شناسهٔ خبر: 22011722 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

آينه

صاحب‌خبر -

شهروند
نظر شورای نگهبان درباره «سپنتا نیکنام» لازم‌الاجراست

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان: درباره حضور نمایندگان اقلیت‌های دینی در مجلس شورای اسلامی قانون اساسی به‌صراحت سخن گفته است... ایشان [سپنتا نیکنام] در انتخابات شوراها رأی آورده است و نه در انتخابات مجلس. درباره انتخابات شورای شهر قانون اساسی سخنی نگفته است و قوانین عادی در این زمینه حکمفرماست و طبق نظر شورای نگهبان در جاهایی که اکثریت مسلمان هستند، اقلیت‌های مذهبی نمی‌توانند عضو شورای شهر بشوند.

كيهان
مجازات فتنه‌گران اعدام است نه بازی برد - برد

محمدرضا عارف می‌گوید رفع حصر باید یک بازی برد- برد باشد. در اینکه آقای عارف تحت فشار فتنه‌گران و افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی است، تردیدی وجود ندارد. این طیف طی چند سال گذشته علنا از عارف به‌عنوان اصلاح‌طلب بدلی و قلابی و تحریک‌شده نیروهای امنیتی نام بردند و پس از حضور وی در مجلس نیز بارها وی را مورد اهانت و سرزنش قرار داده‌اند تا از این طریق، وی را وارد بازی خود کنند. درعین‌حال باید متذکر شد که ماجرای خیانت سران فتنه در آشوب نیابتی سال 88، بازی یا معامله نیست که بتوان درباره آن از تعبیر برد- برد استفاده کرد. چنین خیانتی در حکم بغی و محاربه است و مجازات آن روشن است؛ درعین‌حال سران فتنه صرف‌نظر از اینکه نظام برای خیانت آنها چه مجازاتی را در نظر بگیرد، موظفند از نظام و مردم عذر تقصیر بخواهند.

اعتماد
راه بقا، تسخیر ریاست‌جمهوری

امیر محبیان: واقعیت آن است که نظام ریاستی یا پارلمانی یا حتی نیمه‌ریاستی کشورهای غربی کاملا مشابهت با نظام سیاسی ایران ندارد؛ نظام سیاسی ایران بدون درک و تعریف جایگاه ولایت فقیه قابل فهم نیست. حتی در درون کشور و میان مردم و اصحاب سیاست دو برداشت در مورد ولایت فقیه وجود دارد. گروهی ولی فقیه را بخشی از ساختار قدرت می‌دانند و گروهی بخشی از ساختار اعتقاد. پذیرش هرکدام تبعاتی دارد. مثلا آن کسانی که بخشی از قدرت می‌دانند اختیارات ولی فقیه را منحصر در بندها و مواد قانون اساسی می‌دانند ولی آنها که از منظر اعتقادی محض به ولی‌ فقیه می‌نگرند اختیارات مصرحه در قانون اساسی را کف اختیارات می‌دانند. ظاهرا رؤسای‌جمهور هر تعریفی ابتدا داشته باشند در یک چیز مشترکند و آن اینکه در عمل شاید به دلیل ماهیت پراگماتیک ریاست‌جمهوری به مرور به سمت برداشت حداقلی از اختیارات ولایت می‌روند و مشکل از همین‌جا شروع می‌شود و انقلابیون و آرمانگرایان احساس می‌کنند که آنها تابعی از اقتضائات پراگماتیک شده و از آرمان‌ها و ارزش‌ها و طبعا از ولایت فاصله گرفته‌اند. مبنای فرض مدعیان و مطرح‌کنندگان بحث مذکور [تغییر قانون اساسی و احیا نخست‌وزیری] شاید این است که فکر می‌کنند که چون رهبری و ولایت فقیه نماد مشروعیت و رئیس‌جمهور مظهر مقبولیت نظام است؛ بنابراین رئیس‌جمهور به نحوی برای خود نوعی اصالت قایل است. پس اگر وی را ذیل با نام نخست‌وزیر فرع بر مجلس قرار دهیم از شدت تعارض و به‌تبع آن از انحراف ممکن کاسته‌ایم! این رویکرد و روش حل مسئله را ناشی از عدم درک عمق مسئله می‌دانم. بحث و دغدغه اصلاح‌طلبان بیشتر پراتیک و مبتنی‌بر اقتضائات عملی است نه از منظر فلسفه سیاسی و ریشه‌شناسی مسائل! آنها مسائل را با توجه به شرایط و وضعیت خود حل می‌کنند نه بر مبنای مدل‌های درست حل مسئله؛ البته اگر وضعیت تحت فشارشان را در نظر بگیریم تا حدی هم شاید چاره‌ای ندارند. اندیشمندان آنها اگر از سلطه نیازهای اولیه و حیاتی که جریان آنها را به سوی بحث بقا در حوزه سیاست کشور می‌برد؛ خارج شوند؛ که البته فعلا به‌واقع دشوار است؛ آنگاه می‌توانند به بحث‌های منزلتی بپردازند. اصلاح‌طلبان فعلا هر مدلی را که بتواند به آنها مهلت بقا و جای مانور بیشتری بدهد خوب می‌دانند. اصولگرایان احساس می‌کنند که قدرت را در اختیار دارند فقط باید نهادهای مردمی قدرت را هم به آن اضافه کنند درحالی‌که اصلاح‌طلبان حتی وقتی که نهادهای مردمی قدرت را می‌گیرند احساس می‌کنند قدرت جای دیگری است و در دستان آنها نیست. حالا این وضعیت درست است یا خیر، بحث دیگری است.

آفتاب
باید با اصول‌گرایان معتدل هم ائتلاف کنیم

در انتخابات‌های اخیر ائتلافی که میان احزاب اصلاح‌طلب و جریان اعتدال شکل گرفت ناشی از روشن‌شدن پیامدهای تندروی در حوزه سیاسی کشور بود و همین اتحاد و ائتلاف موجب پذیرش این جریان در نظام و پیروزی‌های پیاپی آنان شد و به‌نظر می‌رسد اگر جریان اصلاح‌طلب و اعتدال بخواهند حضور مؤثر و موفقی در عرصه سیاسی کشور داشته باشند نه‌تنها باید این اتحاد و ائتلاف را حفظ کنند بلکه بخشی از جریان میانه‌رو و معتدل جناح اصولگرا را نیز جذب کنند تا وزنه و تأثیرگذاری جریان اعتدال بیشتر شود.

نظر شما