؟
تعاملات خانوادگی خوب است هر چند که نگاه سیاسی متفاوتی داریم بعضی اوقات بحث و مناقشه هم میکنیم، مثلا نوروزها که دور هم هستیم. البته وقتی میبینیم که به تدریج اختلافات دارد به جاهای باریک کشیده میشود بحث را متوقف میکنیم.(میخندد)
البته این اتفاق یک خاصیت هم دارد اینکه در همه دولتها عضوی از خانواده شما حضور دارد.
(میخندد) خب به هر حال پیامدهای مثبت و منفی دارد، اما از این جهت که اخبار پشت صحنه را واقعیتر میدانیم و یا بعضی اتفاقات که میخواهد شکل بگیرد، خوب است. به هر حال سعی میکنیم رابطه برادری آسیب نبیند!
نسبتی هم با آیتالله هاشمیرفسنجانی دارید؟
بله، یعنی اخوی بنده آقا سیدحمید ما نسبت دارد، هاشمیرفسنجانی دایی همسر ایشان میشود یعنی داماد خواهر آقای هاشمی است.خویشاوندی وی سببی است، نسبی نیست.
همین ارتباط باعث نمیشد زمانی که در دولت آقای احمدینژاد بودید پالسها و پیامهایی بین این دو را شما رد
هیچگونه ارتباط اینطوری نداشتیم، اما البته برادرم گاهی مصاحبه میکرد و انتقاد میکرد و همیشه این احتمال را میدادم که آقای احمدینژاد گلایه کند ولی عکسالعملی از ایشان ندیدم... بعداً که مرحوم حاج داوود خطشان از آقای احمدینژاد جدا شد خیالم راحت شد که دیگر مشکلی متوجه بنده نمیشود(میخندد)
یکی دیگر از برادرهایتان داماد آقای خلخالی است؟
بله، آقای خلخالی قبل از انقلاب در رفسنجان یک مدت تبعید بود و آشناییمان از همان دوران شروع شد اما بعد از انقلاب این ازدواج صورت گرفت، یعنی وقتی که آقای خلخالی حاکم شرع بود. ایشان اولین نماز جمعه در رفسنجان را قبل از انقلاب اقامه کرد و بعداً که ایشان حاکم شرع شد ما تهران رفت و آمد داشتیم... .
با هم بحث سیاسی هم داشتید یا خاطرهای بود که ایشان تعریف کند و یادتان مانده باشد؟
سن و سال چندانی نداشتم که با ایشان وارد بحث و مناقشه بشوم. گاهی سوالات درسی میکرد، ببینند درسها را خوب خواندیم یا نه... .
خودتان که داماد آقای پورمحمدی هستید؟
بله حاج شیخ عباس پورمحمدی با حضرت آقا خیلی رفاقت داشتند و آقا وقتی ایشان سال گذشته مرحوم شد از وی به عنوان دوست قدیمی و صمیمی یاد کردند که رهبری درباره کمتر کسی چنین تعابیری به کار بردهاند. چون قبل از انقلاب آقا رفسنجان تشریف میآورند و محل اقامتشان منزل حجتالاسلام پورمحمدی بودند.زمانی هم که حضرت آقا ایرانشهر تبعید بودند حاج شیخ عباس سراوان و بعد هم زابل تبعید بودند و بینشان ارتباطات برقرار بود.
توسط برادر همسرتان به رسانه ملی نظر میدهید؟
بله هرگاه فرصت شود پیشنهادها، نقطه نظرات و نقدها را منتقل میکنم البته نه فقط نسبت به شبکه سه بلکه نسبت به برنامههای صداوسیما به طور کلی و چون خودم مدتی صداوسیمایی بودم میدانم گاهی ممکن است چیزی از زیر دست مدیران در برود. البته در حال حاضر هم به رویکرد سازمان نقدهای اساسی وارد است که مجال پرداختن به آنها نیست، این زمان بگذار تا وقت دگر... .
شما سال ۹۰ در لیست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفتید؟
بله هم اروپا و هم امریکا.
اموالی خارج از کشور داشتید که توقیف شود؟
(میخندد) نه مصداق دزد ناشی به کاهدان زدن شد، لااقل کسانی را تحریم کنند که اموال و سرمایهای دارند. حتی یک دلار هم در خارج از ایران نداشته و ندارم.
این اتفاق تبعاتی برای برادرهایی که تاجرند نداشت؟
نه آنها متفاوت هستند... ببینید در داخل به هر حال عدهای مینشینند و اسامی تحریمیها را تعیین میکنند و به آنها میدهند؛ در داخل عدهای همکار دارند و برخی پیدا و برخی پنهان که بعضاً به عنوان جاسوس دستگیر میشوند و عدهای همینطور ناشناخته باقی میمانند. برای اینکه در ارشاد بودم و وظیفه نظارتی داشتم مخصوصاً در زمان فتنه مواردی را ما مراقبت میکردیم مثلاً بعضی نشریات حتی حاضر نبودند به نمایندگان مردم در مجلس نماینده بگویند میگفتند راه یافتگان به مجلس... یا مثلا دولت کودتا... چون تذکر به آنها داده میشد و یا برخورد صورت میگرفت بنده را هم به عنوان ناقض حقوق بشر مطرح کردند!
حستان در آن موقع چه بود؟
هیچی اصلاً انگار نه انگار، به نظر من کاری عبث و بیهوده بود، چون من که دلباخته و شیفته غرب نبودم که بخواهم مرتب به کشورهای اروپایی سفر کنم و یا فرزندانم برای تحصیل یا تجارت در رفت و آمد به اروپا باشند. از اینکه میدیدم منشا اثر هستم خرسند بودم چون حتماً اقدام مثبتی اجام داده بودم که غربیهای ناقض حقوق بشر از دست ما ناراحت بودند وگرنه به کسی که بود و نبودش یکسان باشد حساسیت نشان نمیدهند این موضوع جای امیدواری داشت.
شایعه بود در دولت احمدینژاد میگفتند وزرا باید مراقب باشند ایشان را ناراحت نکنند و هرچه میگوید وزرا باید بگویند چشم؟
نه اینها بزرگنمایی بود ایشان آنقدر کار اساسی و ملی داشت که جز در مواردی به حیطه اختیارات و وظایف وزرا ورود نکند. بر خلاف رئیسجمهوری فعلی که وقت نمیگذارد و حتی وزیری که میخواهد او را ببیند با مشکل مواجه است و باید مدتها در انتظار باشد، دکتر احمدینژاد وقت میگذاشت. و حمایت مناسبی داشت.
هر زمان که میگفتیم ملاقات میخواهیم میگفت فردا یا تا آخر هفته بیایید حتی پنجشنبه و جمعه و تعطیلی در آن دوران معنا نداشت. گاهی اوقات ۶ صبح وقت میگذاشت. در آن دوره شورای عالی سینما مرتب با حضور رئیسجمهور تشکیل میشد. اما در دولت یازدهم ماهها گذشت یک جلسه هم نتوانستند تنظیم کنند در نهایت اینطور شد که گفتند ما شورای عالی سینما نمیخواهیم یعنی صورت مسأله را کامل پاک کردند. در حالی که این جلسات خیلی مؤثر واقع میشد. خود رئیسجمهور مینشست و رودررو با کارگردانان و تهیهکنندگان صحبت میکرد و تصمیمات خوبی اتخاذ میشد.
درخصوص دخالت در امور و یا سفارش برخی افراد و کارها را بررسی میکردیم اگر تابع ضوابط و مقررات بود عمل میکردیم و اگر نبود به رئیسجمهور توضیح میدادیم.
یعنی انتقادپذیر بودند؟
بله، البته در مواردی هم نمیپذیرفتند، گاهی اوقات مینشستیم با ایشان بحث میکردیم. نظرشان را جلب میکردیم، بله یک جاهایی بر دیدگاه خود پافشاری داشتند به خصوص اواخر دولت دهم که حتی بعضی دوستان قدیمی خود را که از زمان جنگ با هم بودند کنار گذاشتند و به حلقه خاصی اکتفا کردند و بیشترین آسیب را از همین ناحیه خوردند!
بعد از ریاست
به تدریج ارتباطات کم شد.
به دفتر ایشان میرفتید که آن زمان جلسات هیات دولت را حفظ کرده بودند؟
نه فقط یکی دو جلسه آن اوایل شرکت کردم. به هر حال به بعضی مواضع ایشان نقد داشته و داریم. البته با وزرای دولت نهم و دهم کم و بیش ارتباطاتی دارم و در جلسات همدیگر را میبینیم و از آخرین وضعیت حوزههای تخصصی مطلع میشویم.
فعالیت انتخاباتی شما برای دور بعدی از چه زمانی شروع میشود؟
برای ریاست جمهوری قبلی از زمانی که نیروهای جبهه مردمی انقلاب شکل گرفت ۵ ماه بیشتر فرصت نبود و این فرصت کم ضعفها و اشكالاتي را موجب شد از جمله نتوانستند از ظرفيت همه نيروها استفاده كنند. در استانها و شهرستانها به هر دليل افرادی بودند که در این دايره قرار نگرفتند و برخی اشخاص و احزاب را نتوانستند متقاعد کنند، اما الان فرصت خوبی است و جلسات برگزار میشود تا یک ساختاری تعریف شود که مورد قبول همه باشد مثلا در شهرستانها قرار است مجمع شكل بگيرد اما بر چه مبنایی باشد؟ به هر حال گروههای سیاسی همه بايد مکانیزم و شيوهها را قبول داشته باشند و مراوداتی باشد که افراد نظراتشان را بگویند و دیگر مثل آن دفعه نگویند شتابزده شد و برخی بیرون از دایره بمانند. بعد هم قرار است ارتباط مردمی را شکل دهیم.
ارتباطتان با عموم جامعه به نظر میرسد هنوز برقرار نشده است؟
بله یکی از اشکالات این بود که نیروهای انقلابی حرفهای ما را میشنيدند اما ارتباط با تودهها و اقشار مختلف ضعیف بود. مثلاً ما در دانشگاه افرادی مثل بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی را میدیدیم اما اینها کفایت نمیکنند. ما باید بتوانیم با آنهایی که فاصله داریم بحث کنیم و صحبت کنیم و آنها بیایند و با ما صحبت کنند و حرف ما را بشنوند.
الان جلسات چطور پیگیری میشود جلسه است یا بحث و گفتوگوی دانشجویی یا...؟
در کانون دانشگاهیان ایران اسلامی که بنده دبیرکل آن هستم با افراد مؤثر و شخصیتهاي مطرح صحبت میکنيم و اینطور نیست که صرفاً بیانیه و اطلاعیه بدهيم یا موضع گیری آشکار داشته باشيم .مثلاً آقای دکتر ولایتی که رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد شد ما رفتیم و دیدگاهها را گفتیم و بیان کردیم کسانی را در کل کشور میشناسیم اگر خواستید میتوانیم به شما معرفی کنیم. به عنوان جبهه مردمی هم در مدت بیش از سه ماهی که از انتخابات گذشته جلسات شورای مرکزی را داريم.
با همان ترکیب؟ کسی اضافه نشده مثلاً قالیباف؟
جمنا را میگویید نه، با همان ترکیب بود چون ما نمیتوانیم. با افراد جلسات گرفته میشود اما برای شورای مرکزی اینطور نیست و شورای مرکزی ما منتخب مجمع ملی است و باید مثلا در زمستان تشکیل شود و مجددا دوستان اگر خواستند ورود کنند، آن بار یک محدودیتهایی داشت که کسانی که میخواستند کاندیدای ریاست جمهور شوند نمیتوانستند عضو شورای مرکزی شوند. چون شورا قرار بود داور و حکم باشد و نمیتوانست افراد ذینفع را در خود جاي دهد اما اینبار محدودیت نداریم و همه میتوانند بیایند و در اینجا قرار بگیرند.
تمرکزتان روی ریاست جمهوری است یا برای مجلس هم کارهایی دارید؟
ببینید ریاست جمهوری اهمیت بیشتری دارد چون یک نفر میخواهد در سراسر کشور. تشکیلات قویای میخواهد که مغز متفکرش در تهران باشد. خب مجلس هم مدنظر است اما در هر منطقهای براساس موقعیت خودشان انتخاب میکنند و آنجا پارامترهای زیادی دخیل است؛ قومیت و خانوادگی و... ممکن است آنجا فرد اصلح باشد اما مقبولیت نداشته باشد، لذا این را باید با کمک گرفتن از شورای استانی پیش برد.
بحث آسیبشناسی انتخابات دوره قبل و علل ناکامی هم بررسی میکنید؟ شاید یکی از نقاط ضعف شما این است که به انتقاد از خود توجه نمیکنید؟
در اینباره ما جلسات متعدد داشتیم با صراحت اشکالات گفته شد قرار نیست همه مباحث و نقدها را در رسانهها مطرح کنیم.
اما وقتی میگویید انتخابات را بردیم...
بحث برد و باخت نبوده روال این بوده که رئیسجمهور مستقر رأی را داشته برخی میگفتند رقابت نکنید اما ما میخواستیم بگوییم که رقابت میکنیم چون حداقل۴۰ درصد افراد جامعه هستند که این طرز تفکر فعلی را قبول ندارند و میخواستیم این ۴۰ درصد بیایند و مطالبه کنند و خواستههایشان را بگویند. به هر حال قبول داریم که در کل ضعفها و اشکالاتی بوده، درست است که برخی اوقات آنها از خطوط قرمز عبور کردند و رسانههای خارجی هم اینها را کمک کردند، اما ما هم باید میتوانستیم مسایل را تبیین کنیم و مردم را روشن کنیم که تحت تأثیر قرار نگیرند.
شما ببینید اینها چقدر وعده دادند و چهار سال قبل هم وعده داده بودند اما عمل نکردند و دوباره وعده دادند. همین الان رئیسجمهور گفته است حدود یک میلیون شغل در سال میخواهیم ایجاد کنیم اما مدتی نگذشت که وزیر کار گفت همه ظرفیتها را هم که به کار بگیریم ۵۰۰ هزار شغل بیشتر نمیتوانیم ایجاد کنیم و بعد معاون اول ادعا ميكند در ٦ ماه اول سال يك ميليون و نيم شغل درست كردهايم! خب اینها را باید به مردم به مرور زمان گفت نمیشود اینطور در نظر گرفت که فشرده میکنیم و یک هفته قبل از انتخابات بگوییم. متأسفانه یکی از ایرادات جریان ما همین است بعد از انتخابات انگار به خواب زمستانی فرو میروند در حالی که همیشه کار سیاسی و فرهنگی در طول زمان انجام میشود. اگر به موقع موضع نگیریم آثار سوء آن زیاد میشود.
گفتوگو: قاسم غفوری- مائده شیرپور
نظر شما