افشار سلیمانی*
ماهیت، محتوا، گذشته و آینده روابطایران و روسیه همواره موضوع بحث، بررسی و تحلیل پژوهشگران، کارشناسان و تحلیلگران سیاست خارجی و روابط بینالمللی بوده و هست و همواره در پی وقوع تحولاتی نو، امعان نظر بیشتری نسبت به این موضوع از سوی آنان صورت میگیرد و شک و تردیدهای تازهای را موجب میشود. روسیه در بسیاری مواقع نگاه برآمده از دوره جنگ سرد و نظام دوقطبی بینالمللی را در روابط خارجی و مناسبات باایران داشته است اما در موارد زیادی هم مجبور شده رویکردی مخالف با دوره اتحاد شوروی را از خود بروز دهد، اگر در گذشته و در اثنای جنگ عراق علیهایران در کنار عراق قرار گرفت پس از فروپاشی شوروی سعی کرده تا در میانه درگیریها خود را جای دهد، اما سیاست پاندولی روسیه و خلف وعدههایش این ارزیابی را به دست داده است که این کشور قابل اعتماد نیست و در بزنگاههای حساس احتمال اینکه شرکایش را تنها بگذارد وجود دارد. هرچند روسیه پوتینی سعی کرده رفتارهای شبه دوره جنگ سردی در عرصه خارجی از خود بروز دهد اما بدلیل عدم برخورداری از توانمندیهای عهد شوروی، در بسیاری مواقع از پیگیری منش دوره دوقطبی از ادامه بازی بازمانده است واین شرایط را هنوز نیز پی میگیرد . شواهد و تجارب نشان میدهد که مناسبات تهران – مسکو در چهار دهه گذشته تابعی از ملاحظات راهبردی روسیه در سطح بینالملل بویژه در بده و بستانهایش با غرب، خاصه آمریکا بوده و تلاش این کشور برای گسترش روابط باایران و امضای قراردادهای نو پس از توافق برجام در دولت حسن روحانی و حضور نظامی روسیه در سوریه و همکاری باایران در شامات نوعی اقدام جبری و تاکتیکی از سویاین کشور است.
رویکردها و اقدامات اعتماد سوز مسکو
در قبال تهران
نگاهی به کم وکیف روابطایران و روسیه نشان میدهد که روسها در روابط خود باایران در دورههای مختلف رفتارهای متفاوت و متضادی داشته اند که نشان میدهد روسیه رویکرد ثابتی در روابط با ایران نداشته است. اگر سیاست سلطه طلبانه روسیه در قبالایران را که منجر به معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای در سالهای 1813 و 1828 و جدایی اراضی زیادی ازایران و الحاق آنها به روسیه شد و قرارداد 1915 که نیمه شمالیایران را به منطقه نفوذ روسیه در دوره تزارها بدل ساخته بود را به بخش ناخودآگاه ضمیرمان بسپاریم، رویکرد چهار دهه اخیراین کشور در قبالایران در دوره پسا انقلاب اسلامیرا از جمله کمک مسکو به رژیم صدام در جریان جنگ تحمیلی عراق علیهایران در دوره شوروی سابق و رای مثبتاین کشور به قطعنامههای تحریمی صادر شده علیهایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمیو شورای امنیت سازمان ملل در چند نوبت، جلوگیری از انتقال تجهیزات لیزری خریداری شده توسطایران، عدم پشتیبانی از تجهیزات دفاعی فروخته شده از سوی روسیه بهایران، عدم فروش سیستمهای دفاع ضد موشکی و جنگندههای هوایی برتر بهایران، تحویل دیر هنگام سیستم دفاع موشکی اس-300 بهایران پس از تحریمهای روسیه توسط آمریکا به علت دخالتاین کشور در امور داخلی اوکراین و انضمام شبه جزیره کریمه به روسیه و حمایت از جدایی طلبان روس تبار شرق اوکراین، فرسایشی کردن احداث نیروگاه اتمی بوشهر تا بیش از ده سال و وابسته کردنایران به روسیه دراین راستا، جلوگیری از ادامه تحصیل دانشجویانایرانی رشته فیزیک هستهای و رشتههای مشابه در دانشگاههای روسیه، تضییع حقوقایران در دریای خزر و خلف وعده در توافقات پیشین در ارتباط بااین مقوله و مخالفت با همکاریایران در مناطق قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، عدم همکاری چندجانبه باایران دراین مناطق، عدم موافقت با عضویت دایمایران در سازمان همکاریهای شانگهای، عدم برقراری تسهیلات لازم و کافی برای تقویت مناسبات تجاریایران با روسیه، خروج شرکتهای نفتی روسی ازایران پس از تحریمهای بینالمللی و عدم سفر رسمیدوجانبهای و مستقل رییسجمهور و حتی نخست وزیر روسیه بهایران تنها گوشهای از رفتار غیردوستانه و ابزارگونه روسها در قبالایران بوده است.
عدم تمایل مسکو به همکاری منطقهای
با ایران در محیط پیرامونش
پوتین رئیس جمهور روسیه حدود دو سال پیش در اولین نشست سه جانبه و مشترک با همتایان ایرانی وآذربایجانی خود در باکو طی اظهارنظری کم سابقه ایران را متحد استراتژیک خود خطاب کرد اما باید دقت کرد که آیا واقعا چنین است؟ و اگر چنین است روابط ایران و روسیه در چه سطحی از مناسبات استراتژیک قرار دارد؟ همکار، شریک یا متحد؟ یکی از نکات قابل توجه و تاملاین نشست سه جانبهاین بود که برای اولین بار بود که چنین دیدار سه جانبهای انجام میشد؛ چرا که مسکو تا قبل از آن حاضر به مشارکت در چنین نشست هایی در هیچ سطحی از مقامات نبود و پیشتر از چند نوبت پیشنهاد برگزاری جلسات مشابهی را در سطح روسای پارلمانها و دبیران شورای امنیت ملی کشورهای قفقاز جنوبی با حضورایران و روسیه در قالب3+2 رد کرده بود و به صورت جداگانه نیز با حضور یکی از کشورهای قفقاز جنوبی و ایران و روسیه چنین دیدارهایی انجام نشده بود. روسیه همواره تلاش کرده است خود راسا برای کشورهای غیرهمسوی مشترک المنافع بحران زایی کند و خودش نیز راسا نسبت به حل آنها اقدام کند که نمونه بارز نقض غرض و برخورد دوگانه با مسائل منطقه است. در موضوع بحران قره باغ هم که بدست روسیه و با کمک ارمنستان به ظهور رسیده مانع از مشارکت ایران در فرایند حل این بحران شده است به گونهای که حتی در سال 1992 که ایران مبادرت به میانجیگری برای حل بحران قره باغ کرد و از سران وقت ارمنستان و آذربایجان دعوت کرد به تهران بیایند همزمان با صدور بیانیه سه جانبه تهران، با دخالت روسیه شهر شوشا در آذربایجان توسط نیروهای ارمنستان و با کمک روسیه تصرف شد تا میانجیگری ایران بدون نتیجه باقی بماند. از آن زمان تاکنون ایران وارد پروسه میانجیگری بحران قره باغ کوهستانی نشده و گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا که به ریاست روسیه، آمریکا و فرانسه مسئولیت حل این بحران را بر عهده دارد بهاین دلیل که مسکو این بحران را ایجاد کرده و اهرمهای منطقهای موثری برای کنترل آن به نفع خود دارد تاکنون به صورت منجمد باقی مانده و کماکان بیست درصد اراضی آذربایجان تحت اشغال نیروهای ارمنستان و روسیه قرار دارد. اساسا روسها حاضر نیستند در حیطه مسائل منطقهای با کشور دیگری وارد مذاکره شوند خصوصا در قفقاز جنوبی و مناطق پیرامونی خود از جمله اوکراین و گرجستان و در مجموعه کشورهای مشترک المنافع . بر پایه همین رویکرد است که اقدامات عملی از سوی روسیه در قالب همکاریهای چندجانبه منطقهای مشاهده نمیشود و اگر هم نشستهایی برگزار شود بیشتر جنبه نمایشی و نمادین دارد تا ابعاد عملی، بویژه که این اجلاس سه جانبه نیز در شرایطی برگزار شده که روسیه و ایران با غرب چالش داشتند و آذربایجان هم که سیاستهای همگرایانه با غرب دارد در سالهای اخیر مورد انتقاد آمریکا و غرب واقع شده و در کنار ایران و روسیه قرار گرفته است. طرح کردن بحث کریدور شمال به جنوب در نشست سه جانبه سرانایران، آذربایجان و روسیه نیز به برداشتن گامهای عملی در سه سال اخیر منجر نشده است، هرچند که موضوع کریدور شمال – جنوب از سال 1378 و در پی مذاکرات بین ایران و روسیه و هند شروع شده و در طول این سالها اقدام جدی صورت نگرفته است و اگر نگاه کشورهای عضو عملگرایانهتر بود، بایستی اکنون این کریدور به شکل گستردهای فعال میشد. روسیه از گذرگاه ولگا – دن در دریای خزر که تنها آبراه اتصال دهنده این دریا با دریاهای آزاد است، به عنوان اهرم فشار استفاده میکند و آن را گذرگاه داخلی خود میپندارد و به کشورهای حاشیه دریای خزر اجازه نمیدهد ناوگان دریایی مورد نیاز خود را وارد این دریا کنند و بدین ترتیب سیادت کامل خود را در دریای خزر حفظ کرده است. از همین رو دریای خزر به محور اتصال کریدور شمال – جنوب از طریق خلیج فارس به این دریا تبدیل نشده است و کشتیهای تجاری عمدتا در بنادر روسیه در خزر پهلو میگیرند هرچند که امکان تردد تریلرها از طریق زمینی از خاک روسیه به اروپا میسر است. در مقوله حمل ونقل ریلی نیز به رغم اینکه از 20 سال گذشته تا کنون قرار بر این بوده که راه آهن آستارا تا قزوین در خاک ایران احداث شود تا حلقه وصل راه آهن روسیه ازطریق آذربایجان به بندرعباس در خلیج فارس شود هنوز به سرانجامی نرسیده واین احتمال وجود دارد که مسیر خط آهن رشت – قزوین که احداث آن از دولت دوم جناب آقای سید محمد خاتمیرئیس جمهور وقت ایران آغاز شده بود سال آینده به بهرهبرداری برسد اما تا زمان احداث خط آهن آستارا – رشت که هنوز عملیات اجرایی آن شروع نشده است، امکان اتصال راه آهن روسیه به خلیج فارس وجود نخواهد داشت. منافع ملیایران ایجاب میکند که سیاستی متوازنانه و متعادلانه و تعاملی در سیاست خارجی داشته باشد.
چشم انداز تعاملات دوجانبهای و منطقهای روسیه با ایران و همسایگان و رهیافت ایران
اگر واقعا روسیه به همکاری چندجانبه باایران در منطقه تمایل داشته باشد (که یکی از ابعاد همکاریهای استراتژیک تلقی میشود) میتواند با جلب ایران و ترکیه به حل بحرانهای منطقهای و تقویت صلح و ثبات و امنیت در منطقه و توسعه و رفاه کشورها و ملتهای منطقه کمک زیادی کند. به ویژه که بسترهای بسیار مناسب و مساعدی در زمینههای انرژی، حمل و نقل، اقتصاد و تجارت و نیز مسائل امنیتی وجود دارد. به بیان دیگر روسیه، ایران و ترکیه و کشورهای منطقه قفقاز جنوبی با مبنا قرار دادن مدل 3+3 (3کشور قفقازجنوبی) + (ایران و ترکیه و روسیه) میتوانند بهاین اهداف مهم و ضروری نائل آیند و در برابر زیاده خواهیهای آمریکا ایستادگی کنند . مجموعه رفتارهای مسکو در قبال ایران که به برخی از آنها اشاره شد نشان از آن دارد که نگاه این کشور به ایران یک نگاه ابزارگرایانه بوده است و برای روسها، جمهوری اسلامیایران، بیشتر یک کارت بازی در راهبرد این کشور در روابط بینالمللی محسوب میشود. هر کارشناس مستقل و آگاه به محتوای روابط دو کشور که روسوفیل نباشد میتواند به راحتی به رویکرد متزلزل مسکو در روابط دوجانبه با ایران و نگاه ابزارگرایانه روسها به روابط با ایران اعتراف کند و چنین رویکردی به طور قطع قابل دفاع نیست. اینکه مقامات جمهوری اسلامیایران این رویکرد را کتمان میکنند که روسها به کشورمان به عنوان یک کارت بازی مینگرند، صرفا میتواند در چارچوب ملاحظات موجود در سیاستهای اعمالی قابل ارزیابی باشد و گرنه این رویکرد روسها «روشنتر از آفتاب» است و قابل کتمان نیست. روسها بارها ثابت کردهاند که روابطشان با جمهوری اسلامی ایران تحت تاثیر روابط با آمریکا و غرب است، اگر چنین نیست و حقوق هستهای ایران را به رسمیت میشناختند چرا رأی به صدور قطعنامههای تحریمی بینالمللی در چارچوب شورای امنیت علیه ایران دادند و یا چرا در اوج تنش در روابط ایران و غرب در موضوع هستهای که بهار روابط مسکو – واشنگتن بود راهاندازی نیروگاه بوشهر را به تأخیر انداختند؟ اکنون نیز روسها در شرایطی که تحت تحریم آمریکا و متحدانش قرار گرفته اند و اخیرا نیز کنگره آمریکا قطعنامه تحریمی جدیدی علیهاین کشور، ایران و کره شمالی تصویب کرد تمایل بیشتری به سمت ایران را به نمایش گذاشتهاند و دست چدنی خویش را با پوشش مخملی به سوی ایران دراز کرده اند بطور یقین بی ارتباط با تنش روابط این کشور با غرب نیست. بحران اوکراین و فشار غرب به روسیه و اعمال تحریمهای بیشتر، روسها را به سمت ایران کشانده است تا یک بار دیگر از کارت ایران در برابر غرب به منظور کنترل فشارها و تحریمهای غرب علیه مسکو استفاده کند. در شرایط کنونی که روسیه بنا به نیاز به سمت ایران چرخش پیدا کرده است و در سوریه نیز قصد مصالحه با آمریکا را دارد و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه چند روز پیش از این خبر از توافق با همتای آمریکایی خود در مورد همکاری نظامیان روسیه و آمریکا در خصوص تحقق طرحهای مربوط به آزادسازی شهرهای رقه و دیرالزور در سوریه با یکدیگر داد و پوتین رئیس جمهور روسیه نیز اخیرا اعلام کرد که آماده پذیرش نیروهای حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل) در خطوط حائل میان جدایی طلبان مورد حمایت روسیه و ارتش اوکراین است و احتمال مصالحه میاناین دو بازیگر افزایش یافته است بیش از پیش ضرورت دارد ایران با هوشمندی، روابط با روسیه را به گونهای تنظیم و به پیش ببرد که در وادی عمل دو کشور از منافع مشترکی برخوردار شوند و ایران به کارت بازی روسها بدل نگردد. با عنایت به چنین رویکردی مناسب است که پیش از هر نوع گسترش روابط، رفتار روسیه در دوران جدید مورد آزمون قرار گیرد و ابتدا ایران با تاکید بر نوع رفتار این کشور به تعهدات قبلی، اقدامات عملی مسکو را ملاک گسترش روابط در دوران جدید قرار دهد و اجازه ندهد مسکو از خلاء حاصله از چالشهای غرب و آمریکا با ایران، منافع ملی ایران را دچار آسیب کند. روسیه از گذشته قراردادهای زیادی با ایران را تحت فشار غرب به حالت تعلیق در آورده است و در صورت تمایل میتواند برای اثبات حسن نیت خود به آنها عمل کند و اعتماد ایران را به خود جلب کند. پایان احداث نیروگاه اتمی بوشهر با تاخیر بیش از 10 سال و تحویل سیستم دفاع موشکی اس – 300 به ایران با تاخیر 8 ساله هرچند دیرهنگام و با صرف هزینههای گزافتر محقق شد تا حدودی موجب افزایش اعتماد ایران به روسیه شده و همکاری دو کشور در سوریه و استفاده جنگندههای روس از پایگاه هوایی نوژه همدان نیز بر دامنه این اعتماد افزوده است اما با توجه به مواضع و منافع متفاوت ایران و روسیه در مسائل مختلف بینالمللی و همین طور داشتن روابط روسیه با آمریکا و اسرائیل و عدم ارتباط ایران با آنها و نگرانی نهایی روسیه از قویتر شدنایران در منطقه با توجه به ایدیولوژیک بودن نظام سیاسیایران و حضور بیش از 20 میلیون مسلمان در مناطق قفقاز شمالی و حاشیه خزر در روسیه، استمرار روابط مسکو و تهران در ابعاد استراتژیک با تردیدهای زیادی مواجه است. از همین رو هر نوع گسترش روابط ایران با روسیه باید به عمل متقابل این کشور موکول شود و روابط با این کشور با عملگرایی واقعبینانه همراه باشد. در غیراین صورت در روابط دو کشور، این روسیه خواهد بودکه در سایه چالش مسکو و غرب با استفاده ابزاری از ایران برندهاین روابط است و پس از پشت سر گذراندن بحران روابط با غرب همان رویکرد گذشته خود با ایران را پیش خواهد گرفت. کنشهای روسیه نشان میدهد که روسها در سیاست خارجی خود یک رویکرد زیگزاگی و نوسانی شبه پاندولی بین شرق و غرب را پی گرفتهاند که این رویکرد از آنها کشوری غیر قابل اطمینان ساخته است. از این رو چون در روابط بینالملل دوستان و دشمنان ثابت نیستند و آنچه ثابت است منافع ملی هر کشور است، نگاه به توسعه روابط ایران با روسیه باید منوط و مشروط به گامهای عملی این کشور در راستای عمل به تعهدات گذشته از یک سو و نفع مشترک در روابط دوجانبه از سوی دیگر شود. از همین رو همان طور که به روابط با روسیه نباید خیلی خوش بین بود در عین حال نباید خیلی هم بد بین بود و صرفا در نگاه به این کشور و در سیاست خارجی باید واقع بین بود لذا با توجه به ظرفیتهای مختلف روسیه و نیازمندیهای متقابل تا آنجا که منافع ایران تامین شود باید از گسترش روابط با این کشور استقبال کرد. البته بدیهی است که روابط گسترده با کشورهای مختلف جهان میتواند میدان بازی را برای ایران فراختر و اهرمهای سیاست خارجی را افزایش دهد. اساسا روابط گسترده در روابط بینالملل در قالب دیپلماسی پویا و هوشمند و واقع بینانه از مولفههای قدرت ملی هر کشوری محسوب میشود و میتواند قدرت چانه زنی را افزایش دهد. بر همین اساس تا وقتی که ایران بتواند روابط خود با روسیه را با حفظ منافع ملی توسعه دهد و به نوعی گروگان روسیه در مناسبات این کشور با غرب نشود میتواند این رابطه را ادامه دهد و آن را تحکیم و توسعه بخشد .
سوء استفاده روسیه از ابزارهای
اقتصادی و رسانهای
موضوع دیگری که در روابط دو کشور باید به آن توجه کرد پرهیز از شعار و رسانهای کردن توافقات دو کشور است که روسها همواره از این استرارتژی برای بزرگنمایی روابط خود با ایران بهرهبرداری میکنند تا از این طریق حساسیت غرب بویژه آمریکا و مخالفان منطقهای ایران را برانگیزند و زمینههای جذب آنها را فراهم کنند، برای مثال این روسها بودند که برغم توافق با ایران، استفاده جنگندههای روس از پایگاه هوایی نوژه همدان علیه داعش در سوریه را فاش ساختند، در صورتی که قرار بر عدم اعلام آن حداقل در مقطعی خاص بود اما مسکو بدون هماهنگی با ایران مبادرت به افشای آن کرد که موجب ناخرسندی و واکنش منفی ایران شد. البته این برای اولین بار نبود که مسکو چنین اقدامی میکرد در سالهای گذشته نیز در مورد همکاریهای نظامی و هستهای و اقتصادی و صنعتی خود با ایران ازجمله درمورد سیستم دفاع موشکی اس - 300 و قرارداد تحهیزات لیزری و مانند آن چنین تلاشهایی کرده و از آن بهرهبرداری کرده بود. در اقدامی دیگر و یکی دو سال پس از روی کار آمدن دولت اول حسن روحانی نیز اخباری پیرامون ارتقای سطح روابط اقتصادی ایران و روسیه به 70 میلیارد یورو در پایان یازدهمین اجلاس کمیسیون مشترک همکاریهای دو کشور منتشر شد که تاکنون از سرنوشت آن خبری نیست. نگارنده در همان مقطع طی یادداشتی این توافق را بسیار آرمانی، تبلیغاتی و تحریکآمیز ارزیابی کرد. چراکه در مورد سقف زمانی نیل به رقم مذکور و چگونگی تحقق آن و اینکه به صورت دقیق شامل چه پروژهها و طرحهایی میشود پرداخته نشده بود و مقرر شده بود با ادامه دیدارها و مذاکرات بخشهای خصوصی و دولتی دو کشور و انعقاد قراردادهای مشخص جنبههای عملی این آرزوی بزرگ روشنتر شود که تاکنون عمدتا به سرانجامی نرسیده است. قابل توجه و تامل است که در همان زمان، امضای سند اجلاس یازدهم کمیسیون مشترک دو کشور و تفاهم کلی بر روی رقم وسوسه انگیز 70 میلیارد یورو در حالی صورت گرفت که همزمان اتحادیه اروپا و آمریکا بر شدت تحریمها علیه روسیه به دلیل دخالت نظامی غیرمستقیم این کشور در شرق اوکراین و الحاق غیرقانونی شبه جزیره کریمه به خاک روسیه در حوزههای انرژی و مالی افزودند و یک هفته پیش از آن نیز برخی شرکتها و اشخاص را که تحریمهایایران را دور زده بود تحت پیگرد قانونی و تحریم مضاعف قرار دادند. از سوی دیگر تحقق همکاری 70 میلیارد یورویی از حیث نوع نگاه سیاسی روسیه به ایران تا حدود زیادی امکانپذیر نبود و از جهات اقتصادی و صنعتی نیز در هالهای از ابهام قرار داشت. رساندن رقم مراودات تجاری بین دو کشور از رقم اندک 2 میلیارد دلار به 70 میلیارد یورو با توجه به ظرفیتها، نیازها و پتانسیلهای دو کشور حداقل طی چهار سال و بیشتر میسر نبود مگر اینکه گفته شود این رقم در مدت یکی دو دهه آینده رنگ واقعیت به خود خواهد دید! وانگهی تحریمهای روسیه وایران در روند همکاریهای دو کشور نیز خلل ایجاد میکرد. با احتساب این فاکتورها عملی شدن 70 میلیارد یورو همکاری اقتصادی و صنعتی مصداق بارز «سنگ بزرگ علامت نزدن» بود و انجام معاملات با واحدهای پول ملی دو کشور و مقابله مشترک با تحریمهای غرب نیز علاوه بر مواجه شدن با چالشهای جدی آن را غیر واقع بینانه میکرد.
چالشهای روسیه در بازیگری جهانی
اگر در نظر داشته باشیم که بودجه نظامیآمریکا با کل بودجه سالانه روسیه برابر است و تولید ناخالص داخلی روسیه در حدود یک هفتم آمریکا است و درآمد سرانه آن (از نظر برابری قدرت خرید) از 18 هزار دلار تقریباً به اندازه یک سوم آمریکا است و نفت و گاز، دو سوم از صادرات روسیه، نیمی از درآمد دولت و 20درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهند، در حالی که صادرات فناوریهای پیشرفته تنها 7درصد از صادرات تولید آن را (در مقایسه با 28درصد آمریکا) شامل میشود و سرمایههای داخلی و خارجی در حال فرار از روسیه هستند و ارزش واحد پول ملی آن بیش از سه برابر کاهش یافته و روسیه فقط از فروش نفت که قیمت آن نیز کاهش یافته و فروش اقلام معدنی و چوب و تسلیحات ارتزاق میکند و در تکنولوژیهای برتر و صنایع مختلف با مشکلات زیادی مواجه است و پیرامون خود را با اقدامات سلبی برگرفته از ژئوپلیتیک کنترل و تحت تاثیر قرار میدهد و هزینههای این بحرانزاییها برای این کشور بحرانهای اقتصادی و سیاسی در آینده ایجاد خواهد کرد و براساس برآوردهای متوسط انجام شده به وسیله جمعیتشناسان سازمان ملل متحد، جمعیت روسیه تا اواسط قرن حاضر از 145میلیون نفر کنونی به 121 میلیون نفر کاهش پیدا خواهد کرد و هیچ یک از دانشگاههای روسیه نتوانستند در سال گذشته در جمع 100دانشگاه برتر جهان قرار گیرند و همین طور دیگر مشکلات داخلی روسیه را از جهات امنیت ملی، بحران اقلیتهای قومیو مذهبی و معضلات اقتصادی را در نظر داشته باشیم بیشتر به دورنمای اوضاع روسیه، موقعیت منطقهای و جهانی و روابط این کشور با ایران پی خواهیم برد.
کلام آخر
صاحباین قلم در عین حال که به رفتار و وعدههای روسیه به دلایلی که بیان شد با تردیدهای زیادی مینگرد، اما از اینکه روابط ایران و روسیه در وادی عمل بتواند به نفع منافع مشترک دو کشور باشد و ایران به کارت بازی روسها بدل نشود و براساس مدل برد – برد استمرار یابد به سهم خویش از آن استقبال میکند. البته در شرایطی که روسیه تحت تحریمهای غرب قرار گرفته و مناسباتش با آمریکا و غرب با سردی و چالش مواجه شده به روابط با ایران اهمیت زیادی قائل است که قابل درک است اما دراین شرایط مناسبتر مینمود تهران به منظور تست تکراری مسکو و جهت اثبات استراتژیک بودن روابطش با ایران، روسیه را در وادی عمل به بوته آزمایش بگذارد و از این کشور بخواهد با ایران وارد همکاریهای استراتژیک در حوزههای نظامی، منطقهای و تکنولوژیکی شود تا مابه ازای عینی ابعاد استراتژیک مناسبات قابل رویت شود که البته روسیه چنین نخواهد کرد. موضوع مهماین است که کمک ایران به روسیه سبب در سایه ماندن قدرت منطقهای ایران خواهد شد، در صورتی که تضعیف روسیه موجب ارتقای نقش منطقهای ایران میشود. رفتار روسیه نشان میدهد که مسکو علاوه بر نگاه کارتی به مناسباتش با ایران، هدف کسب درآمد برای احیای صنایع نظامیو فضایی خود را نیز پیگیری میکند و در همین راستا پیشنهادهایی از قبیل فروش یا ساخت هواپیمای توپولوف 204 یا احداث نیروگاه اتمیجدید که سابقه درخشانی ازاین نوع همکاریها در اذهان ایرانیها نیست، بهایران ارائه میکند اما در برابر تامین نیازهای واقعی و استراتژیک ایران و تولید مشترک اقلام حساس در ایران رغبتی نشان نمیدهد.
* سفیر اسبق ایران در آذربایجان
منبع: دیپلماسی ایران
نظر شما