در نشست «فرهیختگان» با پیر غلامان حسینی مطرح شد
حججی حاجتش را در عرفه امام حسین(ع) گرفت
صاحبخبر - پیرغلامان حسینی عمری را در تکایا و حسینیهها گذراندهاند و تجربههایشان از این روزها آنقدر زیاد است که میتواند برای مداحان و شاعران جوان راهگشا باشد. غلامرضا خالقی، سیدعطا هاشمی و علیرضا مقدم سه تن از پیرغلامان اهل بیت(ع) هستند که برای نشست پیرامون محرم در حسینیه فرهیختگان حضور پیدا کردند. در این نشست درباره مسائل مختلف از آسیبشناسی شعر در مداحیها تا نذرهای فرهنگی با Aاین پیرغلامان به گفتوگو نشستیم. برای شروع، لطفا خود را معرفی بفرمایید. هاشمی: من سیدعطا هاشمی، متولد 1324 در اراک هستم. از 72 سال عمری که خداوند به ما عنایت کرده است، 62 سال آن را در مسیر ذاکری و نوکری اهل بیت(ع) گذرانده ام. با اینکه بحمدا... در مسائل فرهنگی و اجتماعی و تحصیلی کاملا موفق بودهام و در سطوح بالای مدیریتی فعالیت کردهام و 10 سال است که بازنشسته شدهام، ولی افتخارم این است که به درگاه اهل بیت علیهمالسلام و آلا... ارادت داشته و انجام وظیفه کردهام که انشاءا... مورد قبول وجود مقدس آقا امام زمان(عج) قرار گرفته باشد. این مسیر را چگونه انتخاب کردید؟ هاشمی: بهطور کلی ما از نظر خانوادگی منتسب به روحانیت هستیم و نیاکان ما، سادات جلیلالقدری بودند که مورد احترام مردم بودند و علاوهبر این، کراماتی هم از اجداد ما دیده شده است. شجرهنامه ما هم با 34 واسطه به امام سجاد میرسد. پدر بنده مرحوم سیدجلال هاشمی، ضمن اینکه کاسب و مغازهدار بود، تعزیهخوان بسیار قهاری بود. یکی از ویژگیهای خاص تعزیهخوانهای قدیم، تسلط کامل بر ردیفهای موسیقی اصیل و آیینی بود. من به یاد دارم که یکبار وقتی پدر میخواند، بازیگر نقش حر میخواست لباس بپوشد و به کربلا بیاید و مردد بود که چه راهی را انتخاب کند، یکی از اصیلخوانان ورزیده آواز ایران حضور داشت. او بعد از مراسم گفت که ما آوازهخوانان اصیل، ردیفهای موسیقی را مدیون پیرمردهای تعزیهخوان دهاتها هستیم که سینه به سینه به ما رساندهاند و ما امروز آن را کلاسیک کردهایم. پدرم هیاتی را در منطقه نظامآباد تهران که تقریبا میشود گفت اولین و قدیمیترین هیات آن منطقه بود به نام خاتمالنبیین تاسیس کرد. این زمانی بود که من حدودا 10 ساله شده بودم و صدا را مقداری از او به ارث برده بودم. در آن زمان، شال سبزی را به گردن ما میانداختند و بلند میکردند و روی چهارپایه میگذاشتند و در دستههای عزاداری نوحه میخواندیم. اشعاری که میخوانید را خودتان میسرایید؟ هاشمی: بله، توفیقی که خدا به ما داده این است که از زمان نوجوانی طبع شعر داریم. کتاب دیوان اشعارم هم آماده چاپ است. بزرگانی همچون حاج علی آقا انسانی آن را دیدهاند. انشاءا... قرار است که این دیوان چاپ شود که مشتمل بر اشعار آیینی، عبرتی، قصاید و غزلهای عارفانه، عاشقانه، تاریخی و مصائب اهل بیت(ع) است. آقای خالقی شما هم در ابتدای صحبت کمی از خودتان بگویید؟ خالقی: من غلامرضا خالقی هستم. حدود 53 سال است که به در خانه اباعبدا... غلامی و نوکری میکنم و افتخارم این است که خدمتگزار جامعه مداح در جامعه ستایشگران قرآن و عترت بسیج شرق تهران هستم. همچنین مسئول بسیج خانه مداحان کشور هستم. این افتخاری است برای بنده که نوکرِ نوکران سیدالشهدا در این مسیر باشم. فرزندی هستم از پدری که قریب به 60 سال به در خانه امام حسین(ع) خدمت کرد و یکی از استادان بنام اکثر مداحهایی که هنوز هستند و مسن هستند محسوب میشوند. آقای خالقی، این روزها همهجا در کوچه و خیابان، شاهد فعالیت هیاتهای مذهبی هستیم. برخی میگویند اینکه در هر کوچه و خیابان چندین هیات دایر شود، خوب نیست. نظر شما بهعنوان کسی که این همه سال برای امام حسین(ع) میخواند در این مورد چیست؟ خالقی: این سخن شما در جامعه مرسوم است اما واقعیت این است که چراغ اباعبدا... هرچه بیشتر روشن باشد، بهتر است. یقین بدانید که هر پرچم سیدالشهدا، تیری است بر قلب دشمن. پرچم سیدالشهدا هرچه بیشتر باشد بهتر است. چه اشکالی دارد در یک کوچه 10 هیات وجود داشته باشد، یا در یک خیابان، 20 جلسه وجود داشته باشد؟ اما نباید باعث مزاحمت برای مردم شود. اباعبدا... وقتی سال 60 هجری 28 ماه رجب از مدینه حرکت میکند تا به طرف مکه بیاید، هدفش از ابتدا امر به معروف و نهی از منکر بود. وقتی محمد بن حنفیه میگوید حالا که میخواهی بروی، زن و بچه را با خودت نبر، امام در پاسخ میفرماید چیزی که من میدانم تو نمیدانی. از آن روز هدف امام، آزادی و استقلال بود. ما در هفته دفاع مقدس هستیم. این دفاع مقدس یعنی چه؟ ریشه این دفاع مقدس در محرم است. اگر بررسی کنیم، میبینیم که روزی که امام به ایران وارد میشوند، اولین حرفی که میزنند این است که ما باید عاشورا را زنده نگه داریم. چرا؟ چون تمام این برنامههایی که بعد از حدود 14 قرن میگذرد و امروز میبینیم که هر روز از روز قبل، پررنگتر و پرنورتر است، به خاطر این است که امام برای آزار مردم نیامد، برای آزادی مردم آمد. اگر در جایی پرچم و خیمه امام حسین(ع) را برپا کنیم، اما خدای ناکرده، دستگاه صوتی آن جلسه باعث شود که مریضی که در مجاور آن حسینیه است اذیت شود، ما ثواب نمیبریم، بلکه معصیت میکنیم. دلیل نمیشود اگر در یک کوچه 10 تا خیمه زده شود، ما ممانعت کنیم. اما باید بدانیم که اگر 10 خیمه زدیم باید مردم را در نظر بگیریم. سعی کنیم که این جلسه در چارچوب همان جلسه باشد، نه اینکه چشم و همچشمی کنیم و علامتها و کتلهای آنچنانی، بلندگوهای آنچنانی و طبلهای آنچنانی. تعداد جلسات عزاداری، اگر هم زیاد باشد هیچ اشکالی ندارد، اما طبق موازین شرعی. کسی را عذاب ندهند. ما یک روز عاشورا داریم آن هم به خاطر اینکه به جهان اسلام و دنیا اثبات کنیم که ما اگر دسته عزاداری راه میاندازیم، به خاطر اهداف اباعبدا... است. به خاطر اینکه امام حسین تمام هستیاش را داده است تا نماز پابرجا بماند. قرآن را زنده نگه داریم، نماز را زنده نگه داریم. ما یک روز عاشورا میآییم و به دستور مقام معظم رهبری لبیک میگوییم. اباعبدا... در سال 61 هجری در وسط جنگ، حبیب مظاهر را صدا میزنند و میفرمایند بروید وقت بگیرید تا نمازمان را بخوانیم و حبیب در مقابل تیرهای دشمن قرار میگیرد تا امام نمازش را بخواند. ما میخواهیم به دنیا ثابت کنیم که اگر ما عزاداری میکنیم عزاداریمان امری مستحب است و امر واجب ما این است که وقتی موذن گفت ا...اکبر، میایستیم به نماز. در این بین اگر یک بیمار در ماشین باشد که بخواهند او را به بیمارستان برسانند و مورد خطر مرگ قرار بگیرد تو مسئول هستی. نمازت را بخوان اما مسیری را هم قرار بده تا اگر کسی مشکل اضطراری داشت بتواند عبور کند. در سخنان خود به تقارن هفته دفاع مقدس و محرم اشاره کردید. اگر بخواهیم مقداری مفصل به آن بپردازیم، به نظر شما وظیفه مداحان در محرم امسال چیست؟ خالقی: اولین وظیفه این است که در درجه اول این جلسات یادآور خون شهدا باشند تا مردم در مجالس بدانند که از سال 57 چه کسانی در این جلسات بودند که امروز جای آنها خالی است و فقط عکس آنها را در این محافل بهعنوان شهید میبینیم؛ هدف آنها چه بوده است؟ آیا برای دنیا رفتهاند؟ نه. ما یک محسن حججی داشتیم؛ محسن حججیها زیاد بودند، همراه خود حججی هم افراد زیادی بودند، اما او اثبات کرد که اگر انسان مستقیما در مسیر اباعبدا... باشد دست او را میگیرند. من در اصفهان خدمت خانواده محسن حججی رسیدم. سوال کردم تا این مطلب برای من مسجل بشود. این سوال را هم از پدر ایشان پرسیدم و عین این عبارت را ایشان هم تایید کردند. در سال 94 درست در ایام عرفه، زمانی که زائران در صحرای عرفات بودند، محسن حججی مینشیند به زیارت عرفه خواندن و با خدای خودش درد دل میکند و میگوید خدایا میشود که من به زائران تو ملحق بشوم و میشود که من در عرفه شهید بشوم؟ دو سال از این ماجرا میگذرد و وقتی او شهید میشود، درست بدن بیجان او را روز عرفه در سوریه تحویل میدهند. این نتیجه این است که انسان وقتی که در مسیر اهل بیت قرار بگیرد و ثابتقدم باشد، دست او را میگیرند. در این دهه اول محرم که با هفته دفاع مقدس تلاقی پیدا کرده است، مداحان در درجه اول وظیفه دارند همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، دست از ترانهخوانی بردارند. الان بسیاری از مجالس ما ترانهخوانی است نه نوحهخوانی. این ترانهخوانی مورد رضایت اهل بیت(ع) واقع نمیشود. ترانههایی که در غرب خوانده میشود را روی آن شعر میگذارند و بر همان وزن و همان قافیه و دستگاه و بعد یک مداح میآید با چه وضعی آن را میخواند. ما باید بدانیم که قدیمیهای ما چه میخواندند. نمیگویم همان قدیمیها را بخوانیم؛ چون ما با روز جلو میرویم. نوحه جدید و سبک جدید خواندن اشکالی ندارد، اما وظیفه مداح در این دهه که با هفته دفاع مقدس مقارن شده، این است که بهگونهای بخواند که وزین باشد. خیلی از نوحههایی که الان خوانده میشود وزین نیست و این معصیت است. آهنگ میزنند، یا نی و طبل میزنند و مداح هم بر همان سبک آهنگ غربی میخواند! نوحه و روضه در ماه محرم باید سوز و حزن داشته باشد. ایام عزاست. ما یک سری مداح انگشتشمار داریم که در جامعه هم مرسوم شده که فلان شخص 800 میلیون میگیرد و میرود در فلان جا میخواند یا فلانی 400 میلیون میگیرد. بنده یک نفر از اینها را بهعنوان مداح قبول ندارم و این مبالغ هم مورد تایید ما نیست. یک سری دشمن هم هستند که شایعهسازی میکنند و میگویند همه مداحان اینگونه هستند. آیتا... سیستانی و مقام معظم رهبری مطالبی در این زمینه دارند مبنیبر اینکه ما نباید مسیر امام حسین(ع) را تبدیل به دکان و محل درآمد کنیم. ما در مسیر اهلبیت منبر میرویم یا روضه میخوانیم یا هر کار دیگر میکنیم، اگر مبالغی هم دریافت میکنیم، بابت صله است. این را ما باید قبول کنیم. آقای هاشمی نظر شما در مورد این مساله چیست؟ هاشمی: اهم مسائل را جناب استاد خالقی فرمودند. آنچه باید به آن اضافه شود این است که علاوهبر آسیبهایی که فرمودند از جمله مزاحمت دستهها برای مردم یا آسیب تصنیف و ترانهخوانی که روح عزای حسینی و عزای محرم را تحتالشعاع قرار میدهد و محافل را تبدیل به مجالس بزم میکند، یک آسیب مهم اختلاط و تجمع دختران و پسران است. بهرغم تذکراتی که قبل از محرم به سازمانهای ذیربط، هیاتهای بزرگ و مسئولان آنها و نیز نیروی انتظامی داده شده، ولی به آن کمتوجهی میشود. علاوهبر این، آسیب مهم و علتالعلل اینکه برخی از مداحان به تصنیف و ترانهخوانی رو میآورند، نبود سواد کافی است. شاید بتوان گفت قدمت شعر آیینی به قبل از کربلا برمیگردد. ترجیعبند محتشمکاشانی که حتما در تکایا و حسینیهها دیدهاید، تبدیل به ستارهای در آسمان ادبیات آیینی میشود. چرا؟ چون سخن که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. الان ما شاعرانی داریم که متاسفانه روح حماسی کربلا را فراموش کرده و بیشتر به ظواهر اکتفا کردهاند. وقتی مداحان در روز میلاد حضرت زهرا(س)، به خدمت آقا میرسند، اکثر سفارش آقا این است که به شعر و مفاهیم آن بیندیشید، حماسه و دلیل وقوع کربلا و دلیل شهادت آقا امام حسین(ع). فرمودند محمد حنفیه برادر امام حسین(ع) به ایشان سفارش کرد که آقا اگر میخواهید به کربلا بروید، بروید ولی زن و بچه را نبرید. آوردن زن و بچه، اسیر شدن خانم زینب(س) و آلا...، بریده شدن سر یک شیرخواره 6 ماهه، جان دادن یک دختر 3 ساله در گوشه خرابه، اینها برای یک مقطع تاریخ در آن زمان نبوده است. حتی برای این نیست که من روضه خوان از این استفاده ابزاری کرده و برای خودم وجهه کسب کنم. اینها پیام و حجت برای بشریت بوده است. در کربلا پیام این است. پیام نماز است، زیر رگبار تیر آقا میایستد و نماز میخواند حالا اگر ما جوانی را به هیاتی ببریم که این تشریفات ظاهری جذاب را هم دارد، و او را تا 2 نیمهشب در حسینیه نگه داریم و نمازش را نخواند، ثواب نبردهایم که هیچ، واجب خدا را فدای مستحب او کردهایم. عزاداری امام حسین(ع) با همه فوایدی که دارد، مستحب است و نماز است که رکن دین است. از نواقص دیگری که در عزاداریهای ما برای سیدالشهدا میبینیم، تظاهر و ریاست. مثلا اینکه تکیه ما شبی چهار هزار شام میدهد. شبی 4 هزار شام تبدیل به معیار ارزشگذاری برای تکیه شده است. یعنی کیفیت را فدای کمیت کردهایم. بنده به یاد دارم که قدیمترها علما به مداح، مرشد میگفتند، یعنی ارشادکننده یعنی مداح دهانش را که باز میکرد درس اخلاق و تقوا و زندگی و معنویت به مردم میداد. الان این اشعار را کم میبینیم. آقا جمله زیبایی فرمودند؛ اینکه شما را به خدا دست از چشم زیبای اباالفضل(ع) بردارید. این همه حماسه؛ باور بفرمایید کتاب امام حسین(ع) و ایران را اگر مطالعه کرده باشید، یک آلمانی اباالفضلی را معرفی میکند که صد برابر بهتر از آن اباالفضلی است که من مداح معرفی میکنم. علیهالسلام هم نمیگوید فقط مینویسد عباس ابن علی. حکایت ما، حکایت شعر معروف «ترسم نرسی به کعبهای اعرابی، این ره که تو میروی به ترکستان است» است. علامت چندین میلیون و میلیارد تومانی طلاکوب، آسیب عزاداریهای ماست. در رابطه با این قضیه علامت و علامتکشی چقدر داستانهای فرعی و حاشیهای در عزای امام حسین(ع) به وجود آمده است. آنچه خیلی مد نظر نیست کیفیت منبرها، کیفیت مداحیها، کیفیت اشعار و پیامی است که داده میشود. شاعری مثل مرحوم خوشدل تهرانی میگفت: «دل شرمنده اگر بندهی آز است هنوز/ شه بخشنده ما بنده نواز است هنوز. هر دری بسته بود جز در پر فیض حسین/ این درِ خانه عشق است که باز است هنوز. بعد ببینید چه پیامی در این شعر به دنیا میدهد: کشته غیرت و آزادی و تقوا و شرف/ کز غمش دهر پر از سوز و گداز است هنوز. مردم بدانید حسین برای این کشته شد. ز جانبازی آن که ز جانبازی او زنده نماز است هنوز. امام حسین(ع) زیر باران تیر نماز خواند، نمازی که قرآن میفرماید: ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر. به حضرت امام گفته بودند آقا این پروندههایی که در دادگستری هست اکثرا متعلق به نمازخوانهاست پس چطور اینها تنهی عن الفحشاء و المنکر نشده است؟ امام فرمودند نمازشان نماز نبوده است و الا نمازخوان چکش برنمیگردد، به ناموس مردم نگاه نمیکند، چشم طمع به مال مردم نمیدوزد. اگر نمازشان نماز بود به دلیل کلاهبرداری و اختلاس و چه و چه سر از زندان درنمیآوردند. نازم حسین را که در خون خود تپید/ زیباترین حماسه عالم بیافرید. هنوز اروپا و آمریکا و کشورهای متمدن در آپارتاید گیر کردهاند. یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت/ در دین ما سیه نکند فرق با سفید. آقای مقدم شما هم شروع کنید یک بیوگرافی بگویید تا به سوالات برسیم. مقدم: من علیرضا مقدم هستم و حدود 40 سال است که افتخار نوکری امام حسین(ع) را دارم و از اساتید خودم آقای هاشمی و آقای خالقی بهرهمند شدهام. من شاید از سن 15 سالگی در این حیطه کار کردم. درس اصلی مداحی و روضهخوانی را از پدر بزرگم گرفتم ولی پای درس اساتید بزرگی از جمله آقای خالقی، حاج آقای هاشمی، آقای نهادی و آقای محسن صابری زانو زدهام و البته اساتید مختلف دیگری. به لطف امام حسین(ع) تا امروز توانستهایم نوکر بمانیم. سوالی پرسیدید در این خصوص که هفته دفاع مقدس و محرم امسال با هم یکی شده است. جنگ ما جنگ حق و باطل بود. جنگ امام حسین(ع) هم جنگ حق و باطل بود. اگرچه برای یاران امام حسین(ع) اعداد مختلفی ذکر شده ولی ما 72 را در نظر میگیریم و طرف مقابل لشکر عمر سعد شاید 100 هزار یا 80 هزار نفر بودهاند. ولی غالب مراجع و مقاتل 100 هزار نفر را گفتهاند، اقوال مختلفی است که اگر حتی 10 هزار نفر در نظر بگیریم اصلا قابل تصور نیست که 72 نفر با 50 هزار نفر، یا 10 هزار نفر بجنگند ولی امام حسین(ع) فرمودند ما حق هستیم اگرچه کشته شویم. کشته شدن ما شهادت در راه حق است، زیرا مادرشان به ایشان این بشارت را داده بودند که پسر من در عصر عاشورا به شهادت میرسد و همه میدانستند که امام حسین(ع) در جنگ با کفر به شهادت میرسد. جنگ ما هم همین بود، یک کشور در مقابل یک دنیا. نه سلاح داشتیم، نه ارتش و سپاه ما هماهنگ بود. جنگ شروع شد و بزرگترین نعمت این بود که امام بسیج را تشکیل داد. وقتی میگوییم به امام امداد غیبی میرسید، این تشکیل بسیج مردمی از طرف ایشان یکی از امدادهای غیبی بود که به ایشان رسید. بسیج مردمی به همراه لشکر مخلص سپاهیان و ارتشیان ما توانستند انقلاب و جنگ ما در مقابل ظلم را به پیروزی برسانند، اگرچه ما حدود 300 هزار شهید دادیم. اکثر ذاکرین و مداحان ما مداحی و ذاکری امام حسین(ع) را مدیون دفاع مقدس هستند. خود من، مداحی و نوحهخوانی را مدیون این قضیه هستم. هنگامی که در تهران بودیم و شهید میآوردند و باید برای اینها میخواندیم، این خودش روزنهای بود برای خواندن حرفهای ما در اوایل انقلاب. به جرات عرض میکنم که اکثر مداحان بنام ما از جمله حاج منصور ارضی، محسن طاهری، مرتضی و محمد طاهری، اکثر مداحان معروف ما در جنگ بنام شدند و توانستند ذاکری خود را نشان دهند. خب جنگ ما جنگ با ظلم بود، جوانان حسینی ما اکثرا از هیاتها به جبهه رفتند. آنها درس مردانگی را از امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) گرفتند. حضرت عباس وقتی وارد شریعه شد از تشنگی داشت جان میداد، دست را پر از آب کرد به آن نگاه کرد ولی گفت من به آب آبرو نمیفروشم/ وقتی پسر فاطمه تشنه است من آب نمینوشم. من فکر میکنم شهدای ما، ذاکرین با اخلاص ما و همه محبین اهل بیت، بزرگترین درس را از اهل بیت گرفتند. در صحبتهای آقای هاشمی و آقای خالقی، به مداحی امروز نقدهایی وارد بود، شاید یک نکته مهم در مداحیها بحث شعر باشد. من فکر میکنم در 6،5 سال اخیر با توجه به صحبتهای حضرت آقا، توجه خوبی به شعر آیینی شده است، با توجه به سابقه شما در مداحی، نظرتان در مورد وظیفه یک مداح در مورد اینکه هم بتواند جوانان را جذب هیات کند و هم به مساله شعر توجه کند چیست؟ مقدم: آقای هاشمی و آقای خالقی هر دو از شعرای آیینی ما هستند و این افتخاری است که هم ذاکر هستند و هم شاعر. انتخاب شعر برای یک مداح اصل مهمی است. از ستونهای مداحی این است که شعری که من میخوانم برای شنونده آنقدر ملموس باشد که او محو شعر شود. ما گاهی اوقات اصل را رها کرده و وارد فرعیات میشویم، جای پرداختن به حماسه حسینی به زیباییهای عاشورا میپردازیم. علیاکبر آنقدر زیبا بوده که در تاریخ آمده شبیهترین انسان به رسول گرامی اسلام بوده است. همه ائمه ما اینگونه بودهاند، امام حسن وقتی از خانه بیرون میآمدند اهل مدینه جمع میشدند که فقط ایشان را نگاه کنند. اما به قول حاج آقا هاشمی ما نباید اصل را که نهضت حسینی است فراموش کنیم. 72 نفر با امام حسین(ع) شهید شدند. حبیب بن مظاهر پیرمرد حدودا 70 سالهای بود، حضرت وقتی بالا سر او آمدند پرسیدند حبیب چه آرزویی داری؟ فرمود آقا جان آرزو داشتم خداوند صدها بار عمر دوباره به من میداد و من باز هم فدای شما میشدم. اینها نهضت عاشورا را درک کردهاند. وهب آمد مسلمان شد، جانش را فدای امام کرد، وقتی سر وهب را در پای مادرش انداختند مادرش نگاهی به سر انداخت و آن را به سوی دشمن پرت کرد و گفت ما چیزی که در راه حسین(ع) دادهایم پس نمیگیریم. آنها تا این حد محو در امام بودند، نهضت او را شناختند و شهید شدند. حالا ما فقط از این نهضت بگوییم که حضرت عباس(ع) زیبا بود یا اینکه به تنهایی چند هزار نفر را کشت، خوب نیست. خب باید سخنی گفت که در مقاتل آمده باشد و مستند باشد. در چند سال اخیر توجه به اشعار آیینی خوب و بامفهوم ما بهتر شده است. جامعه مداح ما یک مقداری حساب و کتاب پیدا کرده و مداحها جایی را دارند که مراجعه کنند و این باعث شده است که مقداری از راهی که میرفتند برگردند. به نظر من روزبهروز هم بهتر میشود. البته حاج آقای هاشمی و آقای خالقی در این قضیه بهتر میتوانند نظر بدهند. هاشمی: حضرت آقا فرمودند گاه یک شعر شما مداحان کار 10تا منبر ما را انجام میدهد. عربها یک مثلی دارند که میگوید کلام الملوک ملوک الکلام، کلام بزرگان بزرگترین کلام دنیاست، ماندنی است. نه اینکه شعر حتما باید حالت مرثیه داشته باشد که بتوان به آن شعر آیینی گفت. شعر آیینی از نشر تخصصی باید چهار ویژگی داشته باشد، حتما در گزارشتان روی این تمرکز کنید. یکی اینکه با مفاهیم قرآنی در تناقض نباشد؛ مثلا در قرآن میفرماید ویل للمکذبین یعنی به صراحت میفرماید وای بر دروغگویان، بعد ما در شعرمان بگوییم اگر به مصلحتت بود اشکالی ندارد گاهی دروغکی هم بگویی. این شعر آیینی نیست. دومین خصیصه شعر آیینی این است که خلاف سیره ائمه معصومین نباشد. سیره علمی است که در حوزهها و دانشگاهها تدریس میشود. مثلا امیرالمومنین، صبح که بیدار میشد تا شب چگونه زندگی میکرد؟ درآمدش از کجا تامین میشد؟ رفتار ایشان با زن و فرزندانش چگونه بود؟ با دوست و دشمن چه برخوردی داشت؟ چگونه غذا میخورد و مسواک میکرد؟ اینها اهمیت زیادی دارد. اگر من حرفی بزنم که مخالف سیره باشد آن شعر ضدآیینی است. اگر من گفتم حضرت علیاصغر(ع) را به میدان آورد و التماس کرد که به او آب بدهید این خلاف سیره است. امام حسین(ع) اهل التماس نبود. التماس نکرد، اگر به آنها گفت که به زعم شما اگر من گناهکارم این کودک را سیرآب کنید، ببینید که از تشنگی مانند ماهی دهانش را میبندد و باز میکند، این التماس نبود. این اتمام حجت بود. فلاسفه میگویند اتمام حجت از قدرت و التماس از ضعف ریشه میگیرد. هر کس التماس میکند ضعیف است. ما جلسهای داریم به نام ستایشگران قرآن و عترت که ریاست آن با استاد خالقی است. در این جلسه ایشان از راه قدرت اشکالات را برطرف میکنند. قدرت این است که من را پشت میکروفن نشاندهاند و میگویند اگر ایشان شعر غلط خواند به او تذکر دهید، این قصه در خیلی از جلسات نیست. کسی سرتا پا غلط میخواند به او میگویند طیبا...، این هم میگوید خب کسی شعر من را نقد نکرد، باز جای دیگر میخواند. لازم نیست حتما شعر منسوب به وقایع کربلا باشد. مشخصه سوم شعر آیینی این است که این شعر دارای غلو و اغراق و دروغ نباشد. روضه الشهدای ملا حسین کاشفی، اولین کتاب فارسی مقتل کربلاست، که این کتاب را دست میگرفتند در مجالس میخواندند، اگر از آنها پرسیده میشد کجا بودی؟ میگفتند روضه میخواندیم یعنی همین کتاب روضه الشهدا. در این کتاب نوشته است اباالفضل العباس(ع) اینقدر شجاع بود که 100 نفر را پرت کرد بالا، نفر اولی هنوز روی هوا بود که ایشان نفر صدم را پرت کرد، این اغراق و دروغ است. مردم این را قبول نمیکنند و میگویند پس اصل کار هم همین است. یا مقتلی مینویسد وقتی ابالفضل از شریعه برمیگشت 80 نفر را کشت، یک روحانی هم این کتاب را نوشته است. من این را مشخص کردم بردم وزارت ارشاد گفتم آقا تمام رفتن و برگشتن حضرت عباس به شریعه فرات یک ساعت و نیم بیشتر نشده است، ظرف یک ساعت و نیم 80 نفر را کشته است؟ چون اینها بهجز در موارد خیلی معدود، مجاز هم نبودند که از قدرتهای الهی استفاده کنند. اینها اعجاز داشتند ولی در قضایای کربلا از آن استفاده نمیکردند. مشخصه چهارم شعر آیینی این است که ساده و روان باشد و پیام را به مستمع برساند. آقای خالقی نظر شما چیست؟ چقدر در اشعار به شعر آیینی توجه میشود؟ خالقی: بحث شعر آیینی را خدا رحمت کند مرحوم استاد آهی از سالهای دور دنبال کرد اما آقایان مداح توجه نمیکردند. ما در اشعار، مسائلی را داریم که اگر به این مسائل ورود نداشته باشیم ناخواسته جبر میخوانیم و متوجه نیستیم. امثال استاد هاشمی و البته آقای مقدم، افراد دیگر چقدر هستند که بتوانند خودشان تشخیص بدهند. مثلا شعری را یک آیتا... میگوید: اسدا... در وجود آمد/ در پس پرده هر چه بود آمد. خب شما اگر این شعر را در مجلس عوام بخوانید بهبه و چهچه کنند، ولی جبر و کفر مطلق است. چرا؟ چون مداحی که این شعر را میخواند، به قواعد شعر آیینی ورود نداشته و ناخواسته این شعر را میخواند و مورد تشویق قرار میگیرد، بعد وقتی وارد مجلسی میشود که چند نفر آدم دارای تشخیص هستند این شعر را که بخواند مورد اعتراض قرار میگیرد که اگر مفهوم آن را نمیدانی چرا خواندی؟ وقتی میگوید در پس پرده «هر چه بود» آمد، نستجیر با... ما دیگر خدا نمیخواهیم! یعنی خدا دیگر کارهای نیست چون هر چه بود را فرستاد آمد. اگر آن شاعر خودش میتوانست جبر را تشخیص دهد عوض اینکه بگوید در پس پرده میگفت در پس پرده ممکن. یک کلمه «ممکن» میتواند تمام مسائل این شعر را درست کند. ما الان شعرای بزرگی در شعر آیینی داریم که بتوانند تشخیص بدهند شعر آیینی چیست. در شعر اگر اشتباهی در ادبیات بود اشکالی ندارد مثل اینکه تَهی را تُهی بخواند، شَجاع را شُجاع بخواند اما اگر اینجا یک بحث آیینی داشته باشد مثلا اگر نتواند تشخیص بدهد یاء تأنیث را کجا به کار میبرند یا اینکه یاء منادا را در کجا باید استفاده کنیم مباحث خلط میشود. بارها دیدهایم میگویند یا جوادُالائمه که این غلط است و باید گفته شود یا جوادَ الائمه. ولی خوشبختانه با سعی و کوشش بزرگان و توصیههای بجای مقام معظم رهبری و پیگیری جدی بزرگان جامعه مداح و حتی منبریهایی که وابسته به مداحها هستند، بحمدا... خانه مداحان به وجود آمد و الان در این خانه مداحان که خود حقیر مسئولیت بسیج این خانه مداحان را به عهده دارم رشد زیادی ایجاد شده است. الان بسیاری از آقایان مداح، شعر آیینی را از غیر آن تشخیص میدهند. مثلا شعر ساقیا بده جامی زان شراب روحانی/تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی. این شعر یک بیت دارد که این دیگر اصلا با آیین سازگاری ندارد، میگوید: گر بود مسلمانی خون اهل حق خوردن/ کافری بود الحق بهتر از مسلمانی. امام حسین با 72 نفر آمد در مقابل 30 هزار نفر لشکر، امام نمیتوانست اشاره کند و آن لشکر 30 هزار نفری کن فیکون شود؟ وقتی جنیان به خدمت حضرت آمدند که اجازه بده ما کار را یکسره کنیم امام فرمود إلهى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ. امام میتوانست کنفیکون کند، چرا نکرد؟ چون امام آنجا دارد مثل من و شما میجنگد و اجازه ندارد از قدرت امامت استفاده کند. اما دو شب قبل آن، قدرت امامت است وقتی میگویند آب نیست، 9 قدم بیرون خیمه نیزه به زمین میزند چشمه بالا میآید. بعد هم اینکه ما مدام میگوییم از شب هفتم آب را بستند، بله بستند اما آیا آب نیامد در خیمهها؟ تا روز عاشورا آب به خیمهها میآمد، هم قمر بنیهاشم و هم علیاکبر آب میآوردند به خیمهها. صبح تا ظهر عاشورا آن هم به دستور خود امام حسین آب نیامد. پس ما اگر بخواهیم در مسیر آیین، پیشرفت کنیم باید استاد ببینیم. الان جامعه ستایشگران قرآن و عترت بسیج شرق تهران که آقای هاشمی مسئول آن هستند و حقیر هم خدمتگزار آن هستم، تنها جلسه مداحی هستیم که حامی جوانها هستیم یعنی دوست داریم جوانها رشد کنند و وقتی به آنها بگویند کجا بودی بگوید جلسه آقای خالقی بودم، اگر از او بپرسند کی به تو گفت این شعر خوب است بگوید آقای خالقی، آقای مقدم و... خب این میتواند رشد باشد برای این جوان. اگر در همین دهه عاشورا در خیابانها باشید، ببینید چقدر کفریات با نام ابی عبدا... خوانده میشود در هیاتها. چقدر نام تو زیباست اباعبدا.../چشم تو خالق دنیاست اباعبدا...، یعنی ابی عبدا... خداست؟ حالا این شعر متعلق به یک استاد هم هست. چقدر نام تو زیباست اباعبدا.../ چشم تو قبله دلها است اباعبدا.... خلقت مخصوص خداست. ببینید شهرت خود من خالقی است، من در کشور عربستان یا سوریه یا لبنان وقتی سوال میکنند اسمت چیست؟ میگویم خالقی. میگویند خالقی حرام است تو عبدالخالق هستی. این اسم را برای ما گذاشتهاند اما خود شهرت من برای اعراب کفر است. پیامبر میفرمایند من یک بشرم، امیرالمومنین میفرماید من بنده خدا هستم و امام میفرماید من بنده خدا هستم بعد من بگویم نه خالق من حیدر است، من حسین اللهیام، من حیدر اللهیام. اینها کفر مطلق است. نهتنها برای من گفتن کفر است برای آنهایی که دارند گوش میکنند نیز فردای قیامت باید پاسخگو باشند. یک بحثی که شاید خوب باشد که توسط شعرا و مداحین در هیاتها پیگیری شود، بحث نذر فرهنگی در کنار نذریهای دیگری است که وجود دارد. مقدم: خیلی کار زیبایی است اما در یک مقطعی در مورد بحث نذریها مردم خیلی اعتراض کردند که اسراف میشود و چه و چه، من خاطرم هست حضرت آقا در دیدار با مداحان، در روز ولادت حضرت زهرا(س) فرمودند اصلا به این مسائل کاری نداشته باشید، نذری حضرت زهرا(س)، نذری امام حسین(ع)، هر کس هر چقدر خواست نذر کند. در کنار آنها منظورم بود. مقدم: این کار نیاز به فرهنگسازی دارد و به نظرم زمان زیادی خواهد برد. نذر کتاب خیلی خوب است، اصلا یک کار فرهنگی است ولی در این قضیه باید کار شود. این نباید جایگزین آن شود. نذریهایی که برای ائمه میدهند آن بحثی جداست، مردم اعتقاد ویژهای به نذری دارند. مثلا در ایام 28 صفر شلهزرد خیلی میپزند یا در محرم گوسفند نذری میدهند. به نظر من این کار خیلی عالی و بسیار کار فرهنگی و تاثیرگذاری است. خالقی: حرف شما درست است. شما فرمودید که بیاییم به صورت نذر بحث فرهنگی داشته باشیم، مثلا از کتابهایی که خیلیها نمیدانند چیست از اینها استفاده کنند. این بسیار خوب است اما شرط این کار در این است که من خالقی اگر دارم تکیهای را علم میکنم خودم این کار را انجام بدهم حالا چه غذا بدهم چه ندهم. مثلا 100 تا 500 تا کتاب بهعنوان نذر به مردم بدهم. اگر واقعا از نظر وسعت مالی میتوانم این کار را بکنم بسیار عالی و لازم است. اگر نمیتوانم، چون 90 درصد حسینیهها بانیهای مختلف با مبالغی مختلف دارند. یکی میگوید من شب هفتم را تقبل کنم و دیگری میگوید من شب دهم را. اینها را هیچ جوری نمیتوان دست زد مگر اینکه منی که حسینیهای را علم کردهام خودم از جیب خودم و از مال خودم کتابی را تهیه کنم مثل همین سیاهپوشان خانه مداحان. آنجا حدودا 5-6 جلد کتاب به حدود 2500نفر داده شد. این از یک بودجه مستقل مشخصی است که در آن ذکر نشده بابت چه چیزی باشد، ذکر شده است که در خانه مداحان صرف شود. اینکه من بیایم نذر جلسه سیدالشهدا را فرهنگی کنم این باید مستقل باشد یعنی منی که حسینیه را میبندم خودم این کار را کنم نه با پول مردم. مقدم: باید فرهنگ شود که فرضا بنده نذر کنم امسال 100 جلد کتاب مقتل امام حسین یا کتاب زندگی امام حسین را در محرم در هیات پخش کنم، نذر کنم. اینها باید فرهنگسازی شود. خیلی خوب است که هر کس که از مجلس امام بیرون میرود کتابی هم داشته باشد که مطالبی را که در مورد آن شنیده است تاکیدی روی آن باشد. این مساله هم جالب است که همه بدانند. این پیراهن سیاهی که ما میپوشیم در یک صورت برای ما ثواب دارد و آن اینکه به خاطر امام حسین(ع) بپوشیم، حتی اگر پدر و مادر، برادر و خواهر بمیرد شما در عزای او مشکی بپوشی کراهت دارد. ببینید چقدر مقام سیدالشهدا بالاست که امام رضا(ع) به ریان ابن شبیب فرمود که ابن شبیب اگر میخواهی در بهشت با ما محشور باشی باید در عزای ما حزن داشته باشی و در شادی ما شاد باشی. بعد میفرمایند که نتیجه این صحبت من این است اگر تو سنگی را در این دنیا دوست داشته باشی خداوند فردای قیامت تو را با آن سنگ محشور میکند. وا... هر آنکه هر چه را دارد دوست/ از بعد وفات هم همان مونس اوست. یا رب تو گواهی که نباشد ما را/ غیر از علی و محمد و آلش دوست. پس ما هر چقدر بخواهیم برای امام حسین(ع) گریه کنیم، این گریه آبی است روی آتش جهنم و گناهان ما را مورد بخشش قرار میدهد اما این گریه برای چیزهای دیگر ارزشی ندارد و حتی امام رضا(ع) میفرمایند اگر میخواهی ملاقات خدا کنی به زیارت جدم حسین(ع) برو. شما ببینید در تمام روایات و اخبار و احادیث، همه علما و فقها و مراجع همه یکصدا میگویند خوردن خاک حرام است، امام حسین(ع) چه امتیازی دارد که تربت ایشان شفاست. اگر شما ذرهای از خاک حرم امیرالمومنین را در دهانت بگذاری حرام است حتی اگر آن خاک رابرداری و با خودت بیاوری غصب است ولی تربت امام حسین شفاست. این امتیازی است که امام حسین(ع) دارد، چرا؟ به دلیل اینکه درست در مسیر خدا بود. من بارها این را در منبرها گفتهام که خداوند حرف دو نفر را به هیچوجه زمین نمیگذارد یکی ابیعبدا... است و دیگری حضرت زینب(س) چون این دو بزرگوار و حرکت آنها تا روز محشر ادامه دارد. امام حسین(ع) منهای خواهرشان زینب معنا ندارند، زینب منهای عاشورا معنا ندارد. حسین میآید در صحرای کربلا و همان جاهلانی که میگفتند در ماه محرم جنگ حرام است همانها حرمت پیغمبرشان را هم زیر پا گذاشتند. ذریهاش را کشتند. 18 نفر از خاندان او را کشتند که نظیر آنها در زمین پیدا نمیشد لذا امام همه هستی خود را میدهد. زینب نمیتوانست بگوید حالا که همه را کشتید بگذارید ما برگردیم به مدینه پیغمبر؟ میتوانست ولی نگفت چون باید با خطبههایش خون امام حسین را به اثبات حق میرساند. دم دروازه کوفه آن فریادی که زد یا اهل الکوفه، خطبه خواند و گفتند امیرالمومنین است که صحبت میکند؟ گفتند نه این دختر اوست. زین اب، زینب کبری، گل گلزار رسول/ میوه باغ علی نوگل بستان بتول/ آنکه از روز ازل بار بلا کرد قبول/ وانکه از صبر و ثبات قدمش، مات عقول/ همسفر در سفر خون خدا با شه دین/ رفت تا آخر خط با شه دین در ره دین. او تا لحظه آخر ایستاد تا زمانی که سر ابیعبدا... را در مجلس یزید دید.∎
نظر شما