جواد محرمی
سي و چهارمين جشنواره فيلم كوتاه تهران ديروز نخستين روزش را در حالي پشت سر گذاشت كه سانسهاي اول و دوم اين رويداد با استقبال ضعيفي از سوي دوستداران سينماي كوتاه روبهرو شد. اين استقبال كم را ميتوان به حساب گرمنشدن تنور جشنواره در روز نخست گذاشت و هنوز زود است اين موضوع را به حساب مسائل ديگر مثل مكان جشنواره و سختي دسترسي به آن بگذاريم.
سيد صادق موسوي، مديرعامل انجمن سينماي جوان و دبير اين دوره از جشنواره فيلم كوتاه تهران اخيراً در نشست خبري اين رويداد به اين اشاره كرده بود كه به دليل گنجايش كم سالنهاي پرديس چارسو در دوره قبل كه باعث مشكلاتي براي علاقهمندان فيلم كوتاه شده بود، امسال بين مكان مناسبتر به لحاظ موقعيت شهري با پرديسي كه سالنهاي پرحجمتري داشتهباشد، مورد دوم انتخاب شده است تا ديگر مانند پارسال عدهاي به طور ايستاده فيلم نبينند يا عدهاي پشت در سالنها از ديدن فيلمها محروم نشوند.
با تماشاي چند فيلم از آثار به نمايش درآمده در اولين روز جشنواره فيلم كوتاه تهران ميتوان غلبه تفكرات فرماليستي را مانند سالهاي پيش مشاهده كرد.
همچنين نوعي تكنيكزدگي بيحساب در برخي آثار خود را نشان ميدهد. پراكندگي و پريشاني محتوايي نيز آفتي است كه به نظر ميرسد گريبانگير بسياري از آثار است.
براي مثال در فيلم كوتاه «پل سياه» ساخته ايوب مروانيپور از اهواز كه در بخش ملي جشنواره حضور دارد، متوجه نميشويم نقطه كانوني موضوع فيلم كجاست؛ يعني پل تاريخي شهر اهواز قرار است ما را به چه معنايي رهنمون كند، آيا مستند تاريخي است، صنعتي است، شهري است، درباره محيط زيست است، اين را هيچوقت نميفهميم.
فيلم كوتاه «جمعه قالي» ساخته مهدي اسدي نيز موضوعي را كه ميتواند به لحاظ فرمي در روانترين شكل ممكن روايت شود، به پيچيدهترين شكل عرضه ميكند، مراسم آييني «جمعه قالي» در اردهال آنقدر جذاب است كه في نفسه اگر ساده و روان روايت شود، هر مخاطبي را با خود همراه كند، اما تصاوير و تدوين اين كار چيزي نيست كه مخاطب را با اثر همراه كند، در واقع فرم مشوش مستند «جمعهقالي» خود به عنوان حجاب اصلي ميان فيلم و مخاطب عمل ميكند و مانع لذت بردن از تماشاي مراسمي آييني ميشود كه به طور ذاتي بايد حاوي جذابيتهاي فولكلوريك باشد.
ظاهراً محيطزيست هم دارد به تدريج براي فيلمسازان جوان ايراني اهميت خود را پيدا ميكند و از ژانري حاشيهاي در سينماي مستند خارجشده و جاي خود را در متن آثار فيلمسازان جوان باز ميكند. «به كجا ميرويم» ساخته رضا مجلسي با موضوع زباله تجربهاي در اين حوزه است.
فيلم كوتاه «زوآنتوس» اثر رشاد بالف از بوشهر به عنوان فيلمي با موضوع علمي نيز به همين ترتيب عمل كردهاست؛ در زمانهاي كه ژانر اجتماعي از غلبهاي غيرمعقول و البته غيرسازنده در فيلم كوتاه ايران برخوردار است، آثاري كه با رويكرد علمي ساخته ميشوند، به دليل مصون ماندن از حواشي غيرضروري آثار اجتماعي ميتوانند تا حدي جديتر و صادقانه قلمداد شوند.
آثار اجتماعي در ايران به دليل غلبه افكار سياسي همواره به آثاري خنثي تبديل ميشوند و اثرگذاري چنداني پيدا نميكنند. براي مثال كمتر فيلمسازي را ميتوان يافت كه براي نمونه به موضوع اعتياد از دريچه دغدغهمند و مسئوليتشناسانه فيلمي چون «دايره مينا»ي مهرجويي ورود كردهباشد؛ فيلمي كه شرايط بهداشتي و پزشكي كشور را در بحث انتقال خون تحتتأثير خود قرار داد. با اينحال بايد صبر كرد و آثار ديگر فيلمسازان جوان را در روزهاي ديگر جشنواره فيلم كوتاه تهران ديد و در شمايي كلي درباره آنها نظر داد.
نظر شما